چهارشنبه, ۱۹ دی, ۱۴۰۳ / 8 January, 2025
مانیفست انسان هزاره سوم
تنها پس از مطالعه تمامی آثار بزرگی که با جادویِ ادبیاتِ اساطیری و حماسی، هر خواننده ای را مجذوب خود می سازند، می توان به جرأت گفت که مهابهاراتا، رامایانا و بهاگاوات گیتا عظیمترین وگوهربارترین آثاری هستند که در این زمینه تاکنون جهان به خود دیده است; هدایایی از تمدن هند باستان، نه تنها برای هندیان که برای بشریت. مهابهاراتا اثری است منظوم مشتمل بر صد هزار بیت که شاعران مختلف آن را سرودهاند، برخلاف رامایانا که یک شخص آن را الهام گرفته است که دارای سبکی متکلف است. آنها برای قرنها الهام دهندگان شاعران، حماسه سرایان، نمایشنامه نویسان، عرفا و حکما و هم اینک پژوهشگران و زبانشناسانِ گسترههای مختلف بودهاند و نه یک قشر و مذهب و سرزمین خاص که برای همه اعصار و مردم همه جای دنیا تأثیرگذار بودهاند، چرا که روح شان فراتر از زمان و مکان شان حلول کرده است. اما نمیتوان از این دست اشعار، اثری یافت که از لحاظ فصاحت، بلاغت و زیبایی به حد و اندازۀ سرودههای بهاگاوات گیتا برسد. هومبلت به درستی آن را یگانه سرود فلسفی در میان تمام زبانهای جهان قید کرده است.
انگار که آن، فلسفۀ اوپانیشادها را به گونهای رازگونه و حماسی در خود نهفته است. از این روی، در مورد هر بیت آن باید مدتها تأمل کرد. امروزه خوانش های سمبلیک از شخصیت ها و وقایع آن، باز هم ابعادی جدید به آن بخشیده است. در سنت هندو، اوپانیشادها را گاوی میدانند که کریشنا (از خدایان و شخصیتهای الهامدهنده در بهاگاوات گیتا) چون پسر چوپانی است که شیر آن گاو را میدوشد. دانا کسی است که شیر آن را مینوشد. بد نیست بدانید که از همۀ آثار مذکور، تأویلهای تمثیلیِ عرفانی، مذهبی و به خصوص معنوی بهکرات شده و میشود.
ایلیاد و اودیسه بزرگترین آثار حماسی مغرب زمین هستند که در قالب اشعار سروده شدند. ایلیاد بزرگترین منظومه حماسی یونانیان باستان است که مشتمل بر بیست و چهار سرود است. اودیسه نیز که پس از ایلیاد و بعد از جنگ تروا، آفریده شده دارای بیست و چهار سرود است. تخمین زده می شود که هر دو اثر حدود هزار سال پیش از میلاد توسط هومر سروده شده است. این اشعار در زمان جنگ تروا خوانده شده و سینه به سینه چرخیده تا سال ها پس از آن نگاشته شده است. انئیس را باید دیگر سروده حماسی مطرح مغرب زمین شمرد. دانته در کتاب کمدی الهی، اشاراتی به شخصیتی به نام ویرژیل میکند و او را به عنوان یکی از راهنمایان سفر معنوی اش در آن اثر ادبی می گیرد. ویرژیل شاعر لاتینی بود که در اثر معروفاش انئیس، حماسه امپراطوری روم را در سرودههایش مرور میکند. او درصدد است امپراطوری روم و شهر رم را از تخیلی شاعرانه به آرمانی حماسی و ملی بدل سازد. اما نه اشعار و ادبیات او، بلکه فلسفه و هنر یونانی در امتزاج با انضباط و مدیریت رومی بود که تاریخ روم باستان را رقم زد؛ مهمتر از کشورگشایی ها، کشورداری رومی ها.
اشعار حماسی شاهنامه فردوسی نیز که در نزد ایرانیان شناخته شده است، در همین گروه تعریف میشود. شاهنامه منظوم فردوسی به جنگهای کهن ایرانیان که با افسانه و اسطوره آمیخته بود، پرداخته است. البته، شاهنامه فردوسی تنها شاهنامه آن دوران نبوده و آثار بسیاری با نام شاهنامه و گرشاسبنامه به نثر و نظم وجود داشته اند که توسط ادبا و شعرای پیش از فردوسی نوشته شده بودند که اسامی برخی از آنها در تألیفات متقدمین به صراحت و با اسم آمده است; همچون شاهنامۀ ابوالمؤید بلخی، شاهنامۀ ابو علی محمدبن احمد بلخی، گرشاسبنامۀ اسدی طوسی و گرشاسبنامۀ ابوالمؤید بلخی. فردوسی مشخصاً در نگارش شاهنامه از آثار متعددی در گذشته استفاده کرده که بسیاری از منابع شاهنامهها و گرشاسبنامهها، مورد استفاده فردوسی قرار گرفته است. شاهنامههای پیش از فردوسی را با فرمان ابومنصور محمد بنعبدالرزاق طوسی در اواسط قرن چهارم جمع آوری کردند. در حقیقت، فردوسی شاهنامهاش را زمانی به رشته تحریر در آورده بود که به آخرین سالهای عصر حماسی و افسانه و اسطورهای ایران تعلق داشته و حاصل گردآوری و اقتباس و گزینش تنها بخشی از آنها، در شاهنامه فردوسی آمده است. آن آثار قرار بود، مردمی را که در گذشته فتوحات بزرگی داشتهاند، ولی اینک به ظاهر شکست خورده و دلمُرده شده بودند، شور و امیدی تازه و جانی دوباره بخشد.
دقت کنید؛ گفتم ملتی که دلمرده بود، نه ملتی که زنده است. مردمی که زنده و زاینده اند، نیازی به غرور و غلو ندارند. آنانی که در این خصوص تردید دارید، تاریخ دیروز جهان را ورق بزنید تا ببینید که مردم فرهنگ ساز و تمدن ساز (نه فاتحان) آنانی بودند که نه با سرمستی بلکه با فروتنی در تعامل با ملل دیگر از آن ها یاد گرفته و متقابلاً به آنان یاد داده اند. تاریخ دنیای امروز را نیز از نظر بگذرانید تا دریابید که جوامع موفق و رو به کمال امروزین نیز آنانی هستند که با نقد مداوم خود به کمال و شکوفایی رسیدند، نه با تقدیس و تکریم خویش؛ تنها آن گاه ست که بومی، جهانی خواهد بود. ملتی که صرفاً اصرار بر درستی هر آنچه که از اوست، می ورزد، روزی چشم باز کرده و می بیند، در غرور خطاهای خود غرق شده است! چه بسیار حتی فاتحانی که اشتباهات خویش را پرچم کردند و دچار استحاله شدند. "امروز اگر انسانی بیرون از مرزهای سرزمین من، حرف حقِ ولو تلخی را بزند، پس من با اویم و اگر نه تنها هموطن و همسایه که حتی خانواده ام، بر روش و منشی غیرانسانی اصرار ورزند، آن گاه من در مقابل آن هایم". و این است اصلِ اخلاقیِ انسانِ متمدنِ هزاره سوم؛ انسانی که حتی از دشمنان خود درس می گیرد و از این روی فردا متعلق به اوست و هر کسی که روزی، نه اسطوره و شعر، بلکه تاریخ واقعی آن را ورق بزند، بر برگ برگ آن خواهد خواند: "بودم، هستم، خواهم بود".
کاوه احمدی علی آبادی
دکترای فلسفه و مطالعات ادیان از تگزاس آمریکا
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست