شنبه, ۲۰ بهمن, ۱۴۰۳ / 8 February, 2025
مجله ویستا

دوئل یك كارگردان با خود


دوئل یك كارگردان با خود

«دوئل» یك پروداكشن عظیم است كه از حیث معیارهای تولید, نقطه عطفی در سینمای ایران به حساب می آید كه تاریخ صنعت سینما را به دو دوره قبل و بعد از خود تقسیم می كند موفقیت بی نظیر «دوئل» فقط به استفاده از صدای دیجیتالی دالبی و جلوه های ویژه بی سابقه اش محدود نمی شود, بلكه مجموعه ای از عناصر و عوامل تأثیرگذار در روند یك فیلم, در كنار هم چیده شده اند تا چنین تركیب بندی بی نظیری را فراهم آورند

نویسنده و كارگردان: احمدرضا درویش. مدیر فیلمبرداری: بهرام بدخشانی. صدابردار: بهمن اردلان. طراح صحنه و لباس: امیر اثباتی. طراح چهره‌پردازی: مسعود ولدبیگی. طراح جلوه‌های ویژه: محسن روزبهانی. تدوینگر: مصطفی خرقه‌پوش. موسیقی: مجید انتظامی. میكس دالبی دیجیتال: حمید نقیبی (استودیو سنتوان فرانسه). مدیر تولید: شهریار شهباززاده. مجری طرح: تقی علیقلی‌زاده. مدیر برنامه‌ریزی: مهرداد میرفلاح. مدیر روابط‌عمومی: حسین پاكدل. تهیه‌كننده: مؤسسهٔ فرهنگ تماشا و حسن رجبعلی نیاز. بازیگران: سعید راد، پژمان بازغی، پریوش نظریه، انوشیروان ارجمند، پرویز پرستویی، هدیه تهرانی، كامبیز دیرباز، رحمان باقریان، مهدی ساكی، علی مردانه، وحید رهبانی، ابوالفضل شاه‌كرم، شیرین دژاگاه و... ۳۵ میلی‌متری، رنگی، ۱۱۳ دقیقه، محصول سال ۱۳۸۲.

خلاصه داستان فیلم: «زینال» در چهل سالگی پس از بیست سال اسارت در عراق، آزاد می‌شود و با مرور خاطرات گذشته‌اش، وقایع حمله آغازین به خرمشهر و مقاومت خود و اهالی شهر را به یاد می‌آورد. در همان زمان گروهی ناشناس با اسناد دولتی همراه با «اسكندر»، هم‌قبیله‌ای قدیمی زینال از او می‌خواهند در یك شبیخون، گاوصندوقی حاوی اسناد محرمانه را كه قرار است از كشور خارج شود، از چنگ دشمن باز پس گیرد؛ مأموریت با موفقیت انجام می‌شود اما «زینال» كه به اسكندر و گروه همراهش مشكوك است، همراه با گاوصندوق می‌گریزد كه نتیجهٔ این تعقیب و گریز، شهادت دوستش «یحیی»، اسارت خودش و غرق شدن گاو‌صندوق در اروند است، ضمن اینكه به‌خاطر این نافرمانی، انگ خیانت می‌خورد.سالها می‌گذرد و «زینال» پس از آزادی به روستایش «حی‍ّن» بازمی‌گردد، جایی كه اسكندر با حمایت «لطیف» رئیس قبیله، جاه و مقام یافته و در ضمن، عاشق «سلیمه»، همسر «یحیی» كه «زینال» را مسبب شهادت همسرش می‌‌داند، است. «زینال» تمام تلاش خود را می‌كند تا با یافتن گاوصندوق، حكم برائت خود را در نزد «سلیمه» و مردم «حی‍ّن» بگیرد، سرانجام پس از یافته شدن آن، اصرار «اسكندر» برای تصاحبش، به دوئلی میان آن دو می‌انجامد كه طی آن راز گاوصندوق آشكار و «اسكندر» كشته می‌شود و «زینال» و «سلیمه» از قبیله می‌روند تا زندگی تازه‌ای را شروع كنند.

«دوئل» یك پروداكشن عظیم است كه از حیث معیارهای تولید، نقطه عطفی در سینمای ایران به حساب می‌آید كه تاریخ صنعت سینما را به دو دوره قبل و بعد از خود تقسیم می‌كند. موفقیت بی‌نظیر «دوئل» فقط به استفاده از صدای دیجیتالی دالبی و جلوه‌های ویژه بی‌سابقه‌اش محدود نمی‌شود، بلكه مجموعه‌ای از عناصر و عوامل تأثیرگذار در روند یك فیلم، در كنار هم چیده شده‌اند تا چنین تركیب‌بندی بی‌نظیری را فراهم آورند. فیلم با استفاده از ترفند حركت نیم‌دایرهٔ دوربین، ادای تند دیالوگها با ضرباهنگ سریع، موسیقی فاقد ملودی و سرشار از ضربه‌های تیمپانی و افكتیو و بهره‌گیری از تمهید تقسیم یك نمای واحد به چند نمای كوتاه و قرار دادن یك ری‌اكشن در میان آنها مثل نماهای مادر و بچه در قطار و یورش هواپیماها، توانسته است بی‌قراری، اضطراب و تشویش حاكم بر شرایط جنگی را با شدت تمام القاء كند. البته توجه به عناصر بصری نیز فیلم را فرم متمایزی بخشیده كه بن‌مایه‌های فكری كارگردان را انتقال می‌دهد. به‌طوری كه بافت تصویری نیمهٔ اول فیلم با بهره‌گیری از آهن (زنجیر، گاوصندوق، قطار، سیم‌خاردار، تانك) و خاك جنوب (صورتهای آفتاب‌سوخته، نخل، افراد بومی و آواره، جغرافیای زبانی) به‌‌نوعی جنگ ناعادلانه، اسلحه و انسان را به منصه ظهور می‌رساند، ولی فضا و جنس فیلم در نیمه دوم با كمك ایماژهای شاعرانه (استخوان پوسیده رفیق، سكوت، باران، شعلهٔ آتش كف دست، نور فانوس) مخاطب را بیشتر به سمت جنگ درونی دل و قدرت می‌كشاند، كه در هر دو بخش موسیقی متفاوتی نیز آن را همراهی می‌كند. در نیمه اول كه فضای خشن آهن و اسلحه بر جریان مبارزهٔ دلاوران آهنین با اراده‌ای پولادین حاكمیت دارد، از سازهای مسی و پرقدرت مثل «ترومپت» استفاده شده است و در نیمهٔ دوم كه مردان جنگ با بغض فروخورده و داغ ننگ به نخلستانهای سوخته و ویران‌شده بازگشتند، سازهای «نی» و«ابوا» نواخته می‌شود تا سوز آه حسرت‌بار دلهای زخم‌خورده را بهتر تداعی كند. به‌طور‌كلی «دوئل» تلاش كرده است تا قصه‌اش را در فضای رو به تجرید تعریف كند و با وجود واقع‌نمایی صحنه‌ها جنگ، خود را درگیر پایبندی به رئالیسم موجود نكند، بلكه با استفاده از عناصر نمایشی و اجرای فرمالیستی، فضایی را ایجاد كند كه هم قابل باور باشد و هم قابل تعمیم به یك مفهوم گسترده‌تر. تأكید بر جغرافیای انسانی و ساختار قبیله‌ای و تقسیم روابطی شخصیتها به طیفهای اصلی، در راستای معطوف كردن توجه مخاطب به همین نكته است. اگرچه اصل «دوئل» بر تقابل دو شخصیت «اسكندر» و «زینال» شكل گرفته، همان‌طور كه «زینال» به «اسكندر» می‌گوید «من تا عهد دقیانوس هم حسابم با تو صاف نمی‌شه»، اما همواره یك ضلع كنش‌مند دیگر، «دوئل» را به مثلث كشمكش می‌كشاند كه میان روابط سه‌ضلع می‌چرخد. در نیمهٔ نخست این مثلث میان «اسكندر»، «زینال» و «یحیی» و در نیمه بعدی میان آن دو و «سلیمه» شكل می‌گیرد. هر چند همواره میان دو قطب «اسكندر» و «زینال» پارادوكس شدیدتری جریان دارد، اما در اصل قطب دیگر ماجراست كه می‌تواند شدت اختلافات ایدئولوژیك آن دو را به نمایش بگذارد. در بخش ابتدایی، اصرار «یحیی» برای آوردن گاوصندوق و قول «زینال» به «سلیمه» مبنی بر زنده ماندن «یحیی»، پای «زینال» را به ماجرا می‌كشاند و او را رویاروی «اسكندر» قرار می‌دهد و در بخش انتهایی، حس انتقام و نفرت «سلیمه» باعث می‌شود، «زینال» برای تبرئه خود دل به دریا بزند و گاوصندوق را پیدا كند. اما در كل، محتویات مرموز گاوصندوق به مثابه مك‌گافین «هیچكاكی» است كه اصلاً وجود خارجی ندارد و بیشتر در جهت ایجاد روابط و تشدید درگیری شخصیتها به‌كار رفته است. ضمن آنكه «درویش» تلاش كرده تا با بخشیدن انگاره‌های آبستره به آن، تفاوت خاستگاه فكری دو قطب مخالف ماجرا را نیز عرضه كند.


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 2 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.