شنبه, ۳۰ تیر, ۱۴۰۳ / 20 July, 2024
مجله ویستا

ما فامیل ها چرا با هم قهریم


ما فامیل ها چرا با هم قهریم

همه قهر می کنند, چه بستگان دور مثل دو تا عموزاده و عروس های فامیل های مختلف با هم یا خیلی نزدیک مثل خواهرها و برادرها

همه قهر می‌کنند، چه بستگان دور مثل دو تا عموزاده و عروس‌های فامیل‌های مختلف با هم یا خیلی نزدیک مثل خواهرها و برادرها! این که چرا قهر ادامه می‌یابد چند علت دارد که ما قصد داریم درباره‌شان برایتان توضیح بدهیم:

علت اول)‌ ریش سپیدها را نادیده می‌گیریم: در گذشته‌های دور اگر میان دو نفر از بستگان شکر آب می‌شد، بالاخره یکی از اعضای فامیل ماجرا را به گوش ریش‌سپیدهای خانواده می‌رساند و آنها بلافاصله وارد عمل می‌شدند و دو طرف را با هم آشتی می‌دادند چرا که به حفظ استحکام خانواده معتقد بودند و به همین علت اجازه نمی‌دادند قهر میان بستگان، کهنه شود و به کینه و جدایی برسد.

حالا اما حرف ریش سپیدهای فامیل دیگر اعتبار چندانی ندارد تا جایی که حتی با وجود پافشاری بزرگ‌ترها برای آشتی، گاهی جوان‌ها ترجیح می‌دهند همچنان در قهر باقی بمانند.

علت دوم)‌ ما توانایی بیان مشکلات و دلخوری‌هایمان را به شیوه رو در رو نداریم. برای مثال دو دختر عمو را می‌شناسم که در مهمانی سر این مساله که چه کسی باید اول از در خانه بگذرد از هم دلخور شدند و تا پنج سال یک کلمه حرف هم با هم نزدند!

دخترعموی بزرگ‌تر اعتقاد داشت دخترعموی کوچک‌تر ‌باید می‌ایستاد و به او تعارف می‌کرد، اما او با شتاب از در گذشته بود. دختر عموی کوچک‌تر هم البته توجیه مناسبی داشت او می‌گفت ناگهان صدای گریه فرزندم را از سالن مهمانی شنیدم مضطرب شدم و خواستم زودتر خودم را به او برسانم و تعارف‌کردن را فراموش کردم.

این دو نفر ابتدا موضع چندان خصمانه‌ای نسبت به هم نداشتند، اما هیچ‌کدام آنقدر شجاعت و توانایی نداشتند که مانند دو انسان بالغ رو به روی هم بنشینند و درباره علت دلخوری‌شان از هم حرفی بزنند بنابراین کینه یکدیگر را به دل گرفتند و این کینه، مثل گیاهی بسرعت رشد کرد و در همه روابط‌شان ریشه دواند و تبدیل به خشم و تنفری پنج ساله شد در حالی که اگر همان ابتدای کار آنها مساله را با یکدیگر مطرح می‌کردند، شاید هرگز روابط‌شان سرد نمی‌شد.

آنها نه‌تنها قدرت رو در رو شدن را برای بیان مشکلاتشان نداشتند، بلکه توانایی و مهارت بیان ناراحتی‌هایشان را نداشتند . این یعنی، خیلی از ما حتی اگر ناراحت باشیم نمی‌خواهیم یا نمی‌توانیم علتش را توضیح بدهیم و به همین علت به مسائلی پیله می‌کنیم که هیچ ربطی به اصل قضیه ندارند.

علت سوم)‌ هدف‌هایمان را گم کرده‌ایم و از هم شناختی نداریم؛ یعنی نمی‌دانیم از یک ارتباط چه می‌خواهیم و طرف مقابل‌مان چگونه فکر می‌کند.

برای نمونه زن و شوهری با هم قهر می‌کنند. زن به شوهرش می‌گوید به اندازه کافی به او توجه نمی‌کند و وقتی به خانه می‌آید، جلوی تلویزیون دراز می‌کشد. بنابراین با او بگو مگو و سپس قهر می‌کند و می‌گوید تا مرد رفتار زشتش را اصلاح نکند با او آشتی نخواهد کرد. در این مثال هدف زن نزدیک‌شدن بیشتر به مرد و قرار گرفتنش در کانون توجه شوهر است، اما کاری که می‌کند یعنی قهرکردن، دقیقا بر عکس چیزی است که قلبا می‌خواهد. از سوی دیگر، زن به اندازه کافی شوهرش را نمی‌شناسد و خبر ندارد یکی از ویژگی‌های هر مردی در دنیای مدرن، تماشای تلویزیون و بخصوص گوش کردن به اخبار یا نگاه کردن به فوتبال است و او نمی‌تواند بسرعت خودش را تغییر بدهد و اگر این برنامه‌ها را از زندگی‌اش حذف کند از اوقات حضورش در خانه لذت نمی‌برد.

علت چهارم)‌ خودخواه و ترسو هستیم. گاهی قهرها به این علت طولانی می‌شود که هیچ یک از دو طرف یک ارتباط جرات نمی‌کند پا پیش بگذارد و عذرخواهی کند یا حتی دست‌کم سر صحبت را با طرف مقابل باز کند چون تاب تندی را ندارد و نمی‌خواهد حرف‌های از سر دلخوری دیگری را بشنود.