جمعه, ۳ اسفند, ۱۴۰۳ / 21 February, 2025
مجله ویستا

جهانی شدن و جهانی شدن اقتصاد


جهانی شدن و جهانی شدن اقتصاد

دیدگاهها و نطریه ها

جهانی شدن، امروزه یکی از مهمترین مباحث حوزه علوم انسانی، خصوصا علوم سیاسی و جامعه شناسی به شمار می رود. جهانی شدن بعنوان یک پدیده روبه رشد و فراگیر تمامی جنبه های مختلف زندگی عرصه های اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی را تحت تاثیر قرار می دهد.

سه نگاه متفاوت به پدیده جهانی شدن وجود دارد:

۱) نگاهی که جهانی شدن را به عنوان یک پروژه طراحی شده از سوی کشورهای قدرتمند و توسعه طلب غربی می داند و بر همین اساس تلاش می کند تا با مظاهر آن در هر سطحی مبارزه کند. (نگاه بدبینانه)

۲) نگاهی که جهانی شدن را نه به عنوان یک پروژه طراحی شده بلکه به عنوان یک پدیده طبیعی و یک فرآیند ناگریز با توجه به گسترش روزافزون علم و صنعت در جهان می داند و عملا تلاش می کند تا خود را با این رخداد طیعی در ساختار جامعه انسانی وفق دهد. (نگاه خوشبینانه)

۳) رویکرد سوم ترکیبی از دو نگاه فوق است، مبتا را بر طبیعی بودن جهانی شدن می گذارد ولی بر این باور است که کشورهای توسعه طلب همواره تلاش می کنند تا بر این موج ایجاد شده در دنیای علم و صنعت سوار شوند و به تحکیم و افزایش قدرت های مادی خود بپردازند. (وحیدیان:۱۳۸۸،۱۶)

● تعریف جهانی شدن

از جهانی شدن به عنوان یکی از مهمترین پدیده های زمان حاضر تعاریف و تعابیر مختلفی ارایه شده است و اندیشمندان مختلف از جنبه های گوناگون به آن پرداخته اند. «رونالد رابر تسون» جهانی شدن را به معنای «در هم فشرده شدن جهان و تبدیل شدن آن به مکان واحد» قلمداد می کنتد (رابرتسون: ۱۳۸۵ ،۱۲)

«آنتونی گیدنز» در ساده ترین تعریف جهانی شدن را «به هم بستگی» می داند. یعنی زندگی کردن در دنیای جهانی تر یعنی زندگی در دنیایی به هم وابسته تر که در آن رخداد های یک سوی جهان مستقیما بر وقایع سوی دیگر آن تاثیر می گذارد.» (گیدنز ۸۴،۵۸)

«مک گرو» چهانی شدن را تشدید صرف پیوند متقابل جهانی می داند. پیوند های مورد اشاره مک گرو، شامل پیوند ها و روابط اجتماعی و ساختا ری است. مانند افزایش عبور کالا و اطلاعات مردم و سرمایه ها و موجودیتی نسبتا جدید مثل نظام حمل ونقل سریع بین المللی و کوتاه شدن مبادله پیام ها از طریق پیام رسانی الکترو نیکی.

«شولت» با رجوع به ادبیات معاصر پنج تعریف کلی از جهانی شدن به شرح زیر ارائه می دهد.

۱) جهانی شدن به معنای بین الملی شدن: این تعریف رشد تبادل بین المللی و وابستگی بین کشور ها را توصیف می کند و تعریفی جدید از روابط بین کشور ها و جایگزینی اقتصاد بین المللی به جای اقتصاد ملی ارائه می دهید.

۲) جهانی شدن به معنای آزاد سازی: تعریف جهانی شدن در ارتباط با فرایند حذف موانع تجاری و کنترل سرمایه است که از طرف دولت بر تحرکات بین کشور ها تحمیل می شود در این معنی ،هدف ایجاد دنیای اقتصادی بدون مرز است.

۳) جهانی شدن به معنای همگانی شدن و یکی شدن :بر اساس این تعریف جهانی شدن فرآیند اشاعه کالا ها و ایده ها و تجربیات به مردم سراسر دنیا ست ،که می توان به اشاعه کامپیوتر و ماهواره وسایل ارتباطی مثل تلفن همراه اشاره کرد.

۴) جهانی شدن به معنای غربی شدن یا مدرنیزه شدن: این تعریف جهانی شدن را به معنای نیروی پویایی می بیند، که در آن ساختارهای مدرنیته مانند کاپیتالیسم، صنعتی شدن و بروکراسی، بردینا چیره شده و فرهنگ های محلی را نابود می کند .

۵) جهانی شدن به معنای قلمرو زدایی یا توسعه ادغام قلمرو ها در هم و تبدیل آن به قلمرو واحد، در این تعریف جهانی شدن بر هم زدن و برداشتن فضا ها ،محدوده ها و فاصله ها و مرز های جغرافیای است. (به نقل از نیما شهیدی)

● تاریخچه جهانی شدن:

برای معرفی آغاز پدیده جهانی شدن مقا طع تاریخی مختلفی ذکر می شود، برخی که به گسترش معیارهای جهانی در تولید و توزیع توجه دارند. ریشه جهانی شدن را در مقطع زمانی بعد از انقلاب صنعتی جستجو می کنند و نظریاتی نیز ریشه جهانی شدن را پس از جنگ جهانی دوم که جهان در سیطره غرب قرار گرفت اشاره دارند و بالاخره عده ای نیز بر این باورند که جهانی شدن به عنوان یک پدیده پیچیده بعد از فروپاشی نظام دو قطبی همزمان با طرح نظم نوین جهانی توسط آمریکا مطرح شد.

«آنتونی گیدنز» به نقل از «دیوید هلد» به دو دوره بحث از جهانی شدن اشاره می کند.

▪ مرحله اول: اصولا مرحله ی آکادمیک و علمی بود، که در این مرحله بحث بر سر این بوده که اساسا آیا پدیده ای بنام جهانی شدن وجود دارد یا نه؟ این دسته را گیدنز (ناباوران به جهانی شدن ) می نامد.

▪ مرحله دوم: جهانی شدن عمری در حدود ۳۰-۴۰ سال دارد در این مرحله درباره جهانی شدن است که مردم را به خیابان ها می کشاند. و این جنبش عظیم ضد جهانی شدن را ایجاد کرده است. (گیدنز: ۸۴-،۶۰-۵۹)

«رونالد رابرتسون» می گوید: کاربردجهانی شدن، به عنوان یک اسم در همین سال های اخیر تکوین پیدا کرده است و از جهانی شدن به عنوان یک واژه مهم تا اوایل یا حتی اواسط دهه ۱۹۸۰ در محافل دانشگاهی چندان به رسمیت شناخته نمی شود هر چند جلو تر از این تاریخ پیدا شده بود و گاهی نیز به کار می رفت. در نیمه دوم دهه ۱۹۸۰ بود که استفاده از این مفهوم به سرعت رواج یافت. گرچه واژه جهانی شدن مدت ها پیش وجود داشت امامعمول شدن واژه جهانی شدن، نشانگر دل مشغولی امروزین ما به مسایل جهان است و به همین دلیل است که لغت نامه کلمات جدید (آکسفورد ۱۳۳/۱۹۹۰) واژه جهانی شدن را در زمره کلمات جدید معرفی می کند همین لغت نامه «آگاهی جهانی»را به عنوان قابلیت پذیرش و درک فهم دیگر ،غیر از فرهنگ های خودی، نشانه توجه به مسایل اقتصادی به اجتماعی و زیست محیطی جهان تعریف می کند. لغت نامه آکسفورد خاطر نشان می کند که کاربرد مذکور از جهانی شدن متاثراز نظریه «مارشال مک لوهان» درباره «دهکده جهانی» است که در ۱۹۶۰ طرح شده است (رابرتسون۳۵-۳۶،۱۳۸۵)

«احمد گل محمدی» در کتاب «جهانی شدن فرهنگ ،هویت» نظریه های جهانی شدن را در ۳ نسل بررسی و طبقه بندی کرده است.

▪ نسل اول: جامعه شناسان و نظریه پردازان کلاسیک نظیر سن سیمون، آگوست، کنت، دورکیم، ماکس وبر، کارل مارکس.

▪ نسل دوم: جامعه شناسان و نظریه پردازانی مثل پارسونز، دانیل بل، نیکلاس لوهمان و والر شتاین.

▪ نسل سوم: نظریه پردازان اخیر مثل آنتونی گیدنز،اولریش بک،واتز، اسکلیر و غیره...(گل محمدی:۵۶،۳۳،۱۳۸۳)

ـ نسل اول: نظریه پردازان کلاسیک «سن سیمون» جامعه شناس فرانسوی دو نیرو یا عامل را در فرایند جهانی شدن موثر می داند. صنعتی شدن و علم الا اجتماع (جامعه شناسی)، وی عقیده دارد که بواسطه عملکرد نیروهای جهانی ساز و همگون آخرین، حد و مرز های سیاسی – فرهنگی بیش از پیش تضعیف شده و جامعه ای جهانی شکل خواهد گرفت.

«آگوست کنت» شاگرد سن سیمون که به فرایند پیشرفت بشر علاقه مند بود همگونی و همبستگی فزاینده و شکل گیری یک جامعه جهانی را در گرو پشت سر گذاشتن مراحل ۳ گانه می دانست. کنت بر این باور بود که همه جوامع سر انجام از مرحله خداشناسی و مرحله ما بعد طبیعی عبور کرده ،به مرحله اثباتی تحت سلطه مدیران صنعتی و هدایت اخلاقی دانشمندان خواهد بود

در حالی که سن سیمون واگوست کنت، ریشه فرآیند جهانی شدن و شکل گیری جامعه جهانی را در علم صنعت و تحول ذهنی بشر جستجو می کردند، دروکیم پدیده های اجتماعی را در زمینه ساز و تسهیل کننده فروپاشی مرز های فرهنگی، سیاسی و همگونی جهانی می دانستند. بر اساس جامعه شناسی دور کیم، فرو پاشی نظم اجتماعی بواسطه فرایند نوسازی آگاهی مهم در راستای افزایش همگونی جهانی به شمار می آید.

ـ نسل دوم: نظریه پردازان نسل دوم فرایند جهانی شدن را از جنبه های مختلف بررسی و نظریه هایی متفاوت عرضه کردند، بر حسب اولویتی که به یکی از عوامل اقتصادی ،اجتماعی ،سیاسی و فرهنگی میدهند، تقسیم بندی و مورد توجه قرار دارد .

از دیدگاه «پارسونز» جوامع در فرایند نوسازی همواره دگرگون می شوند و انفکاک ساختاری فزاینده ای آنها را در بر می گیرد، ولی این دگرگونی اجتماعی جهتی نسبتا ثابت و معینی دارد و از منطق واحدی پیروی می کند. منطق مورد نظر عبارت است از انطباق یا قابلیت یک نظام زنده برای سازگار شدن با محیط خود بنا براین اگر جوامع در مسیر تحول مشترکی حرکت کنند همانند تر..... و در یکدیگر ادغام خواهند شد، این همان فرایند جهانی شدن است.

«دانیل بل» از دهه ۱۹۶۰ به بعد به این نتیجه رسیده بود که دوره ای نوین در زندگی بشر آغاز شده و نظم اجتماعی متفاوتی شکل می گیرد. جامعه نو پدید دانیل بل جامعه اطلاعات محور بود. وی با معیار قرار دادن فن آوری، جوامع را به ۳ نوع کشاورزی، جامعه صنعتی و جامعه اطلاعات محور تقسیم می کند. در این جامعه دانش اهمیت فزاینده می یابد و افراد حرفه ای و متخصص به جایگاه مهمتری دست می یابند. پس فناوری های فکری برای تولید خدمات ،موجب همسانی و همگرایی در سطح جهان می شود.

«والر شتاین» اعتقاد دارد که ۳ نوع نظام اجتماعی در تاریخ زندگی بشر وجود دارد. نظام های کوچک، امپراطوری های جهانی و اقتصاد های جهانی .نظام های کوچک در واقع اقتصاد مبتنی بر کشاورزی یا شکار هسنتد که دیگر وجود ندارند. امپراطوری های جهانی نظام هایی هستند که در بر گیرنده چند فرهنگ ،ولی دارای نظام سیاسی واحد و تقسیم کار واحد هستند مثل امپراطوری های باستان و امپراطوری های عثمانی.

اقتصاد های جهانی که در چارچوب آن چندین دولت سیاسی دارای فرهنگ های متمایز، بواسطه یک نظام اقتصادی مشترک ادغام می شوند. مثل نظام جهانی مدرن یا نظام سرمایه داری . به اعتقاد والرشتاین اقتصاد جهانی سرمایه داری اکنون بستر اجتماعی جهان است که هم دیگه جنبه های زندگی اجتماعی، از جمله سیاست، فرهنگ را ،تعیین می کند.

ـ نسل سوم: «دیوید هاروی» از نظریه پردازان نسل سوم هم مانند بسیاری ازاندیشمندان عرصه های مختلف علوم انسانی اجتماعی به فرا رسیدن دوره ای جدید از زندگی اجتماعی باور دارد و می کوشد ویژگی های این دوره را بیان کند. بنابراین به تشریح زندگی اجتماعی در دوران سنتی و مدرن می پردازد. در نظریه هاروی گست دوران مدرن با دوران سنتی بواسطه بازسازی مفهوم زمان و فضا ممکن می شود از دوره ی رونسانس به بعد ،بواسطه برخی تحولات و اختراع ها ،زمان و فضا را «فشردگی زمان-فضا»می نامند. در آغاز قرن بیستم فرآیند فشردگی فضا- زمان شتاب بیشتری گرفت عوامل چون حمل ونقل، ارتباطات، دو زمان را کوتاهتر و «فضا» را کوچکتر کرد. خصوصا در دو دهه اخیر پیشرفت های حیرت آور در عرصه فن آوری های ارتباطی، زمان وفضا را بسیار فشرده کرده و به آرمان «دهکده جهانی» واقعیت بخشیده است. (گل محمدی: ۱۳۸۳)

«آنتونی گیدنز» هم مانند هاروی، فرآیند جهانی شدن را محصول برهم خوردن نظم سنتی فضا - زمان می داند، ولی به اندازه او برنظام اقتصادی تاکید نمی کند به نظر گیدنز جهانی شدن را به هیچ وجه نمی توان پدیده ای صرفا اقتصادی دانست. گیدنز جهانی شدن را نوعی تحول فضا و زمان می داند که «کنش از راه دوری را ممکن می سازد به بیان دیگر جهانی شدن آشکار ترین نمود جنبه های بنیادی جدایی فضا-زمان و تقاطع حضور و غیاب است.

● جهانی شدن اقتصاد

جوزف استگلیتز جهانی شدن اقتصاد را «مستلزم یکپارچگی اقتصادی نزدیک کشورهای جهان از طریق افزایش جریان کالا و خدمات، سرمایه و حتی نیروی کار» تعریف می کند. (استگلیتز:۱۳۸۶،۲۴) جهانی شدن اقتصاد «به تشدید جریان کالا، خدمات، اطلاعات، سرمایه گذاری و عوامل تولید در سطح بین المللی دلالت دارد که منجر به یکپارچگی اقتصادی جهان می شود.» (به نقل از یوسفی،۱۳۸۳) خاستگاه اولیه تجارت و مبانی اصلی جهانی شدن اقتصاد تجارت است. تجارت می تواند تولید کنندگان و مصرف کنندگان را که در فاصله ای دور از هم قرار دارند، به همدیگر مرتبط و اغلب احساسی مشترک و وابستگی متقابل میان آنها بوجود بیاورد. (واترز:۱۳۷۹، ۱۰۱ به نقل از یوسفی) جهانی شدن در عرصه اقتصاد «یعنی مرزها حذف می شود. مرزهای ملی، مرزهای محلی، محدودیت های سیاسی، فاصله مکانی، تفاوت اطلاعات، تفاوت پول و نظایر آنها بازارهای اقتصاد را از هم جدا می کند. جهانی شدن با کاهش یا حذف مرز بازارهای اقتصادی را برمی دارد و در هر زمینه ای یک بازار جهانی ایجاد می کند و رقابت را و استانداردها را جهانی می کند. (رنانی:۱۳۸۳ ،۸)

● مزایای جهانی شدن اقتصاد

۱) افزایش توان رقابتی: وقتی مرزها را برداریم قدرت رقابتی چند برابر می شود و رقابت بسیار سخت و فشرده می گردد، انحصار حدف م ی گردد و همه چیز رقابتی می شود که این یکی از از استدلال های مدافعان جهانی شده در حمایت از آن است.

۲) تقسم کار جهانی: تقسیم کار تخصص و مهارت را افزایش می دهد. مثال معروف آن سنجاق سازی آدام اسمیت که اگر هر فردی کار خاصی انجام دهد، تقسم کار صورت می گیرد و مهارت و بنابراین بهره وری افزایش خواهد یافت و هزینه ها کاهش می یاید.

۳) استفاده از مزیت های نسبی: هر کشوری به سوی حوزه ای می رود که مزیت نسبی دارد کم هزینه تولید می کند در این صورت هر کشور کالایی را تولید می کند که می تواندکم هزینه تر از سایر کشورها تولید کند. سپس کشورها کالاهای خود را مبادله می کنند و از این وضعیت همه کشورها سود می برند.

۴) کاهش ریسک: چون بسیاری از ریسک ها به خاطر عدم ارتباطات است جهانی شدن ریسک را کاهش می دهد. مثلا در اقتصاد اثر خشکسالی ها بر کاهش محصولات تعدیل می شود زیرا اگر در یک طرف کره زمین خشکسالی شود طرف دیگر کره زمین باران بیشتری می بارد و اگر در یک طرف بازار اضافی عرضه گندم داریم در بازار یا کشور دیگر تقاضا زیاد است که باعث جذب آنها می شودبنابراین با گسترش ارتباطات ریسک کاهش می یابد. (رنانی: ۱۳۸۳،۹)

● دیدگاه مخالفان جهانی شدن اقتصاد

«کسانی که از جهانی شدن ناراضی هستند معمولا مخالف دسترسی بیشتر به بازارهای جهانی، یا گستر دانش جهانی نیستند، زیرا دستیابی کشورهای در حال توسعه به مزیت اختراعات و نوآوری های کشور های توسعه یافته، توسعه و پیشرفت کشورها را میسر می کند.» آنان ۵ نگرانی را مطرح می نمایند.

۱) قواعد جهانی شدن عادلانه نیست، و بویژه به نفع کشورهای صنعتی پیشرفته تنظیم و طراحی شده است.

۲) جهانی شدن ارزش های مادی را بر سایر ارزش ها مثل نگرانی برای محیط زیست و یا برای زندگی به خودی خود، ترجیح می دهد.

۳) شیوه ی مدیریت جهانی شدن موجب تضعیف حق حاکمیت بیشتر کشورهای در حال توسعه، و توانایی تصمیم گیری آنان در زمینه های مهمی شده است.

۴) در حالی که مدافعان جهانی شدن ادعا کرده اند همه کس از لحاظ اقتصادی از آن بهره مند خواهند شد، شواهد فراوانی هم در کشورهای در حال توسعه و هم در کشورهای توسعه یافته نشان می دهد که خیلی ها از هر دو سو بازنده اند. (رنانی:۱۳۸۳)

۵) اغلب جهانی شدن تصور امریکایی سازی سیاست اقتصادی یا فرهنگ را ایجاد کرده است و این موضوع آزردگی و انزجار به بار آورده است. (استیگلیتز:۱۳۸۶،۳۰)

● برخورد با پدیده جهانی شدن

۱) «بافراتر رفتن از عرصه منافع محلی و انفرادی و واکنش های منفعلانه، به نظام مند تر شدن جامعه در مقیاس جهانی فکر کنیم.»

۲) «مجهز شدن به دانش روز و بهره گیری از کارآیی های آن دانشگاه، صنعت، تجارت...... در عین حفظ سرمایه های اجتماعی.» (دکتر توسلی:۱۳۸۵)

۳) باید بپذیریم که جهانی شدن در عین مخاطراتی که دارد می تواند امکاناتی را فرا روی ما بگشاید و از این فرصت ها به نحو احسن استفاده کنیم.

● به طور خلاصه: تعاریف جهانی شدن

▪ رابرتسون: در هم فشرده شدن جهان و مکان

▪ گیدنز: به هم وابستگی

▪ مک گرو : تشدید پیوند متقابل جهانی

▪ شولت :

- بین المللی شدن

- آزاد سازی اقتصادی

- همگانی و یکی شدن

- غربی شدن

-ادغام قلمرو ها و تبدیل به قلمرو واحد

▪ پیامد های جهانی شدن:

- افزایش نابرابری میان کشور ها

- الگوی زندگی اجتماعی متحول می کند

- تحلیل دولت – ملت مدرن

- تحلیل مرزها و هویت ها

- تحلیل توان دولت بر کنترل منابع اطلاعاتی

- از بین رفتن زمان و مکان

- شکل گیری هویت های منفرد

- جوزف استگلیتز جهانی شدن اقتصاد را «مستلزم یکپارچگی اقتصادی نزدیک کشورهای جهان از طریق افزایش جریان کالا و خدمات، سرمایه و حتی نیروی کار» تعریف می کند.

محمد خو جم لی

تهیه و تنظیم: محمد خوجم لی

منابع:

۱- استیگلیتز، جوزف (۱۳۸۶) نگاهی نو به جهانی شده، مسعود کرباسیان، انتشارات چشمه.

۲- اسماعیلی، رضا (۱۳۸۲) جهانی شدن تهدید ها و فرصت های ناشی ازآن.پ، رشد آموزشی علوم اجتماعی، شماره۸۲.

۳- بشیریه، حسین (۱۳۷۹) نظریه های فرهنگ در قرن بیستم، موسسه فرهنگی آینده پویان.

۴- توسلی، غلامعباس (۱۳۸۵) بررسی گفتمان های غالب در بحث جهانی شدن، نامه علوم اجتماعی، شماره۲۷.

۵- رضایی، محمد، مصرف تلویزیون: باز تولید هژمونی یا مقاومت نشانه ای.

۶- سعیدی، علی اصغر(۱۳۸۵) روند پژوهی گفتمان های جهانی شدن، رشد آموزش علوم اجتماعی، شماره ۴ .

۷- سعیدی، رحمان (۱۳۸۵) جهانی شدن اقتصاد، رشد و آموزش علوم اجتماعی، شماره ۴.

۸- کچویان، حسین(۱۳۸۵) نظریه های جهانی شدن و دین، نشر نی.

۹- کچویان، حسین(۱۳۸۴) نظریه های،فرهنگ و جهانی شدن: از رویکرد تا واقعیت، فصل نامه مطالعات فرهنگی و ارتباطات، شماره ۲ و۳ .

۱۰- گل محمدی، احمد(۱۳۸۳) جهانی شدن فرهنگ، هویت، نشر نی.

۱۱- گیدنز، آنتونی (۱۳۷۹) جهان رها شده، علی اصغر سعیدی، نشر علم و ادب .

۱۲-گیدنز، آنتونی (۱۳۸۴) چشم انداز های جهانی، محمد رضا جلایی پور، طرح نو.

۱۳- شهیدی، نیما (۱۳۸۵) جهانی شدن آموزش عالی، فصل نامه آموزشی، تحلیلی فرهنگ آموزش، پیش شماره۳.

۱۴- رابرتسون، رونالد(۱۳۸۵) جهانی شدن: تئوری های اجتماعی و فرهنگ جهانی، کمال پولادی، نشر ثالث.

۱۵- رنانی، محسن (۱۳۸۳) بدون جهانی شدن ما هرگز ایرانی نخواهیم ماند، نشریه پیام اقتصاد، شماره ۱۴، فروردین ماه.

۱۶- وحیدیان، امیر(۱۳۸۸) نخبگان و معانی جهانی شدن، روزنامه همشهری شماره ۴۹۹۹.