پنجشنبه, ۲۰ دی, ۱۴۰۳ / 9 January, 2025
مدیریت هویت در دنیای واقعی
کارکنان مرکز تماس شرکت Bellsouth اغلب برای پاسخ به یک مشتری باید به چند برنامه کاربردی دسترسی داشته باشند. آنها هر بار باید یک اسم رمز جدید را تایپ نموده و یا چندین بار آن را وارد کنند.این کار سبب طولانیتر شدن مدت زمان مکالمه میشود. همانطور که میدانید در مراکز تماس بیشترین مخارج صرف نیروی انسانی میشود و تلف شدن زمان به معنای صرف هزینه بیشتر است. راه حل Bellsouth برای این مشکل، پروژه مدیریت هویت میباشد که امکان دستیابی به پر استفادهترین برنامههای شرکت با یک رمز ورود را برای کارکنان این مرکز فراهم میسازد. احتمالا پروژه Bellsouth با تعریف صنعت IT از مدیریت هویت واقعی کاملا مطابقت ندارد. این تعریف، نه تنها شامل استفاده از یک رمز ورود میباشد، بلکه احرازهویت قوی (اثبات هویت کاربر) و امکان دستیابی مبتنی بر وظیفه یا قاعده (امکان دسترسی به دیتا و برنامههای مناسب به صورت اتوماتیک) را نیز در بر میگیرد. اما در تعریف صنعت IT نیز بعضی موارد در نظر گرفته نشده است.
این مدیریت هویت در دنیای واقعی است، جاییکه مدیران ارشد امنیت زندگی و کار میکنند. Mark Johnson از CISO میگوید که شرکت Halliburton از یک روش مرحله به مرحله برای تعیین وظیفه کاربر نهایی استفاده میکند. شرکتها دو سوال مهم از کارکنان و شرکای تجاری خود میپرسند: چه مسئولیتی دارید؟ و چه منابعی برای انجام دادن کار خود نیاز دارید؟ این پرسشها به نظر ساده هستند اما وقتی با صدها یا هزاران کارمند، مشتری، بانک اطلاعاتی و سیستم سروکار داشته باشید، در مییابید که پاسخ به چنین سوالاتی کمی پیچیدهتر میشود. هدف مدیریت هویت ساده کردن و اتوماتیک نمودن این پاسخهاست. در حقیقت در تبلیغات اولیه ادعا میشد که تکنولوژی فوق میتواند چنین مشکلاتی را به طور کامل حل کند. اما اولین انتخاب کنندگان آن دریافتند که پیادهسازی کامل سیستم مشکلات جدی را ایجاد خواهد نمود زیرا آنها برای نصب سیستمها، ابزارها، سیستمهای بیومتریک، برنامههای ورود به سیستم با یک اسم رمز منفرد، نرمافزارهای جریان کار و تعدادی دیگر از تکنولوژیها، دچار دردسر شدند.
اکنون مدیران ارشد امنیت انتظارات خود را کاهش دادهاند و از این بابت بسیار خشنود میباشند. کافیست از تعدادی از شرکتها بخواهید تا پروژههای مدیریت هویت خود را برایتان شرح دهند و متوجه خواهید شدکه پاسخهای آنها بسیار متفاوت هستند و هر کدام پروژه خاص خود را دارند. به عنوان مثال Bellsouth تعداد رمزهای ورود را کاهش داده، Halliburton از روش فراهمسازی استفاده میکند و شرکت بوئینگ از شبکههای مبتنی بر کارتهای هوشمند و نیز تجهیزات دستیابی استفاده مینماید. John Lyons، مدیر بخش سرویسها و سیستمهای هویت شرکت بوئینگ میگوید: "بسیاری از افراد اصطلاح مدیریت هویت رابا بیدقتی به کار میگیرند. من فکر میکنم این اصطلاح یک اصطلاح آکادمیک است. مدیریت هویت به مدل کار تجاری هر شرکت مربوط میشود". مطمئنا Lyons موضوع مهمی را عنوان کرده است. در بعضی موارد یک پروژه مدیریت هویت محدود بر طبق نیاز شرکت به پروژه گستردهتری تبدیل میشود. در بعضی شرکتها نیز از همان پروژههای محدود استفاده میشود. به هر حال وقتی نیازهای شرکت تجاری گسترده و جزییات پروژه مشخص گردد، هر دو حالت میتوانند مفید واقع شوند.
● کاهش تعداد اسم رمز
در اکثر شرکتهای بزرگ اسم رمزهای زیادی مورد استفاده قرار میگیرند. Roberta Witty، قائممقام بخش تحقیقات گارتنر میگوید: "یک کاربر متوسط تقریبا پانزده ID و اسم رمز دارد که تمامی آنها در زمانهای مختلف منقضی خواهند شد. در نتیجه بخش پشتیبان با سیلی از تقاضا برای یادآورهای اسم رمز مواجه میشود. کاهش تعداد اسم رمز در آغاز پروژه مدیریت هویت برای اکثر شرکتها ثمر بخش بوده و مزیت آن فورا آشکار میشود. به عنوان مثال شرکت موتورولا با استفاده از دایرکتوریهای کاربر موجود تعداد اسم رمزها را برای دهها تن از هزاران کارمند خود کاهش داده و کارمندان این شرکت تنها از دو اسم رمز (یک اسم رمز برای سرویسهای وب و دیگری برای ویندوز) استفاده میکنند. موضوع این است که واژه "منفرد" در "اسم رمز منفرد" نباید شما را فریب دهد. ثابت شده که کاهش تعداد اسم رمز برای بعضی از برنامهها مشکلاتی را به همراه خواهد داشت.طبق ادعای Bellsouth پروژه مدیریت هویت این شرکت (کاهش اسم رمز) منفعت دیگری نیز دارد و آن افزایش سرعت در زمان سرویسدهی میباشد.
Monique Shivanandan قائممقام بخش استراتژی IT و استمرار تجارت و امنیت شرکت Bellsouth میگوید: "در یک محیط بسیار حساس مراکز تماس کوتاه بودند. هر تماس تا حد ممکن بسیار حیاتی میباشد. بنابراین اگر اجباری برای استفاده از چندین اسم رمز برای برنامههای مختلف وجود نداشته باشد، هم در زمان و هم در هزینه صرفهجویی خواهد شد". شرکت Bellsouth از ژانویه ۲۰۰۳ بیست درصد از پر استفادهترین برنامههای خود را به برنامههایی با یک اسم رمز منفرد تبدیل نموده و قصد دارد تا برنامههای باقیمانده را نیز در طی برنامه زمانبندیشان تغییر دهد. (البته تا زمانیکه تضاد و ناسازگاری ایجاد نشود).
● فراهم سازی به عنوان راهکار ثانویه
راهکار Bellsouth نشان میدهد که پروژههای مدیریت هویت کنونی دارای یک نتیجه مشترک هستند. کسانی که یک کار قابل مدیریت را آغاز نموده و موفق میشوند، کمکم سیستم خود را گسترش داده و کارهای اضافی را دراین رابطه انجام میدهند. Shivanadan میگوید: "تقریبا از شروع پروژه کاهش تعداد اسم رمز شرکت مدیران IT کاربردهای جدید برای مدیریت همچون فراهمسازی، مدیریت جریان کار، مدیریت موجودی، مدیریت آسیبپذیری و احراز هویت چند عاملی (شامل بیومتریک) را مورد بررسی قرار دادند. ما انواع موارد تجاری را شناسایی نموده و دیگر مکانهایی که امکان پیشرفت در آنها وجود داشت را تعیین کردیم. به عنوان مثال یک سیستم فراهمسازی نیز میتواند به عنوان روش نظارت بر دستیابی مورد استفاده قرار گیرد. شما میتوانید با ایجاد یک ساختار هویت معمولی این سیستم را مستقر ساخته و بدین ترتیب هزینه مدیریت account را کاهش دهید. یکی از ویژگیهای این سیستم، آن است که فرآیند به کارگیری یک کارمند جدید با تمامی منابع کوتاه شده و به جای چند روز تا یک هفته به یک ساعت تقلیل مییابد.
اما پروژه فراهمسازی برای Bellsouth مشکلات فنی را ایجاد نمود. در حال حاضر استفاده از این تکنولوژی در تعداد زیادی از برنامههای کاربردی (به دلیل مدل middleware-agent که این گونه برنامهها استفاده میکنند)، صرفنظر از زمان صرف شده برای تعیین منابع مورد نیاز هر کارمند در اولین محل، با مشکلاتی همراه است. اما اگر شرکتها پروژه فراهمسازی خود را با شناسایی تعداد کمی از پر استفادهترین برنامهها آغاز نمایند، این تکنولوژی چندان ناامید کننده نخواهد بود. در ضمن آنها نباید در مورد تعداد وظایفی که سیستم میتواند بپذیرد، نگران باشند. وظایف در مدیریت هویت از مفهوم حیاتی برخوردارند. یک وظیفه (role) توصیف کاری است که به حق دسترسی خاصی مربوط میشود. به عنوان مثال یک وظیفه که به عنوان "منابع انسانی" تعریف شده، میتواند حق دسترسی مناسب به مجموعهای از برنامههای HR و لیست دستمزدها را فراهم سازد. هنگامی که یک کارمند جدید بخش HR کار خود را آغاز میکند، مدیر سیستم که اشتراک شبکه کارمند را ایجاد میکند، میتواند به جای تنظیم دسترسی به یکیک برنامهها، وظیفه "HR" را به او تخصیص دهد. شرکت Nextel Communications که از نرمافزار فراهمسازی Xellerate از شرکت Thor Technologies استفاده میکند با تعیین چهار وظیفه اصلی پروژه خود را آغاز نمود: کارکنان، پیمانکاران، شرکای تجاری و مشتریان. این چهارگروه به سه سرویس رایج و پر استفاده یعنی برنامه پست الکترونیک، شبکه LAN و اینترانت دسترسی دارند.
Tom Deffect مدیر معماری و استراتژی IT شرکت Nextel میگوید: "ما قصد داریم در وقت مناسب از روش کاملتری که جزییات را در برمیگیرد استفاده کنیم، به عنوان مثال تعیین مسئولیت کارکنان و اینکه آیا آنها مسئول بخش فروش هستند یا در بخش روابط عمومی فعالیت میکنند مهم است. بدین ترتیب بهتر میتوان منابع را با عملکردهای شغلی خاص کارکنان سازگار نمود. Witty معتقد است که تعریف نقشهای بیشمار میتواند مشکلات شدیدی ایجاد نماید. او میگوید: "شرکتهایی که برای کل بخشهای خود وظایفی را ایجاد میکنند (در مقایسه با یک برنامه یا یک بخش) کمکم متوجه میشوند که تعداد وظایف ایجاد شده به تعداد کارکنان شرکت میباشد و حفظ و نگهداری این فرآیند بسیار مشکل است زیرا تجارت همیشه در حال تغییر یافتن است. بنابراین در ابتدا باید تعداد نقشها و ظایف تعیین شده محدود باشد و پروژه مدیریت هویت به عنوان یک فرآیند قابل تغییر در نظر گرفته شود". در حقیقت این نوع اعمال فراهم سازی قاعده مهم دیگری را آشکار میسازند. در حالیکه مدیریت هویت میتواند شامل محصولات و تکنولوژیهای بیشمار باشد، اما بیشتر به فرآیندهای تجاری مربوط میشود.
Gerry Gebel تحلیلگر ارشد گروه Burton میگوید: "تنظیم و اتوماتیکسازی دستیابی به تمام سیستمهایی که افراد برای انجام دادن کار خود مورد استفاده قرار میدهند کار بسیار غیرفنی میباشد. این کار در محیط سازمانی بیشتر یک اقدام اجتماعی محسوب میشود. شما باید بدانید که عملکرد شرکت چگونه است و چگونه میتوانید برای توسعه این فرآیندها از تکنولوژی استفاده کنید".
● مراحل کار
Halliburton یک نمونه از شرکتی است که در این مسیر پیشرفت کرده است. این شرکت نزدیک به ۱۰۰ ویژگی کاربر شامل کد کشور، مرکز هزینه، خط سرویس محصول و نوع کارمند را در سیستم فراهم سازی مبتنی بر وظیفه خود تعریف کرده است. سیستم Halliburton از سه محصول universal ldp از شرکت Identity Integration Server، OpenNetwork Technologies و Ultimus BPM مایکروسافت برای فراهم سازی، تغییر اسم رمز، مدیریت جریان کاری و واگذاری منابع استفاده میکند. Mark Johnson ازHalliburton CISO میگوید: "ما از یک روش کلینگر برای مدیریت هویت استفاده نمودهایم. روش ما دستیابی به اطلاعات در همه جا، هر زمان و توسط هر شخص میباشد و برای تکمیل آن باید احراز هویت و دستیابی مناسب را در هنگام نیاز برای کارکنان فراهم سازیم". اما کار جمعآوری اطلاعات برای Halliburton با مشکلاتی همراه است. این شرکت دارای صدهزار نفر کارمند است که البته تنها نیمی از آنها از کامپیوتر استفاده میکنند . شرکت Halliburton هم اکنون با تقسیمبندی پروژه به بخشهای قابل درک ریسک موجود در پیچیدگی آن را کنترل میکند. اولین مرحله، ایجاد اشتراکهای stub است که تنها به کاربران منابع اصلی (همچون ویندوز، پورتال کارمند، آموزش آنلاین، سیستم مرو کارآیی، برنامه پست الکترونیک، ذخیرهسازی و دستیابی راه دور) اختصاص دارند. این اشتراکها با به کار گرفته شدن یک کارمند جدید و معرفی او به سیستم SAP شرکت به طور اتوماتیک ایجاد میشوند.
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست