سه شنبه, ۱ خرداد, ۱۴۰۳ / 21 May, 2024
مجله ویستا

آموزه هایی ناکام نسخه هایی ناکارآمد


آموزه هایی ناکام نسخه هایی ناکارآمد

درست به موازات تولد هر یک از وسایل جدید ارتباطی اطلاع رسانی نظیر رادیو تلویزیون ویدئو اینترنت شبکه های ماهواره موبایل و همواره نوعی نگرانی در میان اندیشه ورزان و کنشگران اجتماعی فرهنگی در همه جای جهان, مطرح بوده است

درست به موازات تولد هر یک از وسایل جدید ارتباطی- اطلاع رسانی (نظیر رادیو- تلویزیون- ویدئو- اینترنت- شبکه های ماهواره- موبایل و ...) همواره نوعی نگرانی در میان اندیشه ورزان و کنشگران اجتماعی- فرهنگی در همه جای جهان، مطرح بوده است.

نگرانی از این که در کنار فرصتها و امکانات تازه ای که اینگونه وسایل نوین با خود به ارمغان می آورند، با سوء استفاده ها، سوداگریها و فرصت طلبی ها چه باید کرد؟

بر این اساس از دیرباز، دو گونه برخورد با پدیده های نو ظهورارتباطی مطرح بوده است:

- از یک سو، بر اتخاذ سیاستها و برنامه های توجیهی- آگاهی بخش برای پیشگیری از برخی آثار منفی این پدیده ها تأکید شده است، و از سوی دیگر، سیاستهای بازدارندگی، در قالب منع یا محدودسازی و حتی برخوردهای «قانونی» در دستور کار قرار گرفته است.

گرایش به استفاده از روش دوم (باز دارندگی) همواره، کم یا زیاد مطرح بوده و حتی با وجود هزینه های فراوان و ناکامی های آشکار، پیاپی تکرار شده است. این مقاله به جنبه های گوناگون این بحث می‌پردازد.

فراموش نمی کنیم که حدود ۲۰ سال پیش (اوایل دهه ۷۰ شمسی)، همزمان با ظهور «ویدئو» در بازار وسایل ارتباطی، بلافاصله سیاست منع استفاده از این وسیله و برخورد جدی با دارندگان غیرمجاز آن به مورد اجرا در آمد. هراس از عوارض ناهنجار فرهنگی- روانی به خاطر نمایش فیلم های «نامناسب» و آثار منفی آن بر خانواده ها، عامل اصلی اتخاذ این سیاست عنوان می شد. با این حال طبقات مختلف مردم، به ویژه دانشگاهیان، دانشجویان، هنرمندان و... با اطلاع از مزایای این وسیله شگفتی انگیز که امکان پخش انواع فیلم‌ها را به صورت «خانگی» فراهم می کرد و رقیبی جدی برای تلویزیون و سینما به شمار می رفت، مشتاقانه در جستجوی تهیه یک دستگاه ویدئو (آنهم به هر قیمتی) بودند. به این ترتیب بازار سیاه خرید و فروش ویدئوها با مارکهای رنگارنگ، در شهرهای بزرگ، شکل گرفت. مردم کنجکاو می توانستند این وسیله نو ظهور را به صورت پنهانی (قاچاق) داخل جعبه های پنکه یا تلویزیون و ... از واسطه ها در بازار غیررسمی خریداری کنند و هدیه ای جذاب را به خانه هایشان ببرند.

این وضع البته زمان زیادی تداوم نیافت. مبارزه با خرید و فروش ویدئو، کم کم جای خود را به استفاده محدود و با «مجوز» در سازمانهای دولتی و توسط اشخاص حقیقی و حقوقی در حوزه های فرهنگی- سیاسی و ... داد.

در گیر و دار استفاده رو به گسترش اما پنهانی و دلهره آمیز مردم عادی از این وسیله، ناگهان سر و کله اینترنت و اندکی بعد شبکه های ماهواره ای پیدا شد. میهمانانی تازه وارد و ناخوانده از دیدگاه مدافعان سیاستهای بازدارندگی! پس باید دفاعی بایسته در برابر آسیب ها و تهاجمات احتمالی، سامان داده می شد. ناکارآمدی روش های قبلی، مانع از تداوم آنها نبود. این بار «فیلترینگ» برای فضای مجازی، و ممانعت از خرید و فروش و نصب دیش هاو آنتن های ماهواره ای، ساده ترین راهکارهای تجویزی،‌ از موضع بالا و اغلب تحکمی و البته با حمایت «قانون» بود.

با این حال جامعه، راه خود را می رفت. تلاش برای نصب انواع نرم افزارهای فیلترشکن توسط کاربران اینترنتی و جایابی و جانمایی برای استقرار دیش ها و آنتن های جورواجور بر پشت بامها، نه فقط در پایتخت، بلکه در شهرهای کوچک و بزرگ و حتی روستاها، به سرعت شکل گرفت. در این میان ، میلیاردها دلار ارز، صرف ورود غیرمجاز وسایل ماهواره ای از مبادی رسمی و غیر رسمی شد ودر «بازار سیاه»، به زیان خریداران جزء و با سود های کلان به فروش رسید.

از سوی دیگر شبکه های رادیو- تلویزیونی که چشم امید به «دوپینگ فرهنگی»- در غیاب رقبای ماهواره‌ای واینترنتی- دوخته بودند آن گونه که باید و شاید به تنوع و جذابیت تولیدات، رخ نشان ندادند. چنین رویکردی، مستلزم پذیرش فضای رقابت نفس گیر و تنگاتنگ با تولیدات رنگارنگ ماهواره ای، از طریق جذب همه استعدادها، سلیقه ها و توانهای فرهنگی – هنری در سطح ملی بود. تکیه بر انحصار تولید و پخش برنامه های رادیو- تلویزیونی، هرگز باعث نشد تااز دامنه استقبال وسیع ترین قشرهای مردم به سوی کانال های برون مرزی کاسته شود. بدیهی است این استقبال به معنای پذیرش بی چون و چرای هرگونه پیامی نبوده و نیست، اما گویای این واقعیت است که سیاست منع و محدودسازی، نمی تواند مانع عمده ای برای کنترل اشتیاق و کنجکاوی مردم -به ویژه جوانان – در مسیر دستیابی به امکانات نوین ارتباطی، فرهنگی باشد.

● خوب، بد، زشت، زیبا ...

برگردیم به مقدمه این بحث ، یعنی یکی از موضوعات اصلی علوم ارتباطات اجتماعی درباره دغدغه های ناگزیر پیرامون چگونگی استفاده از پدیده های نوین ارتباطی و اطلاع رسانی و شیوه های تأثیرگذاری بر کاربران.

از سیاست منع بازدارندگی و نتایج آن بسیار سخن به میان آمده ، اما آیا درباره شیوه های فرهنگی- توجیهی – اقناعی برای آگاه سازی مردم، پیرامون جنبه های منفی یا مثبت این پدیده ها، به همان اندازه تلاش هدفمند صورت پذیرفته است؟واقعیت این است که استفاده نادرست از هر پدیده ای می تواند برای کاربران، زیان آور و هزینه ساز باشد. بنابراین دغدغه متولیان امور فرهنگی در این زمینه، بیراه نیست.مثالی بزنیم: امروزه شرکت های دارویی،در کنار تولید انواع داروهای مفید و زندگی بخش ، بروشوری مفصل، حاوی ریزترین اطلاعات درباره چگونگی تولید داروها، ترکیب، موارد مصرف و منع استفاده، آثار سوء احتمالی، نحوه نگهداری و استفاده از آنها را پیوست می کنند تا به زبانی روشن گفته باشند: این داروها چگونه، در چه شرایطی و تا چه زمانی قابل استفاده اند و عوارض کاربرد نامناسب آنها چیستند؟ اما بدیهی است با وجود تمامی این توصیه ها و روشنگریها، همواره افرادی پیدا می شوند که به دلایل مختلف، از جمله کم سوادی، اشتباه یا اشتیاق به درمانی سریع تر، خارج از چارچوب مجاز به مصرف داروها می پردازند و ناگزیر دچار عوارضی حتی خطرناک و مرگبار می شوند. با این حال بررسی ها و تجارب عینی نشان می دهد که این‌گونه «کاربران»، در اقلیت محض اند؛ و اکثریت با استفاده کنندگان به جا، آگاهانه، توأم با وسواس و احتیاط از داروهاست. بنابراین تولید و عرضه داروها هیچگاه به خاطر خطرات مصرف نا به جای آنها، متوقف نمی شود. به عبارت دیگر سازوکار باز دارندگی از خطرات، می تواند ماهیتی فرهنگی ، توجیهی و اقناعی داشته باشد، نه تحکمی و حذفی. تمرکز بر روشهای مشارکت جویانه، رقابت پذیر، شفاف و آگاهی بخش، همواره نتایج اجتماعی مطلوبتری در پی داشته است تا روشهای مبتنی بر محدودسازی و حذف، آن هم در حوزه های فرهنگی – ارتباطی که به دلیل تنوع و پیچیدگی راههای دسترسی مردم به ابزارهای جدید، این گونه روشها روز به روز ناکارآمدتر می شوند.

● جامعه و حشرات موذی!

از سوی دیگر باید بر این واقعیت انگشت تأکید گذاشت که هشدار درباره ناکارآمدی سیاستهای محدودسازی یا حذف، هرگز به معنای پذیرش تسلیم بی قید و شرط در برابر آثار منفی و یا مخرب برخی از محصولات فرهنگی (عرضه شده توسط شبکه های ماهواره ای – اینترنتی و ...) نخواهد بود. بحث، عمدتاً بر سر چگونگی به حداقل رساندن برخی آثار منفی و مخرب است. به ویژه آن که امروزه استفاده از ظرفیتهای فراوان شبکه‌های مجازی – ماهواره ای نقشی تعیین کننده و بی بدیل در تامین رشد و توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی کشورها دارد، و بدون آنها، حضور فعال در عرصه مبادلات و تعاملات جهانی، عملاً ممکن نیست. بنابر این بحث اصلی بر سر چگونگی تفکیک این ظرفیتها، از داده های منفی (به لحاظ هنجارهای فرهنگی و اخلاقی جوامع) خواهد بود.

ازسویی دیگر، شناخت ماهیت محصولات فرهنگی، تفکیک آنها به لحاظ کیفیت تاثیر گذاری، و میزان بهره مندی از جنبه های مفید و مثبت، همه و همه امریست نسبی و درمورد کاربران مختلف، بسته به میزان آگاهی، نیاز، تصمیم و اراده آنها، کاملاً متفاوت. بنابر این مصون سازی مطلق افراد یک جامعه در برابر داده هایی که در این یا آن نظام ارزشی، "منفی" تلقی میشوند خود امریست نسبی ؛ اگرنه محال .چراکه می دانیم هر جامعه ای – اگر جامعه را توده وار و فله ای ننگریم – توان، ظرفیت و قابلیت شناخت نیک و بد، خوب و زشت، مثبت و منفی، مفید و زیان بار را به تدریج و متناسب با هنجارها و ارزشهای خود، به دست می آورد. بنابر این توان و ظرفیت انسانها در این گونه داوریها، هرگز یکسان نیست و از همین جا، چالشها شکل می گیرد.

تجربه بشری گواهی می دهد که بهترین راه برای کاهش این گونه چالشهاویا آسیبها، ایجاد سازوکار قضاوت منطقی آراء و افکار، تقویت فضای اندیشه ورزی، آگاه سازی و بده بستانهای متوازن فکری است؛ و نه حذف، منع و بازدارندگی آنهم از سر اقتدارگرایی و یا تحمیل یکسویه یک دیدگاه. پیوستن به تلاشهای جهانی برای تدوین و اجرای شاخصهای اخلاقی – ارزشی در مسیر تولید و عرضه محصولات ماهواره ای – اینترنتی، نکته دیگری است که نمی تواند در عصر "جهانی شدن" – و به تعبیری "جهانی سازی" – نادیده گرفته شود. این تلاشها در چارچوب پیمانها و نظامهای بین المللی – منطقه ای می تواند از دامنه ترویج ناهنجاریها و آلودگیها در فضای سایبر – دیجیتال بکاهد.همچنان که سرمایه گذاری برای بهبود تولیدات ملی به ویژه درحوزه رسانه ها، با بهره گیری از تمامی توانها و سلیقه های فرهنگی – هنری و فعال سازی نهادهای خصوصی خواهد توانست فرصتهای انتخاب متنوع تری را پیش روی مصرف کنندگان محصولات فرهنگی قرار دهد و بازار این گونه محصولات را از یکه تازی تولیدات کم محتوا یا زیانبار دورنگاهدارد.

این بحث را با گفته ای مشهور از "تنگ شیائوپینگ" – رهبر تحولات جمهوری خلق چین – در اواخر قرن بیستم به پایان می برم.آنجا که در رویکرد به فضای باز اقتصادی و گشایش تنگناهای ایدئولوژیکی، خطاب به پاسداران برج و باروی نظام متلصب حاکم، به زبانی طنز آلود گفت:

"وقتی پنجره های اتاق تان را به روی هوای تازه باز می کنید، ممکن است به همراه نسیم زندگی بخش، تعدادی حشره موذی هم وارد اتاق شوند. اما آیا به خاطر آنها می توانید، خودتان را از هوای تازه محروم کنید !"