چهارشنبه, ۱۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 8 May, 2024
سفر به دیسنی لند سوسیالیستی
در امتداد راهرویی طولانی به پیش میرویم. دمپاییهایی نمدی به پایمان كردهاند تا كف گرانیتی و صیقلی این راهرو خراشی برندارد.
خانمی كه راهنمای ماست و لباس ابریشمین سبز سنتی به تن دارد، پیشاپیش ما میرود. هیچ صدایی به گوش نمیرسد جز خش خش لباس زن راهنما و كلیكهای چشمهای الكترونیكی هنگامی كه از جلوی آنها رد میشویم. اینجا قصری زیرزمینی است كه در عمق ۴۰۰ متری كوهی قرار دارد كه « او « در دل آن است.
حال به دالانی با كف مرمرین وارد میشویم. زنی در پشت میز كوتاهی نشسته و روی كتاب كهنهای كه صفحات آن از شدت پوسیدگی در میان انگشتان زن در حال تلاشی است، خم شده است. هنگامی كه به آن زن نزدیك میشویم بدون حتی یك لبخند از جایش بلند میشود.
این زن تنها وظیفهاش باز كردن درهای لتدار جای گرفته در پیشانی آن دالان است. برای جلوگیری از لك شدن دستههای برنجی این درها دستكشهایی پشمی به دست دارد. در سالن پشت این درها و روی تپه خاكی كوچكی با آن درخت غوش و گلهای بنفش رنگ، «او» در زیر نور صبحی خنك و تازه در دل كوه ایستاده است. پس زمینه این تابلو دریاست و آن قله پوشیده از برف.
«او» كت و شلواری دودی رنگ به تن و عینكی با قاب طلا بر چشم دارد و دستهایش را در پشت كمر قفل كرده است. این سالن ده متر ارتفاع دارد. برگهای درخت غوش با باد تهویه مطبوع تكان میخورند. در كف مرمرین سالن الواری به رنگ روشن كار گذاشته شده و روی آن دو ستون كرومی به موازات هم قرار دارد و ریسمانی میان دو ستون كوچك كشیده شده است.
اینجا محل ركوع و تعظیم است: سر بالا و با زاویهای ۴۵ درجه نسبت به پشت بدن، تعظیم كنید! این محل كه در اصل هدیهای بود از سوی رفقای حزب كمونیست چین، در ۸ جولای ۱۹۹۶ یعنی در دومین سالمرگ «كیم ایل سونگ» افتتاح شد تا شاید پدر دیكتاتور فعلی این كشور(كیم ایل سونگ) روزی در اینجا دوباره ظهور كند!!
این مجسمه مومی كت و شلوارپوش كه در موزه «دوستی خلقها» كرهشمالی به نمایش گذاشته شده، چنان شباهتی با كیم ایل سونگ واقعی دارد كه نفس را در سینههای بازدیدكنندگان كرهای به هنگام ورود حبس میكند.
راهنمای ما آهسته میگوید: «خیلیها زیر گریه میزنند». خیلی مایل هستم با یكی از آن كرهایهای گریان صحبت كنم اما جز ما كسی در این محل نیست. راهنمای ما اطمینان میدهد كه هر روز هزاران نفر به دیدن این موزه میآیند. به هر حال او تنها كسی است كه اجازه صحبت با ما را دارد و در پروتكل صحبت و گفتوگو با دیگران پیشبینی نشده است.
● دو محافظ و هفتاد مجوز
دولت كرهشمالی تمایلی به حضور روزنامه نگاران خارجی در آن كشور ندارد و غالبا به آنها روادید نمیدهد. به هنگام بازدید از آن مجسمه مومی، ما تنها گزارشگران موجود در كرهشمالی بودیم. ما دو هفته برای دیدار از كرهشمالی وقت داریم و به مانند میهمانان دولتی با ما رفتار میشود: به هر جا وارد میشویم بلافاصله بساط پذیرایی آماده و دكمههای اونیفورمها برق انداخته و تعدادی كودك برای خواندن آواز بسیج میشوند.
برای انتقال ما از فرودگاه دو محافظ و یك راننده در نظر گرفتهاند و البته هیچیك از این سه نفر حتی به ما نگاه هم نمیكند. آنها از چند هفته پیش برای پذیرایی از ما آماده شدهاند و بیش از هفتاد مجوز در این مورد صادر شده است. به عنوان مثال مجوز استفاده از مترو زیرزمینی! جالب آنكه مجوز برای یكبار پرواز بر فراز كوهستان، بیستوچهار صفحه دارد.
اما آنچه را ما نباید ببینیم همان چیزهایی است كه سایههایی از آنها را شاهدیم: این كشور احتمالا ده موشك اتمی دارد اما ما تنها یك تابلو نقاشی از این موشكها را آن هم در یك مهد كودك میبینیم. در سالهای گذشته حداقل یك میلیون از جمعیت كرهشمالی بر اثر گرسنگی جان باختهاند و اما ما آثاری از این گرسنگی را در تنهای تحلیل رفته كودكان كثیفی میبینیم كه در كنار بزرگراه به فروش ذرت مشغولند.
یكصد هزار نفر از مردم این كشور در اردوگاههای كار به تدریج جان خود را از دست دادهاند و ما ترس را در دیدگان مردمی كه از مقابلمان عبور میكنند میبینیم، ترس از همه چیز و از اینكه مبادا لبی به اشتباه تكان بخورد و كلمهای ممنوع از آن بیرون آید. ما تنها مجاز به دیدن چیزهایی هستیم كه حتی الامكان تازه رنگ و لعاب خورده باشند. اینجا یك نمایش برپاست، نمایشی به كارگردانی و نویسندگی كیم ایل سونگ با ۲۳ میلیون سیاهی لشگر.
● دیسنیلند سوسیالیستی
اینجا كشور و ملتی وجود دارد كه بر پایه خواستها و تصورات یك نفر شكل گرفتهاند.نمایشنامهای پر از اشك و خون كه به ادعای هر دو سخنران همراه ما پایانی خوش دارد. تنها ساخت دكورهای این نمایش نیم قرن طول كشیده است. پجونگ یانگ پایتخت كرهشمالی افتخار كیم ایل سونگ بود، با آن ساختمانهای سی طبقه حاشیه رود «تدونگ» و آن طاق نصرتی كه از نسخه اصلش در پاریس بزرگتر است.
بلوارهای شش بانده از میان پجونگ یانگ میگذرند و سر هر چهارراهی پلیسهایی با اونیفورم سفید و چراغ گردان دستی، ترافیكی را كه معمولا وجود ندارد كنترل میكنند. لبهای این مردم به هم دوخته شده است. هر روز ساعت هفت صبح صدای بدشگون آژیری در سراسر شهر میپیچد و خلایق را به سر كار فرا میخواند و مردم هم با گامهایی عجولانه راهی محل كار میشوند.
در مقابل مركز فرهنگی یك گروهان سرباز با اونیفورمهای قهوهای مشغول تمرین نظام جمع هستند. به عقیده ایدئولوگهای این بهشت دروغین، هیچ ارتشی در دنیا از نظر انضباط و فداكاری به پای این ارتش نمیرسد: وقتی سربازان كرهشمالی رژه میروند، فقط صدای یك قدم باید شنیده شود.
از كنار پستهای نظامی میگذریم و به سوی خارج از شهر میرویم. حاشیههای این اتوبان تا كیلومترها به سوی شرق پوشیده از گلهای مینای نارنجی است. هر لحظه از كنار زنانی میگذریم كه با جاروی بوتهای خیابانها را میروبند و طبق دستور حتی یك سنگریزه و یك برگ هم نباید روی كف خیابانها باشد.
● كیم ایل سونگ زنده است
دوازده سال از مرگ كیم ایل سونگ میگذرد اما گویی هرگز نمرده است: روزی نیست كه بارها و بارها چهره وی را نبینیم. همه شهروندان بزرگسال تصویر وی را به صورت سنجاق سینه به برگردان یقه خود چسباندهاند و تنها روی لباسهای كار این شمایل را نمیبینیم زیرا این چهره نباید كثیف شود.
در تمام مهدكودكها، مدرسهها و همه واگنهای مترو پجونگ یانگ و در همه اتاقهای نشیمن پرترهای از بنیادگزار كرهشمالی به چشم میخورد. از قرار معلوم تا به امروز ۳۵ هزار بنای یادبود به افتخار كیم ساخته شده كه بزرگترین آن به اندازه ساختمانی ۱۰ طبقه است.
روزنامههایی كه عكس كیم ایل سونگ روی آنها چاپ شده نباید به دور انداخته شوند. همچنین هیچكس از تمبرهای یادبود وی استفاده نمیكند زیرا هیچیك از كارمندان پست جرات مهر زدن روی چهره او را ندارد. در مسیر حركت گاه تخته سنگهای سفیدی را میبینیم كه با خط قرمز روی آنها چیزهایی نوشته شده است.
به گفته راهنما این تخته سنگها در واقع یادآور این است كه در فلان تاریخ كیم ایل سونگ در این مكان بوده و بهمان سخن را گفته است. برخی از این سنگها ده متر پهنا دارند و نشانهای هستند از نوعی ترس و وحشت از فناپذیری و فراموش شدن. در روزهای تعطیل گلهای تازه روی این تخته سنگها گذاشته میشود یا شمع روشن میكنند.
كسی كه كیم ایل سونگ را تنها از روی آن چهره تاریخی بشناسد هرگز نمیتواند درك كند كه چرا وقتی صحبت از او پیش میآید چشمان بسیاری از مردم كرهشمالی برق میزند. حكومت این كشور البته روی كاغذ حكومتی سوسیالیستی است اما همان شعار معروف كرهشمالی یعنی «همه برای یك نفر، یك نفر برای همه» حكایت از نظامی دارد كه مترادف سكولار یك حكومت آسمانی است و كیم ایل سونگ بود كه این جهان موازی را خلق كرد، جهانی كه در آن خالق و پیامبر در وجود یك نفر جمع شده است.
یورگن شفر
ترجمه: محمدعلی فیروزآبادی
منبع: GEO
نمایندگی زیمنس ایران فروش PLC S71200/300/400/1500 | درایو …
دریافت خدمات پرستاری در منزل
pameranian.com
پیچ و مهره پارس سهند
تعمیر جک پارکینگ
خرید بلیط هواپیما
ایران رافائل گروسی دولت سیزدهم دولت رئیس جمهور اصفهان رهبر انقلاب مجلس شورای اسلامی محمد اسلامی شورای نگهبان مجلس انتخابات مجلس دوازدهم
تهران زلزله پلیس شهرداری تهران بارش باران قتل قوه قضاییه آموزش و پرورش وزارت بهداشت فضای مجازی سلامت شهرداری
خودرو مالیات مسکن سایپا قیمت طلا حقوق بازنشستگان قیمت دلار ایران خودرو قیمت خودرو بازار خودرو بانک مرکزی بورس
تلویزیون سینما نمایشگاه کتاب دفاع مقدس سریال موسیقی تئاتر سینمای ایران نمایشگاه کتاب تهران کتاب صدا و سیما رسانه ملی
دانش بنیان اینوتکس دانشگاه آزاد اسلامی
اسرائیل رژیم صهیونیستی غزه فلسطین حماس رفح جنگ غزه آمریکا روسیه چین نوار غزه اوکراین
پرسپولیس فوتبال استقلال ذوب آهن لیگ برتر سپاهان لیگ برتر ایران نساجی لیگ برتر فوتبال ایران بازی رئال مادرید جواد نکونام
اپل هوش مصنوعی سامسونگ ناسا مایکروسافت آیفون گوگل ایلان ماسک باتری فضا فضاپیما
سازمان غذا و دارو بیماران خاص استرس رژیم غذایی کاهش وزن بیمه زیبایی دندانپزشکی فشار خون