جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

چطور خودم رو بشناسم


چطور خودم رو بشناسم

بهترین راه برای خودشناسی, «فکر در خود» است راهی که قرآن کریم به آن دعوت و بر آن تأکید می کند

دوست دارم خودم را خوب بشناسم؛ ولی نمی‏دانم از چه راهی؟ آن طور که دوست دارم، قرآن در من اثر نمی‏کند و دنیا و انسان‏های آن برایم مبهم می‏شود. لطفاً مرا راهنمایی کنید.

بهترین راه برای خودشناسی، «فکر در خود» است؛ راهی که قرآن کریم به آن دعوت و بر آن تأکید می‏کند. این موضوع، خود به دو گونه است:

۱) «فکر در خود»، به معنای فکر در خصوصیات وجودی صفات خود است؛ این تفکر، باید همراه با واقع‌بینی و شجاعت باشد؛ به صورتی که شخص به آثار وجودی عمیق و توانایی‌ها و ضعف‌های خویش، پی ببرد.

۲) فکر در «خود»، به معنای سفر در «خود» و سیر در آن است؟ آن‌چه در این رویکرد برای انسان سودمند است، قسم دوم فکر است. سفر در «خود» و سیر در آن، راهگشا و طریقی بسیار نزدیک یا نزدیک‏ترین راه در سلوک الی الله است.

در این اندیشه- که به شیوه‌ای مخصوص و با کیفیت ویژه انجام می‏گیرد- سالک از همه چیز منقطع و منصرف می‏شود و به حقیقت خود برمی‏گردد و حقیقت نوری وی تجلی می‏کند. آن گاه، باب معرفت و شهود به روی وی باز می‏شود و سیر شروع می‏گردد. این اندیشه، در حقیقت، سیر مخصوص در خود است؛ سیری که منتهی به شهود می‏شود و به همین جهت لازم است که سالک، آمادگی خاصی داشته و از لحاظ روحی، استعداد لازم را کسب کرده باشد.

در هر صورت، اگر عنایات ربوبی، دست سالک را بگیرد و در این فکر آن چنان که باید، موفق گردد، در سفر «الی الحق» نزدیک‏ترین راه به روی او باز خواهد شد و علاوه بر آن، با حقایق بی‏شمار و با اسرار شگفتی مواجه خواهد شد.

نزدیک‏ترین راه، در خود انسان است و راه نزدیک‏تر را باید در خود جویا بود و به عبارت دیگر، نزدیک‏ترین راه به سوی حضرت حق، همین خود است و باید قدم در خود نهاد و در آن سیر کرد؛ تا به مقصد نایل آمد و آیه «یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا عَلَیْکُمْ أَنْفُسَکُمْ»؛۱ به همین معنا اشاره دارد. ترکیب ولحن خاصی که در آن وجود دارد، می‏گوید: از خود، غفلت نکنید و به سیر در آن بپردازید که این، نزدیک‏ترین راه وصول به مقصد است.

البته در مقام سیر و در مقام فکر، باید نخست از خارج از خود (عالم طبیعت)، به سوی خیال خویش سفر کنیم و برگردیم؛ سپس از خیال به سوی عالم عقلانی خود سفر کنیم و به نورانیت خویش برگردیم که مرحله شروع «شهود» است و بعد با ادامه سیر و گذر از عالم عقلانی، فنا و بقا حاصل خواهد شد.

● حقایقی در این مقام

در این مقام، حقایقی است که برای اصحاب «سیر در نفس»، دانستن آنها مفید است و بصیرت‏هایی را به دنبال خواهد آورد. در این حقایق، لازم است اهل آن، دقت کافی داشته باشند و تعمق کنند؛ تا آنها را خوب بیابند و آن چه را که باید، توشه برگیرند.

برخی از این حقایق به شرح زیر می‌باشند:

● خلوت تنهایی

وقتی به خود برگشتیم و در خود فکر کردیم، خواهیم دید که تنها هستیم و بریده از همه آن چه خود را با آنها می‏دانستیم و خواهیم دید که همیشه در یک خلوت خاص تنهایی قرار داریم و فقط خود هستیم و آن چه در خود داریم.

اینجاست که حقایق بعضی از آیات قرآن برای ما تا حدودی روشن می‌شوند؛ یعنی این که تنها هستیم؛ اما به آن توجه نداریم و به هنگام مرگ و ورود به محضر پروردگار، در قیامت، خواهیم فهمید.

این آیات عبارتند از:

۱) «و او تنها به سوی ما باز آید».۲

۲) «و همه آنها که در آسمان‏ها و زمین هستند، در روز قیامت تنها به محضر خدای متعال آیند».۳

۳) «[و به هنگام مرگ گفته شود] تنها به سوی ما آمده‏اید؛ بدان‏گونه که شما را در اصل خلقت آفریدیم و همه آن چه را که در اختیار شما قرار داده بودیم، ترک کرده‏اید و نمی‏بینیم با شما آنهایی را که برای خود، به گمان باطل خویش، یار و یاور می‏دیدید و حقیقت این است که میان شما و آنها، جدایی سخت افتاده و آن چه خیال می‏کردید، از میان برخاسته است».۴

این تنهایی، برای وی به وقت مرگ و نیز در قیامت- که حقیقت‏ها به ظهور می‏رسد- روشن خواهد شد و هر کس به تنهایی خویش پی خواهد برد و خیال واهی- که در حیات دنیوی داشت و خود را با این و آن می‏دانست- از میان خواهد رفت.

● خلوت با حضرت حق

در خلوت تنهایی، فقط خود را با قیّوم خود خواهیم دید؛ یعنی با آن که خالق و مدبّر و قوام‌بخش ماست، خواهیم دید و فقط با او هستیم و با او سخت در ارتباط. در حال خلوت، همواره با او هستیم و فقط او با ماست؛ «هُوَ مَعَکُمْ أَیْنَ ما کُنْتُمْ».۵

او را با خود و خود را با او و ارتباط را بسیار محکم و نسبت را بسیار نزدیک خواهیم یافت. مگر نه این است که ما آفریده‏ای از مخلوقات او هستیم؟ او قیّوم حقیقت ما نیز هست و من از او نشأت می‏گیرد و با اوست؟

در این مقام، اگر در سیر فکری خود موفق باشیم، نور توحید، شروع به تجّلی در باطن ما می‏کند و بساط شرک، متزلزل می‌شود. حجاب‏ها از روی حقیقت کنار می‏روند و بیدار می‏شویم و جز او، کسی را ولی و مدبّر خویش نمی‏بینیم. همه سود و زیان‏ها را از او دانسته، حکم را مخصوص او می‏یابیم و جمال و جلال مطلق را برای او دیده، او را معبود خود می‏دانیم.

در این مقام (خلوت با حق)، هر چه در سیر فکری خود بیندیشیم، به همان اندازه راه‏های حقایق شهودی، به روی ما باز می‌شوند و به همان مقدار، اسرار آیات برای ما کشف خواهد شد. برخی از این آیات عبارتند از: «جز خدای متعال، ولی و نصیر و جز او معبودی نیست و انسان‏ها به خیال باطل خویش، غیر او را برای خود، ولی و نصیر می‌شمرند و برای خود، «معبود» می‌گیرند و راه گمراهی در پیش گرفته‏اند.

«آیا نمی‏دانی که ملک آسمان‏ها و زمین، مخصوص خدای متعال است و برای شما غیر از خدا، ولی و نصیر نیست»؟۶

این که آیات الهی و قرآن در انسان اثر نمی‏کنند، به این دلیل است که انسان از حقایق غافل است. مواجه شدن با قرآن و تلاوت یا شنیدن آیات و در عین حال، بیدار نشدن و عمر خود را به غفلت سپری کردن و افتادن در فریب دامنه‏دار حیات و اسیر شدن در حجاب‏های ظلمانی، یا بر اثر عدم تدبر لازم در آیات قرآنی است و یا بر اثر قفل‌هایی است که به دست خود انسان‏ها، بر دل‏های آنان زده شده است و تنها در پرتو تهذیب نفس است که هم آیات قرآنی در ما تأثیرگذار خواهند بود و هم دنیا و مخلوقات آن، برای ما شیرین و نورانی خواهند بود.

۱. مائده، آیه ۱۰۵.

۲. مریم، آیه ۸۰.

۳. همان، آیه ۵۹.

۴. انعام، آیه ۴۹.

۵. حدید، آیه ۴.

۶. بقره، آیه ۱۰۷.