یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا

بیست و نهمین سیمرغ چگونه پرید


بیست و نهمین سیمرغ چگونه پرید

بررسی فیلم های جشنواره بیست و نهم فجر

سینمای ایران ، در فردای بعد از انقلاب اسلامی ، با توجه به آرمان های اسلامی و باور های ملی به سوی این مطلب پیش رفت که : باید ساخته های سینمایی تمامی هَم خود را به سرگرمی بینندگان به هر نحو و شکلی نگذارند ، بلکه در ساخته ها باید مفاهیم عمیق انسانی ، دینی ، اخلاقی و اجتمای گنجانده شود و از سوی دیگر به این نکته توجه شود که هر اثری هم ، از نظر ساختار ظاهری و هم محتوایی باید در چارچوب اصول اخلاق اسلامی باشد ، چرا که این انقلاب ، یک انقلاب اسلامی و دارای آرمان ها و باور های والا و مشخصی است .

توجه به این مهم در فرمایش امام خمینی ( ره ) در بهشت زهرا ، در همان ابتدای ورود به ایران مشخص است ، ایشان فرمودند : « ما با سینما مخالف نیستیم ، ما با مراکز فحشا مخالفیم » این گزاره ، همه ی عقیده انقلاب اسلامی در باب مفهوم سینما می باشد .

اما گاهی این سوال پیش می آید که : سینما ، ساخته ی غرب است و دارای موازین و معیار هایی است و به طور کی هر ساخته ای دارای معیار هایی به جهت به کارگیری است ، و سینما هم همین طور است .یعنی باید سینما را به همان صورت که ایجاد شده ، در ایران اسلامی هم پیاده کرد ، به بیان دیگر باید: باید در فیلم ها و ساخته های سینمایی ، علاوه بر خط سیر فیلم و داستان آن ، موارد جذب کننده ازجمله دیالوگ های آزاد ، صحنه آرایی ها و« میزانسن» های جذاب ، استفاده از مفاهیم آزاد جنسی و سکس و ... استفاده شود ، چرا که سینما با همین ها سینما است .

خیر . اگر چه هر پدیده ای دارای معیار هایی به جهت استفاده است و برخی فکر می کنند که اگر آن معیار ها را از آن پدیده بگیریم ، آن پدیده دچار نقص می شود ، اما این خاصیت ملت ایران است ، که تا جایی که خود هنر و توان دارد ، برای نیاز های خود ، دست به خلق آثار و پدیده های مختلف می زند ، و هر زمان که خواست پدیده ای را وارد فرهنگ خود کند ، آن پدیده را در فرهنگ خود حل می کند . و بعد نتیجه آن را به جامعه عرضه می کند . این یکی از استراتژی های قدرتمند ملت ایران است . که به زبان دیگر همان «تبدیل تهدید ها با فرصت ها» می باشد . مثل صدفی که وقتی در کف اقیانوس ، قطعه سنگی به طور اتفاقی وارد وجودش می شود ، این صدف با تراوش شیره ی وجودی اش ، آن قطعه سنگ را به مرواریدی با ارزش تبدیل می کند .

پس انقلاب اسلامی ایران انتظار داشت ، که سینما با یک تغییر کاملا مشهود ، رو به سوی آرمان های انقلاب کند و آنچه را که آرمان اسلامی است بیان کند . توجه به این مطلب از اوایل انقلاب شروع شد و سعی نظام بر این بود که سینما به سوی بهتر نمودن کیفیت ساخت و فیلمنامه و ساختار فیلم ها بر مبنای آرمان انقلاب و یک سینمای اسلامی ،حرکت کند .

اما باز هم با گذشت این همه سال ، وجود فیلم های کم مایه و یا بعضا بی مایه و یا دارای مفاهیم غیر ضرور و کم شمول و فیلم هایی که باز جاذبه های آن وجود زنانی زیبا رو و داستان های شاه و پری مانند است ، در سینمای ما دیده می شود .

ما باید تا چه زمانی شاهد وجود :

• موضوعاتی کم مایه و بی محتوا باشیم که موجب خلق فیلم های « آبگوشتی » می شود ؟! فیلم هایی نظیر چارچنگولی و پوپک و مش ماشااله .

• تاکی باید شاهد فیلم هایی باشیم که محتوا و موضوع آن کم شمول است و حتی ۴ یا ۵ درصد ذهنیت جامعه ایران را شامل نمی شود . مثلا در مورد حکم قصاص که یک حکم الهی است ، می آیند و فیلم و سریال ( زیر تیغ ) می سازند ، و به جهت انکه جرعت ندارند ، با نص قرآن نزاع کنن ، با نتایج حاصله از قصاص می جنگند ؛ نتایجی مثل بی سر پرست شدن خانواده و امثال آن .

این یک گناه نابخشودنی است که با فرهنگ قرآنی می جنگند . این نوع داستان ها ، دارای شمول آنچنانی نیست . و آنقدر ساز و کار هایی ایجاد شده که گاها مانع اجرای حکم می شود ، مثل ستاد های مردمی دیه و امثال آن .

از سوی دیگر مگر چه تعداد از مردم قصاص شده اند که باید این موضوع را بزرگ کرد ؟! و ذهن مردم را درگیر نمود .

• تا کی باید شاهد فیلم ها و سریال هایی باشیم که دارای موضوعات عشقی و امثال آن است . ای کاش اثری بسازند که ازدواج زیبا ، اسلامی ، بادوام ، با اصالت و با آگاهی را ترویج کند و نه اینکه بر خلاف آن ، عشق های با یک نگاه ، عشق های کوکورانه ، عشق های از سر ناآگاهی و « با تو آری ، بی تو هرگز» (!) و امثال اینها ترویج شود .

وقتی هم که می آیند یک سریال در بست برای ازدواج می سازند ( شمس العماره ) فقط و فقط به معیار های ازدواج خیلی رویایی توجه می کنند . مثلا در همین سریال شمس العماره ، دختری پول دار ، می خواست ازدواج کند و خاستگاران رنگارنگ می آمدند و او قبول نمی کرد . اهالی خانه که مرتب پیرامون او می چرخیدند و به او سرویس می دادند ، و اکثرا روی مبل لم می دادند و یا معجون و آب میوه می خورند و یا سر میز نهار و شام که با غذاهای رنگین ، آراسته شده بود ، به بحث های مختلف می پرداختند .

من در ضمن دیدن این سریال ، این سوال برایم پیش آمد که : این افراد کار و زندگی ندارند ؟!! از کجا پول در می آورند که اینقدر می خورند ؟!!

و یک سوال مهم : آیا همه دختران ایران ، مانند این دختر داخل سریال دارای چنین امکاناتی هستند که صبح تا شب به خوشگذرانی بپردازند و انواع اطعمه و اشربه داشته باشند و بالاترین غمشان انتخاب لباس از میان کمد پر از لباس است ؟ و بعد با فراق بال منتظر شاهزاده سوار بر اسب هستند ؟!!

نه خیر آقای کارگردان و تهیه کننده و نویسنده محترم .

شما آمدید یک مسئله را آموزش دهید از بقیه ماندید . همه دختران ایرانی که اشرافی زندگی نمی کنند که شما ملاکهایی با توجه به آن ارائه داده اید . برای دختران جامعه ما بعضا مشکلاتی هست که شما به هیچ عنوان بیان نکردید : چگونگی تهیه جهیزیه ، شوهر هم شان ، نوع تفکر و افق دین پدر و مادر با دخترشان و ... . بگذریم .

به غیر از این مسئله ، بد لباسی و ترویج آزادی های رفتاری غیر اخلاقی زنان و مردان هم یکی دیگر از دغدغه های ماست که هنوز در سینما ی ما دیده می شود .

امید فروان دارم که این مسائل حل شود . و البته این مسائل با بررسی علمی و دقیق در فرهنگ دینی و ملی ما و ایجاد اتاق های فکری قوی برای بررسی و تدوین فیلمنامه ها و همچنین مدیریتی قاطع امکان پذیر می باشد .

توجه به آنچه می خواهیم و نه آنچه هستیم مهم است . این یکی دیگر از مشکلات سینمای ماست . فیلم سازان ما باید به این سو حرکت کنند که ، در فیلم های خود ، آرمان های ملی و دینی و انقلابی ما را نشان دهند.

آمریکا فیلم ها و سریال هایی می سازد با بار فکری و فلسفی قوی و مملو از آرمان و اندیشه هایی که مورد قبولشان است . که این آثار خلق شده خوراک فکری ملتشان و ملتهای دیگر می شود.

ما هم باید با دیدی گسترده و دوراندیشانه ، به نشر آرمان ها و باور های خودمان بپردازیم .

البته توجه به موضوعات محلی و مسائل روز هم خوب است و نباید هیچ یک از این دو ، یعنی سینمای آرمان خواهانه و سینمایی با موضوعات روز ، یکدیگر را تحت الشعاع قرار دهند .

جشنواره فیلم فجر ، از آنرو ایجاد شد که بستری را فراهم کند و آثار فاخر سینمای ایران و جهان را انتخاب کند . به قولی این جشنواره می خواست در برابر جشنواره های« اسکار و کن » و امثال آن قد علم کند . که البته اگر چه به کیفیت برگزاری آنها ، نحوه مدیریت قوی آنها و ... نمی رسد ، اما همین خود باوری و اراده به برگزاری جشنواره ای بومی که از نماد سیمرغ آن ، مشهود است ، کاری قابل ستایش است .

و شایسته است که با نگاهی مملو از غرور ملی و امید به آینده ای روشن ، علی رغم همه ی کارشکنی ها ، با رضای خاطر از اینکه توانسته ایم کاری عظیم را شروع کنیم ، به این رویداد ملی خود ، هم افتخار کنیم و هم به این همت عشق بورزیم و نه اینکه کارشکنی و جنجال ها را مد نظر قرار دهیم و بپذیریم . پس باید بدانیم آنان که مدام از ناکارآمدی این جشنواره سخن می گویند ، فقط و فقط قصد تخریب دارند .

مقدمه ای گفتم که مملو از آرمان خواهی بود که ای کاش بشود ، آنچه که ما لیاقت داریم .

جشنواره فجر امسال ، اگرچه شاهد تحولات جالب و قابل تاملی بود ، اما باز هم کاستی هایی داشت . در این نوشتار بر آن نیستم که به ظاهر برگزاری این جشنواره توجه کنم ، بلکه منظور از جشنواره ، محتوای آن است . و می خواهم به حد توان و به میزان مختصری در باب جشنواره ۲۹ ، مطالبی بنویسم .

جشنواره امسال شاهد حضور فیلم های زیادی بود . که البته تعدادی از آنها به بخش مسابقه راه داده شدند .

استقبال فیلم سازان خارجی هم خوب بود ، و البته دعوت از متفکران و صاحب نظران غربی در این جشنواره ، یک اتفاق خوب و قابل تامل برای این جشنواره بود .

اما در بررسی کلی فیلم های ایرانی ساخته ی سال ، که در این جشنواره شرکت کردند ، اگرچه شاهد تحولات عظیمی در چرخش مفاهیم و مضامین به سوی موضوعاتی بدیع و نو هستیم ، اما آنچه باز خاطر هر صاحب فکری را می آزارد و دغدغه ای مجدد در دل متفکران متعهد ایجاد می کند ، این است که : باز هم در جشنواره ی امسال در میان آثار ایرانی ، هیچ فیلمی با موضوع و مفهومی راهبردی و وسیع دیده نمی شود . یعنی باز هم فیلم هایی که موجب نشان دادن قوت های ملی و دینی ما به جهانیان باشد ، در این جشنواره وجود ندارد . و همگی آثار ایرانی دارا ی موضوعاتی محلی ، خاص و جزئی هستند ، که به زندگی روزمره و اتفاقات خاص توجه دارد . ساخت فیلم سلیمان نبی در گذشته ، برای صاحب نظران ، شروع یک حرکت در عرصه سینمای تهاجمی ایران و سینمای فرا ملی بود ، ولی این حرکت ادامه نیافت !!

در جشنواده امسال شاهد تعداد کمی از فیلم هایی هستیم که مستقیم یا غیر مستقیم به موضوع جنگ تحمیلی توجه دارند و این تعداد کم هم جای تامل و هم جای کمی تاسف دارد و این تاسف جایی زیاد می شود که می بینیم ، فیلم هایی با موضوعات عشقی از فیلم های ژانر جنگی ، در این جشنواره بیشتر است !

فیلم های کمدی و طنز هم پا به پای فیلم های عشقی جلو آمده اند و تعدادشان تقریبا مساوی است .

فیلمهایی هم که دارای مضامین اجتماعی هستند ، دارای شمول زیادی اند . اما چه فایده که این مضامین اجتماعی و خانوادگی ، طبق سلیقه کارگردان به موضوعات غیر ضرور و جزئی پرداخته است و آنچه نیاز واقعی جامعه است تا حد کمی بازتاب داده شده .

اما از بررسی جزئی فیلم ها که بگذریم ، یک نکته دیگر ذهن مرا مشغول کرد و آن اینکه : زمانی که لیست فیلم ها و اسامی بازیگران آنان را بررسی می کنیم . متوجه می شویم که بازیگران شاخص و پیشکسوت سینمای ایران ، در تعداد کمی از فیلم ها ایفای نقش می کنند که گاها به بازیگرانی برخورد می کنیم که در یک فیلم حضور دارند . و از سوی دیگر بازیگران نسل نو در تعداد فیلم های بیشتری حاضر هستند .

اساتید عرصه سینما که در تعداد کمی از فیلم ها حضور دارند عبارتند از : استاد عزت الله انتظامی ، استاد محمد علی کشاورز ، استاد علی نصیریان و همچنین هنرمند گرانقدر پرویز پرستویی .

این در حالی است که برخی از بازیگران نسل نو گاها در ۶ فیلم ایفای نقش کرده اند .

این اتفاق چه مسئله ای را بیان می کند ؟

آیا کارگردانان سعی دارند ، به جهت فروش گیشه از ستاره های جوان استفاده کنند؟ و یا اینکه هنرمندان و اساتید بزرگ سینما که برخی از آنان را نام بردم ، سینمای فعلی و فیلم های موجود را لایق حضور بیشتر خودشان نمی دانند ؟!

که البته اگر هر کدام از این دو فرض درست باشد ، ضرر و خسران عظیمی به سینمای ما وارد می شود .

پایان سخن

امید آنکه ، رشد و ترقی سینمای ایران ، یکی از دغدغه های اصلی بانیان آن شود ، البته نه در حرف بلکه در عمل ، چرا که « به عمل کار بر آید ... »

سید علیرضا واعظ موسوی

کارشناس سینمای استراتژیک



همچنین مشاهده کنید