شنبه, ۲۹ دی, ۱۴۰۳ / 18 January, 2025
ماجرای جشن تولد نیکی و نگار
امروز، روز تولد نیکی بود. روز تولد نگار هم بود. نیکی و نگار ۲خواهر بودند. دوقلو نبودند اما روزهای تولدشان یکی بود. نیکی ۵ سال از نگار بزرگتر بود و امروز، در روز تولدشان، نیکی ۱۰ساله میشد و نگار ۵ساله!...
مامان یک عالمه خوراکیهای جورواجور آماده کرده و روی میزها گذاشته بود. میوه، آجیل، شیرینیهای کوچولو کوچولو و ذرتبودادهای که خودش توی خانه آماده کرده بود. راستش مامان، میانه خوبی با خوراکیها و هلههولههایی مثل چیپس و پفک و... نداشت و میگفت این خوراکیها برای بچهها و حتی بزرگترها ضرر دارد.
بعد از بریدن کیک، وقت باز کردن هدیهها رسید. اول هدیههای مامانبزرگ را باز کردند. مامانبزرگ برای نگار یکسری اسباببازیهای دکتر بازی خریده بود. برای نیکی هم یک مسواک، خمیردندان و شامپوی عروسکی خریده بود.
مامان بزرگ گفت: «نیکی! باید قول بدهی که همیشه مراقب سلامت خودت باشی.»
حالا نوبت هدیه مادر و پدر بود. مامان و بابا برای نگار یک وسیله موسیقی اسباببازی خریده بودند. به نظر مامان و بابا، دیگر وقت آن رسیده بود که نگار کمکم با موسیقی آشنا شود. برای نیکی هم یک کیف پول خریده بودند. این کیف پول را به نیکی هدیه دادند تا نیکی هم برای خودش کمی پول توجیبی و حساب و کتابی داشته باشد و بتواند کمی با پولهای خودش خرید کند یا آنها را پسانداز کند و خلاصه یاد بگیرد که استفاده درست از پول چه جوری است اما بابابزرگ، برای بچهها، یک سبد قشنگ گل هدیه آورده بود. یک کارت روی سبد گل بود که بابابزرگ با خط خوش خود روی آن نوشته بود: «برای دخترهای گلم! امیدوارم مثل گل زیبا و خوشبو باشید و عمرتان مثل گل نباشد.»
شب، وقتی جشن تولد تمام شد، نیکی کلی در جمع کردن خانه به مامان کمک کرد و بعد به رختخواب رفت. نگار مدتها بود که یک گوشه روی مبل خوابش برده بود. نیکی توی رختخواب داشت با خودش فکر میکرد: «امروز ۱۰ ساله شدم. نگار هم ۵ ساله شد. ما هر سال بزرگتر میشویم. همه سعی کرده بودند برای ما هدیههایی مناسب سنمان بیاورند و این یعنی اینکه ما با تغییر سنمان، به وسایل متفاوتی نیاز داریم.»
بعد به نوشته بابابزرگ روی سبد گل فکر کرد. بابابزرگ نوشته بود: «امیدوارم عمرتان مثل گل نباشد.» مگر عمر گل چقدر است؟ عمر گل خیلی کوتاه است. شاید ۳، ۴ روز. آهان، منظور بابابزرگ همین بوده است که هر چند رسم دنیا این است که هر کدام از ما یک روز به دنیا میآییم و یک روز میمیریم، اما خدا کند که عمر طولانی و شادی داشته باشیم.
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست