یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا

ساده لوحانه و


ساده لوحانه و

نگاهی به فیلم «تلفن همراه رئیس جمهور»

پیرمردی شغلش باربری است و قصد خرید سیم‌کارت و تلفن همراه را دارد که دست بر قضا سیم کارت خاموش سالیان گذشته رئیس جمهور معامله می شود و ...

"تلفن همراه رئیس جمهور" به عنوان چهارمین فیلم سینمایی علی عطشانی هم از ساختار و هم از میزانسن ساده و دم دستی برخوردار است و تلاش می کند یک روند ساده و نسبتا عام را برای مخاطب به تصویر بکشد.

ایده فیلم، جدید و پرکشش است و می توانست خیلی بیشتر از اینها در درام به موقعیت سازی نائل آید و مجموعه ای از کنش ها و واکنش ها را برای مخاطب به همراه آورد و البته از این در سطح ماندگی وامانده هم حذر کند.

البته در این فیلم این اتفاقات نیفتاده و همه چیز از ابتدا تا انتها در سطح و دم دست روایت می شود و مشکل اینجاست که حتی در برخی از مواقع هم به جعل و فیلمفارسی شدن و باج دادن به مخاطب ساده گرای عامه پسند هم مبتلا می شود.

در فیلم «تلفن همراه رئیس جمهور» به نوعی تلاش شده که بعضی از مابه ازاهای واقعی روز هم چون کاتالیزوری به جذابیت بیشتر درام بینجامد که البته در برخی مواقع این تلاش به صورت ابتر و بازهم دم دستی بی فرجام مانده.

فیلم گرچه تلاش می کند از این ایده به روز و نسبتا سیاسی موقعیت های اجتماعی و بارقه های فکری و فرهنگی و آموزه های اخلاقی و دینی هم به مخاطب مخابره کند اما واقعیت این است که همه اینها در همان منظومه ساده انگاری و اتمسفر عامه گرایی محدود مانده و اتفاق دیگری در طول فیلم نیفتاده.

«تلفن...» یک فیلم مخاطب خاص نیست؛ کاملا درست است. اما این موضوع نباید باعث شود تا یک اثر سینمایی به دام سطحی نگری و باج دادن به خود و مخاطب وارد شود و در آن گیر بیفتد.

علاوه بر اینکه اساسا گره افکنی ها و نقطه اوج های فیلم هم نه تنها از چفت و بست کامل و جذابیت اصیل و خلاقیت آنچنانی برخوردار نیست بلکه در بعضی مواقع به فیلم هندی های دسته چندم پهلو می زند و از آنها وام می گیرد.

می ماند آن پایان بندی و سکانس نهایی که اساسا مشتبه و تا حدی هم دارای استعداد تلقی توهین آمیز است و می توان از آن برداشت های شبه سیاسی عجیب و غریبی هم کرد.

در واقع در فیلم «تلفن...» نویسنده و کارگردان نتوانسته و یا نخواسته از ابتکارات خلاقه و آفرینش های سینماورزانه کامل و کافی برای درام پردازی و شخصیت پردازی و ریتم‌آفرینی بهره ببرد و همه چیز در حد یکی از فیلم های شبه‌جسورانه و البته پر رنگ و لعاب به ویژه لعاب های شبه سیاسی و انگاره های کنایه آمیز، دیالوگی باقی مانده است.

بعضی از تیپ های داخل داستان فیلم کاملا وصله پینه شده و بعضی موقعیت هایش هم به شدت تلویزیونی است. ضمن آنکه همین ها هم ساده لوحانه انجام گرفته و به عبارت دیگر باید گفت کاراکترهای فیلم بخصوص رئیس جمهور تلفنی اش بیش از آنکه ساده دل و به اصطلاح بی‌شیله پیله باشند، ساده لوح و مشنگ هستند و این یکی از بیماری‌های مسری و اپیدمی در بسیاری از فیلم های سینمایی ما در طی چند دهه اخیر هستند که البته ادعایی هم در یک زمینه ای دارند.

شاید دوستان ما سادگی و لطافت و بی غل و غش بودن را با ساده لوحی و سست اندیشگی و باری به هر جهت بودن اشتباه گرفته اند.شاید هم اشتباهی در کار نیست و عامدانه چنین تصویری برای مخاطب تدارک دیده می شود. حال اینکه چرا؟ نمی توانند؟ نمی خواهند؟ نمی گذارند؟... بماند!

این فیلم اولا نیازمند ورزدادن این ایده چه در حوزه شخصیت پردازی و چه در میدان روایتگری و چه در عرصه عناصر خلاقه برای گسترش داستانش است تا تبدیل به یک فیلم قابل دفاع شود.

و خب معلوم است که با فقدان این شاخصه ها چیزی برای دفاع ندارد و تنها اثری کم مایه و سنبل شده است که حتی بازی مهدی هاشمی و ایده اولیه و خام تلفن همراه رئیس جمهور را هم هدر داده است.

محمدرضا محقق



همچنین مشاهده کنید