جمعه, ۸ تیر, ۱۴۰۳ / 28 June, 2024
مجله ویستا

آفتابی


آفتابی

راهی نمونده ، نازنین ! باید به دریا بزنیم !
باید از این خواب بلند ، یه پل به رؤیا بزنیم !
راهی نمونده نازنین ! راه ستاره سد شده !
تو امتجان سادگی ، قلب من و تو رد شده !
راهص نمونده باید …

راهی نمونده ، نازنین ! باید به دریا بزنیم !

باید از این خواب بلند ، یه پل به رؤیا بزنیم !

راهی نمونده نازنین ! راه ستاره سد شده !

تو امتجان سادگی ، قلب من و تو رد شده !

راهص نمونده باید از بغض ترانه بگذریم !

غصه نخوره ! ما دو تا از سایه ها آفتابی تریم !

راهی نمونده ، رفتنت آخر قصه ی منه !

اما چراغ یاد تو ، تو شب قصه روشنه !

خاتون خط خورده ی من ! نبض غزل رو زنده کن !

دوباره تو بازی دل ، بغض من رو برنده کن !

خاتون خط خورده ی من! اوج صدای من کجاست ؟

حرف پک اسم تو ،‌کجای این ترانه هاس ؟

با هم کلید نقره رو تو کوچه پیدا می کنیم !

واژه ی زندگی رو با ترانه معنا می کنیم !

خاطره های خفته رو دوباره بیدار می کنیم

عشق رو تو هر ترانه یی صد دفه تکرار میکنیم !

هنوزم نبض غزل نبض قدمهای منه !

هنوزم قلب ترانه توی سینه م می زنه !

نازنین ! خسته نشو ! تو اینه می رسیم به هم .

تپش ترانه ها فاصله ها رو می شکنه !

برای اطلاع یک دوست فراموشکار :

« ... و در این جا سایه ها آفتابی ترند »

بخشی از شعر بیشه سروده ی آمازاوتاچیرو شاعر ژاپنی در سال !۹۳۰

یغما گلرویی