شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا

فاطمه علیهاالسلام راز آفرینش زن


فاطمه علیهاالسلام راز آفرینش زن

فاطمه الهام بخش وحدت در خانواده پراکنده اسلام است فاطمه به عنوان تمامیت حسین فاطمه بنیانگذار قیام حسین است اوج طنین خروش حسین است, حسین در منا از حنجره مادر, فاطمه فریاد می کشد

منشور ملکوتی فاطمه علیهاالسلام را از ابعاد مختلف باید نگریست. معدود زنانی نام های خود را بر گذرگاه تاریخ حک کرده اند، اما اینان زنانی بوده اند که یک شاخه از نهال وجودشان را به باروری و تجلی نشسته اند. نام آسیه را دستهای شهامتش حک کرده است و نام مریم را چشم های قداستش و حتی نام خدیجه را قلب رافتش. اما شخصیت فاطمه علیهاالسلام، منشوری چند بعدی است که با افق دیدهای مختلف شایسته بذل توجه است. فاطمه و علی علیهما السلام

فاطمه کسی است که با نه سال زیستن همگام با علی، در گام گام علی و لحظه لحظه علی، تنفس علی و سرنوشت علی تاثیری جاودانه و ملموس گذارد.

فاطمه کسی است که تبسم را برلبان علی نقش می بندد.

فاطمه کسی است که خستگی مجادله نابرابر علی را با حرامیان از سرانگشتان قلبش بیرون می کشد.

فاطمه کسی است که چهارچوبه خانه کوچک و صمیمی علی را بردفتر تاریخ با خطوط ابدی ترسیم می کند.

فاطمه التیام بخش جگر دندان خورده علی علیه السلام است.

فاطمه کسی است که صبر را در جان علی می ریزد و میوه حلم از چشمان او می چیند. فاطمه عصاره مظلومیت علی است.

فاطمه کسی است که پاهای علی را در مقابل یتیم به لرزه می افکند.

فاطمه اشک علی است، قلب علی است. در انتخاب مادر از میان دو زن، مهر فاطمه است که در قلب علی قضاوت می کند.

فاطمه الهام بخش وحدت در خانواده پراکنده اسلام است. فاطمه به عنوان تمامیت حسین

فاطمه بنیانگذار قیام حسین است. اوج طنین خروش حسین است، حسین در منا از حنجره مادر، فاطمه فریاد می کشد.

فاطمه آمیزه شکوهمند مظلومیت و فریاد حسین است.

فاطمه انگیزه غرورآمیز صبر حسین است، فاطمه حضور خدا در عاشوراست.

فاطمه ظهور جلوه حق در کربلاست.

فاطمه یقظه حسین است، جذبه حسین است.

فاطمه رغبت حسین برای لقای معشوق است. در کربلا فاطمه است که نوه ها را داماد می کند. فاطمه است که قلب دشمن را با دوست پیوند می دهد.

فاطمه حلاوت شهادت است. حسین والی فاطمه است در کربلا و منادی اوست در عاشورا. شیر فاطمه است که در وجود حسین می خروشد و خون فاطمه است که از حنجره حسین می جوشد.

فاطمه قدرت گامهای حسین است. جوهر فریاد حسین است. حسین، علی اکبر را به یادواره فاطمه به میدان می فرستد. در شهادت برادر، فاطمه است که در قامت حسین می شکند. حسین تبلور فاطمه در عاشوراست. انی لا اری الموت ... یادگار فاطمه است بر قلب حسین. حسین فاطمه محض است و فاطمه، حسین محض و حسین بی فاطمه...

● فاطمه و زینب

زینب، فاطمه کربلاست و تجلی فاطمه در زینب عاشوراست.

در کربلا زینب رسول فاطمه است.

خلیفه تام فاطمه است. پیام فاطمه را می خواند. حضور فاطمه را فریاد می کشد.با هر جنازه ای که بر دست می گیرد قطره ای از جام صبر فاطمه را مزمزه می کند.در بارگاه یزید زینب به تداعی خطبه مادر در مقابل دشمنان پدر خطبه می خواند. در کربلا زینب محبت مادر را در جان برادر می ریزد. زینب یادگار مادر را پاس می دارد.

در شام، فاطمه است که بر ترحم، زهرخند می زند و صدقه را خشم می کند و بر پای دشمنان برادر، زنجیر لعن می افکند. و همچنان که جسارت را بر علی تحمل کرده بود بر فرزندان خویش به جان می خرد. چشمان زینب در زیر دستهای محجوب فاطمه به خواب رفته است. زینب با بوسه محبت فاطمه چشم از خواب گشوده است.

● فاطمه و حسن

حسن بعد دیگر منشور فاطمه است. حسن شیر صبر از جان مادر نوش کرده است.

حسن بلوغ بردباری فاطمه است. پاره های سرخ جگر فاطمه است که بر طشت می ریزد.

حسن در تداوم سکوت علی و مظلومیت فاطمه است که صبر می کند. حسن از مادر آموخته است که جز به مصلحت اسلام نیندیشد.

حسن از مادر آموخته است که چگونه تخم انقلاب بنشاند.

حسن از مادر آموخته است که حتی در دعا و استغفار هم "الجار ثم الدار" را در نظر داشته باشد.

فاطمه افتخار محمد و نمونه اعلا و بارز دانشگاه محمد است.

محمد "انی بعثت لاتمم مکارم الاخلاق " را به دلگرمی فاطمه فریاد می کشد.

فاطمه پاره جگر محمد، بضعه محمد است. فاطمه کسی است که رضایت محمد صلی الله علیه و آله، در گروی رضایت اوست.

فاطمه برگ برنده محمد در مقابله با جاهلیت و سبعیت و کفر است.

فاطمه تنها کسی است که پیامبر پس از هر جهاد طاقت فرسا به دیدار او می رود و خستگی را در عمق چشمان مهربان او گم می کند.

فاطمه همان کسی است که پیامبرش، برترین زن در آفرینش نام نهاده و به لقب عارفانه "ام ابیها" مفتخرش ساخته است. فاطمه و خدا

به تحقیق می توان گفت که یکی از زیباترین، ملکوتی ترین، مقدس ترین و در عین حال دست نیافتنی ترین و ناشناخته ترین رابطه ها، رابطه فاطمه با خداست.بنای آسمان و زمین و روشنایی ماه و خورشید و گردش افلاک و وسعت دریاها به اعتبار او و خاندان اوست. "و عزتی و جلالی انی ما خلقت سما» مبنیه ولا ارضا مدحیه ولا قمرا منیرا ولا شمسا مضیئه ولا فلکا یدور ولا بحرا یجری ولا فلکا یسری الا لاجلکم و محبتکم ."

وجود او بزرگترین و کافی ترین فلسفه آفرینش زن است همچنان که وجود خاندان او بهانه خلق آفرینش. برای او همین افتخار بس که خداوند به پالایشش همت گماشته است و پاکی را در وجودش به ودیعت نهاده است.

انما یریدالله لیذهب عنکم الرجس اهل البیت و یطهرکم تطهیرا.

او مظهر عطوفت خداوند و سمبل رافت و مهر الهی است. مگر نه این که در محشر مفتاح جنت در دستان مبارک فاطمه است و اذن دخول بهشت، رضایت و محبت اوست؟

نویسنده : سید مهدی شجاعی



همچنین مشاهده کنید