شنبه, ۲۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 18 May, 2024
مجله ویستا

گفت وگویی خوشمزه با جلیل تواضع, امپراتور آجیلی ایران


گفت وگویی خوشمزه با جلیل تواضع, امپراتور آجیلی ایران

وارد مغازه که می شوی, جای سوزن انداختن نیست شاید باور اینکه یک آجیل فروشی در زمانی غیر از مناسبت های مشخصی مثل شب یلدا, چهارشنبه سوری و نوروز اینقدر شلوغ باشد سخت است, اما «تواضع» از این قاعده مستثناست

وارد مغازه که می‌شوی، جای سوزن انداختن نیست. شاید باور اینکه یک آجیل‌فروشی در زمانی غیر از مناسبت‌های مشخصی مثل شب یلدا، چهارشنبه‌سوری و نوروز اینقدر شلوغ باشد سخت است، اما «تواضع» از این قاعده مستثناست...

فضای مغازه پر است از آدم‌هایی که عازم سفرند و به گفته خودشان فقط آجیل تواضع را مناسب پیشکشی می‌دانند و خارجی‌های چشم بادامی که مشت‌مشت آجیل و برگه می‌خورند و حیران از این مهمان‌نوازی غیرمتعارف ایرانی، با قدح‌های پر از مغز بادام و پسته، عکس یادگاری می‌گیرند. از جوانی که پشت صندوق نشسته سراغ آقای تواضع را می‌گیرم. می‌گوید باید چند دقیقه‌ای صبر کنم و من از خدا خواسته مانند دیگر مشتریان مغازه شروع می‌کنم به ناخنک زدن. در ذهنم مدیر این امپراتوری خوشمزه را فردی جدی و خشک تصور می‌کنم که اگر جز این باشد چرخ این مجموعه نمی‌چرخد، اما ناگهان با سلامی گرم به لهجه آذری مواجه می‌شوم. سرم را بر می‌گردانم و با پیرمردی خوش‌خلق و مهربان و ظاهری ساده مواجه می‌شوم که هیچ نشانی از تکبر و غرور در خود ندارد. از او می‌خواهم برای گفت‌وگو به فضایی خلوت‌تر برویم و او مرا به پشت مغازه راهنمایی می‌کند. در طول مسیر حاج‌جلیل تواضع از کاسه‌های بزرگ پر از آجیل مشتی برمی‌دارد و در جیبم می‌ریزد. اعتراض و امتناع بی‌فایده است. قرار است با این آجیل‌ها گفت‌وگو بانمک‌تر و خوشمزه‌تر شود. گوشه‌ای دنج را انتخاب می‌کند و گفت‌وگوی جذاب و خواندنی ما آغاز می‌شود.

جلیل تواضع متولد ۱۳۱۵ در چهارراه شهناز تبریز است. او که از ۷ سالگی درکنار تحصیل مشغول به کار بوده است، کودکی خود و آغاز فعالیتش را اینگونه تعریف می‌کند:

« زمان کودکی ما آجیل‌فروشی نبود و مردم معمولا خودشان در خانه میوه خشک می‌کردند یا خشکباری مانند گردو و بادام را می‌خریدند و پوست می‌کندند. پدربزرگ من که باغدار بود از سال‌ها قبل در کار خشک کردن میوه بود، اما پدرم آغازگر کار آجیل‌فروشی بود که با افتتاح مغازه‌ای شروع به عرضه برگه، سنجد، مغز بادام، گردو و نخودچی کشمش کرد. امروز کار به جایی رسیده که آجیل‌فروشی به لوکس‌فروشی تبدیل شده است. علاوه بر این پدرم ذرت هم بو می‌داد و کم‌کم آجیل مخلوط را هم به محصولاتش اضافه کرد.»

تواضع که از سال ۱۳۲۵ در مغازه پدر مشغول به کار بوده است درباره گسترش فعالیت‌هایش چنین می‌گوید: «من از سال ۱۳۲۵ همراه برادرانم در مغازه پدر مشغول کار بودیم، اما حدود ۳۰ سال پیش و بعد از ۳۸ سال تصمیم گرفتم این شغل را گسترش دهم. به همین دلیل راهی تهران شدم، البته قبل از آن در تهران هم آجیل تواضع بود، اما صاحبان آن کسانی بودند که از شهرت ما در تبریز استفاده کرده و در تهران آجیل‌فروشی راه انداخته بودند. در حال حاضر هم با اینکه ما نام تواضع را ثبت رسمی کرده‌ایم، اما در گوشه و کنار مغازه‌هایی هستند که همچنان با این نام فعالیت می‌کنند.»

او درباره اولین روزهای فعالیتش در تهران می‌گوید: «اوایل کار به دلیل کمبود جا و حساسیتی که روی کیفیت محصولاتم داشتم، هر روز یک وانت از تبریز مایحتاج ما را به تهران می‌آورد و به دلیل کیفیت بالا و آشنایی مردم با محصولاتمان از اول فعالیت با اقبال مشتریان روبرو بودیم تا جایی که امروز ۳شعبه پارک وی، نیاوران و سعادت آباد در تهران و چند شعبه در تبریز مشغول فعالیت هستند و کارخانه تواضع در کرج محصولات مورد نیاز‌فروشگاه‌ها را تهیه و توزیع می‌کند.»

جلیل تواضع با وجود اینکه ۷۷ سال سن دارد، اما همچنان فعال و سرحال است و از ساعت ۶ صبح تا هشت و نیم شب- حتی جمعه‌ها- مشغول کار است و صبحانه و ناهار را با کارکنانی که بعضی از آنها بیش از ۵۰ سال است کنارش هستند صرف می‌کند. او علاوه بر چنین حجم کاری بالایی دلایل دیگر موفقیتش را چنین عنوان می‌کند: «هر کسی پشتکار، وجدان، قناعت و توکل به خدا داشته باشد، حتما در کارش موفق است. انسان برای کار زاده شده و تا زمانی که سرپا و زنده است باید کار کند. من دو دختر و یک پسر دارم که به همین کار مشغول‌اند و مانند من فعالیت مداوم و بی‌وقفه?ای دارند.»

امروزه آجیل‌فروشی و آجیل‌شناسی برای خودش یک تخصص است. جلیل تواضع به کسانی که دوست دارند وارد این حرفه شوند هشدار می?دهد که این شغل سخت است و مراحل مختلف انتخاب، خرید، پاک کردن و نگهداری، هر کدام ریزه‌کاری‌های خودش را دارد پس برای آشنایی با این کار باید حداقل یک سال در این صنف کار کنند و خاک بخورند تا بتوانند با تمام فوت و فن‌های آن آشنا شوند. او همچنین معتقد است بهترین روش برای شناخت آجیل خوب توسط مشتری، خوردن و تست آن است. به همین دلیل است که وقتی مشتریان وارد‌ فروشگاه‌های تواضع می‌شوند، می‌توانند هر چقدر که دوست دارند از خشکبار خوشمزه آن نوش‌جان یا به اصطلاح آن را تست کنند. تواضع اولین اصل کسب و کار را احترام به مشتری می‌داند و وقتی از او می‌پرسم اگر زمانی کسی داخل مغازه بیاید و بدون اینکه قصد خرید داشته باشد، مشغول آجیل خوردن شود چه می‌کنید، می‌گوید: «این اتفاق به ندرت پیش می‌آید، اما هرگز واکنشی نشان نمی‌دهیم و او را آزاد می‌گذاریم.» علاوه بر این جلیل خان یکی از ترفندهای بودادن آجیل را هم به خوانندگان «زندگی مثبت» آموخت: «برای بو دادن آجیل در مقیاس خانگی بهتر است محلول غلیظی از آب نمک همراه آبلیمو و زعفران تهیه و حین بو دادن آجیل در قابلمه و روی شعله ملایم، کم‌کم این محلول را به آن اضافه کنید.»

برنامه روزانه آقای تواضع معمولا از ساعت ۶ صبح آغاز می‌شود. او صبحانه را کنار کارکنان صرف می‌کند و پس از آن معمولا مشغول رسیدگی به امور شعب، چک کردن جنس‌های تازه رسیده و بازدید از کارگاه می‌شود. یکی از نکات جالب کار او که حتما در پیشرفت کارش موثر است، استفاده از نظرات کارکنان برای بهبود و پیشرفت کار است. او می‌گوید: «ما برای ترکیب تمام آجیل‌های شور و شیرین فکر می‌کنیم و چون کارکنان با مشتریان ارتباط مستقیمی دارند، من حتما از نظر آنها استفاده می‌کنم.»

با پایان گفت‌وگو از‌ فروشگاه تواضع خارج می‌شوم و با خود فکر می‌کنم، وقتی یک پدربزرگ ۷۷ ساله روزی ۱۴ ساعت و نیم مشغول کار است، چرا بعضی از جوان‌ها اینقدر از سختی کار می‌هراسند و دنبال ثروت بی‌زحمت‌اند و اگر همه مردم یا حداقل بخش بزرگی از آنها این گونه با تلاش و پشتکار زندگی می‌کردند، سرزمین ما ایران اکنون چگونه بود و چه جایگاهی داشت؟