پنجشنبه, ۱۸ بهمن, ۱۴۰۳ / 6 February, 2025
فقه و طبیعت
بحث پیرامون نقش علوم تجربی در اجتهاد فقهی حائز اهمیت است. امروزه کارآیی و کاربرد علوم تجربی و سلطه و سیطره این علوم در بسیاری از ابعاد و جوانب زندگی بشر برای هیچ انسان رئالیست و منصفی قابل انکار نیست. واقعیت این است که چرخ زندگی و حیات مادی آدمی به سرپنجه دستاوردهای علوم تجربی میچرخد و انبوه نیازها و ملزومات حیات طبیعی انسان در پرتو رهاوردهای این علوم تأمین میشود.
میادین گوناگون حیات بشر در دار دنیا، بیرون از حوزه فقه نیست، پس از حیثی حیات ما با علوم تجربی پیوند دارد و از جهتی با علم فقه مرتبط است و از همینجاست که فقه و علوم تجربی با یکدیگر نوعی ترابط و قرابت مییابند و بین این دو شاخه دانش گونهای از تفاعل برقرار میشود.
اجتهاد نیز از آنجا که متد فقه تلقی میشود با علوم تجربی نوعی پیوند و رابطه پیدا میکند و این رابطه باید دقیقاً تبیین و تنقیح گردد و نقاط ابهام آن زدوده شود. بحث از نقش علوم تجربی در اجتهاد، به عنوان بحث از تأثیر معرفت تجربی در دانش فقهی که با متد اجتهادی برای فقیه حاصل میشود، خود معرفتی است پیرامون تأثیر و تأثر دو نوع از معرفت، و امروزه به چنین بحثها و معرفتها، دانش درجه دوم گفته میشود و در معرفتشناسی که شاخهای از فلسفه معاصر تلقی میشود ـ پیرامون آن به بحث میپردازند.
موضوع معرفتشناسی، معرفتهای درجه اول است و معرفت درجه اول، معرفتی است که از امور جهان خارج، اعم از امور طبیعی و غیرطبیعی بحث میکند و موضوع آن واقعیت اشیاست. اما معرفتشناسی که خود معرفتی است درجه دوم، به خود فهم و معرفت میپردازد و از تأثیر و تأثر و ارتباط خود فهمها و انواع دانشها و معارف سخن میگوید و هم از اینروست که معرفت درجه دوم خوانده میشود.
البته باید دقت کرد که وقتی از نقش علوم تجربی در اجتهاد سخن میگوییم لازم است دقیقاً مشخص کنیم که مرادمان از اجتهاد چیست. آیا منظور متد اجتهاد است؟ آیا منظور فهم از منابع اجتهاد است؟ آیا منظور دانشی است که پس از اجتهاد و استنباط برای مجتهد حاصل میشود؟ ما در این مقاله این امور را از یکدیگر تفکیک نموده، پیرامون هر یک جداگانه بحث میکنیم.
علوم تجربی اشیا و روابط و احکام آنها را فقط در محدوده عالم طبیعت و به صورت عرضی بررسی میکنند و به احکام و روابطی که اشیا طبیعی در طول، نسبت به مبدأ و معاد دارند نمیپردازند. چرا که برد تجربه محدود است و از طبیعت و روابط طبیعی موجودات مادی فراتر نمیرود. حال ممکن است چیزی از نظر شرعی و به لحاظ آثار غیرمادی و روابط غیرطبیعی آن، از سوی شارع محکوم به نجاست باشد، ولی علم تجربی مفید بودن و طهارت طبیعی آن را اثبات کند، در این صورت نمیتوانیم بگوییم آن شیء در پرتو دستاوردهای علوم تجربی محکوم به طهارت میشود مگر اینکه احراز شود که ملاک حکم به نجاست آن شیء در زمان شارع، ملاک طبیعی بوده و اینک که علم تجربی موفق شده است تغییری در موضوع ایجاد کند و یا تغییر آن را اثبات نماید، حکم نجاست نیز برداشته میشود و آن شیء محکوم به طهارت میشود.
● علوم تجربی و منابع اجتهاد
منابع اجتهاد عبارتند از: کتاب و سنت و عقل و اجماع. وقتی از تأثیر علوم تجربی در اجتهاد سخن میگوییم اولاً باید توجه کنیم که این نقش و تأثیر به نحو موجبه جزییه است و ثانیاً به این معنا نیست که علوم تجربی به منزله یک منبع پنجم در کنار کتاب و سنت و ... مینشینند. چرا که گفتیم علم تجربی حاکم و مشرع نیست، گذشته از اینکه علوم تجربی عمدتاً بر استقراء ناقص استوارند و استقراء ناقص هم چنانکه در منطق ثابت شده و حتی علماء تجربی نیز معترفند، هرگز مفید یقین نیست، حال آنکه کتاب و سنت و مستقلات عقلیه مشتمل بر احکامی یقینی هستند. علم تجربی فقط در اثبات تغییر موضوع نقش دارد و اما حکم، فقط از طریق منابع مذکور تعیین میشود. همچنین علوم تجربی در تعیین اعتبار و عدم اعتبار منابع اجتهاد دخلی ندارند و مثلاً نمیشود گفت که اعتبار و حجیت کتاب و سنت عقل با علوم تجربی نفی میشود و مثلاً حجیت استحسان و قیاس و مصالح مرسله و ... اثبات میشود.
● علوم تجربی و منطق اجتهاد
اجتهاد خود دارای منطق خاص و متد ویژهای است گرچه ممکن است آرای دو مجتهد با یکدیگر تفاوت فاحشی داشته باشند، اما موازین اجتهادی آنها یکی است. مثل دو نفر که با یکدیگر بر سر امری مباحثه و منازعه میکنند و یکی مثبت است و یکی منکر، در عین حال هر دو لاجرم به اصول و موازین مشترکی در مباحثه متلزمند و الا اصلاً منازعه و مباحثهای صورت نمیگیرد. در اجتهاد نیز اصول و ضوابط ثابتی وجود دارد که علوم تجربی نمیتوانند آن اصول و ضوابط را تغییر بدهند. مثلاً علم تجربی نمیتواند اصالة الظهور را از حجیت بیندازد و یا قواعد اصولی دیگر مثل اطلاق و تقیید، عام و خاص، تخصیص و تخصص و... را از حجیت ساقط نماید. علم تجربی نمیتواند در قواعد و موازینی مثل: «اجراء اصل عملی پس از فحص و یأس است »، «تمسک به عام در شبهه مصداقیه خود عام نادرست است» ، تغییری ایجاد کند. متد تحقیق و پژوهش در خود این قواعد، متد تجربی نیست تا با تحول در دادههای تجربی، این فرمولهای اجتهاد و استنباط نیز متحول شوند. مبنای حجیت بسیاری از قواعد استنباط، سیره عقلانیه است که ثابت بوده در گذر زمان متحول نمیشود. دستهای از قواعد منطق اجتهاد قواعدی عقلی هستند و متخذ از عقل محض میباشند و لذا دستخوش دگرگونی نمیشوند. حاصل آنکه منطق اجتهاد، منطق تجربی و یا استقرایی نیست تا کشفیات نوی تجربی نفیاً و اثباتاً در آن دخلی داشته باشند.
● نقش تدارکاتی علوم تجربی در اجتهاد
یکی از کمکهای علوم تجربی ـ با تمام شاخهها و فروع آن به اجتهاد مجتهدین، تسریع در فراهم آوردن ابزار اجتهاد از قبیل فراهم سازی اسناد و مدارک و تسهیل دستیابی به قرائن و امارات و ادله است مثلاً امروزه کامپیوتر وسیله بسیار مناسبی برای دستیابی مجتهدین به اسناد و مدارک لازم در اجتهاد است. همچنین تحقیقات باستانشناسی نیز چه بسا در مواردی مجتهدان را در رسیدن به یک رأی و نظر اجتهادی کمک کند. امروزه میتوان از دستاوردهای علوم تجربی و ابزارهای جدید درتشخیص جهت قبله و تعیین اوقات شرعی و ... کمک گرفت و بر بسیاری از نتایج این علوم اعتماد نمود. این سنخ کمکهای علوم تجربی به اجتهاد، امری مسلم و محقق است و چندان جای بحث ندارد.
● وجه تقلید از مرجع حی
در تأیید نقش علوم تجربی در اجتهاد میتوان قول به ضرورت تقلید ازمرجع حی را شاهد گرفت. توضیح اینکه: ممکن است در پرتو علوم تجربی کشفیات جدیدی در ناحیه موضوعات احکام و تغییرات و تحولات آنها صورت پذیرد که به تبع آن حکم جدیدی پیدا کنند و در این صورت فقط مجتهد حی است که از این تغییرات مطلع میشود و فتوای جدیدی میدهد و فتوای مجتهد متوفی مناسب با وضعیت موضوع در زمان خود او بوده است و هماکنون آن حکم در مورد موضوع جدید جاری نیست. البته قول به اینکه مرجع تقلید باید زنده باشد تنها به خاطر این مسئله نیست که علوم تجربی در اجتهاد و افتاء تأثیر میگذارند اما میتوان گفت همین تأثیر و نقش جزایی میتواند از مرجحات و مؤیدات این قول که قول مشهور فقهاست به شمار آید.
● تولید یا مصرف در اجتهاد فقهی
اگر برای علوم تجربی نقش و تأثیری در اجتهاد فقهی قائل میشویم اولاً باید توجه کنیم که این تأثیر فقط در کشف و ایجاد تغییر در موضعات متعلقات احکام است. ثانیاً باید توجه کنیم که در این ترابط، اجتهاد و یا فقه نسبت به علوم تجربی فقط مصرفکننده نیست. به تعبیر دیگری نباید چنین بپنداریم که فقه مطلقاً از علوم خریدار و مصرفکننده است و مثلاً علوم تجربی همواره از علوم فروشنده تولیدکننده محسوب میشوند. چرا که این ملاحظات و عناوین در علوم حیثی است شبیه آنچه پیرامون منطق و فلسفه گفته میشود که منطق از علوم آلی و فلسفه از علوم اصالی است، با اینکه فلسفه را نیز میتوان از حیثی هم نسبت به خود منطق و هم نسبت به سایر علوم، آلی و مقدمی دانست. یعنی میتوان گفت از سوی منطق، تولیدکننده و فلسفه مصرفکننده است و از جهت دیگری فلسفه تولیدکننده و منطق مصرفکننده است.
اجتهاد فقهی نیز گرچه گاه مستفید و متأثر از علوم تجربی است، اما چنین نیست که همواره مصرفکننده باشد. بلکه گاه فقه خود بیانگر مطلبی مربوط به علوم تجربی است. مثلاً در روایت آمده است که اگر مادر در زمان بارداری از میوه سیب فراوان تناول کند، فرزندش زیبا میشود، و یا در حدیث آمده است که پیغمبر اکرم (ص) گوشت ران را مکروه میدانستند و میفرمودند که این قسمت به محل بول نزدیک است یعنی دارای برخی ضرورهاست.
از اینگونه روایات فراوان داریم و از آنها مطلبی راجع به علوم تجربی استفاده میکنیم که چه بسا پیش از صدور این روایات هرگز در این علوم مطرح نشدهاند. پس علوم تجربی نسبت به فقه فقط تولیدکننده نیستند و فقه و اجتهاد فقهی نیز فقط مصرفکننده نمیباشند.
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست