چهارشنبه, ۲۶ دی, ۱۴۰۳ / 15 January, 2025
آبادان به مثابه کانال سوئز
در فاصله بیست و نهم اسفند سال یکهزار و سیصد و بیست و نه خورشیدی که قانون ملی شدن صنعت نفت در ایران به تصویب رسید تا مهرماه سال بعد از آن، کمپانی نفت و دولت انگلیس، راههای مختلف را آزمود تا آب رفته را به جوی باز گرداند و بتواند مجددا" استیلای خود را بر فعالیت های بهره برداری از نفت در ایران بر قرار نماید اما مصمم بودن ایرانیان در اجرای قانون خلع ید، راهی جز خروج را برای کارکنان و اتباع انگلیسی مستقر در ایران باقی نگذاشت.
پس از تصویب قانون ملی شدن نفت و بلوکه کردن فعالیت های کمپانی نفت انگلیس، مدیران این شرکت و دولتمردان انگلیسی راههای مختلفی را برای آنچه احقاق حق خود می نامیدند آزمودند. ایجاد ناآرامی در مناطق نفت خیز جنوب و تشویق غیر مستقیم کارکنان به اعتصاب، اعزام نماینده ویژه دولت بریتانیا، <استوکس> و رایزنی با دولت ایران و پس از آن توصل به آمریکا و درخواست از این کشور به میانجیگری بین ایران و انگلیس و همچنین طرح دعوی در دادگاه بین المللی لاهه نمونه هایی از این اقدامات بودند. انگلیسی ها وقتی از مذاکره و رایزنی با دولتمردان ایرانی نا امید شدند، کوشیدند تا با تهدید به اهداف خود برسند. آنها صاحبان نفتکشها را تهدید کردند که اگر نفت ایران را بارگیری نمایند، آنها را به حمل نفت مسروقه متهم خواهند کرد و بدین ترتیب برای فروش نفت ایران تحریم بوجود آوردند.گذشته از این، انگلستان صدور کالا به ایران را ممنوع کرد و بانک انگلیس نیز تسهیلات بازرگانی واعتباری ایران را معلق ساخت. انجام اینگونه رفتارهای خشن و تهدید آمیز از جانب دولت وقت انگلستان، ایران را در اخراج اتباع انگلیسی از ایران مصمم تر نمود. مجلس ایران برای رویارویی با اعلان جنگ اقتصادی از جانب بریتانیا قانونی را به تصویب رساند که به موجب آن افراد متهم به اجرای خرابکاریهای برنامهریزی شده از جانب بیگانگان در تاسیسات نفتی، مستحق مجازات اعدام تشخیص داده شدند و همزمان با ارسال نامه ای به <ادیک دریک> مدیرعامل وقت کمپانی انگلیس در ایران، وی را به عدم توجه و انجام خرابکاری در تاسیسات نفتی ایران متهم نمودند !
<دریک> شتابزده با یک هواپیمای کوچک از ایران گریخت و وقتی خود را به انگلستان رسانید در جلسه کابینه شرکت و اظهار داشت اگر برای منافع انگلستان در ایران و آبادان کاری نکنید، سرانجام خیلی بیشتر از آن و از جمله کانال سوئز را از دست خواهید داد! اشاره <دریک> به شکستن ابهت و عظمت امپراتوری بریتانیا در کشورهای تحت استعمارش بود و میخواست به دولتمردان انگلیسی هشدار دهد که اهمال در مسئله ایران میتواند به منزله تهدید منافع بریتانیا در تمامی آسیا و آفریقا باشد. با چنین گزارشهایی، انگلستان بار دیگر مسئله استفاده از نیروی نظامی برای تصرف آبادان را روی میز بررسی گذاشت و تدارک پنهانی گستردهای را نیز در این زمینه به انجام رساند. تجهیز نیروهای انگلیسی مستقر در بصره در راستای این برنامه بود. نخستوزیر انگلیس در جلسه کابینه گفت: اگر باقیمانده اعضای کمپانی از ایران خارج شوند، برای کشور ما موجب خفت فراوان خواهد بود و بهر ترتیب ممکن باید راهکاری در این زمینه بعمل آید. به موازات این امر، ایران به باقیمانده کارکنان انگلیسی کمپانی نفت یک هفته مهلت داد تا کشور را ترک نمایند. چند روز پس از آن نیز آیت ا... کاشانی یک روز را بعنوان روز انزجار از انگلیس تعیین و تعطیل ملی و عمومی اعلام نمود. وضعیت برای کارکنان انگلیسی مستقر در مناطق نفت خیز مساعد نبود. انها از جاهای مختلف مناطق در آبادان جمع شده بودند و منتظر حوادث بعدی مضطرب و نگران اخبار را دنبال می کردند. صبح روز دوازدهم مهر ماه یکهزار و سیصد و سی برابر با نهم اکتبر یکهزار و نهصد و پنجاه و یک میلادی، مردان انگلیسی با خانوادههایشان در برابر باشگاه آبادان که مرکز تجمع آنان بود گرد آمدند ودر برابر باشگاه کشیش کلیسای آبادان نیز به آنها ملحق گردید. او چند لحظه قبل از آن درب کلیسای کوچکی را که تاریخ جامعه انگلیسی آبادان را در سینه خود ضبط کرده بود قفل کرد و به هموطنان خود پیوست. رزم ناو انگلیسی <موریشس> بر روی مصب رودخانه اروند انتظار آنان را میکشید تا به بندر بصره در عراق منتقل شان کند.در حالی که انگلیسی ها بر روی لنج های کوچک سوار می شدند تا به رزم ناو برسند دسته موزیک مستقر روی عرشه ناو، سرود ملی انگلستان را می نواخت و انگلیسی ها با آبادان وداع می کردند. آنها مطمئن نبودند که بتوانند بار دیگر در شرجی آبادان نفس بکشند! تا نیمروز تمامی اتباع انگلیسی مستقر در آبادان به رزم ناو موریشس منتقل شدند و به آهستگی در دل آبها به سمت بصره به حرکت درآمدند. دسته موزیک همچنان در حال نواختن بود اما اینبار یک ترانه مشهور و مورد علاقه نیروی دریایی انگلیس را ترنم می کرد. مسافران زیر تابش آفتاب داغ، دسته جمعی با بزرگترین پالایشگاه جهان و غنی ترین داراییهای خود در ایران خداحافظی میکردند.
در طول چالش بین ایران و انگلیس در مسئله ملی شدن نفت، این خفت بار ترین عقب نشینی برای آنان بود و در عین حال اوج حقارتی که امپراتوری بریتانیا تا آن روز به خود دیده بود. مجموعه این حوادث در آخرین روزهای دولت کارگری اتلی در تضعیف چهره حزب کارگر در سطح افکار عمومی انگلستان بسیار موثر بود. انگلستان البته بیکار ننشست. تحریم نفتی ایران هدف اصلی انگلستان در این زمینه بود و در مقابل نیز جهت جلوگیری از افزایش قیمت نفت در سطح جهان نیز این کشور با همکاری امریکا، کمیته ای متشکل از بیست کمپانی نفتی تشکیل داد تا با افزایش تولید در ایالات متحده، عربستان سعودی، کویت و عراق، نیازبازار های جهانی را تامین کنند تا افزایش قیمتی بوجود نیاید. انگلستان در عرصه سیاسی نیز با ارائه شکایت به سازمان ملل کوشید با استفاده از ابزار دیپلماسی کاری کند تا وداع اتباعش با آبادان زیاد طولانی نشود،اما دفاع هیئت ایرانی از منافع ملی خود در شورای امنیت این راه را نیز بر استعمار بست.
هفته نامه دانش نفت
منابع:
یرواند آبراهامیان:ایران بین دو انقلاب
دانیل یرگین: تاریخ جهانی نفت/ج یک
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست