پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
تلخ و شیرین مقاومت
یونس شریفی اهل هویزه است. وقتی جنگ شروع شد، جوان خوشقد و بالایی بود که برای دفاع آستین بالا زد و مردانه پای کار ایستاد.
این جملات را در اشاره کتاب «گزارش به خاک هویزه» میخوانیم. سردار یونس شریفی در مصاحبهای مفصل با سید قاسم یاحسینی به بازگویی خاطرات خود از روزهای آتش و خون در کربلای هویزه پرداخته است.
در این نوشتار به بررسی این کتاب که انتشارات سوره مهر و دفتر ادبیات و هنر مقاومت آن را منتشر کرده است، میپردازیم:
هویزه یکی از بخشهای شهرستان دشت آزادگان در جنوب غرب ایران و از شهرهای استان خوزستان است. این شهر کوچک در ابتدای جنگ تحمیلی پس از مقاومت دلیرانه مردم این شهر و بخصوص دانشجویان پیرو خط امام(ره) به فرماندهی مجاهد نامدار این عرصه سردار شهید سید حسین علمالهدی در دیماه ۱۳۵۹ سقوط کرد.
ارتش متجاوز بعثی با ورود به این شهر دست به کشتار و تخریب گستردهای زد؛ به گونهای که میزان تخریب در این شهر کوچک را نزدیک به ۱۰۰ درصد گزارش کردهاند.
سرانجام در اردیبهشت ۱۳۶۱، رزمندگان اسلام در عملیات پیروزمند بیتالمقدس با رمز «یاعلی بن ابیطالب» این شهر را از اشغال دشمن آزاد کردند و آستان قدس رضوی در همان دوران جنگ، این شهر را بازسازی کرد و به این ترتیب قطعهای آسمانی از خاک این سرزمین، بالندهتر از قبل به آغوش مام میهن بازگشت.
«گزارش به خاک هویزه» روایتی است از روزهای آغازین جنگ و مقاومت سرسختانه مردم این شهر در برابر دشمن؛ روایتی که با نام و یاد شهدایی بزرگ گرهخورده است؛ سید حسین علمالهدی، حسن قدوسی، ناصر زغیبی، اصغر گندمکار، اکبر پیرزاد، حسن بوعذار، رضا پیرزاده، سهام خیام، حامد جرفی، غفار درویشی و... .
روایت یونس شریفی از قبل از انقلاب آغاز میشود و پس از آن تا روزهای پیش از جنگ و زمانی ادامه مییابد که درگیریهای قومیتگرایانه و تحرکات نهضتهای موسوم به خلق عرب خوزستان را در آستانه جدایی از سرزمین مادری قرار داده بود.
او با این روایتها نشان میدهد که دشمن روی مساله قومیتها پیش از شروع جنگ تحمیلی برنامهریزی و سرمایهگذاری کرده بود و ناامیدی صدام و حامیان او از حمایت مردم عرب خوزستان از این تحرکات قومیتگرایانه باعث ورود آنها به فاز جنگ تمام عیار نظامی شد.
یکی از روایتهای خواندنی کتاب «گزارش به خاک هویزه» تیزهوشی شهید علمالهدی در اعزام گروههای زیادی از عشایر عرب خوزستان به دیدار امام خمینی (ره) و حماسهای است که آنان در این دیدار آفریدند.
این دیدار نشان داد که با همه تبلیغات پر رنگ صدام درباره علاقهمندی اعراب خوزستان به انفکاک از ایران و وفادار نبودن آنان به انقلاب اسلامی و امام خمینی(ره) با مردم این سرزمین نیز مانند دیگر هموطنانشان خود را از صاحبان انقلاب و پیروان امام میدانسته و میدانند.
● شناخت یک شهید در روایت یک کتاب
یکی از مهمترین ارزشهای کتاب، تصویر جامع و روشنی است که از تاثیرگذاری و شخصیت فرمانده شهید سپاه هویزه، سید حسین علمالهدی به مخاطب نشان میدهد.
«گزارش به خاک هویزه» روایتی است از روزهای آغازین جنگ و مقاومت سرسختانه مردم این شهر در برابر دشمن؛ روایتی که با نام و یاد شهدای بزرگ گرهخورده استدر آینه روایتهای سردار شریفی، میتوان به بازخوانی بخشهایی از ناگفتههای شخصیت ایمانی، عرفانی و در عین حال قدرت مدیریت و فرماندهی علمالهدی دست یافت.
در این کتاب، علمالهدی نه در چهره شخصیتی همیشه ستوده بلکه در قامت انسانی خود ساخته، آگاه و در عین حال توانمند ظاهر میشود و به همین دلیل ستایشهایی که از علمالهدی شده است و خواهد شد، با خواندن ناگفتههای سردار شریفی از این شخصیت برای مخاطب عینی شده و دلیل و علت مییابد.
سردار در این کتاب به نکتههای کمتر گفته شدهای از علمالهدی اشاره میکند، نخستین مساله، توانمندی او در مدیریت یک ارگان نظامی در آستانه اضمحلال است.
او میگوید که علمالهدی پس از تصدی پست فرماندهی سپاه شهر هویزه، پاسداران را موظف به تمرینات نظامی، ورزش صبحگاهی و ماموریتهای شناسایی کرد و نوعی نظم نظامی گمشده را بر مجموعه تحت امرش حاکم کرد.
از سوی دیگر علمالهدی سعی در ارتقای خودساختگی و تزکیه نفس خود و همرزمانش داشت. او در عبادات فردی بشدت به خود سخت میگرفت که نمونههای جالبی از این سختگیریها در کتاب آمده است. از جمله وسواسی که یک فرمانده نظامی در شرایط جنگی برای خواندن نمازشب دارد.
همچنین مظلومیت فرمانده سپاه هویزه را میتوان در پیگیری روند جنگ و بازسازی ساختار سپاه این شهر و در برابر انحلال سپاه این شهر در سطر سطر کتاب مشاهده کرد؛ همچنین درگیری دائم میان رئیسجمهور وقت با فرماندهان سپاه پاسداران از جمله علمالهدی در این کتاب نمود دارد.
نقطه اوج این درگیری زمانی است که نیروهای سپاه مستقر در خوزستان در عین مظلومیت اما شجاعت و توانمندی، با کمبود شدید سلاح ولی با اتکا به نیروهای مردمی و ایمان رزمندگان توانستند مقاومت جانانهای در رویارویی با ارتش مجهز صدام صورت دهند.
راوی خاطرات، به صورت مشروح به عملکردها، ابتکارات و شیوههای نظامی مورد استفاده گروه پاسداران هویزه میپردازد و چیزی که در این میان قابل توجه است و نیاز به نگاهی دوباره و محققانه دارد، نقش مهم و البته مغفول مانده مردم محلی و عشایر عرب و بخصوص شیرزنان روستانشین در تقویت جبهه خودی و شناسایی راههای نفوذ دشمن است.
او میگوید: یکی از زنانی که حاضر نشد برود «فهیمه جرفی» مادر حسن جرفی بود. این خانم تا لحظه آخر که ما در هویزه بودیم، در کنارمان ماند و با ماندنش به ما درس مقاومت و ایستادگی آموخت... آن موقع از اهواز برای ما نان خشک میآوردند، در آن اوضاع خوردن نان گرم و تازه نعمتی فراموش نشدنی بود. وقتی میپرسیدیم نان را چه کسی پخته و به سپاه آورده، معلوم میشد فهیمه خانم مادر حسن این کار را کرده است. با پول خودش آرد خریده بود و در حالی که از لحاظ سوخت در مضیقه بود، تنورش را روشن کرده و به قول خودش برای بچههای پاسدارش نان پخته بود... بعد از مدتی که تعداد بچههای سپاه هویزه به بیش از ۵۰ نفر رسید و آردهای این خانم نیز تمام شد، ما خودمان آرد تهیه کردیم و در اختیار او قرار دادیم تا برایمان نان بپزد. تعداد ما خیلی زیاد بود و آن زن به تنهایی نمیتوانست برای صبحانه و ناهار و شام ۶۰ ۵۰ نفر نان بپزد. این بود که چند نفر از زنان هویزهای را که هنوز مانده بودند، جمع کرد و گروهی تشکیل داد. آردها را روزانه بین خانمها تقسیم میکرد و نانهای پخته شده را به مقر سپاه میآورد. هیچ مزدی هم هرگز از ما طلب نکرد.
نکته تلخی که در این گفتگو به آن اشاره مفصلی شده است، روایت شهادت مظلومانه گروه علمالهدی است که بر اثر ناهماهنگی میان نیروهای سپاه و ارتش در محاصره دشمن ماندند. از جمله تکاندهندهترین صحنههایی که سردار یونس شریفی آن را تشریح میکند و نویسنده نیز بخوبی از پس بیان صحنه برآمده است، یافتن پیکر شهید علمالهدی است که مانند خود آن شهید مظلوم بود.
در این کتاب، سردار شریفی از جنایت سربازان بعثی سخن میگوید که حتی به جنازه علمالهدی رحم نکردند و از شدت خشمی که به این سردار جوان امام خمینی(ره) داشتند، با تانک پیکر او را له کردند. به هر روی این کتاب، روایتی جالب اما عبرتانگیز از مردانی است که در سختترین روزها با وجود نامهربانیها و مشکلات، مردانه در برابر دشمن خارجی ایستادند و ذرهذره از خاک پاک سرزمین مادری دفاع کردند.
روایت این ناگفته میتواند منبعی قابل توجه برای نویسندگانی باشد که در حوزه دفاع مقدس به تولید آثار ادبی مشغولند؛ روایتهایی ناب از مقاومت، شهادت و بندگی به خدا.
آرش شفاعی
نمایندگی زیمنس ایران فروش PLC S71200/300/400/1500 | درایو …
دریافت خدمات پرستاری در منزل
pameranian.com
پیچ و مهره پارس سهند
خرید بلیط هواپیما
ایران دولت نیکا شاکرمی روز معلم معلمان رهبر انقلاب مجلس شورای اسلامی مجلس دولت سیزدهم حجاب شهید مطهری شورای نگهبان
تهران زلزله هواشناسی معلم شهرداری تهران سیل قوه قضاییه آموزش و پرورش پلیس سلامت سازمان هواشناسی دستگیری
خودرو قیمت خودرو بانک مرکزی قیمت دلار دلار ایران خودرو قیمت طلا سایپا کارگران بازار خودرو تورم قیمت
مسعود اسکویی فضای مجازی تلویزیون رضا عطاران سریال سینمای ایران سینما دفاع مقدس موسیقی تئاتر
دانشگاه علوم پزشکی مکزیک
رژیم صهیونیستی غزه اسرائیل فلسطین آمریکا جنگ غزه چین روسیه نوار غزه حماس عربستان ترکیه
استقلال پرسپولیس فوتبال سپاهان تراکتور لیگ برتر ایران رئال مادرید بایرن مونیخ باشگاه استقلال لیگ قهرمانان اروپا لیگ برتر باشگاه پرسپولیس
اینستاگرام همراه اول دبی واکسن اپل ناسا وزیر ارتباطات تبلیغات گوگل پهپاد
کبد چرب بیماری قلبی کاهش وزن دیابت داروخانه ویتامین طول عمر بارداری