شنبه, ۲۲ دی, ۱۴۰۳ / 11 January, 2025
مجله ویستا

کارآفرینی در دنیای امروز – زیر ساختها , ضرورت و اهمیت


کارآفرینی در دنیای امروز – زیر ساختها , ضرورت و اهمیت

کارآفرینی, واژه ای است نو که از معنی کلمه اش نمی توان به مفهوم واقعی آن پی برد این واژه به جای کلمه ENTERPRENEURSHIP به کار می رود که در اصل از کلمه فرانسوی ENTERPRENDER به معنای متعهدشدن نشأت گرفته است بنابر تعریف واژه نامه وبستر کارآفرین کسی است که متعهد می شود مخاطره یک فعالیت اقتصادی را سازماندهی, اداره و تقبل نماید» بعضی از دانشمندان نظیر شومپیتر, کارآفرین را مهمترین عامل توسعه اقتصادی دانسته اند

در دنیای درحال تحول امروز، کامیابی از آن جوامع و سازمانهایی است که بین منابع کمیاب و قابلیتهای مدیریتی و کارآفرینی منابع انسانی خود رابطه معنی داری برقرار سازد. به عبارتی دیگر جامعه و سازمانی می‌تواند در مسیر توسعه، حرکت روبه جلو و با شتابی داشته باشد که با ایجاد بسترهای لازم منابع انسانی خود را به دانش و مهارت کارآفرینی مولد تجهیز کند تا آنها با استفاده از این توانمندی ارزشمند، سایر منابع جامعه و سازمان را به سوی ایجاد ارزش وحصول رشد و توسعه، مدیریت و هدایت کنند.

امروزه که کار و فعالیت شکل تازه ای به خود گرفته است و به سوی خودکارفرمایی و خوداشتغالی در حرکت است. کارآفرینی و کارآفرینان نقش کلیدی در روند توسعه و پیشرفت اقتصادی جوامع مختلف ایفا می‌کنند. تجارب کشورهایی مانند ژاپن، کره جنوبی، مالزی و هند آکنده از فعالیتهای چشمگیر کارآفرینانی بوده است که امروز به توسعه یافتگی کشور خود می بالند. باید توجه داشت که کارآفرینان تنها به ایجاد فرصتهای شغلی جدید نمی پردازند بلکه با ساختار، تفکر، تحرک و فرهنگ لازم دست به تخریب خلاق می زنند تا از دل ویرانه های کهن بنای رفیع آبادانی و پیشرفت را برافرازند.

باتوجه به نقش و اهمیت کارآفرینی و سابقه درخشان کارآفرینان در توسعه بسیاری از کشورها و باتوجه به مشکلات اقتصادی زیادی که کشور ما با آن مواجه بوده و دست یاری از هر سویی می طلبد، ترویج و اشاعه مفهوم کارآفرینی، بسترسازی برای فرهنگ حامی کارآفرینی و مهمتر از همه تربیت افراد (بویژه تحصیلکردگان) کارآفرین سازمانی برای تمامی جوامع بــه خصوص برای جوامع درحال توسعه ای مانند ایران از اهمیت و ضرورت حیاتی برخوردار است.

● مقدمه

شرایط اقتصادی، صنعتی، اجتماعی و فرهنگی امروز کشور به گونه ای است که حل مشکلات و تنگناها، الگوها و راه حلهای جدید و متفاوتی را طلب می کند. ترکیب جمعیتی جوان کشور، ضرورت ایجاد فرصتهای شغلی و نیز نوسان بهای نفت سه عامل عمده ای هستند که موجب می شوند سیاستگذاران و تصمیم سازان کلان کشور به منبع درآمد سهل الوصول دیگری به جز نفت بیندیشند و بی شک آن منبع جز ابتکار، خلاقیت و نوآوری چیز دیگری نیست.

اکنون در عرصه جهانی، افراد خلاق، نوآور و مبتکر به عنوان کارآفرینان منشا تحولات بزرگی در زمینه‌های صنعتی، تولیدی و خدماتی شده اند و از آنها نیز به عنوان قهرمانان ملی یاد می شود. چرخهای توسعه اقتصادی همواره با توسعه کارآفرینی به حرکت درمی آید. در اهمیت کارآفرینی همین بس که طی بیست سال (۱۹۸۰ - ۱۹۶۰) در یکی از کشورهای جهان سوم (هند) تنها ۵۰۰ موسسه کارآفرینی شروع به کار کرده‌اند و حتی بسیاری از شرکتهای بزرگ جهان برای حل مشکلات خود به کارآفرینان روی آورده‌اند.

آنچه در شرایط سخت کنونی ضرورت آن در جامعه بیش از پیش احساس می شود، پرداختن به این مقوله اساسی، یعنی کارآفرینی است. زیرا مسلماً کارآفرینان باتوجه به خصوصیات ممتاز و برجسته خود قادرند در چنین شرایطی منابع لازم برای ایجاد رشد و توسعه در زمینه های تولید و منابع انسانی فراهم کرده، اشتغال و کسب و کار جدید ایجاد کرده و با نوآوری صنعتی بر توسعه دامنه محصولات و خدمات بیفزایند.

امروزه نیروی انسانی به عنوان یک منبع نامحدود و محور هر نوع توسعه مطرح می باشد. در این بین کارآفرینان به طورخاص دارای نقشی موثرتر در فرآیند توسعه اقتصادی‌اند. تحقیقات نشان داده که بین رشد اقتصادی و تعداد کارآفرینان در یک کشور همبستگی مثبت وجود دارد. زیرا کشوری که دارای تعداد زیادی کارآفرین باشد از محرکهای تجاری و اقتصادی قویتری برخوردار است.

آموزش و پرورش کارآفرینان سازمانی نیازمند یک متدولوژی آموزشی اجرایی برای همکاری تنگاتنگ بین صنعت و دانشگاه جهت مواجهه با فشارهای شدید اجتماعی حاصل از رشد سریع فناوری و کمبود نیروی انسانی متخصص در جهان امروز است.

در این روش که عنوان کارآفرینی یافته، انسانها به گونه ای پرورش می یابند که خود درجهت خلق کار قدم بردارند. مشاهدات حاصل از اعمال این متدولوژی به صورت موردی در قالب مأموریت اجتماعی، اهداف، مقصد مشخص، و نیز فعالیتهای مترتب آن منعکس گردیده اند.

● تعریف کارآفرینی

کارآفرینی، واژه ای است نو که از معنی کلمه اش نمی توان به مفهوم واقعی آن پی برد. این واژه به جای کلمه ENTERPRENEURSHIP به کار می رود که در اصل از کلمه فرانسوی ENTERPRENDER به معنای متعهدشدن نشأت گرفته است. بنابر تعریف واژه نامه وبستر کارآفرین کسی است که متعهد می شود مخاطره یک فعالیت اقتصادی را سازماندهی، اداره و تقبل نماید». بعضی از دانشمندان نظیر شومپیتر، کارآفرین را مهمترین عامل توسعه اقتصادی دانسته‌اند. وی معتقد است کارآفرین یک مدیر صاحب فکر و ابتکار است که همراه با خلاقیت، ریسک پذیری، هوش، اندیشه، و وسعت دید، فرصتهای طلایی می آفریند. او قادر است که با نوآوریها تحول ایجاد کند و یک شرکت زیان ده را به سوددهی برساند.

سیر تطور و تکامل فعالان اقتصادی یا کارآفرینان نشان می دهد که کارآفرینی در نظریه های اقتصادی تبلور یافته و به عنوان عامل اصلی ایجاد ثروت یا موجد ارزش اقتصادی شناخته و از قرن پانزدهم تاکنون در کانون بحث مکاتب مختلف اقتصادی قرار داشته است. اما سابقه مفهوم کارآفرینی در دانش امروزی به دویست سال پیش برمی‌گردد. اولین کسی که این مسئله را مطرح کرد فردی به نام کانتیلون است. این واژه دستخوش تعاریف جدید شده و ترجمه آن در ایران به معنای همان کسی است که زیربار تعهد می رود. امروزه بسیاری از شرکتها به لزوم کارآفرینی سازمانی پی برده اند.

کارآفرینی در سیر تاریخی‌ و روند تکاملش چنین بیان‌ شده‌ است‌:

- کارآفرین‌ فردی‌ است‌ که‌ ابزار تولید را به‌ منظور ادغام‌ آنها برای‌ تولید محصولات‌ قابل‌ عرضه‌ به‌ بازار، ارائه ‌می‌کند ( ریچارد کانتیلون‌ ( R. Cantillon )، در حدود سال‌ ۱۷۳۰ ).

- کارآفرین‌ عاملی‌ است‌ که‌ تمامی‌ ابزار تولید را ترکیب‌ می‌کند و مسوولیت‌ ارزش‌ تولیدات‌، بازیافت‌ کل‌سرمایه‌ای‌ را که‌ بکار می‌گیرد، ارزش‌ دستمزدها، بهره‌ و اجاره‌ای‌ که‌ می‌پردازد و همچنین‌ سود حاصل‌ را برعهده‌ می‌گیرد (جان‌ باتیست‌ سی‌ ( Jean Baptiste Say ) ، اقتصاددان‌ فرانسوی‌ در سال‌ ۱۸۰۳ میلادی‌).

- کارآفرینی‌ پلی‌ است‌ بین‌ جامعه‌ به‌ عنوان‌ یک‌ کل‌، به‌ ویژه‌ جنبه‌های‌ غیراقتصادی‌ جامعه‌ و موسسات ‌انتفاعی‌ تاسیس‌ شده‌ برای‌ تمتع‌ از مزیت‌های اقتصادی‌ و ارضاء آرزوهای‌ اقتصادی(آرتور کولA. Cole، ۱۹۴۶)

- کارآفرین‌ فردی‌ است‌ که‌ تخصص‌ وی‌ تصمیم‌گیری‌ عقلائی‌ و منطقی‌ درخصوص‌ ایجاد هماهنگی‌ در منابع‌کمیاب‌ می‌باشد (کاسون‌، ۱۹۸۲).

- کارآفرینی‌ به‌ عنوان‌ یک‌ تسریع‌کننده‌ و جرقهٔ‌ رشد است که توسعهٔ‌ اقتصادی‌ را فراهم‌ می‌آورد (ویلکن‌(Wilke)، ۱۹۸۰ )

- کارآفرین‌ فردی‌ است‌ که‌ شرکتهای‌ جدیدی‌ را که‌ سبب‌ ایجاد و رونق‌ شغل‌های‌ جدید می‌شوند، شکل‌می‌دهند (که‌ چموف‌ (B - Kirchhoff )، ۱۹۹۴).

- رابرات‌ لمب R.K .Lamb ) ، ۱۹۰۲) معتقد بود که‌ «کارآفرینی‌ یک‌ نوع‌ تصمیم‌گیری‌ اجتماعی‌ است‌ که ‌توسط‌ نوآوران‌ اقتصادی‌ انجام‌ می‌شود و نقش‌ عمدهٔ‌ کارآفرینان‌ را اجرای‌ فرآیند گستردهٔ‌ ایجاد جوامع‌ محلی‌، ملی‌ و بین‌المللی‌ و یا دگرگون‌ ساختن‌ نمادهای‌ اجتماعی‌ و اقتصادی‌ می‌دانست‌.

- هربرتون‌ ایوانز Herberton G.Evans ) ، ۱۹۵۷ ) معتقد بود که‌ کارآفرین‌ وظیفه‌ تعیین‌ نوع‌ کسب‌ و کار مورد نظر را بر عهده‌ داشته‌ و یا آن‌ را می‌پذیرد.

- ردلیچ‌F.Redlich) ، ۱۹۵۸) معتقد است‌ که‌ کارآفرین‌ در حالی‌ که‌ مدیر، سرپرست‌ و هماهنگ‌کننده ‌فعالیت‌های‌ تولید است‌، برنامه‌ریز، نوآور و تصمیم‌گیرنده‌ نهایی‌ در یک‌ شرکت‌ تولیدی‌ نیز می‌باشد.

- مک‌ کله‌لند ( D.M.Clelland ، ۱۹۶۱ ) معتقد بود که‌ کارآفرین‌ کسی‌ است‌ که‌ «یک‌ شرکت‌ (یا واحد اقتصادی‌) را سازماندهی‌ می‌کند و ظرفیت‌ تولیدی‌ آن‌ را افزایش‌ می‌دهد.»

- پنروز (E.Penrose ،(۱۹۶۸ جنبهٔ‌ اصلی‌ کارآفرینی‌ را همانا شناسایی‌ و بهره‌برداری‌ از کارهای ‌فرصت‌طلبانه‌ برای‌ گسترش‌ شرکتهای‌ کوچکتر می‌داند.

- کارلند (J.c.carland، (۱۹۸۴ معتقد است‌ که‌ کارآفرین‌ فردی‌ است‌ که‌ جهت‌ دستیابی‌ به‌ سود و رشد، شغلی‌ را به‌ وجود می‌آورد و مدیریت‌ می‌کند.

- چل و هاروث ( E.Chell & J.Haworth ، ۱۹۸۸ ( در تحقیقات‌ خود به‌ این‌ نتیجه‌ رسیده‌اند که‌ کارآفرینان‌ افرادی‌ هستند که‌ قابلیت‌ مشاهده‌ و ارزیابی‌ فرصتهای‌ تجاری‌، گردآوری‌ منابع‌ مورد نیاز و دستیابی ‌به‌ ارزیابی‌ حاصل‌ از آن‌ را داشته‌ و می‌توانند اقدامات‌ صحیحی‌ را برای‌ رسیدن‌ به‌ موفقیت‌ انجام‌ دهند.

- پیتردراکر ( P.Draker ، ۱۹۸۵ ) معتقد است‌، کارآفرین‌ کسی‌ است‌ که‌ فعالیت‌ اقتصادی‌ کوچک‌ و جدیدی‌ را با سرمایه‌ خود شروع‌ می‌نماید.

- ادی و اولم ( G.Eddy & K.Olm ، ۱۹۸۵ ) معتقدند که‌ کارآفرین‌ فردی‌ است‌ که‌ مایل‌ و قادر به ‌مخاطره‌پذیری‌ است‌ و در عین‌ حال‌ ابزار تولیدی‌ و اعتباری‌ را در هم‌ می‌آمیزد تا به‌ سود یا اهداف‌ دیگری ‌همچون‌ قدرت‌ و احترام‌ اجتماعی‌ دست‌ یابد.

- تراپ مان و مورنینگ استار ( J.Torpman & G.Morningstar ، ۱۹۸۹ ) در کتاب «نظام‌های‌کارآفرینانه‌» در دههٔ‌ ۱۹۹۰ می‌نویسند:

کارآفرین‌ یعنی‌ ترکیب‌ متفکر با مجری‌، کارآفرین‌ فردی‌ است‌ که‌ فرصت‌ارائه‌ یک‌ محصول‌، خدمات‌، روش‌ و سیاست‌ جدید یا راه‌ تفکری‌ جدید برای‌ یک‌ مشکل‌ قدیمی‌ را می‌یابد. کارآفرین‌ فردی‌ است‌ که‌ می‌خواهد تاثیر اندیشه‌ محصول‌ یا خدمات‌ خود را بر نظام‌ مشاهده‌ کند.

- جفری‌ تیمونز( J.Timmons، ۱۹۹۰ ) درخصوص‌ کارآفرینی‌ می‌نویسد: «کارآفرینی‌ خلق‌ و ایجاد بینشی‌ ارزشمند از هیچ‌ است‌. کارآفرینی‌ فرآیند ایجاد و دستیابی‌ به‌ فرصتها و دنبال‌ کردن‌ آنها بدون‌ توجه‌ به ‌منابعی‌ است‌ که‌ در حال‌ حاضر موجود است‌. کارآفرینی‌ شامل‌، خلق‌ و توزیع‌ ارزش‌ و منافع‌ بین‌ افراد، گروهها، سازمانها و جامعه‌ می‌باشد.

- دیوید مک کران و اریک فلانیگان ( D.Mckeran & E.Flannigan ) کارآفرینان‌ را افرادی ‌نوآور، با فکری‌ متمرکز، و به‌ دنبال‌ کسب‌ توفیق‌ و مایل‌ به‌ استفاده‌ از میانبرها می‌دانند که‌ کمتر مطابق‌ کتاب‌ کار می‌کنند و در نظام‌ اقتصادی‌، شرکتهایی‌ نوآور، سودآور و با رشدی‌ سریع‌ را ایجاد می‌نمایند.

با توجه به موارد گفته شده می توان گفت در واقع‌، هنوز هم‌ تعریف‌ کامل‌، جامع‌، مانع‌ که مورد پذیرش‌ همهٔ‌ صاحبنظران‌ قرار گیرد از واژه کارآفرینی ارائه‌ نشده‌ است‌، لیکن‌ دراین‌ بین‌ تئوری‌ و تعاریف‌ اقتصاددان‌ مشهور اتریشی‌ به‌ نام‌ جوزف‌ شومپیتر(Joseph schumpeter ) ازکارآفرینی‌ و نقش‌ کارآفرینان‌ در فرآیند توسعه‌ مورد توافق‌ و ارجاع‌ اکثر محققین‌ در این‌ زمینه‌ است‌. بر طبق‌ نظر وی‌ کارآفرین‌ نیروی‌ محرکهٔ‌ اصلی‌ در توسعهٔ‌ اقتصادی‌ و موتور توسعه‌ می‌باشد و نقش‌ وی‌عبارت‌ است‌ از نوآوری‌ یا ایجاد ترکیب‌های‌ تازه‌ از مواد. شومپیتر مشخصهٔ‌ اصلی‌ کارآفرین‌ را «نوآوری‌»می‌دانست‌ و کار یک‌ کارآفرین‌ را «تخریب‌ خلاق‌» تعریف‌ کرد. وی‌ در کتاب‌ «نظریهٔ‌ اقتصاد پویا» اشاره‌ می‌کندکه‌ تعادل‌ پویا از طریق‌ نوآوری‌ و کارآفرینی‌ ایجاد می‌گردد و اینها مشخصهٔ‌ یک‌ اقتصاد سالم‌ هستند.

● سابقه کارآفرینی در دنیا

در اوایل سده شانزدهم میلادی کسانی را که درکار مأموریت نظامی بودند کارآفرین می خواندند و پس از آن نیز برای مخاطرات دیگر نیز همین واژه با محدودیتهایی مورد استفاده قرار گرفت. از حدود سال ۱۷۰۰ میلادی به بعد درباره پیمانکاران دولت که دست اندرکار امور عمرانی بودند، از لفظ کارآفرین زیاد استفاده شده است.

کارآفرینی و کارآفرین اولین بار مورد توجه اقتصاددانان قرار گرفت و همه مکاتب اقتصادی از قرن شانزدهم میلادی تاکنون به نحوی کارآفرینی را در نظریه‌های خود تشریح کرده‌اند. ژوزف شومپیتر با ارائه نظریه توسعه اقتصادی خود در سال ۱۹۳۴ که همزمان با دوران رکود بزرگ اقتصادی بود، موجب شد تا نظر او در خصوص نقش محوری کارآفرینان در ایجاد سود، مورد توجه قرار گیرد و به همین دلیل وی را «پدر کارآفرینی» لقب داده‌اند.

از نظر وی «کارآفرین نیروی محرکه اصلی درتوسعه اقتصادی است » و نقش کارآفرینی عبارت است از «نوآوری یا ایجاد ترکیب های تازه از مواد». همچنین کارآفرینی از سوی روانشناسان و جامعه‌شناسان با درک نقش کارآفرینان در اقتصاد و به منظور شناسایی ویژگیها و الگوهای رفتاری آنها با بررسی و تحقیق در خصوص آنان مورد توجه قرار گرفته است.

جامعه شناسان کارآفرینی را به عنوان یک پدیده اجتماعی در نظر گرفته و به بررسی رابطه متقابل بین کارآفرینان و سایر قسمتها و گروههای جامعه پرداخته‌ند.

دانشمندان مدیریت به تشریح مدیریت کارآفرینی و ایجاد جو و محیط کارآفرینانه در سازمانها پرداخته‌اند.

● سیر تاریخی مفهوم کارآفرینی

به طور کلی و با عنایت به موارد اشاره شده در فوق ، سیر تاریخی مفهوم کارآفرینی را می‌توان به پنج دوره تقسیم نمود:

دوره اول ( قرون ۱۵ و ۱۶ میلادی) : در این دوره به صاحبان پروژه‌های بزرگ که مسئولیت اجرایی این پروژه‌ها همانند ساخت کلیسا، قلعه ها، ‌تأسیسات نظامی و .... از سوی دولتهای محلی به آنها واگذار گردید. کارآفرین اطلاق می‌شد، در تعاریف این دوره پذیرش مخاطره، لحاظ نشده است.

دوره دوم ( قرن ۱۷ میلادی) : این دوره همزمان با شروع انقلاب صنعتی در اروپا بوده و بعد مخاطره پذیری به کارآفرینی اضافه شد کارآفرین در این دوره شامل افرادی همانند بازرگانان ، صنعتگران و دیگر مالکان خصوصی می‌باشد.

دوره سوم ( قرون ۱۸و ۱۹ میلادی) : در این دوره کارآفرین فردی است که مخاطره می‌کند و سرمایه مورد نیاز خود را از طریق وام تأمین می‌کند، بین کارآفرین و تأمین کننده سرمایه (سرمایه‌گذار) و مدیر کسب و کار در تعاریف این دوره تمایز وجود دارد.

دوره چهارم ( دهه‌های میانی قرن بیستم میلادی) : در این دوره مفهوم نوآوری شامل خلق محصولی جدید، ایجاد نظام توزیع جدید یا ایجاد ساختار سازمانی جدید به عنوان یک جزء اصلی به تعاریف کارآفرینی اضافه شده است.

دوره پنجم، دوران معاصر( از اواخر دهه ۱۹۷۰ تاکنون ) : در این دوره همزمان با موج ایجاد کسب و کارهای کوچک و رشد اقتصادی و نیز مشخص شدن نقش کارآفرینی به عنوان تسریع کننده این سازوکار، جلب توجه زیادی به این مفهوم شد و رویکرد چند جانبه به این موضوع صورت گرفت. تا قبل از این دوره اغلب توجه اقتصاددانان به کارآفرینی معطوف بود، اما در این دوره به تدریج روانشناسان، جامعه ‌شناسان و دانشمندان و محققین علوم مدیریت نیز به ابعاد مختلف کارآفرینی و کارآفرینان توجه نموده‌ند.

تا دهه ۱۹۸۰ سه موج وسیع ، موضوع کارآفرینی را به جلو رانده است:

ـ موج اول: انفجار عمومی مطالعه و تحقیق در قالب انتشار کتابهای زندگی کارآفرینان و تاریخچه شرکتهای آنها، چگونگی ایجاد کسب و کار شخصی و شیوه‌های سریع پولدار شدن می‌باشد. این موج از اواسط دهه ۱۹۵۰ شروع می‌شود.

ـ موج دوم: این موج که شروع آن ازدهه ۱۹۶۰ بوده شامل ارائه رشته‌های آموزش کارآفرینی در حوزه‌های مهندسی و بازرگانی است که در حال حاضر این حوزه‌ها به سایر رشته‌ها نیز تسری یافته است.

ـ موج سوم: این موج شامل افزایش علاقمندی دولتها به تحقیقات در زمینه کارآفرینی و بنگاههای کوچک، تشویق رشد شرکت‌های کوچک و انجام تحقیقات در خصوص نوآوری‌های صنعتی می‌شود که از اواخر دهه ۱۹۷۰ آغاز شده است.

● سابقه کارآفرینی در ایران

علی‌رغم اینکه در کشورهای پیشرفته دنیا از اواخر دهه ۱۹۷۰ به بعد به موضوع کارآفرینی توجه جدی شده و حتی در بسیاری از کشورهای درحال توسعه هم از اواخر دهه ۱۹۸۰ این موضوع را مورد توجه قرار داده‌اند، در کشور ما تا شروع اجرای برنامه سوم توسعه، توجه چندانی به کارآفرینی نشده بود. حتی در محافل علمی و دانشگاهی نیز به جز موارد بسیار نادر، فعالیتی در این زمینه صورت نگرفته بود. مشکل بیکاری و پیش‌بینی حادتر شدن آن در دهه ۱۳۸۰ موجب شد که در زمان تدوین برنامه سوم توسعه، موضوع توسعه کارآفرینی مورد توجه قرار گیرد. در برنامه اخیر، توسعه کارآفرینی در سطح وزارتخانه‌های علوم، تحقیقات و فناوری، بهداشت، درمان و آموزش پزشکی، ‌جهاد کشاورزی، صنایع و معادن و فلزات و همچنین مؤسسه جهاد دانشگاهی به دلیل ارتباط با فعالیت‌های آنها، مطرح شده است.

متأسفانه واژه کارآفرینی که ترجمه‌ای از کلمه Enterpreneurship است، موجب گردیده است که معنی ایجاد کار و یا اشتغال‌زایی از این واژه برداشت می‌شود. در حالیکه کارآفرینی دارای مفهومی وسیعتر و با ارزشتر از اشتغال‌زایی است. این برداشت ناصحیح از این مفهوم و همچنین تورم نیروی انسانی بیکار در جامعه ( بویژه در بین دانش‌آموختگان دانشگاهی)، موجب شده بسیاری از سیاستهایی که برای توسعهٔ آن اتخاذ شده و نیز در بخشنامه‌ها و سخنرانی‌های مسئولان در این خصوص، صرفاً جنبهٔ اشتغال‌زایی برای آن در نظر گرفته شود. در حالیکه کارآفرینی دارای پیامدهای مثبت و مهم دیگری همانند: بارور شدن خلاقیت‌ها، ترغیب به نوآوری و توسعهٔ آن، افزایش اعتماد به نفس، ایجاد و توسعهٔ تکنولوژی، تولید ثروت در جامعه و افزایش رفاه عمومی است و در صورتیکه فقط به جنبهٔ اشتغال‌زایی آن توجه شود، از سایر پیامدهای آن بی‌بهره خواهیم ماند .

● ریشه های کارآفرینانه

هیچ معلمی نیرومندتر و نافذتر از مثال خوب نیست. مطالعات در این زمینه نشان می دهد که بیش از نیمی از آغاز کنندگان حرف جدید والدینی داشته‌اند که صاحب یک حرفه بوده‌اند. نویسنده آنرا بطور خلاصه بدین ترتیب بیان می‌دارد: افرادی که دست به ایجاد شرکت می زنند احتمال قریب به اتفاق از خانواده هایی هستند که در آن والدین یا فامیلهای نزدیکشان در همان حرفه مشغول فعالیت بوده‌اند. افراد مسن‌تر مثال یا مدلهایی برای فرزندان خود بوده‌اند و احتمالاً برایشان فرقی نمی‌کرد که در کار خود موفق باشند یا خیر. بهر حال، برای فرزندان که در چنین خانواده هایی بزرگ می‌شدند، عمل شروع یک حرفه جدید ممکن بنظر می‌رسید و کاری بود که آنها قادر به انجامش بودند.

▪ تاثیر تجربه

تجربه و دانش فنی نقش اساسی را در ایجاد شرکت موفق بازی می‌نماید. مهارتها و صلاحیتهای مدیریتی برای تاسیس یک شرکت لازم است. بسیاری از مطالعات مشخص می‌سازد که ۹۰% یا بیشتر مؤسسان (بنیانگذاران) شرکتهای خود را در بازار و صنایع مشابهی آغاز می‌نمایند که در آنها مشغول فعالیت بوده‌اند.

▪ ویژگیهای اکتسابی و نیازهای نقش فرد

مجموعه عوامل مهم دیگری که مؤسسان به شکل سودمندی می توانند بعنوان قسمتی از فرایند شروع در نظر آورند، استعداد، اختیار و مشخصات خود آنها می باشد. مطالعات چند سال اخیر درباره کارآفرینان که در عمل و مشخصات افراد شاغل در تمام مدت اشتغال خود آموخته اند را تأیید می‌کند.

متأسفانه وسایل اندازه گیری هنوز آنقدر پیشرفت نکرده اند تا به ما اجازه این چنین تحقیقاتی را بدهند که بتوان بر اساس آن بوضوح این عوامل را با دقت و صراحت قابل اعتماد معین و مشخص نمود.

● نقش کارآفرینان در توسعه

به دلیل نقش و جایگاه ویژه کارآفرینان در روند توسعه و رشد اقتصادی، بسیاری از دولتها در کشورهای توسعه یافته و درحال توسعه تلاش می کنند با حداکثر امکانات و بهره برداری از دستاوردهای تحقیقاتی، شمار هر چه بیشتری از جامعه را که دارای ویژگیهای کارآفرینی هستند به آموزش درجهت کارآفرینی و فعالیتهای کارآفرینانه تشویق و هدایت کنند.

کارآفرینان با مهارتی که در تشخیص فرصتها و موقعیتها و ایجاد حرکت درجهت توسعه این موقعیتها دارند، پیشگامان حقیقی تغییر در اقتصاد و تحولات اجتماعی محسوب می شوند. آنها تصدیق می کنند که موفقیت و بقا در چشم اندازهای برخواسته از فردا، نیازمند چالاکی، قوه ابتکار و خلاقیت است. علاوه بر این کارآفرینی به ریسک پذیری، نوآوری و کنش کارآفرینانه هم نیاز دارد. براساس نظریات اقتصادی و تجارب حاصله در اقتصادهای روبه رشد، کارآفرینان موتور محرکه توسعه و رشد اقتصادی محسوب می شوند و بالطبع اشتغالزایی یکی از رهاوردهای مهم کارآفرینی است.

متاسفانه در کشور ما و در چند برنامه اخیر توسعه، توجه خاص به این مهم نشده و حتی می توان گفت که این مفهوم برای بسیاری از دست اندرکاران و افراد جامعه ناشناخته و غریب است. شـــاید به همین دلیل تاکنون برنامه ریزی و بسترسازی مناسبی در حوزه های اقتصادی، اجتماعی و نظام آموزشی کشور برای توسعه کارآفرینی بویژه در دانشگاههای کشور صورت نپذیرفته است.

● کارآفرینی رقابت در کسب و کار را تقویت می‌کند

فعالیت‌های جدید کارآفرینانه و یا آغاز مجدد یک کسب‌ و کار(حتی پس از انتقال یک واحد اقتصادی به مالک جدید) به افزایش بهره‌وری کمک قابل توجهی می‌کند. این فعالیت‌ها فشار را برای افزایش رقابت افزایش می‌دهد و همچنین واحد‌های دیگر را وادار می‌کنند که یا کارایی خود را افزایش دهند و یا دست به ابداع بزنند. افزایش بهره‌وری و ابداع در واحد‌های شغلی چه در سازمان‌ها، تولید‌ات، خدمات و یا بازار توان رقابت یک اقتصاد به طور کلان را افزایش می‌دهد. این فرآیند به مصرف‌کنندگان امکان بهره‌گیری زیاد با قدرت انتخاب بالا و قیمت‌های پایین را می‌دهد.

● کارآفرینی توانایی‌های انباشته فردی را آزاد می‌کند

یک شغل تنها راهی برای انباشت پول و سرمایه نیست. معیار‌های دیگری نیز مانند امنیت، میزان استقلال، تنوع کار‌ها و علایق نیز در یک کسب و کار مورد نظر است. سطح درآمدی بالاتر، افراد را به ارضای نیازهای بیشتری هدایت می‌کند. نیاز‌هایی مانند استقلال و اتکا به نفس نمونه‌هایی هستند که با توسعه کارآفرینی در افراد امکان بروز پیدا می‌کنند. بر اساس تحقیقات انجام شده در میان خانوار‌های کشور انگلستان افراد در کنار انگیز‌‌ه‌های مادی مانند پول و سمت، کارآفرینی را راهی برای ارضای برخی نیاز‌های معنوی خود مانند آزادی، استقلال و کسب جنب و جوش در زندگی انتخاب می‌کنند. در خور توجه است برای کسانی که نتوانسته‌اند شغل دلخواه خود را انتخاب کنند کارآفرین شدن ممکن است برخاسته از نیاز‌های اقتصادی باشد. کارآفرینی ممکن است فرصت یافتن موقعیت‌های شغلی بهتری را به آن‌ها بدهد. رضایت شغلی در میان کارآفرینان در مقایسه با کارمندان به مراتب بیشتر است. بر اساس تحقیقات انجام شده در حدود ۳۳ درصد افرادی که شغل آزاد دارند و کارمندی ندارند و ۴۵ درصد افرادی که شغل آزاد دارند و کارمند نیز دارند از شغل خود رضایت دارند. این در حالی است که این میزان برای کارمندان در حدود ۲۷ درصد است.

● کارآفرینی سازمانی

علاوه بر افرادی که مایلند کارآفرین شوند و سرمایه گذارانی که مایلند آنها را حمایت کنند، افراد زیادی به آنچه که به عنوان کارآفرینی درون سازمانی یا کارآفرینی در بستر یک شرکت سهامی بزرگ از آن یاد می‌شود تمایل دارند. از اوایل دهه ۱۹۸۰ با اهمیت یافتن کارآفرینی و تاکید شرکتها بر نوآوری برای بقا و رقابت با کارآفرینانی که بیش از پیش در صحنه بازار ظاهر می شدند، موجب هدایت فعالیتهای کارآفرینانه به درون شرکتها شدند (وانکن و دیگران، ۱۹۸۸، ص ۱۶).

همراه با رسوخ فرآیندهای اداری و دیوان سالاری در فرهنگ شرکتها، دردهه های ۱۹۶۰ و ۱۹۷۰، کارآفرینی در سازمانهای بزرگ به طور فزاینده‌ای موردتوجه مدیران ارشد شرکتها قرار گرفت تا آنها نیز بتوانند به فرآیند اختراع، نوآوری و تجاری کردن محصولات و خدمات جدید خود بپردازند. با آغاز دهه ۱۹۸۰، و پیشرفت ناگهانی صنایع در عرصه رقابتهای جهانی اهمیت تفکر و فرآیندهای کارآفرینانه در شرکتهای بزرگ، بیش از گذشته موردتاکید قرار گرفت و محققان کانون توجه خود را به چگونگی القای کارآفرینی در ساختار اداری شرکتهای بزرگ معطوف ساختند (استیونسون و گامپرت، ۱۹۸۵). البته لازم به توضیح است که فعالیتهای مخاطره آمیز در کارآفرینی مستقل و فردی به معنای سازماندهی یک سازمان جدید یا تاسیس یک شرکت بوده، و فعالیت مخاطره آمیز در مفهوم کارآفرینی شرکتی به معنای توسعه فعالیتی جدید در چارچوب شرکت است.

یک اصل بسیار ساده موجب پیدایش کارآفرینان درون سازمانی شد. اصل مزبور چنین است: در وجود انسان نعمتی قرار دارد که او را وادار به خلاقیت می کند، یعنی چیزی پدید می آورد که پیش از آن بدان صورت وجود نداشته یا بدان خوبی کارنمی کرده است. چنین نتیجه می شود که شرکتها می توانند ازطریق تشویق کارکنان و ترغیب آنها به رفتاری همانند «کارآفرینان داخلی سازمان باعث شوند که آنها درجهت افزایش سود، نوآوری کنند و سپس به این افراد آزادی عمل داده شود تا بتوانند بدون درگیری با قوانین و مقررات دست و پاگیر (دیوان سالاری) طرحهای خود را به اجرا درآورند.

● چارچوب کارآفرینی سازمانی

با آشکار شدن مفهوم کارآفرینی بویژه مفهوم کارآفرینی سازمانی و ضرورت آن در توسعه سازمان و جامعه، تردیدی در تربیت کارآفرینان سازمانی جهت تحقق این هدف بزرگ باقی نمی ماند. باتوجه به اینکه در تاکید بر اهمیت کارآفرینی سازمانی، کارآفرینانی سازمانی به عنوان موتور نیرومند توسعه سازمان و جامعه خود شناخته شدند، آنچه اهمیت حیاتی پیدا می کند، روشن کردن و به راه انداختن این موتورها جهت توسعه است. برای روشن شدن موتور، کافی است استارت زده شود ولی برای استمرار فعالیت آن باید همواره به آن سوخت رسانی شود و شرایط جهت فعالیت بی نقص آن مهیا گردد. به هرحال برای آگاه شدن و شروع به حرکت کارآفرینان سازمانی کافی است آموزشهای لازم در این زمینه به آنها ارائه تا جرقه کارآفرینی در ذهن آنان زده شود و درعین حال ضرورت مسئله نیز برای آنها معلوم گردد و اما برای تداوم این حرکت باید با پرورش آنان از طریق اقداماتی مانند حمایت مدیریت، ایجاد تفکر استراتژیک کارآفرینی، ایجاد عوامل ساختاری و فرهنگی و ... بستر فعالیت مستمر را فراهم کرد.

● آموزش کارآفرینی سازمانی

به طورکلی بنابه یک تعریف جامع، آموزش به معنای معلومات و رشد فکری است که از راه تحصیلات رسمی و غیررسمی و مطالعه به دست می آید. اساس آموزش بر یادگیری است و هر سازمانی می کوشد تا کمک کند عملکرد افراد در شغلشان موثر شود. برنامه آموزشی همانا سازمان بخشیدن به این تجربیات است به طریقی که نگرشها یا مهارتهای موردنیاز را متناسب کرده و بهبود بخشد. بنابراین، آموزش کوششی است که توسط سازمانها برای تغییر رفتار افراد ازطریق فرآیند یادگیری و به خاطر افزایش اثربخشی آنها صورت می گیرد. آموزش کلیه مساعی و کوششهایی است که درجهت ارتقای سطح دانش و آگاهی، مهارتهای فنی، حرفه‌ای و شغلی و همچنین ایجاد رفتار مطلوب در کارکنان یک سازمان به عمل آید و آنان را آماده انجام وظایف و مسئولیتهای شغلی خود می‌کند. هدف از آموزش کارکنان انتقال معلومات و محفوظات نیست. هدف، انبارکردن نتایج به دست آمده در ذهن کارمندان نیست. زیرا این دستاوردها در کتابها و کتابخانه ها موجود است. آموزش و پرورش صحیح آن است که انسان را برای جستجوی مداوم راه حلهای جدید مجهز کند. نگرشی که همراه با کسب دانش به دست می آید، به مراتب از خود دانش مهمتر است.

اولین مرکزی که در دنیا دوره ویژه کارآفرینی درون سازمانی را برگزار کرد، موسسه توسعه کارآفرینی در هند است. ازجمله اهداف کلان این دوره می توان به موارد ذیل اشاره کرد:

۱) آگاه ساختن شرکت کنندگان با استعدادهای نهفته کارآفرینی و هدایت آنها به سوی نوآوری.

۲) توسعه و ایجاد جو کارآفرینی درون سازمانی.

۳) ایجاد اطمینان در شرکت کنندگان دوره مبنی بر اینکه بینش و بصیرت ایجاد شده درجهت رشد و توسعه بیشتر خواهدبود.

۴) کمک به توسعه شیوه رهبری کارآفرینانه در سازمان.

۵) انگیزش افراد برای تبدیل شدن به سردمداران موفقیت در سازمان.

موارد آموزشی در این دوره شامل امکان سازی و ایجاد محیط کارآفرینانه برای نوآوری، ارتقا و درک فرصتها، رهبری انتقالی، توسعه انگیزه ها و تواناییهای کارآفرینی، ارائه ایده های خلاق، و برنامه ریزی استراتژیک برای ارائه محصول و خدمات جدید است. شرکت کنندگان در این دوره مدیران بخش دولتی و مدیر - مالکان شرکتهای صنعتی (تولیدی و خدماتی) هستند، ‌که در ابتدای دوره مورد‌ آزمون تشخیص ویژگیهای روانشناختی قرار می گیرند.

ازجمله برنامه های آموزش کارآفرینی برنامه SIYB است که توسط سازمان بین المللی کار ارائه و در بیش از ۶۰ کشور درحال توسعه اجــرا گردیده است. برنامه آموزشی SIYB برنامه ای آموزشی و مشاوره‌ای است که به منظور تربیت و پرورش کارآفرینان در واحدهای کوچک (اعم از صنعتی، خدماتی و تجاری) تنظیم شده است. برنامه آموزشی SIYB دربرگیرنده بسته های متنوع آموزشی است. بسته های SYB و IYB مهمترین بسته های این برنامه آموزشی هستند. برنامه SYB برنامه ای است آمــوزشی برای کسانی که ایده ای برای راه اندازی کسب و کار عملی دارند. و برنامه IYB به آموزش اصول و مفاهیم مدیریتی و روشهای اداره بنگاه به صاحبان و مدیران واحدهـای کوچک تولیدی و خدماتی که درصـــدد رشد و توسعه بنگاه خویش هستند می پردازد. طی یک دهه از اجرای برنامه SIYB توسط سازمان بین المللی کار در کشورهای جهان بیش از یکصد هزار کارآفرین تحت آموزش قرار گرفتند و تحقیقات نشان می دهد که شرکت کنندگان از برنامه راضی بوده و آن را مفید یافته اند و برنامه ها به نظرشان بی ربط نبوده است و همچنین تحقیقات نشان می‌دهد که آموزشهای IYB بر میزان اشتغال و سودآوری بنگاهها تاثیر جدیدی برجای گذاشته است.

جواد دلجوی شهیر (کارشناس طرح و برنامه)


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 2 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.