جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

تحجر و سکولاریسم دو روی یک سکه


تحجر و سکولاریسم دو روی یک سکه

هدف اصلی امام راحل و پیام مرکزی انقلاب اسلامی, مبارزه با انحراف و تحجر بود و نه آنچنان که برخی از ناآگاهان, بیگانگان با اندیشه انقلاب و بدخواهان تلقی می کنند مبارزه با دانش و خردورزی و سویه های تمدنی دنیای جدید

هدف اصلی امام راحل و پیام مرکزی انقلاب‌ اسلامی، مبارزه با انحراف‌ و تحجر بود و نه آنچنان که برخی از ناآگاهان، بیگانگان با اندیشه انقلاب و بدخواهان تلقی می کنند مبارزه با دانش و خردورزی و سویه های تمدنی دنیای جدید.

تحجر و سکولاریسم از جمله آفاتی هستند که از پیش از انقلاب تا پس از پیروزی آن همیشه رودر روی آن ایستاده اند. با نگاهی به تاریخ پرفراز و نشیب شکل گیری و تداوم انقلاب اسلامی مشاهده می کنیم که از همان نخستین روزهای آغاز نهضت بزرگ اسلامی به رهبری امام خمینی(ره)، این موج بزرگ بیداری ایرانیان با این دو دشمن و آفت جدی درگیر بوده است که همواره و در طول سالیان گذشته توان و انرژی عمده ای از جنبش مصروف مبارزه و مقابله با تهدیدات آن شده است.

در طول تاریخ معاصر این سرزمین بارها مشاهده کرده ایم که این دو رویکرد به ظاهر متخالف در تعامل با یکدیگر به بازتولید هم پرداخته اند وهمین امر باعث شده است تا این دو دشمن دیرین دین و انقلاب به راحتی قابل تفکیک و شناسایی نبوده و مبارزه با آنها سخت و دشوار باشد.

در دوران طاغوت شاهد بودیم که این هردو از یک آبشخور تغذیه شده و مبانی نظری و عملی یکسانی داشتند. استعمار خارجی و استبداد پهلوی از هر دو اینها به عنوان نیروی بازدارنده و تحدید کننده روند انقلاب اسلامی بهره می بردند و از این رو عمده مبارزات امام و یاران ایشان نیز صرف شناساندن و پرده برداشتن از چهره این دشمنان خطرناک انقلاب می شد.

با نگاهی به تاریخ انقلاب اسلامی به این نسبت و تعامل پی می بریم.امام بزرگوارمان ناچار بود برای ایجاد زمینه های یک انقلاب بزرگ و مردمی ، قبل‌ از آن‌که‌ نظام‌ سیاسی‌ حاکم‌ بر جامعه‌ را هدف‌ قرار دهد، «تحجر» دیرپا و مزمن‌ حاکم‌ بر عرصه‌های‌ سیاسی‌ و دینی‌ جامعه‌ را به‌ چالش‌ طلبیده و پوسته‌های‌ سخت‌ و منجمدی‌ را که‌ مانع‌ تحرک‌ و پویایی‌ بود، از بین ببرد.

اما شاهد بودیم که در روند این مبارزه با تحجر و جمود، پیام‌آوران‌ تجدد و منورالفکران‌ مقلد، نه‌ تنها کمکی‌ به‌ تحجرزدایی‌ و بازشناسی‌ و احیای‌ سنت‌ها نکردند، که‌ با متحجرانه‌ خواندن‌ همه‌ی‌ دستاوردهای‌ عمیق‌ و متعالی‌ فرهنگ‌ ملی، به‌ بقا و استمرار اندیشه‌ها و آموزه‌های‌ متحجرانه‌ی‌ پیشین، کمک‌ کردند.

بنابراین‌ انقلاب‌ اسلامی‌ برای‌ تثبیت‌ اندیشه‌های‌ خود - که‌ مبنای‌ اصلی‌ شکل‌گیری، گسترش‌ و پیروزی‌ انقلاب‌ بود - باید در دو جبهه‌ به‌ مبارزه‌ می پرداخت: یکی‌ جبهه‌ی‌ تحجر دیرین‌ و تنیده‌ به‌ جان‌ سنت، و دیگری‌ تحجر تازه‌ وارد متکی‌ به‌ تجدد و دستاوردهای‌ جذاب‌ و جدید غرب، تحجر سنت‌نما و تحجر متجددمآب.

در روزگاری که بسیاری از متحجرین متجددنما (سکولارها)، دین را آفت توده ها می دانستند، امام بزرگوارمان با بهره گیری از نیروی قدرتمند فقه مترقی شیعه، و در تخالف با تمام ایدئولوژیهای وارداتی، اسلام را به عنوان مکتب مبارزه و جهاد به عرصه آورده و با بهره گیری از توان الهی آن در بیداری و آگاه سازی توده ها ، بزرگترین انقلاب تمام اعصار را رقم می زند.

امام بزرگوارمان در زمانی که بسیاری از نخبگان سیاسی و متجددین و مقدس مآبان تغییر رژیم سلطنتی و مهمتر از آن ایجاد نظامی متکی بر ارزشهای اسلامی را امری محال و ناممکن می شمردند به مبارزه با رژیم پرداخت و تا نابودی نهایی آن دست از مبارزه نکشید و توانست نخستین نظام مردمسالار دینی را در جهان مادیگرای امروز محقق سازد و از این رو ضربه دیگری بر بنیادهای تحجر و سکولاریسم وارد سازد.

امام بزرگوارمان با ارائه نظریه مترقی ولایت فقیه و ایجاد نظام جمهوری اسلامی در چارچوب کارآمد مردمسالاری دینی، متحجرین و متجدد نمایان معتقد به جدایی دین از سیاست را به انفعال دچار ساخته و از صحنه اصلی جامعه و نظام طرد کند.

منشا این‌ نگاه‌ متحجرانه، عمدتا مراکز قدرت‌ جهانی‌ بودند که‌ این‌ نگاه‌ را به‌ نفع‌ خود و در راستای‌ تامین‌ نفوذ و سلطه‌ نامشروع‌ خود در کشورهای‌ اسلامی‌ می‌دانستند.

حتی‌ عقیده‌ به‌ انتظار ظهور حضرت‌ مهدی(عج)، گاه‌ زمینه‌ی‌ این‌ برداشت‌ انحرافی‌ می‌شده‌ است. بدفهمی‌ در باب‌ انتظار فرج، بهانه‌ای‌ برای‌ انفعال‌ و سازش‌ تلقی‌ می‌شده‌ و تن‌دادن‌ به‌ هر نظام‌ فاسد و ستمگری‌ را توجیه‌ می‌کرده‌ است.

انقلاب‌ اسلامی‌ در عمل، انگاره‌ی‌ جدایی‌ دین‌ و سیاست‌ را نسخ‌ کرد و شالوده‌ی‌ این‌ نگاه‌ متحجرانه‌ را فروریخت. نه‌ تنها در جریان‌ انقلاب، که‌ در نظام‌ سیاسی‌ برآمده‌ از انقلاب‌ اسلامی، سیاست‌ و حکومت، مبانی‌ فلسفی‌ و چارچوب‌ ارزشی‌ و اخلاقی‌ خود را بر اسلام‌ بنا نهاد و اهداف‌ و روش‌های‌ حکومت‌ را مبتنی‌ بر آرمان‌ها و احکام‌ اسلامی‌ تعریف‌ و تحدید کرد و بر پیوند دین‌ و سیاست‌ تاکید ورزید.

امام بزرگوار به عنوان یک مجتهد و عالم ترازاول دینی و مرجع بزرگ جهان تشیع در تخالف با نگاههای جازم و جامد فقهی، باب نوآوری و پویایی را در فقه مترقی شیعه گشود و بر ضرورت‌ رویکرد عالمانه و آگاهانه متناسب با نیازهای‌ نو و در چارچوب‌ منابع‌ اصیل‌ و با رعایت‌ سازوکارها و روش‌های‌ اجتهادی، تاکید ورزید.

یکی دیگر از جلوه های تحجر و تجدد متحجرانه که امام بزرگوارمان با آن به مقابله پرداخت ایده جدایی و تعارض میان دینداری و ارزشمداری از یکسو و علم و خردورزی از سوی دیگر بود. امام بزرگوارمان در نظر و عمل نشان دادند که نه تنها علم و دانش روز بشری و خردورزی اگاهانه تخالفی با دینداری و ارزشگرایی ندارد بلکه این دو درراستای هم بوده و موید و مکمل هم محسوب می شوند.

فرد مسلمان و جامعه اسلامی تنها آنهنگام به بالاترین درجه رشد و کارآمدی خود نایل می شود که ارزشگرایی و دینداری را با خردورزی و علم و دانش روز همراه کرده و در راستای رشد و تعالی از هر دو آنها بهره گیرد.

بنابراین‌ هدف اصلی امام راحل و پیام مرکزی انقلاب‌ اسلامی، مبارزه با انحراف‌ و تحجر بود و نه آنچنان که برخی از ناآگاهان، بیگانگان با اندیشه انقلاب و بدخواهان تلقی می کنند مبارزه با دانش و خردورزی و سویه های تمدنی دنیای جدید.

این‌ گمان‌ که‌ انقلاب‌ اسلامی، همه‌ی‌ ویژگی‌های‌ تجدد را نفی‌ و طرد می‌کند، ریشه در همان جمود و تحجر این نوع اندیشه ها دارد. امام‌ خمینی(ره) بارها بر این‌ حقیقت‌ تاکید کرده‌ است‌ که: «ما با سینما مخالف‌ نیستیم، ما با مرکز فحشا مخالفیم. ما با رادیو مخالف‌ نیستیم، ما با فحشا مخالفیم.

ما با تلویزیون‌ مخالف‌ نیستیم، ما با آن‌ چیزی‌ که‌ در خدمت‌ اجانب‌ برای‌ عقب‌ نگه‌داشتن‌ جوانان‌ ما و از دست‌ دادن‌ نیروی‌ انسانی‌ ما است] ما با آن‌ مخالف‌ هستیم. ما کی‌ مخالفت‌ کردیم‌ با تجدد؟ با مراتب‌ تجدد؟... مظاهر تجدد وقتی‌ که‌ از اروپا پایش‌ را در شرق‌ گذاشت‌ - خصوصا در ایران‌ - ... ما را به‌ توحش‌ کشانده‌ است...» (سخنرانی‌ ۱۲ بهمن‌ ۵۷ در بهشت‌ زهرا.)

استادشهیدمرتضی‌مطهری نیز «تجدد گرایی‌ افراطی» به‌ معنی‌ افراط‌ در نوگرایی‌ و توجه‌ به‌ سلیقه‌ی‌ روز را به‌ عنوان‌ آفت‌ بزرگ‌ انقلاب تلقی‌ می‌کردند.( مرتضی‌ مطهری، نهضت‌های‌ اسلامی‌ در صد ساله‌ اخیر، قم، صدرا، ۱۳۷۵، صص‌ ۹۲-۹۰.)

و در جای دیگربر خطرتحجر و انحراف‌ تاکید می کردند. ایشان‌ از جمود و جهالت‌ نام‌ می‌برد و این‌ دو را به‌ عنوان‌ افراط‌ و تفریط‌ مورد نقد قرار داده‌ می‌گوید: «خطر جمود از خطر جهالت‌ کمتر نیست.») مرتضی‌ مطهری، اسلام‌ و مقتضیات‌ زمان، قم، صدرا، ۱۳۷۶، ص‌ ۸۰)

رهبر فرزانه‌ انقلاب‌ در بیان‌ اصولی‌ که‌ امام‌ (ره) بر آن‌ اصرار می‌ورزید، «شکستن‌ حصار تحجر والتقاط‌ در فهم‌ و عمل‌ اسلامی‌ و التزام‌ به‌ اسلام‌ ناب» را مطرح‌ می‌کنند و می‌گویند: «از نظر امام‌ (ره) در بیان‌ و عمل‌ ایشان، هم‌ تحجر مردود بود و هم‌ التقاط، که‌ به‌ معنی‌ رها کردن‌ قیود صحیح‌ برای‌ فهم‌ دین‌ و اسلام‌ است.»( آسمانی‌ (ویژه‌ نامه‌ فصلنامه‌ حضور)، خرداد ۱۳۸۲، ص‌ ۶۱.)

ایشان با تقسیم تحجر به مذهبی و سیاسی بیان می کنند:«خطر ناکتر از تحجرمذهبی ، تحجر سیاسی است. که اصلا امکان فکر کردن به کسی نمی دهند ؛ اگر ده دلیل قانع کننده برای حقانیت یک موضوع ذکر کنیم ، قبول میکند اما در عمل طور دیگری عمل میکند ! چرا؟ چون حزب ، آن تشکیلات سیاسی بالای سر ، مثل پدر خوانده ی مافیا از او اینگونه خواسته . این را انسان متاسفانه در برخی از گوشه کنارها می بیند.»( مقام معظم رهبری در جمع دانشجویان و اساتید دانشگاه صنعتی امیر کبیر)

ایشان میان اصولگرایی و تحجر تفاوت قایل شده و می گویند:« اصولگرایی به معنای قبول اصول مستدل و منطقی و پایبند بودن به آنها است که امکان حرکت و پویایی را به وجود می‏آورد، در حالی که تحجر به معنای حمایت جاهلانه از باورهای غیرمستدل است که مانع از نوآوری و حرکت صحیح می‏شود . (جمهوری اسلامی، ۱۹/۱۱/۱۳۸۱ )

همچنین‌ ایشان‌ در اصرار و تاکید بر ضرورت‌ استمرار اصلاحات‌ حقیقی‌ در جامعه، از تحجر و انحراف‌ به‌ عنوان‌ دو نگرش‌ و تفکر ضد اصلاحی‌ نام‌ می‌برند.

● وضعیت‌ کنونی‌ نظام و انقلاب‌ در مواجهه‌ با این دو آفت:

با نگاهی آسیب شناسانه به وضعیت امروز جامعه و نظام مشاهده می کنیم که این دو آفت همچنان انقلاب اسلامی را در روند تحقق اهداف والایش مورد تهدید و دشمنی قرار می دهند. این دو آفت همانگونه که گفتیم دو روی یک سکه اند و در جبهه ای واحد در برابر انقلاب و نظام صف آرایی کرده اند.

اما از میان این دو چهره، تحجر نقش زیربنا و وجه پنهان ماجرا را بر عهده گرفته است در حالیکه سکولاریسم در نقش روبنا ، چهره خود را آشکارا نشان می دهد. از این رو شناسایی و مبارزه با سکولاریسم از سوی جامعه و نظام آسانتر صورت می گیرد و همچنان که در طی این سالها دیده ایم به محض رویت این آفت، مجموعه جامعه و نظام در اقدامی هماهنگ و مشترک به مبارزه با این افت نظام می پردازند.

اما تحجر بعنوان یک آفت زیربنایی چهره ای پنهان و مرموز دارد از این رو شناسایی و مبارزه با آن نیز به راحتی میسر نمی شود. همین وجه پنهان این آفت است که باعث شده علیرغم دهها سال مبارزه قاطعانه امام و سایر دلسوزان اسلام و انقلاب با آن، بازهم ریشه های آن باقی مانده و هر از گاهی که فرصت را مناسب دیده و زمینه را مساعد یابد از محل اختفای خود خارج شده و به دشمنی و تخاصم خویش با نظام و انقلاب ادامه دهد.

برای شناخت بهتر نشانه ها و ویژگیهای این آفت بزرگ نیازمند بهره گیری از معارف اسلامی از یکسو و تاکیدات و اندیشه های امام راحل و مقام معظم رهبری از سوی دیگر هستیم.

بی گمان هنگامی می توانیم با تحجر به مثابه عاملی مخرب در برابر انقلاب مبارزه کنیم که ویژگی ها و خصایص آن را دریابیم. به عبارت بهتر مبارزه با تحجر هنگامی حالتی عملیاتی و تکنیکی به خود می گیرد که به شیوه یی منظم و منسجم حول مبارزه با خصایص و ضابطه مندی های سازنده آن صورت بگیرد.

بر اساس این شاخصه ها می توانیم مفهوم تحجر را این-گونه جمع بندی نماییم:

تحجر در مقابل عقلانیت و نقادی است و به ایستادن در یک جا و پافشاری بدون دلیل یا با وجود ضعف دلیل بر یک عقیده یا فعل، بستن دریچه ی ذهن و فکر به روی سخن مخالف یا بی اعتنایی و جدی نگرفتن آن اطلاق می شود. بنابراین متحجر به کسی اطلاق می شود که این شاخصه ها را دارد و در باب عقاید و افعال خود، مطالبه ی دلیل نمی کند و یا دلیلش را با سنجش عقلی نمی سنجد.(برگرفته از وبگاه کاتب هزاره)

در تاریخ انقلاب اسلامی پس از امام راحل، شهید بزرگوار مطهری به عنوان یکی از نظریه پردازان بزرگ انقلاب اسلامی بیشترین نقش را در تعریف و آشکارسازی مولفه های تحجرگرایی و راهکارهای مبارزه با آن دارد.

از دیدگاه آن شهید بزرگوار،«تحجر» به‌ معنای‌ ایستایی، تحول‌ ناپذیری، جمود و برنتابیدن‌ فرهنگ‌ و ارزش‌های‌ حق‌ و متعالی‌ است‌ که‌ هم‌ در ساحت‌ بینش‌ و دانش‌ (تحجر) و هم‌ در حوزه‌ گرایش‌ و رفتار (جمود) بروز و ظهور دارد و عقل‌ و دل‌ و ابزارهای‌ معرفت‌یاب‌ و منابع‌ شناخت‌زا را نیز شامل‌ می‌گردد.

ایشان با تاکید بر تحجر و سکولاریسم به عنوان دو روی یک سکه معتقدند که ‌ هم‌ متحجر و هم‌ متجدد با رویکردهای‌ افراطی‌ و تفریطی‌ از خط‌ اعتدال‌ خارج‌ و گرفتار بیماری‌ خطرناک‌ توقف، سقوط‌ و انحراف‌ هستند و در تفسیر و برقراری‌ ارتباط‌های‌ چهارگانه‌ «خود با خدا»، «خود با خود»، «خود با جهان» و «خود با جامعه» عاجز و آسیب‌پذیرند. به‌ تعبیر دردمندانه‌ و درست‌ استاد، اسلام‌ ناب‌ هم‌ با «جمود» و هم‌ با «جهالت» مخالف‌ است‌ و خطر هر دو را متوجه‌ خود می‌داند.

استاد شهید مطهری‌ معتقدند: «زمان‌ همان‌ طوری‌ که‌ پیشروی‌ و تکامل‌ دارد، فساد و انحراف‌ هم‌ دارد؛ باید با پیشرفت‌ زمان، پیشروی‌ کرد و با فساد و انحراف‌ زمان‌ هم‌ باید مبارزه‌ کرد. مصلح‌ و مرتجع‌ هر دو علیه‌ زمان‌ قیام‌ می‌کنند، با این‌ تفاوت‌ که‌ مصلح‌ علیه‌ انحراف‌ زمان‌ و مرتجع‌ علیه‌ پیشرفت‌ زمان‌ قیام‌ می‌کند.» (همان، ج‌ نوزدهم، ص‌ ۱۰۴)

«اسلام‌ هم‌ با جمود مخالف‌ است‌ و هم‌ با جهالت، خطری‌ که‌ متوجه‌ اسلام‌ است‌ هم‌ از ناحیه‌ این‌ دسته‌ است‌ و هم‌ از ناحیه‌ آن‌ دسته. جمودها و خشک‌مغزی‌ها و علاقه‌ نشان‌ دادن‌ به‌ هر شعار قدیمی‌ - و حال‌ آن‌ که‌ ربطی‌ به‌ دین‌ اسلام‌ ندارد - بهانه‌ به‌ دست‌ مردم‌ جاهل‌ می‌دهد که‌ اسلام‌ را مخالف‌ تجدد به‌ معنی‌ واقعی‌ بشمارند و از طرف‌ دیگر، تقلیدها و مدپرستی‌ها و غرب‌زدگی‌ها و اعتقاد به‌ این‌ که‌ سعادت‌ مردم‌ مشرق‌ زمین‌ در این‌ است‌ که‌ جسما و روحا و ظاهرا و باطنا فرنگی‌ بشوند، تمام‌ عادات‌ و آداب‌ و سنن‌ آن‌ها را بپذیرند، قوانین‌ مدنی‌ و اجتماعی‌ خود را کورکورانه‌ با قوانین‌ آن‌ها تطبیق‌ دهند، بهانه‌ای‌ به‌ دست‌ جامدها می‌دهد. که‌ به‌ هر وضع‌ جدیدی‌ با چشم‌ بدبینی‌ بنگرند و آن‌ را خطری‌ برای‌ دین‌ و استقلال‌ و شخصیت‌ اجتماعی‌ ملتشان‌ به‌ شمار آورند.

در این‌ میان‌ آن‌ که‌ باید غرامت‌ اشتباه‌ هر دو دسته‌ را بپردازد، اسلام‌ است.

«جمود جامدها به‌ جاهل‌ها میدان‌ تاخت‌ و تاز می‌دهد و جهالت‌ جاهل‌ها، جامدها را در عقاید خشکشان‌ متصلب‌تر می‌کند.» (مجموعه‌ آثار ج‌ ۲۱ ص‌ ۴۸۲-۴۸۴)

«تجددگرایی‌ افراطی‌ که‌ هم‌ در شیعه‌ وجود داشته‌ و هم‌ در سنی، در حقیقت‌ عبارت‌ است‌ از آراستن‌ اسلام‌ به‌ آنچه‌ از اسلام‌ نیست، و پیراستن‌ آن‌ از آنچه‌ از اسلام‌ هست، به‌ منظور رنگ‌ زمان‌ زدن‌ و باب‌ طبع‌ زمان‌ کردن.»( نهضت‌های‌ اسلامی‌ در صد ساله‌ اخیر، ص‌ ۹۲، چاپ‌ دوازدهم، سال‌ ۱۳۶۸، انتشارات‌ صدرا.)

از دیدگاه شهید مطهری مهم‌ترین‌ عاملِ‌ تحجر، فقدان‌ شناخت‌ و معرفتی‌ جامع، عمیق‌ و صحیح‌ از اسلام‌ است. عدم‌ تشخیص‌ اولویت‌ها، خلط‌ بین‌ قالب‌ها با اهداف، عدم‌ تمییز و تفکیک‌ اصول‌ ثابت‌ و مطلق‌ از امور متغیر و نیازهای‌ عصری‌ و نیز عدم‌ تشخیص‌ پوسته‌ از هسته‌ اموری‌ است‌ که‌ ناشی‌ از عدم‌ درک‌ عالمانه، عمیق، همه‌جانبه، جامع‌ و صحیح‌ از اسلام‌ است‌ و همین‌ موجب‌ جمود و رکود می‌شود و خاصیت‌ اصلیِ‌ اجتهاد نیز مقابله‌ با همین‌ جمودها و تحجرها است.

از دیگر عوامل‌ جمود و تحجر در عرصه‌های‌ گوناگون، بی‌توجهی‌ به‌ جایگاه‌ و نقش‌ اساسی‌ای‌ است‌ که‌ «عقل» در اسلام‌ دارد. از دیدگاه‌ ما، عقل‌ و وحی، هر دو هم‌ به‌عنوان‌ طریق‌ و هم‌ به‌عنوان‌ منبع، هم‌ عرض‌ هم‌ و همگام‌ یکدیگر به‌عنوان‌ دو حجت‌ مطرح‌ شده‌ و قاعدة‌ ملازمه‌ - که‌ از قواعد مهم‌ فقهی‌ است‌ - دقیقاً‌ درصدد بیان‌ همین‌ همگامی‌ و همراهی‌ است.

از دیگر عوامل جمود از دیدگاه ایشان احتیاط های نابجاست.احتیاط‌های‌ نابجا که‌ خود خلاف‌ احتیاط‌ است، موجب‌ می‌شود که‌ برای‌ احتراز از فرو افتادن‌ در انحراف، دچار جمود و تحجر شویم‌ و اگرچه‌ با حسن‌ نیت‌ و صدق‌ و اخلاص، راه‌ را برای‌ اصلاح‌ و پویائی‌ حقیقی‌ ببندیم.

● نشانه های تحجرگرایی درجامعه امروز:

در ادامه و با توجه به آنچه که از دیدگاههای اسلامی و انقلابی در باره ویژگیهای تحجر ذکر شد به جستجوی نشانه های این آفت در دوران کنونی می پردازیم.

۱)خرافه گرایی: یکی از اهداف مهم و تاریخی انقلاب اسلامی که بیانگر و تداوم بخش دغدغه تمامی احیاگران و مصلحان دینی در دوران معاصر و در راس تمام آنها امام راحلمان بوده است ترویج اسلام ناب و در کنار آن مبارزه با خرافاتی بوده که در راستای منافع استعماری دشمنان، بنام اسلام تبلیغ و ترویج می شده است. اسلام ناب و مترقی همواره بیشترین ضربه ها را از جانب این خرافات متحمل شده است.

متاسفانه امروزه نیز شاهدیم که غلبه یک رویکرد خاص باعث تبلیغ و ترویج باورهای سطحی و خرافی بنام دین و ارزشهای دینی در جامعه شده است که علاوه بر ایجاد گمراهی در سطوح عامه جامعه اسلامی باعث ایجاد چهره ای مخدوش و نادرست از اسلام در اذهان داخلی و خارجی شده و علاوه بر آن دین گریزی را در میان نخبگان جامعه ترویج می کند.

۲)بی اعتنایی به علم و دانش و خردورزی: همانگونه که ذکر شد یکی از نشانه های بارز تحجر، بی اعتنایی نظری و عملی به خرد و دانش بشری و جزم اندیشی مفرط و خود پسندانه است. امروزه غلبه و ترویج یک چنین رویکردی دربرخی از سطوح می تواند نشانه ای از نفوذ تفکرات متحجرانه در نظام و جامعه باشد.

۳)بی حرمتی به یاران امام و انقلاب و بی اعتنایی به دستاوردهای نظام:در تاریخ انقلاب مشاهده می کنیم که خط اصیل امام و انقلاب در راستای مبارزه دائمی با جمود و تحجر به عنوان بزرگترین آفت انقلاب و نظام بوده است و این را می توان در سیره نظری و عملی بسیاری از دلسوزان نظام و انقلاب مشاهده نمود.

ایشان در راستای وظیفه انقلابی خویش همواره نسبت به نفوذ تحجر و جمودگرایی در ارکان نظام و سطوح مختلف جامعه حساس بوده و هرگاه نشانه های آن را ببینند جامعه و نظام را به آگاهی و مقابله با آن فرا می خوانند. از این روست که مدافعان و مروجان تحجر تاب آگاهی بخشی این دلسوزان نظام را نداشته و با غیر اخلاقی ترین شیوه ها به تخریب و توهین ایشان می پردازند و در این راه تا نفی کامل کلیه دستاوردها و ثمرات نظام و انقلاب نیز پیش می روند.

۴)شعارگرایی و عوام فریبی:

شعار گرایی و عوام فریبی از جمله مهم ترین مشکلاتی هستند که در کمین نظام های سیاسی متکی بر معرفت شناسی های الهی قرار دارند. بی گمان فروغلطیدن در چنین وضعیتی می تواند به دور شدن عملی از معارف پشتیبان این نظام ها منجر شود.

تلاش پیگیرانه حضرت امام ومقام معظم رهبری برای حرکت به سمت رویه های عینی و عملیاتی و تبدیل شعارهای انقلابی به فعالیت های اجرایی و بیرونی بیانگر دقت بزرگان انقلاب در این مساله است.

در نقطه مقابل تلاش هایی از این دست متحجران قرار دارند که با تمسک به مجموعه یی از شعارهای عوام گرایانه در ارتباط با دین و کارکرد آن فضا را بر اندیشه ورزی عالمانه و شعارگرایی مبتنی بر عینیات و انتظارات می بندند.

۵)نگاه ابزاری به دین و ارزشهای اسلامی:ابزاری انگاری دین به معنای مبارزه با کارکرد دین و در حکم وارونه ساختن آن به شیوه یی خودخواهانه است. دین برای هدایت بشر در دو عرصه اجتماع و فردی از جانب خداوند آمده است و کاروی‍ژه وسیع آن نیز بهبود شرایط معنوی و مادی انسان به شیوه ای فراگیر و جامع است. چنین نظام مندی جامعی نمی تواند به مثابه ابزاری برای چیزی دیگر قرار گیرد.

در واقع ابزاری کردن دین به معنای تبدیل آن به چیزی ضد خود است. بسیاری از متحجران به شیوه یی ناآگاه دین را خصلتی ابزاری می بخشند. رویکرد غیرسازنده و غیرپویای آنان به دین سبب می شود تا فضای کافی برای انزوای دین در معنای صحیح آن فراهم آید و دین ورزی مردم نه تنها دردهای بزرگ آنان را پاسخ نگوید بلکه اصولا زمینه ساز حضور و ظهور فرایندهای ضد دینی گردد. رویکرد حضرت امام به دین اجتماعی و انسان ساز دقیقا در نقطه مقابل این شیوه قرار می گیرد. مبارزه ایشان و مقام معظم رهبری با تحجر از جمله در این محور نیز قابل توضیح و ردیابی است.

۶)اخلاق ستیزی در عرصه سیاسی:بی اخلاقی یا بداخلاقی در عرصه سیاست یکی از وی‍ژگی های رویکردهای تحجری است. تحجر به دلیل ماهیت خود بی تاب و ناشکیبا است. متحجران بر این باور هستند که آن چه آنان می گویند عین واقعیت و مطابق بی چون و چرای با حقیقت است. از این روی نه تنها تحمل و بردباری کافی برای مواجهه با دیگران را ندارند بلکه به راحتی و به شیوه یی غیر اخلاقی دیگران را موضوع تهمت ها و اتهام های خود قرار می دهند.

۷)ایستادگی در برابر راهکارهای جدید و اصلاحات: انسان و جامعه ای دارای رشد و تعالی و برخوردار از زندگی با معنی است که همواره در مسیر «شدن» و صیرورت یافتن باشد و نظام سیاسی مطلوب و کارآمد نیز آن است که «شدن» و صیرورت یافتن را برای جامعه، تسهیل کند و جامعه را از آن جا که هست با اصلاحات و برنامه های مناسب فراتر آورد و برای فراتر آمدن ناگزیر است که قوانین و راهکارهای کارآمدتری را اندیشیده و به اجرا گذارد .

این نکته ای در تقابل با جمود و تحجر است اما متاسفانه امروزه شاهد هستیم که در برخی سطوح با تمام توان بر علیه هر نوع نوآوری و اصلاح جبهه گیری و مخالفت می شود.

۸)سرسختی و بیخردی در برابر فکر و عقیده ی مخالف

فکر و اندیشه در جامعه ای رو به شکوفایی و بالندگی دارد که فرصت ابراز افکار و اندیشه های مختلف در آن وجود داشته باشد. حکومت ها می توانند با تصویب قوانینی، این فرصت را ایجاد کرده و به بالندگی و شکوفایی افکار و اندیشه ها در جامعه شان مدد رسانند؛ اما متحجران به دلیل این که فکر، اندیشه و خرد خود را به تعطیلی کشانده اند و از خرد و فکر بهره نمی گیرند یا بهره ای ندارند، با سرسختی و ستیزندگی تمام در مقابل فکر و عقیده ی مخالف می ایستند و مردم را علیه تصویب گران و مجریان می شورانند و از این راه و حربه-های گوناگون، جلو آزادی های مشروع را گرفته، به تضعیف حکومت دست می یازند.

در مقابل نگاه های تحجری باید از نوآوری صحیح و منطقی نیز نام برد. بی گمان این نوع از نوآوری است که می تواند شکوفایی را به همراه داشته باشد و ره آوری مهم و جدی را برای جامعه به بار بنشاند.

طبعا مفهوم نوآوری حوزه معنایی وسیعی را شامل می شود که از اختراعات و ابتکارات گرفته تا نواندیشی ها و نوگرایی های فکری را شامل می شود.

اما در این میان نوآوری های اندیشه یی در حوزه علوم اجتماعی، مدنی و اقتصادی از اهمیت بسیاری برخوردار است.

در ادامه به صورت فهرست وار به برخی از وی‍ژگی های روشی نوآوری های صحیح و درست در زمینه هایی از این دست اشاره می شود:

- انعطاف پذیری و رویکرد انتخابی/گزینش گرانه نسبت به مباحث جدید

- بهره گرفتن از خرد در بررسی ها، تحلیل ها و تصمیم ها

- اندیشه محوری به جای فردمحوری

- تاکید بر اصول به شیوه یی آگاهانه و رویکرد به اصلاحات به شیوه یی متعهدانه

- تحمل مخالفان، عدم گرایش به ستیزندگی و انتقاد پذیری