شنبه, ۱۳ بهمن, ۱۴۰۳ / 1 February, 2025
جهانی شدن و تنوع فرهنگ
ماهیت چند فرهنگی جامعه ما نادیده گرفته شده است. بیشتر كشورها نتوانسته اند ارزش غنابخش فرهنگ های متنوع را تشخیص دهند. مثلاً آفریقای جنوبی از نظر فرهنگی،قومی و زبانی متنوع است. انكار آگاهانه یا ناآگاهانه این تنوع وسوسه كننده است. تنوع فرهنگی اكنون در دهكده جهانی امروز حقیقتی از زندگی است. بسیاری ازافراد آثار منفی فرایند جهانی شدن را تجربه كرده اند. در پایان قرن گذشته، جنبش های اعتراض آمیزی علیه جهانی شدن در نظم اقتصادی، سیاسی، فرهنگی، فناوری و مذهبی جدید شكل گرفته است. اما این مقاله فقط به بعد فرهنگی می پردازد و به تأثیر جهانی شدن بر تنوع فرهنگی توجه می كند. در ابتدا می خواهم مفهومی از فرهنگ عرضه كنم كه فكر می كنم برای بیشتر فرهنگ ها مناسب است، یعنی چند فرهنگ گرایی. به اعتقاد من، چند فرهنگ گرایی، بسنده ترین مفهوم فرهنگ امروز است. دوم ، درباره تفاوت فرهنگ ها خواهم گفت و اینكه چرا باید همه را برابر در نظر گرفت و سوم اثر جهانی شدن را بر چند فرهنگ گرایی بررسی خواهم كرد و در پایان نشان خواهم داد چرا نمی توان موضوع چند فرهنگ گرایی را نادیده گرفت.
●ماهیت فرهنگی
بخش عمده ای از مطالعه فرهنگ شامل در یافتن چگونگی ارائه تعریف ها، شرایط ارائه تعریف و علل آن است. این تعاریف مورد استفاده قرار می گیرد، تغییر می كند و گاه به فراموشی سپرده می شود. موضوع فرهنگ از این نظر فرقی با دیگر آراء بشر ندارد. در واقع لغات دیگری وجود دارد كه در برخی سیاق ها، معانی نزدیك به فرهنگ دارند، از جمله قومیت، گروه اجتماعی- فرهنگی، ملت، شیوه زندگی، سنت، تمدن، نژاد، رنگ، رسوم و... .در مردم شناسی معاصر، برخی از این عبارات معانی سودمند و مشخصی دارند و برخی دیگر بخشی از تاریخچه این رشته به شمار می رود و امروزه كاربرد به جایی ندارد. در واقع تلاش برای تعریف فرهنگ سود چندانی ندارد. اما می توان گفت فرهنگ چه كار می كند و چگونه عمل می كند.با این حال، به گفته كورتس(Coertze) ، به تعداد انسان ها، فرهنگ وجود دارد. فرهنگ ها به اشكال مختلف نمود پیدا می كند و در مكان های مختلف، معانی مختلف دارد. مثلاً آفریقای جنوبی چند فرهنگی است و قانون اساسی این امر را بازتاب می دهد. در عرصه حقوق، سیاست، مطبوعات و رسانه ها، معلوم است كه آفریقای جنوبی از فرهنگ های زیادی تشكیل شده است و این فرهنگ ها، محصول و دارایی افراد متفاوتی است . اما این مفهوم ماهیت فرهنگ را مخدوش می كند. باید این مفهوم تصحیح شود تا فرهنگ و كاركرد آن فهمیده شود. مثلاً در دهه ،۱۹۵۰در منشور آزادی آفریقای جنوبی تصریح شده بود كه مردمان مختلف آفریقای جنوبی آزاد خواهند بود فرهنگ خود را داشته باشند. یك كاركرد فرهنگ در دوره آپارتاید ایجاد مرزهای طبقه، قومیت، نژاد، جنسیت،نسل و قلمرویی است كه در آن زندگی می كنیم.
موضوع فرهنگ به معنایی كه در جهان امروز به كار می رود، اجزای اصلی معنایی خود را در قرن نوزدهم كسب كرد. ما همگی برحسب تعاریف، اسامی و مقولاتی كه فرهنگ پدید می آورد، زندگی می كنیم. تاریخچه فكری دوره ای كه موضوع های مربوط به فرهنگ در آن توسعه یافت، حدود قرن نوزدهم و بیستم است.به گفته تورنتون (thornton) فرهنگ شامل اجزایی می شود، از قبیل دانش، باور، هنر، اصول اخلاقی، رسوم و... تعریفی از فرهنگ كه انسان كسب كرده است دستاورد فكری عمده ای تلقی می شود. براساس این دیدگاه، تمدن نتیجه اندیشه منطقی است كه به بهبودی كلی زندگی می انجامد. تمدن چیزی نیست كه انسان با آن متولد شود، بلكه چیزی است كه از طریق تعامل اجتماعی طبیعی كسب می كند. امروزه، فرهنگ همچون یك منبع تلقی می شود مانند دیگر منابع. مانند انرژی، غذا، هوا و... فرهنگ نمی تواند انحصاراً به شخص یا گروهی خاص تعلق داشته باشد. تمام گروه ها و اشخاص باید دست كم برای بقا به برخی از این منابع دسترسی داشته باشند. به همین شكل، فرهنگ نوعی اطلاعات است كه انسان با آن متولد نمی شود. اما برای تعامل با دیگران در زندگی اجتماعی به آن نیاز دارد. فرهنگ از فرایند طولانی آموزش، اجتماعی شدن، بلوغ و بزرگ شدن آموخته می شود.
مانند دیگر منابع، فرهنگ در كنترل محیط است كه بر چیزهایی كه می تواند و نمی تواند انجام شود، محدودیت اعمال می كند. اما محیط فیزیكی هرگز نمی تواند محتوای فرهنگ را معین كند. مردم منابع فرهنگی را پدید می آورند و بر دسترسی به آن نظارت می كنند. این مفهوم كاملاً مردم شناختی از فرهنگ است. مهمترین تأثیر آن است كه همه آن را دارند و همین ویژگی است كه آنان را انسان می كند. اما تاریخچه كلمه فرهنگ همچنان به بیشتر افراد چنین القا می كند كه فرهنگ متعلق به ملل است و از دستاوردهای مثبت تشكیل شده است. با وجودی كه فرهنگ منبعی حیاتی است، این بدان معنا نیست كه همه افراد به تمام منابع فرهنگی كه می خواهند یا نیاز دارند، دسترسی دارند. منابع و دانش فرهنگی محدودیت دارند چون ماهیت این منابع اینگونه است. مثلاً چگونگی رفتار، تفكر و زندگی افراد با هم فرق دارد. این بازتاب دسترسی متفاوت آنها به منابع فرهنگی و استفاده از این منابع برای تعریف از خودشان برای یكدیگر است. این بدان معناست كه فرهنگ جامعه(یا ملت) را حفظ می كند و در طول زمان تغییر می كند و این تغییر متناسب با تغییرات جامعه است.
فرهنگ در قالب اسطوره، سیاست، دین، ایدئولوژی، تاریخ و سنت، كاركرد اجتماعی دارد. معانی كلماتی مانند فرهنگ و قومیت و... همواره نتیجه كاربرد آنها در سیاقی خاص است. در مورد فرهنگ، معانی مهم مربوط به بحث جاری را می توان از آثار دانشمندانی مانند دجنار(Degenaar)، ون پورسن(van peursen) و لمار(lemaire) استخراج كرد. به گفته آنان، فرهنگ اولاً به روش ها، ابزار و نتایج تعامل انسان با دگرگونی مادی طبیعت و به تبدیل آن به محیطی مناسب زیست انسان و راهبرد كلی گرایش انسان در این محیط اطلاق می شود. دوم فرهنگ به شكل مشترك زندگی یك جامعه ملی اطلاق می شود كه به یك هویت ملی مشترك و تفاهم ارزشی و سبك زندگی متجانس و دست یافته است. سوم فرهنگ شكل گسترده تر بین المللی زندگی یا حتی ترتیب اجتماعی و سیاسی را در برمی گیرد. به همین علت است كه از فرهنگ غرب صحبت می شود. امروزه فرهنگ ها ارتباط تنگاتنگی با هم دارند. سبك زندگی دیگر در مرزها متوقف نمی شود بلكه از آن می گذرد.
چهارم، از نظر به هم پیوستگی فرهنگ و قومیت، فرهنگ را می توان به شكلی از زندگی و تاریخ، زبان، ارزش ها، نمادها و رفتار یك جامعه قومی خاص مربوط به آن اطلاق كرد. به طور خلاصه، فرهنگ را می توان براساس مقاصد مورد نظر توصیف كرد. تید و تید(Tiedt & Tiedt) مفهوم گسترده فرهنگ را به عنوان نظام پیچیده باورها و رفتار تعریف می كنند كه می تواند هم منطقی باشد و هم غیرمنطقی. در این مقاله،عمومی ترین تعریف فرهنگ به عنوان روش زیست كه در قالب اشكال مختلف زندگی جوامع خاص بیان می شود در نظر گرفته می شود. مسلماً فرهنگ به خودی خود اعلامیه انسان بودن است، تلاش برای تعریف و فهم فرهنگ بخشی از فرهنگ، تأثیر گذاری بر آن و نهایتاً تغییر ماهیت موضوع است، این بخشی از عملكردفرهنگ است. در واقع، در تعریف كلمات، عقیده سایر افراد بخشی از عملكرد فرهنگ است. معنی كردن چیزی یعنی تعیین معنایی كه می توان آن را از معانی مشابه متمایز كرد. تفاوت های فرهنگی از فرآیندهای فرهنگی پدید می آید كه این تفاوت ها را در برمی گیرد. اهمیت تشخیص فرهنگ یك نیاز اساسی، ضروری و جهانشمول انسان است كه در كانون سنت بسیار قدیمی تعمق فلسفی قرار دارد و تفاسیر متعدداسطوره شناسی آن را تقویت كرده است. فهم فرهنگ فقط در برگیرنده دانش تفاوت ها نمی شود بلكه شامل فهم چگونه و چرایی تفاوت های زبانی، نژادی، اندیشه ای و كاربردهای مواد و رفتارها بروز كرده است. مسلماً تفاوت های فرهنگی وجود دارد، همانگونه كه در سلیقه آب وهوا، شخصیت و سایه های مختلف یك رنگ تفاوت وجود دارد.
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست