دوشنبه, ۱۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 6 May, 2024
مجله ویستا

بازی فکری


بازی فکری

گری الدمن این روزها مشغول بازی در آخرین بتمن کریستوفر نولان است کمیسر جیم گوردون, رییس پلیس گاتهام سیتی در صف شخصیت های خوب قرار دارد و عجیب اینکه ایفاگر نقش بازیگری است که متخصص درآوردن کاراکتر روانی ها و خبیث های مادرزاد به شمار می آمد

گری الدمن این روزها مشغول بازی در آخرین بتمن کریستوفر نولان است. کمیسر جیم گوردون، رییس پلیس گاتهام سیتی در صف شخصیت‌های خوب قرار دارد و عجیب اینکه ایفاگر نقش بازیگری است که متخصص درآوردن کاراکتر روانی‌ها و خبیث‌های مادرزاد به شمار می‌آمد. چرخش ناگهانی از نقش‌های منفی به مثبت همراه با بازی شیرین و شخصیت دوست‌داشتنی و قابل اعتمادی که الدمن از گوردون ترسیم کرد به مذاق سینمادوستان خوش آمد. اینجور که پیداست فصل تازه‌یی در کارنامه بازیگری او گشوده شده و انگار بالا رفتن سنش جنون و خشم قبلی را به نوعی تعقل و خرد مبدل کرده است.

آخرین نمونه الدمن خردورز و مثبت را می‌شود در فیلمی دید که بزودی راهی سینماها می‌شود؛ نقشی که می‌تواند شاهکار بازیگریش را رقم بزند و رقیب جدیدی برای جاسوس‌های پرشمار سینمایی باشد. رقیبی که نه فقط سن و سال که سر و وضع و آداب‌دانی‌اش اجازه نمی‌دهد مثل جیمز باند آتش‌بازی راه بیندازد، مانند جیسون بورن ناشناس و نامریی به نظر بیاید یا شبیه به اتان هانت ماموریت‌های غیرممکن را ممکن کند. در عصری که کارآگاه‌های خصوصی به حاشیه رانده شده‌اند جرج اسمایلی پس از فطرتی چند ساله به پرده سینما می‌آید تا میراث گرانقدر شرلوک هلمز و مگره را با رجوع به خاطره جنگ سرد و جاسوس بازی آن دوران احیا کند. «چینی بندزن، خیاط، سرباز، جاسوس» اقتباس سینمایی جدیدی است که توماس آلفردسون سوئدی از نوول‌ مشهور جان لوکاره، جاسوسی‌نویس انگلیسی، ساخته است.

پیتر مورگان نسخه اول فیلمنامه را نوشت ولی به علت مشکلات خانوادگی بازنویسی‌های بعدی را نپذیرفت و در عوض به عنوان تهیه‌کننده اجرایی با پروژه همکاری کرد. کلکسیونی از بهترین بازیگران بریتانیایی معاصر مانند تام هاردی، بندیکت کامبربچ، مارک استرانگ، جان هرت و کالین فرث در آن بازی می‌کنند و‌ گری الدمن نقش قهرمان فیلم و کاراکتر مخلوق لوکاره یعنی جرج اسمایلی را برعهده دارد. اما این جرج اسمایلی کیست؟ اسمایلی نخستین‌بار در آوای مرگ، نخستین اثر لوکاره، به خوانندگان معرفی شد.

او متولد ۱۹۰۶ (و به روایتی ۱۹۱۵) در خانواده‌یی متوسط در جنوب انگلستان است. تا اوان جوانی در زندگیش نمی‌توان چیزی درخور یافت که به هوش و فراست مربوط باشد. در دانشگاه زبانشناسی خواند و به صورت تخصصی روی ادبیات باروک آلمان پژوهش کرد. در ۱۹۲۸ وارد سازمان اطلاعات و امنیت خارجی بریتانیا (ام‌آی ۶) شد و پس از کارآموزی به آلمان رفت جایی که در خلال دهه سی تحت پوشش ارایه مقالات ادبی شبکه اطلاعاتی قدرتمندی تشکیل داد. به آکسفورد بازگشت و به فعالیت ادبی پرداخت تا در آغاز دهه پنجاه سیرک، نامی که در داستان‌های لوکاره به «ام‌آی?۶» اطلاق می‌شود، او را به خدمت فراخواند و تا یک دهه بعد آنجا بود. در ادبیات جاسوسی اسمایلی کامل‌ترین شمایل ضد باند و واجد تمام کیفیات معمول و ملموسی است که «۰۰۷» هیچ کدام‌شان را ندارد. او در زمانی خلق شد که خوانندگان از حجم انبوه المان‌های تخیلی باند فلمینگ و مقلدانش به ستوه آمده بودند و جهان فانتزی‌شان را بی‌ربط به دنیایی می‌دیدند که جنگ سرد مهم‌ترین کلمه‌اش بود. لوکاره در نوول‌هایش کوشید مقتضیات و روابط پیچیده سازمان‌های جاسوسی را به شکلی واقع‌نما ترسیم کند. اسمایلی نه ابرقهرمانی همه فن حریف که یک بوروکرات پشت میز نشین است با این حال حافظه‌یی قوی، طبعی حساس، خردی عمیق و درکی فراوان از وسوسه‌ها و استعدادهای بالقوه افراد برای خطا و اشتباه دارد و به شکلی تناقض‌آمیز در برابر ماهیت غیراخلاقی و غیرانسانی اعمال آدم‌ها در این حرفه احساس گناه می‌کند. لباس‌های گران‌قیمت ولی تنگ و ترش و از مد افتاده‌یی می‌پوشد و عادت دارد عینکش را با سر پهن کراواتش پاک کند.

چینی بندزن، خیاط، سرباز، جاسوس (۱۹۷۴) بخش اول سه‌گانه‌یی با محوریت اسمایلی در سال‌های بازنشستگی در دهه هفتاد میلادی است. بخش دوم بچه مدرسه‌یی باشرف (۱۹۷۷) و قسمت سوم آدم‌های اسمایلی (۱۹۷۹) با کتاب اول سه‌گانه کارلا را تشکیل می‌دهند. کارلا همچون پرفسور موریارتی برای هولمز دشمن شماره یک اسمایلی است. یک ابرجاسوس روس که چیز زیادی از او نمی‌دانیم جز اینکه در پوشش نام‌های زنانه فعالیت می‌کند و تنها یک‌بار اواخر دهه پنجاه در زندانی در دهلی با اسمایلی ملاقات داشته است. یکی از مامورهای او سال‌هاست در «سیرک» نفوذ کرده تا اینکه در ۱۹۷۳وجود این نفوذی که موش کور خوانده می‌شود لو می‌رود ولی کسی از هویت او اطلاعی ندارد. مظنونین اصلی این پرونده پنج نفر از ماموران طراز اول سیرک هستند که با رمزهای چینی بندزن، خیاط، سرباز، بینوا و گدا نامیده می‌شوند. ریاست سیرک که مطمئن است جاسوس یکی از آنهاست از اسمایلی بازنشسته می‌خواهد تا موش را پیدا کند. سینما پیش از این در دوران اوج فیلم‌های جاسوسی دهه شصت به سراغ جرج اسمایلی رفته بود. روپرت دیویز نقش کوتاه و گذری او را در جاسوسی که دوباره به‌کار گرفته شد (مارتین ریت - ۱۹۶۵) بازی کرد. سیدنی لومت نخستین داستان اسمایلی را با نام رابطه مرگبار (۱۹۶۶) و بازی جیمز میسون در نقش اصلی به فیلم تبدیل کرده بود و سرانجام الگ گینس در دو اقتباس تلویزیونی بی.بی.سی از چینی بندزن... و آدم‌های اسمایلی در ۱۹۷۹ و ۱۹۸۲ اسمایلی ماندگاری خلق کرد.

رضا رادبه