یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا

سختگیری، راهی که آخرش بن بسته!


سختگیری، راهی که آخرش بن بسته!

نعمتهای خداوند بی شمارند، با این حال بیشتر مردم قادر به لذت بردن از آنها نیستند. از محبت،زندگی ،غذا و حتی از یک طلوع و یا غروب خورشید!
مردم حتی به خاطر لباسهای قشنگی که دارند! به …

نعمتهای خداوند بی شمارند، با این حال بیشتر مردم قادر به لذت بردن از آنها نیستند. از محبت،زندگی ،غذا و حتی از یک طلوع و یا غروب خورشید!

مردم حتی به خاطر لباسهای قشنگی که دارند! به خاطر یک حمام لذت بخش، خلاصه برای چیزهای کوچک و ساده نمی توانند لذت ببرند! چه بسا اغلب آنها از هیچ چیزی لذت نمی برند! برای همین به سمت خدا گرایش پیدا می کنند، اما متاسفانه اینها اشخاصی هستند که از خدا خیلی دورند!

خداوند واقعاً از درخت و گلها لذت می برد وگر نه چرا همیشه، آنها را خلق می کند؟ و با این حال هیچ وقت از آنها خسته نمی شود! خداوند طی میلیونها سال و همچنین در این برهه زمانی هنوز که هنوزه به خلق پرندگان،پروانه ها و گلها می پردازد و از رنگ و صدایشان لذت می برد! و او به راستی که خلاق ترین و بزرگترین نقاش و طراح می باشد! به زندگی نگاهی بینداز و نظاره گر باش، خواهی دید که خداوند در قلب خلقتها و ابداعاتش می باشد!

مردم بسیار جدی ،کسانی که زندگی را سخت می گیرند.قادر به لذت بردن نیستند و نمی توانند به آرامش برسند، حتی نمی توانند از یک خواب راحت هم لذت ببرند، باور کردنی نیست ولی اینها کسانی هستند که بیشتر از همه به خدا اهمیت می دهند! و به خاطر یکسری دلایل اشتباه به خدا گرایش پیدا کرده اند. تفکر آنها بر این عقیده استوار است: “به این خاطر که زندگی پست و بیهوده است باید در راه رسیدن به خدا تلاش کنیم!” دقت کن! خدای اینان، کسی است که دشمن زندگی است!

یکی از استادان عارف و صاحب نامی گفته: “در هر دین، کلیسا ،مسجد و معبد به جستجو پرداختم و به این نتیجه رسیدم که خدای اشخاص متدین، مخالف و دشمن زندگی می باشد! “

چگونه است که خدا مخالف زندگی باشد؟! و اگر هم این سخن حقیقت داشته باشد پس چرا به زندگی و جریانش اجازه داده که وجود داشته باشد؟! برای همین اگر خدای شما ضد جریان طبیعی زندگی باشد در حقیقت شما در اعماق وجودتان مخالف خدای حقیقی هستید!

خداوند اوج و کمال زندگی و همچنین عطر و نورانیتش به تمام شکل و رنگهایش می باشد! خداوند شی جامد و ساکنی مثل یک صخره نیست! خداوند وجود ندارد بلکه همیشه حادث می شود! خداوند فعل است و نه کلمه! وقتی که حاضر باشی او هم حاضر است.به هر سو که بنگری او را آنجا می یابی، هیچوقت فکر نکن که خدا در جای به خصوصی مستقر شده و برای همین باید راهی، مسیری برای رسیدن به او بیابی! نه، اصلاً اینطور نیست! نه راهی هست، نه جایی!و هیچ خدایی هم در جایی منتظر شما نیست!

خداوند چیزی است که وقتی آمادگی اش را داشته باشی واقع می شود! وقتی که غم و اندوه زایل می شود و از روی شادی شروع برقصیدن و پایکوبی می کنی! وقتی که دلت از هر چی قالب و محدودیت هست، زدوده می شود و محبت تو همچون رودی بخشنده در زندگی ات جاری می شود! در این صورت است که خدا به وقوع می پیوندد!

خداوند چیزی نیست که وجود داشته باشد، این یک اهانت به عظمت اوست! بلکه او چیز شگفت انگیزی است که امکان واقع شدنش هست! خداوند مثل نبضی است که در زندگی جریان دارد! (یا حیّ یا قیوم)

هنگامی که خدا به وقوع می پیوندد، همه چیز اتفاق می افتد! درختان شروع به رشد می کنند ،ستارگان شروع به درخشش و رودها جاری می شوند!

درب بهشت هم چیزی نیست جز : “توانایی لذت بردن!” اینکه هر کاری را، حتی کوچکترینش را با شادی و احساسی زیبا و شاعرانه انجام دهی! مردم بسیار جدی هیچوقت به نور خدا نمی رسند، جدیت و سختگیری راهی است که انتهایش بن بست است و مانعی است که تو را از معبودت جدا می کند. هر چیزی که تو را جدی و سختگیر می کند در حقیقت تو را از ایمان و اعتقاد واقعی دور می کند! پس به معبدی نرو که تو را سختگیر و عقده ای کند!

“راز در عابد است نه در معبد”.

http://tntmoney.wordpress.com

http://wp.me/p۲jHO-۵j



همچنین مشاهده کنید