دوشنبه, ۲۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 13 May, 2024
مجله ویستا

روح هند


روح هند

پدر گاندی, كَرُمچُند, دولتمردی متوسط شمرده می شد و مادرش, پوتلیبای, زنی نجیب و فداكار بود كه علایق شدید مذهبی داشت گاندی نیز به پیروی از خانواده, به آیین هندو بودایی«جُیًن Jains» گروید

وقتی می‌شنویم كه یكی از بزرگترین رهبران سیاسی تاریخ جهان معاصر و یكی از شبهه اسطوره‌های دنیای انقلاب و مبارزه و آزادگی می‌گوید كه من مبارزهٔ خود را از رهبر قیام عاشورا آموخته‌ام احساس شكوه و استواری بما دست می‌دهد. اگر چه پیشوایان دینی ما نیازی به تعریف‌شدن از سوی اغیار ندارند و عظمت آنها كرانه‌های تاریخ را فراگرفته است، اما وقتی كسی به ایشان عشق و ارادت می‌یابد دیگر از جملهٔ اغیار نیست. گاندی رهبر آزاده‌ای كه تاریخ جهان را دچار شگفتی كرد و توانست استعمار پیرانگلیس را از بزرگترین پایگاهش در شرق بیرون كند به قول خودش در و پنجره‌های خانه‌اش را بازگذاشت تا نسیم فرهنگ‌ها و آئینهای مختلف را احساس كند و در این میان اسلام و مسیحیت را با صمیم قلب مورد توجه قرار داد و از آنها آموزه‌های مهمی فرا گرفت. او كه ارتباط نزدیك و صمیمانه‌اش با هندی‌های مسلمان از همان دوران جوانی و بویژه مدت اقامت در آفریقای جنوبی آغاز شده بود قدر این غنیمت را تا پایان عمر پاس داشت و در زمان رهبری بی‌بدیل خودش بر هندوستان از دوستی آنها بهره‌مند بود. هر چند كه سرانجام بر سرهمین پیمان آزاده‌گی و آزاداندیشی جان باخت اما نقش پایداری از روشن‌بینی و نوع‌دوستی در خاطره‌ها باقی گذاشت و نام او در زمرهٔ الگوهای جنبشهای سیاسی مسلمین قرار گرفت و مسلمانان او را همیشه از خود دانسته‌اند. گاندی به اسلام افتخار می‌كرد و مسلمانان به گاندی كه اینچنین آزادمردانه از حقایق اسلام الگو گرفته و حق و مرحمت مسلمین را محفوظ داشته است. مقاله زیر شما را با او و اندیشه‌هایش آشنا می‌كند كه امیدواریم مقبول خاطرتان قرار گیرد.

موهنداس كَرُمًچند گاندی، نابغه بزرگ و دل آگاه عصر ما، در تاریخ ۲ اكتبر ۱۸۶۹.م در پوربندر، واقع در هفتصد مایلی بمبئی دیده به جهان گشود و در ۳۰ ژانویه ۱۹۴۸.م با شلیك گلوله یك هندوی افراطی(كه مخالف دفاع سرسخت گاندی از حقوق مسلمانان هند و پاكستان بود) از پای درآمد و با گفتن «هه رام!» (ای خدا) به ابدیت پیوست.

۱- پدر گاندی، كَرُمچُند، دولتمردی متوسط شمرده می‌شد و مادرش، پوتلیبای، زنی نجیب و فداكار بود كه علایق شدید مذهبی داشت. گاندی نیز به پیروی از خانواده، به آیین هندو- بودایی«جُیًن Jains» گروید.

تحصیلات موهنداس از دوره ابتدایی تا دانشگاه، در هند صورت گرفت. سپس در ۱۹ سالگی به انگلستان رفت و آنجا در حالیكه از جثه ضعیف و شرم بسیارش در عذاب بود و نیز آرزویی جز تبدیل شدن به یك «جنتلمن انگلیسی، با نژاد هندی» نداشت، به تحصیل در رشته حقوق پرداخت. لباسهای دوخت بمبئی‌اش را دور ریخت و یك كمد لباسهای جدید خرید كه شامل كلاه سیلَنْدرِ ابریشمی، لباس رسمی میهمانی، چكمه چرم وِرنی، دستكشهای سفید، و حتی یك عصای ته نقره‌ای می‌شد. ساعتها جلوی آینه می‌ایستاد تا یاد بگیرد كه گره كراوات را چگونه ببندد! برای پذیرفته شدن در محافل اروپایی یك ویولون خرید، در یك كلاس رقص اسم نوشت و یك معلم فرانسه و یك معلم فن بیان استخدام كرد؛ ولی بسیار زود توجه او از تمام این ظواهر، به سوی درون و «ولایت جان» منعطف گشت. گویی تقدیر نقش دیگری برای وی رقم زده بود؛ به خود و خدای خود بازگشتن، در خود شكفتن و چون درختی پربار در زمینی مستعد بالیدن و به بار نشستن. در سال ۱۸۹۴.م، به دعوت یك موسسه تجاری اسلامی رهسپار آفریقای جنوبی شد تا به انجام شغل پردرآمد وكالت بپردازد. درآمد هنگفت این شغل، ابواب ترقی مادی را به روی گاندی جوان گشود و امكان برخورداری از یك زندگی لوكس و اشرافی را برای او فراهم ساخت. بدین شكل راه تبدیل به یك «جنتلمن انگلیسی با نژاد هندی»(به ویژه در صورت كرنش در برابر اربابان سفید پوست) برای او كاملا باز شده بود. اما مشاهده فقر هموطنان، به ویژه فشار و تبعیض شدیدی كه از سوی انگلیسیها بر هندوهای رنگین پوست مهاجر در دیار«آپارتاید» اعمال می‌شد، خیلی زود گاندی را با ماهیت واقعی تمدن غرب و غایات شیطانی آن آشنا ساخت. مطالعات جدی و عمیقی كه همزمان با این «سیر آفاقی»، در كتب مقدس اسلام، مسیحیت، هندو و آرای متفكران روشنبینی چون تولستوی به عمل آورد، چشم او را به«آفاق جان» و «پهنه گسترده روح» گشود و در مسیر زهد و تهذیب نفس و خدمت به خلق و ستیز با استعمار افكند. یك هفته پس از ورودش به آفریقای جنوبی، زمانی كه با قطار، شبانه از بندر دوربان عازم پرتوریا بود، در نیمه راه مرد سفید پوستی وارد كوپه درجه یك او شد و به وی دستور داد به واگن بار برود. گاندی كه بلیط درجه یك داشت از اجابت فرمان وی سرباز زد. در ایستگاه بعدی، مرد سفید پوست پلیسی را احضار كرد و گاندی را در نهایت بی‌نزاكتی در دل شب از قطار بیرون انداختند! گاندی تنها و لرزان از سرما، تمام شب را در آن ایستگاه نیمه تاریك به خود پیچید و به این نخستین برخوردش با تبعیض نژادی اندیشید و از خداوند طلب شهامت و راهنمایی كرد. وقتی آفتاب دمید آن جوان خجالتی و گوشه‌گیر، یكسره انسانی دیگر شده بود. انسانی كه تصمیم گرفته بود با ستم اربابان انگلیسی در ستیزد و ملت خویش را نیز در این راه با خود همراه سازد.

یك هفته بعد جوان تازه وارد، نخستین سخنرانی اجتماعی خود را در برابر هندیهای پرتوریا ایراد كرد و از آنان خواست كه برای دفاع از منافعشان متحد شوند. به زودی او به یكی از نخستین موفقیتهایش دست یافت. وی توانست از مسولان راه‌آهن، برای هندیهایی كه لباس مرتب پوشیده بوند، حق مسافرت در كوپه‌های درجه یك و درجه دوم قطارهای آفریقای جنوبی را به دست آورد. پی ریزی جامعه‌ای نمونه، متشكل از خانواده و جمعی از دوستانش در مزرعه صد هكتاری«تولستوی» برمبنای ترك تعلقات مادی- كوشش جهت رفع نیازهای انسانی به ساده ترین شیوه- و همچنین نوعی زندگی جمعی كه در آن همه كارها ارزش یكسان داشت (۱۹۱۰، ژوهانسبورگ) گام مهم دیگری بود كه گاندی در راه تجربه و تحقق یك زندگی انسانی برداشت و آنرا در «آشرام» احمدآباد هند تداوم و تكمیل بخشید.در سال ۱۹۰۶ هندیهای مقیم آفریقای جنوبی را علیه قانونی كه با آنان به گونه‌ای زننده و تبیعض آمیز برخورد می‌كرد، سازمان داد. زندان، شكنجه و تحریم اقتصادی، هیچ كدام نتوانست وی را از ادامه این حركت باز دارد. در بحبوحه همین مبارزات بود كه تز «نافرمانی مدنی آرام» یا مبارزه به شیوه عدم خشونت و جنبش ساتیاگراها(Satyagraha) یعنی مبارزه برای حقیقت سربرآورد و شیوه دائمی گاندی برای پیشبرد اصلاحات گردید. نهضت آفریقایی گاندی در سال ۱۹۱۴ به پیروزی كامل انجامید و او اكنون می توانست ادامه این نهضت را در سطحی وسیعتر در وطن خود«هندوستان» پی‌گیرد. گاندی در مبارزات بیست ساله آفریقای جنوبی، با هموطنان مسلمان خویش روابطی دوستانه داشت و از كمك و حمایت جدی آنان برخوردار بود.۱

۲- دانشجوی فرنگ رفته‌ای كه روزگاری آرایش غربی داشت و بهشت موعود را در تقلید از خلق و خوی اشراف زادگان لندن می‌جست، اینك در گذر پرشتاب عمر و كسب تجربیات تلخ و شیرین، اندیشه و آرمانی كاملا مغایر با خواب نوشین صبح شباب یافته بود.

او اكنون هرچند منكر بعضی از خصال مثبت غربیان(همچون نظم و برنامه ریزی دقیق، یا تلاش و تحرك پیگیر علمی) نبود، اما به یْمن آشنایی با دو كتاب آسمانی«قرآن» و «انجیل» و دقت در مضامین عمیق «اوپانیشادها»، و تامِل پیگیر در جوهره و بنیان تمدن غرب، بدانجا رسیده بود كه باور داشت:«تمدن جدید اروپا، تمدنی صرفا مبتنی بر مادیگری محض و استوار بر تولید صنعتی در كارخانه‌ها و سربرآوردن شهرهای بزرگ است كه معیارهای آن را تراكم ثروت تعیین می‌كند. چنین تمدنی، طبیعت حقیقی بشر و هدف او را با القای خواستهای كاذب و كمك به افزایش ظرفیت مصرف افراطی، تهدید می‌كند. مضافا توزیع نابرابر ثروت و نظام تولید انبوه، ناگزیر منجر به رقابت و خشونت میان انسان و همنوعان او می‌گردد.» گاندی این را دقیقا به معنی سیادت ابلیس، ناراستی و مخالف حكومت حقیقت و اصول اخلاقی می‌دانست و می‌گفت:« غرب، اسیر این سیادت شده و از طریق نفوذ غربی است كه حیات هند به خفگی تهدید می‌شود.»۲

در رساله «هند سواراج»۳ كه گاندی پس از سفر ۱۹۰۲.م به لندن نوشت، از این كه تجمل گراییها و فعالیتهای شدید مادی روزمره، فرصتی برای نیایش با حق برای غربیان باقی نگذاشته، انتقاد كرد.۴ در سال ۱۹۳۰.م نیز كه به منظور شركت در «كنفرانس میزگرد» مجددا از لندن دیدار داشت در بیانیه موسوم به دیداری از غرب، اعلام كرد:«من در اینجا كارهای انجام نشده‌ای دارم. دانشمندان علوم زیادی داریم؛ در مقابل مردان خدا و حقیقت‌جو كمتر داریم. ما به رمز اتم و افشای راز علمی آن چسبیده‌ایم و از تفحص در كشف راز كتاب آسمانی باز مانده‌ایم.» به نوشته رومن رولان، نویسنده آزادیخواه و انسان دوست فرانسوی، گاندی معتقد بود كه:«دشمن واقعی هند، نه انگلیسیها بلكه تمدن غرب است. چه، انگلیسیها شخصا شریر نیستند بلكه بیمار تمدن خویشند.» بدین جهت گاندی با آن عده از هموطنان خود كه می‌خواهند بریتانیایی‌ها را از هندوستان برانند تا یك كشور متمدن به شیوه اروپایی بسازند، مبارزه می‌كند و به قول او چنین كاری «ایجاد سرشت پلنگی است بدون خود پلنگ. بلكه ضروریترین و بزرگترین تلاش باید طرد تمدن مغرب زمین باشد.»۵ با چنین نگرشی به اصول فرهنگ غرب و تمدن برخاسته از آن، طبیعی بود كه گاندی با تقلید كوركورانه و میمون وار از غرب به شدت مخالف باشد و هموطنان خویش را از آن برحذر دارد. سفارش او به زنان هند مشهور است كه می‌گوید:«روشهایی را باید به كار بندید كه با مشرب هندی و محیط هندی تناسب دارد. با توانایی و مسلط بر خود، منزه و پایدار، آنچه در فرهنگ خودمان پسندیده است حفظ كنید و آنچه پست و منحط است بدون تامل پس زنید.»!۶

۳- گاندی، البته با داد و ستد علمی و فرهنگی برابر و پایاپای با اندیشمندان مغرب زمین و دستاوردهای مدنی و فنی آن دیار مخالف نبود و دانش و خردورزی را در تیول یك قاره یا قوم خاص نمی‌انگاشت. اما در عین حال معتقد بود كه اولا: در حل مشكلات فردی و اجتماعی خویش، نخست باید به گنجینه كهن فرهنگ و تمدن خودی سرزد و چنانچه داروی مناسب و شفابخشی برای علاج بیماری در آن یافت نشد- كه از نظر او فرض غیر متحققی است- آنگاه به دریوزگی از نسخه‌های غربی پرداخت. ثانیا: اخذ و اقتباس از دستاوردهای فكری و مدنی غرب، نمی‌بایست با تحقیر فرهنگ خودی و سرسپردگی چشم و گوش بسته به تمدن و فرهنگ غربی همراه باشد، بلكه باید اصالت تمدن و فرهنگ كهن سرزمینمان را پاس داشت و با حفظ اصول و مبانی عمیق آن، به اخذ و اقتباس هوشیارانه از تجربیات و دستاوردهای مناسب دیگران پرداخت. زمانی كه بدهی عظیم خویش را به فرهنگ و تمدن كهن خویش تماما پرداخت كردیم، آنگاه به وام ستانی از غرب خواهیم پرداخت.«با نهایت فروتنی اذعان می‌كنم كه چیزهای بسیاری را می‌توانیم به سود خود از غرب بگیریم. خرد كه در انحصار یك قاره یا نژاد خاص نیست. ایستادگی من در برابر تمدن غربی، در حقیقت، ایستادن در برابر تبعیض است و تقلید چشم بسته مبتنی بر این تصور باطل كه آسیاییها فقط به درد این كار می خوردند كه هر آنچه از غرب می‌آید تقلید كنند… هیچ چیز تا این اندازه از فكر و ذهن من دور نیست كه خود را از دیگران جدا سازیم یا سدهایی در برابر خویش برافرازیم. اما من فكر می‌كنم كه بیش از شناسایی و استفاده از فرهنگهای دیگر باید فرهنگ خودمان را بشناسیم و از آن استفاده كنیم. در این صورت بهره‌برداری و اقتباس از فرهنگهای دیگر، شكل مناسبتر و بهتری خواهد داشت… برای من بسیار تاسف آور و دردناك است كه ببینم مردم با شتابزدگی و دیوانه وار به تقلید هرچیز تازه حتی اگر مخالف سنن قدیمی‌ هم باشد می‌پردازند و سنتهای خوب گذشته خود را دور می‌اندازند.»۷

علی ابوالحسنی (منذر)

پی نوشت ها

در باب زندگی و مبارزات گاندی در ایام اقامت در آفریقای جنوبی(۱۸۹۴-۱۹۱۴) و پس از آن، علاوه بر زندگی نامه خود نوشت وی، رجوع كنید به: گاندی زندانی امید، اثر جودیت براون، آزادی در نیمه شب اثر لاری كالینز و دومینیك لاپیر، اختناق هندوستان نوشته ویل دورانت؛ خاطره گاندی اثر ویلیام شایرر، مهاتما گاندی نوشته رومن رولان و نیز رومن رولان- گاندی، مكاتبات و خاطرات، كه خوشبختانه همگی به فارسی ترجمه و نشر یافته اند.

گاندی زندانی امید، ترجمه: محمد حسین آریا، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، تهران ۱۳۷۲، صص۱۵۱-۱۵۲

Home Rule Indien، سواراج، در زبان هندی به معنی خودمختاری و استقلال است كه البته نوع متعالی و جامع آن مورد نظر گاندی بود.

جودیت براون، گاندی زندانی امید، ص۱۵۰

رومن رولان، مهاتما گاندی، ترجمه: محمد قاضی، ص۵۰

۶-Mahatma Gandhi. To The Women, Gandhi series vol, II Karachi Anand T. Hingrani. ۱۹۴۳.P.۱۴

۷-Gandhi: Young India, August ۱۱, ۱۹۲۷

۸- Ibid. April ۳۰, ۱۹۳۱

۹- Ibid, June ۲۶, ۱۹۲۴

۱۰- Ibid, October ۷, ۱۹۲۶

۱۱- رجوع كنید به: مصاحبه ویلیام شایرر، خبرنگار آمریكایی با گاندی، مندرج در: خاطره گاندی، ترجمه: دكتر حسن حاج سید جوادی و… صص ۳۲-۳۵ و۹۵

۱۲- لاری كالینز و… ، آزادی در نیمه شب، ترجمه: پروانه ستاری، صص ۲۷-۲۹

۱۳- رجوع كنید به: فصل«شرایط ساتیاگراهی» در كتاب:

The Mind of Mahatma Gandhi Navajivan Publishing House, Ahmad abad, ۱۹۶۷

۱۴- گاندی زندانی امید، ص۳۲۶، و نیر رجوع كنید به: اختناق هندوستان، ویل دورانت، ترجمه: رحیم نامور، انتشارات گام، صص ۱۲۲-۱۲۴، و رومن رولان- گاندی مكاتبات و خاطرات، ترجمه: حسن تقی زاده میلانی،صص ۱۱۷-۱۱۸ و ۱۲۰و۱۵۳

۱۵- Tous Les hommes sont fre’es, Gallimard, Paris, pp.۹۲-۳

۱۶- رجوع كنید به: همه مردم برابرند، گزیده آثار مهاتما گاندی، ترجمه: محمود تفضلی،صص۳۴۰-۳۵۰

۱۷- گاندی حماسه ساز تاریخ هند، ترجمه و اقتباس محمد عبادزاده كرمانی، ص۹

۱۸-راقم سطور، در كتاب«مهاتما گاندی؛ همدلی با اسلام، همراهی با مسلمین» از ص۱۹۹ به بعد جلوه های این تاثیر را به تفصیل در زندگی و آثار مصلحان مزبور نشان داده است.

۱۹- مجموعه ای درباره مهاتما گاندی پدر ملت هند، ترجمه: محمود تفضلی، ص۴۸

۲۰- همان، ص۵۵

۲۱- خاطره گاندی، ترجمه: دكتر حسن حاج سید جوادی، ص۱۵۶

۲۲- همان، ص۳۵۶

۲۳- رجوع كنید به: گاندی زندانی امید، جودیت براون، ص ۵۶۹و۳۲۰

۲۴- همان، ۳۱۹

۲۵- مهاتما گاندی، سرگذشت من، مقدمه مسعود برزین، ص ۱۲

۲۶- گاندی، سرگذشت من، ص۷۷

۲۷- همان، ص۱۴۶

۲۸- همان، ص۱۶۹

۲۹- گاندی زندانی امید، همان، صص ۳۰۵-۳۰۶

۳۰- رجوع كنید به: سالنامه نوردانش، سال ۱۳۴۱ش، صص ۱۸۹-۱۹۰، داستانهایی از زندگانی حضرت محمد(ص)، ممتاز احمد پاكستانی، ترجمه: سید غلامرضا سعیدی، ص۱۵۳

۳۱- ویل دورانت،اختناق هندوستان، ترجمه: رحیم نامور، صص ۱۲۵-۱۲۶

۳۲- سخنان محمد صلی الله علیه و آله، با مقدمه مهاتما گاندی، ترجمه: م. خطیب

۳۳- مجله الغری، نجف اشرف، ربیع الاول ۱۳۸۱ق.


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 3 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.