سه شنبه, ۱۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 30 April, 2024
مجله ویستا

زنده باد فوتبال دولتی


زنده باد فوتبال دولتی

و ما فعلا خوشبختیم

شاید جامع ترین تعریف خوشبختی،همان چند کلمه ای باشد که چاپلین در نهایت سادگی آن را ادا کرد« خوشبختی چیزی نیست جز فاصله بین دو بدبختی» یعنی سعادت وقفه ای است بین مصیبت قبلی تا بدبختی پیش رو.

▪ کلاهت را رو به آسمان نشانه بگیر و تا جایی که زور در بازو داری آن را به بالاترین نقطه ممکن پرتاب کن. این پیشنهادی است به هواداران سرخابی و سایر تیم های غیر خصوصی که منبع درآمد آنها از جایی نیست جز جیب فراخ دولت. در چنین اتمسفری، همه افکار مدیران عامل به یک امر معطوف می شود; جذب ستاره در فصل نقل و انتقالات به امید کسب عنوان قهرمانی در لیگ برتر. دغدغه چندانی از باب درآمد نیست بلکه روی چگونگی فشار بیشتر به سازمان تربیت بدنی یا وزارت خانه مزبور و گشادتر کردن دهلیزهای ورودی اسکناس است. همانطور که کلاه تان را رو به آسمان گرفته اید و قصد پرتابش را دارید به روزهایی فکر کنید که آبی و قرمز دیگر خصوصی شده اند و سازمان دراول فصل آنقدر به آنها پول نمی دهد که با یک بازیکن قرارداد نیم میلیاردی، آن هم فقط برای یک فصل ببندند. مطمئنآ چند لحظه تامل در قبال آن روز، زور بازویت را چنان می کاهد که کلاهت نرفته باز خواهد گشت.

▪ التماس که سهل است اگر خودت را هم بکشی پولت را نمی دهم" تا قبل از پا درمیانی رئیس جمهور،این همه حرف رسانه ملی در قبال حقی بود که ناحق شده بود. از سوی دیگر بنا به بهای ارزان بلیت و سهم کم باشگاه ها از فروش آن، پول چندان زیادی دست تیم های لیگ برتری را نمی گیرد و سوا از اسپانسر، تنها برگ باقی مانده در یک چیز خلاصه می شود;فروش ستاره و سرمایه گذاری از نو.اما در فوتبال ما این بیزنس تا چه حد عرف است؟

-ملوان آنقدر مازیار زارع را حفظ می کند که سرانجام او به عنوان بازیکن آزاد و بدون رسیدن پشیزی به تیم سابقش، سر از پرسپولیس در می آورد. غلامحسین پیروانی استعداد را خوب شناسایی می کند، به بهترین نوع ممکن آن را می پروراند اما آنها به هیچ وجه حاضر به از دست دادن بازیکنان خود نیستند مگر آنکه قرارداد شان به پایان برسد. دست اخر از آن همه ستاره سازی فقط افتخار معنوی اش برای پیروانی و مقاومت می ماند و هیچ خبری از سود آوری نیست.

▪ Afc دو پایش را با فشاری روز افزون، روی گلوی فوتبال ما گذاشته و برای حرفه ای شدن باشگاه های ایرانی اتمام حجت می کند، اما اینک ما در حال گذاشتن کلاه شرعی روی سر خودمان و کنفدراسیون فوتبال آسیا هستیم.نمی توانیم حرفه ای باشیم چون مدیران ما می دانند عمر مدیریت شان به رتبه اخذ شده در پایان یک بازه کوتاه بستگی دارد،از این رو همه آرزو های خویش را در کوتاه مدت دنبال می کنند. محمد حسن انصاریفرد و حبیب کاشانی در دو برهه مختلف با مبالغی باور نکردنی و فقط برای چند بازی حسین کعبی را به پرسپولیس آوردند آن هم با قراردادی کوتاه مدت. نکته جالب آنکه حسون در هر دو نوبت بعد از رسیدن به جایگاه مطلوب در تیم ملی، پرسپولیس را ترک کرد بدون آنکه ریالی به دخل پرسپولیس سرازیر شود.

کمی آن سو تر مجددا در فصل نقل و انتقالات لیگ هشتم، بازهم دیدیم که اکثر ستاره های سرشناس با ارقامی نجومی، فقط قرارداد یکساله منعقد کردند تا سال بعد در صورت پیشنهاد خارجی-بدون کسری از مبلغ قرار داد شان-ایران را ترک کنند و یا برای تمدید قرارداد قبلی،مبلغ را به صورت تصاعدی افزایش دهند. اما سوال این است; اگر کانال ورود پول دولتی به دو باشگاه بزرگ پایتخت قطع شود و آنها مجبور به در آمد زایی واقعی باشند(مثل یک بنگاه اقتصادی) آیا باز هم مدیران برای صید موفقیت کوتاه مدت، تن به چنین ترکمنچای هایی می دهند؟

▪ باری باید کلاه را تا بالاترین نقطه ممکن سوت کرد چرا که امروز ما همگی خوشبختیم.

مهدی طاهرخانی



همچنین مشاهده کنید