یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا

نقش نخبگان در توسعه


نقش نخبگان در توسعه

در آغاز قرن بیست ویکم, کشورهای در حال توسعه با الزامات گوناگونی مواجه اند که مهمترین آنها توسعه, پیشرفت و افزایش نسبی رفاه و آسایش شهروندان است

این کتاب به ادعای نویسنده، برای ریشه یابی عوامل توسعه نیافتگی ایران و تعیین راهکارهای توسعه همه جانبه کشور نوشته شده است.

از این رو نویسنده در پیشگفتار کتاب می نویسد؛ «در آغاز قرن بیست ویکم، کشورهای در حال توسعه با الزامات گوناگونی مواجه اند که مهمترین آنها توسعه، پیشرفت و افزایش نسبی رفاه و آسایش شهروندان است.

سرعت روزافزون توسعه در کشورهای پیشرفته و گسترش ارتباطات و تبادل اطلاعات در عرصه بین الملل و پدیده ای که تحت عنوان جهانی شدن از آن نام می برند، ضعف و ناتوانی کشورهای در حال توسعه را بیشتر نمایان ساخته است.

شرایط جدید، از یک سو رقابت با واحدهای توسعه یافته نظام جهانی را دشوار و از سوی دیگر، توسعه را به یکی از الزامات کشورهای در حال توسعه تبدیل کرده است. زندگی در جهان کنونی مستلزم دستیابی به حداقلی از قدرت رقابت و سطح قابل قبولی از توسعه است، اما دست یابی به این اهداف هر روز بیش از پیش دشوار می شود.

در ایران نیز به دلایل گوناگون، توسعه و پیشرفت امری اجتناب ناپذیر شده است. پاسخگویی به نیازهای روزافزون اقشار مختلف جامعه، برخورداری از جایگاه متناسب با شأن ملت و تمدن دیرینه ایران، برخورداری از زندگی شرافتمندانه و ایجاد فرصت لازم جهت نیل به معنویت و کمال به عنوان مقصد نهایی انسان ها و ...، مستلزم بهبود شرایط اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی است. از حدود دویست سال پیش تاکنون، یکی از مهمترین دغدغه های سرآمدان این جامعه، توسعه بوده است. در این مدت دو سوال اساسی ذهن نخبگان و اقشار مختلف جامعه را به خود مشغول کرده است؛

۱) چرا ما پیشرفت نکرده ایم؟

۲) چگونه باید پیشرفت کنیم؟

شاید بتوان مبدا این حرکت را سوال معروف عباس میرزا، ولیعهد فتحعلی شاه، از «ژوبر» فرانسوی دانست که خطاب به وی گفت؛ نمی دانم این قدرتی که شما اروپایی ها را بر ما مسلط کرده چیست و موجب ضعف ما و ترقی شما چه؟... مگر جمعیت و حاصلخیزی و ثروت مشرق زمین از اروپا کمتر است؟

یا آفتاب که قبل از رسیدن به شما به ما می تابد، تاثیرات مفیدش بر سر ما کمتر از شماست؟ یا خدایی که مراحمش بر جمیع ذرات عالم یکسان است، خواسته شما را بر ما برتری دهد؟ گمان نمی کنم. اجنبی حرف بزن. بگو من چه باید بکنم که ایرانیان را هوشیار نمایم؟

از آن روز تا به امروز، این سوالات را مکرر اندیشمندان و برخی حاکمان این مرز و بوم مطرح و پاسخ های گوناگونی به آنها داده اند. در ریشه یابی عوامل توسعه نیافتگی عواملی مانند؛ ساختار سیاسی استبدادی، فرهنگ توسعه نیافته، دخالت استعمارگران، ضعف عملکرد شاهان و فرمانروایان، نقش مخرب نظام اقتصاد جهانی و... مطرح شده است و در طراحی الگوی توسعه و راه برون رفت از توسعه نیافتگی نیز طیف وسیعی از پاسخ ها دیده می شود؛ از پذیرش بی قید و شرط شیوه های غربی و «فرنگی شدن از فرق سر تا نوک پا» گرفته تا مبارزه با استعمار و اعتلای فرهنگ بومی و مبارزه با «غرب زدگی».

آنچه در اینجا اهمیت دارد این است که به رغم تلاش های دویست ساله، هنوز به گمشده اصلی یعنی توسعه و پیشرفت دست نیافته ایم. بسیاری از کشورها بعد از ما این حرکت را آغاز کرده و به مقصد هم رسیده اند ولی ما همچنان اندر خم یک کوچه ایم.

حسین شیخ زاده

ناشر؛ مرکز بازشناسی اسلام و ایران

چاپ اول؛ ۱۳۸۵

۲۰۰۰ نسخه

۲۳۱ صفحه



همچنین مشاهده کنید