شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا

نگاهی به کتاب منم که می گذری


نگاهی به کتاب منم که می گذری

«دشوار بتوان گفت ناپختگی, بیشتر در نگارش بد به ظهور می رسد یا در بد داوری کردن اما, از این دو, اثری که به سبب نقص انشا ایجاد ملال می کند از نقدی که درک ما را گمراه سازد کم زیان ترست

«دشوار بتوان گفت ناپختگی، بیشتر در نگارش بد به ظهور می‌رسد یا در بد داوری کردن؛ اما، از این دو، اثری که به سبب نقص انشا ایجاد ملال می‌کند از نقدی که درک ما را گمراه سازد کم زیان ترست. معدود مصنفانی هستند که در نگارش دچار لغزش می‌شوند. اما بسیار‌اند کسانی که در داوری خطا می‌کنند. در برابر هر مصنف بد، ده منتقد بد وجود دارد. یک مصنف کم مایه فقط خود را رسوا می‌سازد، اما بسیاری منتقدان سخن ناشناس با بررسی اثر آن یک تن، خویشتن را رسوا می‌گردانند. (رساله درباره نقد-الکساندرپوپ)». واضح و مبرهن است که آنچه امروزه در حوزه‌ نقد ادبی اتفاق می‌افتد، ناشی از ورود غیر آکادمیک نقد به کشور ماست. نقد ادبی رشته‌ مستقلی در دانشگاه نبوده و فقط در قالب چند واحد درسی جدید ارائه گردیده که بیشتر جنبه تاریخ نقد ماست نه نظریه‌ ادبی و از آنجایی که در کتاب‌های فارسی ترجمه شده به ماهیت ادبیات و نظریه‌ها و چگونگی ارزیابی انواع آثار و نقد و تحلیل آنها و... کمتر پرداخته شده است؛ فضای نقد کنونی حاکم بر محافل ادبی، بنا بر شواهد پر فروغ نیست. خود در حوزه‌ نقد ادبی؛ آوردن سه بحث عمده در حوزه‌ نقد را برای یاد آوری مناسب پنداشتم که استناد این سه بحث به کتاب-شیوه‌های نقد ادبی، دیوید دیچز-می‌باشد.

۱-ماهیت ادبیات و نحوه‌ برخورد با آن

۲- ارتباط متن با علوم مختلف؛ از جمله: روانشناسی و جامعه‌شناسی و...

۳- نقد عملی.

پس نوشته را این گونه ادامه می‌دهم که اولین و اساسی‌ترین سوالی که در حوزه‌ نقد ادبی مطرح است؛ ناگزیر سوال فلسفی است. چرا که اگر کسی (مصنف یا منتقد)از ماهیت این امر آگاهی نداشته باشد و با این سوال مواجه نشود که: ادبیات چیست؟ به جواب‌های صائبی هم نمی‌تواند برسد. در این مقال نمی‌گنجد که ما نظریات فلسفی در باره‌ شعر را با هم مرور کنیم، چون کلام مطول می‌گردد ولی ناگزیر هستم که نام چند تن از بزرگان را بیاورم و علاقه‌مندان می‌توانند با مراجعه و جست‌وجو در آثارشان به این سوال مهم دست یابند.

اولین فیلسوفی که به این مساله توجه داشته، افلاطون است. او در این زمینه که ادبیات چیست؛ نظرهای جالبی دارد که می‌توان به جمله‌ مثل شده‌اش در این زمینه اشاره کرد که: «شاعران را به مدینه‌ فاضله‌ خود راه ندهید.». (نقل به مضمون) او مباحث گوناگونی را در این باب مطرح می‌کند از جمله: الهام آسمانی شاعر، اخلاقیات و شعر، شاعر در مدینه‌ فاضله و اعتراضات بر شعر. که این اعتراض افلاطون بر شعر، ارسطو را برمی‌انگیزاند که راه‌حل ارسطویی برای این مساله پیدا کند. ارسطو به روشنگری از طریق طبقه‌بندی می‌پردازد و در یونان انواع شعر را طبقه‌بندی می‌کند. حماسه، تراژدی، کمدی و... . او با روش خاص خود می‌خواهد بحث را به پیش ببرد که چه تفاوت‌ها و چه خصائص مشترکی بین انواع شعر می‌تواند باشد که منجر به رساله‌ «فن شعر» می‌گردد. بحث دوم: ارتباط متن با علوم مختلف؛ از جمله روان‌شناسی، جامعه‌شناسی و... است. بحث سوم: نقد عملی که بررسی و ارزیابی متن با روش‌ها و شیوه‌های گوناگون است و مباحث بی‌شماری در این بحث وارد است که فقط آنچه را که در ذهن دارم و زیاد هم طبقه‌بندی شده هم نیست را فهرست وار می‌آورم.

۱- مخاطب شناسی

۲- تاثیربر مخاطب

۳-توانایی فرد شاعر (فطری، کاربرد صنایع و ترکیب عناصر)

۴- فرم و محتوا۵- دوره‌ شعری

۶- مباحث سبک شناختی

۷- مباحث زبانشناختی

۸- تفاوت نظم و نثر

۹- زیبایی شناسی

۱۰- تقلید۱۱-شعر متعهد

۱۲-شعر برای شعر

۱۳- بررسی نظریات فرمالیستی

۱۴محتوا‌گرایان

۱۵-انواع ادبی

۱۶- صورت و تخیل

۱۷ - وزن

۱۸-تصویر

۱۹- زبان و...

و اینک خوانش بنده از مجموعه غزل «منم که می‌گذری-مهدی فرجی» که به‌صورت فهرست وار در ذیل می‌آید. امید است که جسارت بنده را ببخشاید. قالب این مجموعه غزل است که در برگیرنده‌ تغزل یا شعر غنایی هست و شعر غنایی، از لحاظ موضوع و حالت بیشتر جنبه‌ شخصی دارد. همچنین غزل شیوه‌ مشکلی برای بیان احساسات عاشقانه در عصر جدید است. به نظر می‌آید گنجاندن تصاویر و مفاهیم و کلمات نو در آن به خلاقیت بیش از اندازه نیاز دارد و همچنین کسانی که غزلسرایی را پیشه‌ خود کرده‌اند خود را به زحمت فراوان انداخته‌اند. چرا که غزل دارای محدودیت‌هایی است، یا بهتر است بگویم که دیگر قوالب شعری معاصر مانند: نیمایی و سپید رهاتر و آزادترند و می‌توانند خود را باز تولید کنند.

ولی غزل گرفتار یک سیر دوری است که شاعر باید با محدودیت‌های آن پنجه نرم کند. زبان شعری این مجموعه بسیار نرم، روان و ساده است که بیشتر با احساسات و عواطف کار دارد تا با مغز و اندیشه که در اصل نحوه‌ بیان مهم‌تر از خود اندیشه است. جا دارد در اینجا به مساله‌ فرم و محتوا اشاره‌ای بکنم. فرم و محتوا مانند یک برگ کاغذ هستند که اگر کاغذ پاره شود هر دو روی آن پاره می‌گردد. تصاویر این مجموعه، شاعرانه است که گاهی با واقعیات تجارب بشری همخوانی دارد. با پرداختن به درون مایه‌ اجتماعی؛ ۱۵ درصد این مجموعه شعرهایی با درون مایه‌ای اجتماعی است که شامل غزل‌های بیست و چهار تا بیست و هفت می‌باشد. که در دو مجموعه‌ پیش از این زیاد به این مورد پرداخت نشده بود. شاعر با استفاده از تلمیحات موجب غنای فرهنگی شعر معاصر- می‌گردد به مباحث بینامتنی نظر داشته است. مانند: « -دزد بغداد -گناه آدم و حوا -شمس و مولانا –حلاج –باربد».

ردیف پردازی در غزل شماره‌ ده با ردیف ((جان))که شاعر به خوبی از عهده اش بر آمده است. (هرچند به نظر برخی از محققین، اکثرشعرهای کلاسیک فارسی از چپ به راست نوشته شده است )هرچند امروزه این طرز نوشتن مورد خرده گیری است ولی به نظرم وقتی شاعر از عهده‌ کار برآید نه تنها عیب محسوب نمی‌شود بلکه بر التذاذ شعر نیز می‌افزاید. با به کار بردن ارائه‌های متعدد ادبی، بدیعی و بیانی... تشبیه و استعاره و کنایه و تلمیح و... شعر مهدی فرجی دارای زبان ساده و طبیعی است او از عهده‌ وزن‌ها و ردیف و قافیه و دیگر تنگناهای غزل به خوبی برمی‌آید. هرگاه وزن به منطق طبیعی زبان نزدیک‌تر می‌شود.

تصویر چشم‌نوازی در اشعارش دیده می‌شود. اشعار وی بیشتر تجربه‌ای تخیلی است که گاهی همراه با غم و غصه‌های فردی می‌شود. اشعارش وحدت لحن دارد. اعجاب ناگهانی مخاطب را بر می‌انگیزاند. کلامش آهنگین است. به موسیقی اهمیت می‌دهد شعر مهدی فرجی در ارتفاعی بیشتر صورت می‌گیرد ولی مدت بیشتری به پرواز ادامه نمی‌دهد یا به بیان دیگر در اغلب غزل‌هایش یک یا چندین بیت موفق دیده می‌شود ولی وحدت طولی غزل به طور کامل رعایت نمی‌شود. شاعر در این مجموعه دست به عصاست و گویی حس میانسالگی بر روحیه اش اثر گذار است.



همچنین مشاهده کنید