چهارشنبه, ۱۲ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 1 May, 2024
مجله ویستا

جَسْتِ ایمان


جَسْتِ ایمان

كركگور مفهوم «جست ایمان» را مطرح می كند و راه ایمان آوردن را در این می داند كه به درون ایمان جست بزنیم; یعنی ایمان بیاوریم بدون آن كه هیچ گونه دلیل و شاهدی داشته باشیم و یا طالب آن باشیم; تنها باید خویشتن را متعهد سازیم و تصمیمی قاطع بگیریم

●مقدمه

سورن كركگور (Soren Kierkegaard)، متفكر دانماركی و پدر اگزیستانسیالیسم، از حامیان افراطی اصالت ایمان (فیدئیسم) است. در نظر او، ایمان عالی ترین فضیلتی است كه انسان می تواند بدان دست یابد و نه تنها برتر از تعقّل است، بلكه به یك معنا، مخالف آن است. وی از كسانی كه حقیقت دین را به روش عینی و به كمك براهین بررسی می كنند، انتقاد می نماید و معتقد است حتی اگر بررسی هایمان موفقیت آمیز هم می بود، مطلوب (یعنی كسب معرفت نسبت به خداوند) حاصل نمی شد، بلكه ضایع می شد. در واقع، اگر ما می توانستیم وجود خداوند و عشق او نسبت به خودمان را اثبات كنیم، ایمان به خداوند محال می شد. به بیان كركگور، «بدون خطر كردن، ایمانی در كار نیست.

ایمان دقیقاً تناقض میان شور بیكرانِ روح فرد و عدم یقین عینی است. اگر من قادر باشم خداوند را به نحو عینی دریابم، دیگر ایمان ندارم. اما دقیقاً از آن رو كه بدین كار قادر نیستم، باید ایمان بیاورم. اگر بخواهم خویشتن را در وادی ایمان ایمن دارم، باید همیشه در آن نبود یقین عینی درآویزم تا در ژرفای آب، در عمقی ژرف تر از هفتادهزار فاتوم، باز هم ایمانم ایمن بماند».۱

كركگور مفهوم «جست ایمان» را مطرح می كند و راه ایمان آوردن را در این می داند كه به درون ایمان جست بزنیم; یعنی ایمان بیاوریم بدون آن كه هیچ گونه دلیل و شاهدی داشته باشیم و یا طالب آن باشیم; تنها باید خویشتن را متعهد سازیم و تصمیمی قاطع بگیریم.

كركگور در كتاب تعلیقه غیر علمی نهایی (Concluding Unscientific Postscript) خود استدلال می كند كسی كه سعی دارد تا ایمان دینی خود را بر اسناد و مدارك عینی یا تعقّل مبتنی سازد، اساساً برخطاست. وی تحقیق آفاقی در دین را جایز نمی داند. از دیدگاه آفاقی، مسیحیت امر تاریخی واقعی است كه حقیقت اش را به روشی یكسره آفاقی باید بررسی كرد. اما به نظر كركگور، حقیقت مسیحیت هیچ گاه بدین شیوه آفاقی درست طرح نشده است; یعنی اصلاً طرح نشده است; چرا كه مسیحیت به تصمیم باز بسته است.

رابرت مری هیو آدامز (Robert Merrihew Adams)، استاد فلسفه دانشگاه كالیفرنیا، در لس آنجلس، به نقد دیدگاه كركگور پرداخته است. سه دلیلی كه او در نوشته كركگور تشخیص می دهد عبارت است از: «دلیل تخمین» (the Approximation Argument)، «دلیل تعویق» (Postponement Argument) و «دلیل شورمندی» (the Passion Argument). این دلایل بر ضدّ تحقیق آفاقی در دین اقامه شده است. بر اساس دلیل تخمین، بیش ترین یقین قابل حصول در باب مسائل تاریخی، صرف تقریب و تخمین است و تقریب و تخمین نمی تواند پایه سعادت ابدی قرار گیرد. بر طبق این دلیل، اشكال استدلال آفاقی تاریخی این است كه نمی تواند یقین كامل به ما بدهد. اما این تنها ایراد كركگور به این نوع استدلال، به عنوان مبنای ایمان دینی نیست.

استدلال آفاقی اشكال دیگری نیز دارد و آن این كه تحقیقات آفاقی تاریخی هرگز كاملاً به پایان نمی رسد، به طوری كه كسی كه درصدد است ایمان خود را بر این تحقیقات مبتنی سازد، التزام دینی خود را تا ابد به تعویق می اندازد; چرا كه در فرایند پژوهش های تاریخی، هر زمان مشكلات جدیدی پدید می آید و با رفع آن ها مشكلات دیگری رخ می نماید. آدامز این اشكال را «دلیل تعویق» نامیده است. در بیانی كه كركگور از دلیل تخمین و دلیل تعویق دارد فرض بر این است كه نظام عقاید دینی می تواند از لحاظ آفاقی محتمل باشد. فقط از سر مماشات است كه كركگور این فرض را می پذیرد، وگرنه خودش جدّاً معتقد است كه ایمان دینی بالطبع، محتاج نامحتمل بودن آفاقی است. بر اساس دلیل شورمندی كركگور، اساسی ترین و ارزشمندترین خصیصه تدیّن، شورمندی بی حدّ و حصر است و شورمندی بی حدّ و حصر مقتضی نامحتمل بودن آفاقی.

آنچه در پی می آید ترجمه «جست ایمان»، (The Leap of faith)، مقاله سوم از كتاب فضیلت ایمان۲ نوشته رابرت مری هیو آدامز است كه در آن، دلیل تخمین كركگور مورد بررسی قرار گرفته است.۳

خلاصه نقد آدامز چنین است: اگر منظور كرگگور از دلیل تخمین این است كه اعتقادی كه به حدّ یقین نرسد پایه سعادت ابدی قرار گیرد و هر اعتقادی كه براساس استدلال آفاقی تاریخی شكل گیرد هیچ گاه به حدّ یقین نمی رسد، در این صورت می گوییم این اعتقاد به عنوان محتمل ترین راه می تواند پایه سعادت ابدی قرار گیرد. اما اگر منظور كرگگور این است كه در شكل گیری ایمان دینی هیچ قید احتمالی نمی تواند وجود داشته باشد، بلكه آنچه موردنیاز است یك عقیده تمام عیار است و حال آن كه چنین عقیده ای هیچ گاه از طریق استدلال آفاقی تاریخی قابل توجیه نیست; آن گاه می گوییم گرچه استدلال آفاقی تاریخی بیانگر یك اسناد احتمالی باشد امّا به جهت اهمیت ایمان دینی، كاملاً موجه است كه از این اسناد احتمالی به سوی اعتقادی بی قید و شرط جست بزنیم به خصوص اگر آن گونه كه كرگگور می گوید این جست یك تصمیم باشد. امّا چه بسا مقصود كرگگور این است كه صرف تصمیم برای شكل گیری ایمان دینی كفایت نمی كند، بلكه در كنار مسأله تصمیم، یك اطمینان عاطفی موردنیاز است كه این اطمینان هیچ گاه از راه استدلال آفاقی تاریخی حاصل نمی شود. ما این را از كرگگور می پذیریم، ولی او در صورتی كاملاً موفق است كه ثابت كند تحقیق آفاقی عقلی از نظر روان شناختی با اطمینان ایمانی ناسازگار است. این ادعا به صورت كلّی آن مورد قبول نیست، امّا می توان گفت نوعی تحقیق وجود دارد كه در طول فرایند تحقیق ایمان مؤمن دستخوش تزلزل است. ظاهراً انتقادات كرگگور بیش تر در برابر همین نوع تحقیق صورت گرفته است; اما باید بگوییم در این صورت دلیل تخمین كرگگور به دلیل تعویق او باز می گردد گرچه آنچه در این جا به تعویق می افتد اطمینان عاطفی مؤمن است و نه تصمیم داوطلبانه او.

در بررسی این مقاله خوب است به چند نكته توجه داشته باشیم.

۱. هرچند فیلسوف دین به مطلق دین نظر دارد و به صورت مصداقی بحث نمی كند، اما گاهی ذكر مثال ها از یك دین خاص (در این جا دین مسیحیت) می تواند گمراه كننده باشد. بنابراین مناسب است، به ادیان دیگر نیز توجه داشته باشیم. برای مثال یكی از تمایزات اساسی بین دین مبین اسلام و دین مسیحیت این است كه در دین مسیحیت اساس ایمان مبتنی بر اعتقاد به یك حادثه تاریخی ـ رستاخیز عیسی(علیه السلام) ـ است و حال آن كه این حادثه تاریخ مستقل از منابع دینی نداشته و بدین لحاظ مورد بحث و مناقشه فراوان قرار گرفته است. در مقابل، طرفداران دین نیز برای توجیه ایمان دینی راه های مختلفی پیموده اند. اما دین اسلام این امتیاز منحصر به فرد را دارد كه جدای از تاریخ دینی دارای تاریخ مستقلّی است. وجود پیامبراسلام(صلی الله علیه وآله) و انتساب قرآن به او از نظر تاریخی و با قطع نظر از منابع دینی امر قطعی و مسلّم است. اما گذشته از این ویژگی مهمّ، جوهره ایمان در اسلام متكّی به مسأله ای تاریخی نیست كه بخواهیم آن را با ادله تاریخی اثبات كنیم بلكه ملاك استفاده درست از عقل و فطرت خدادادی است.

۲. این نكته كه هیچ گاه از طریق استدلال آفاقی تاریخی نمی توان به یقین رسید، قابل تأمّل است. آیا هیچ رویداد تاریخی قطعی وجود ندارد؟ در مورد متواترات چه می توان گفت؟

۳. نظریه «جست ایمان» كرگگور بسیار مورد نقد قرار گرفته و بیان اشكالات آن از حوصله این مقال خارج است و تنها به ذكر چند نكته بسنده می كنیم: الف) چنان كه اشاره كردیم كرگگور و امثال او دین مسیحیت را نمونه اعلای دین می دانسته اند و در واقع با این توجیهات سعی در رفع نقایص دین مسیحیت داشته اند. این مشكلات تاریخی به گونه ای كه ایمان دینی در گرو حلّ آن ها باشد، در دین اسلام وجود ندارد. ب) به نظر ما شرط لازم ایمان، وجود معرفت قطعی نسبت به متعلّقات ایمان است. ایمان به معنای تن دادن به لوازم این معرفت است، حال چگونه می توان قبل از حصول این معرفت، تسلیم لوازم آن شد؟ ج) جست ایمان شاید در مقام عمل موجب رفع سرگردانی بشود امّا هیج توجیه معرفت شناختی ندارد.

●جستِ ایمان

یكی از استدلال های مهم در تعلیقه غیر علمی نهایی، دارای دو مقدمه است كه كركگور در قالب این كلمات بیان كرده است:

(۱) بالاترین یقین قابل حصول نسبت به مسائل تاریخی، صرف یك تخمین است.

(۲) و تخمین، اگر پایه سعادت ابدی تلقی شود، اصلاً كافی نیست.۴نتیجه، كه كاملاً روشن است، اما در كتاب، چنین موجز بیان نشده، عبارت است از:

(۳) بنابراین، سعادت ابدی نمی تواند مبتنی بر یقینی (عقلی) درباره مسأله ای تاریخی باشد.

این را در مقاله پیشین۵ «دلیل تخمین» نامیدم و با تفسیری كه از آن ارائه شد، مورد نقادی قرار دادم. حال فكر می كنم می توان تفسیر دیگری از آن ارائه داد كه دست كم تا حدّی در معرض همان انتقادات است، اما می تواند به گونه ای عمیق تر نقش واقعی كركگور را در تفكرات ما نسبت به ماهیت ایمان بنمایاند. به نظر من، گزینش یكی از این دو تفسیر ضرورتی ندارد; ظاهراً هر دو تفسیر با مقاصد كاملاً روشن موجود در كتاب مطابقت دارد.

این دو تفسیر، از این لحاظ كه مراد از «یقین» و در نتیجه، مراد از «تخمین» در تنظیم استدلال كركگور چیست، با هم تفاوت دارند. در تفسیر اول، این دو واژه بر میزان موجّه بودن اعتقاد مورد بحث بر اساس تحقیق تاریخی انجام شده دلالت دارد. استدلال ذیل می تواند مبتنی بر این قرائت باشد:

(۱. الف) بالاترین درجه موجّه بودن یك اعتقاد بر اساس استدلال آفاقی تاریخی، (objectivehistorical reasoning) فقط چیزی شبیه به یقین است (یعنی احتمالی زیر صد درصد).

(۲. الف) درجه ای از موجّهیت كه تنها شبیه یقین است، به هیچ وجه به عنوان پایه سعادت ابدی كفایت نمی كند.

(۳. الف) بنابراین، سعادت ابدی نمی تواند مبتنی بر استدلال آفاقی تاریخی باشد.

انتقاد من از این شكل استدلال، متوجه مقدمه دوم آن است. مقدمه

(۲. الف) مبتنی بر این نظر است كه به دلیل علاقه (بی نهایت) شدید یك فرد متدیّن به سعادت ابدی، هیچ شانس خطایی آن قدر كوچك نیست كه ارزش نگرانی نداشته باشد و بنابراین، احتمال كمتر از صددرصد نمی تواند توجیه كننده آن اعتماد كامل و بی چون و چرایی باشد كه ایمان دینی می طلبد. مخالفت من با این استدلال به دلیل این فرض غلط است كه تنها دلیل معتبر برای بی اعتنایی به خطر اشتباه، آن است كه آن قدر كوچك باشد كه ارزش نگرانی نداشته باشد. اما دلیل معتبری برای گونه ای دیگر از بی اعتنایی به خطر اشتباه نیز وجود دارد و آن خطر اشتباهی است كه به اندازه ای بزرگ است كه ارزش نگرانی دارد، اما بی اعتنایی به آن محتمل ترین راه برای رسیدن به اهداف اساسی است. بر طبق دلیل تخمین كركگور، ممكن است برای كسی كه می خواهد یك مسیحی واقعی شود، معقول باشد كه اگر بر اساس استدلال آفاقی تاریخی هفتاد درصد احتمال زنده شدن عیسی را بدهد، دیگر به سی درصد احتمال خطا اعتنایی نكند; زیرا این محتمل ترین راه برای رسیدن به اهداف اساسی اش می باشد، البته اگر هدف بسیار مهم او این باشد كه به رستاخیز عیسی ـ اگر و تنها اگر اتفاق افتاده باشد ـ ایمان بیاورد.

در تفسیر دیگر دلیل تخمین، از واژه های «یقین» و «تخمین» برای اشاره به خود اعتقاد استفاده می شود و نه میزان موجهیّت اعتقاد.

نویسنده:رابرت مری هیو آدامز

پی نوشت ها

۱ـ مایكل پترسون و دیگران، عقل و اعتقاد دینی، درآمدی بر فلسفه دین، ترجمه احمد نراقی و ابراهیم سلطانی، چاپ دوم، تهران، طرح نو، ص ۸۰

۲- Robert Merrihew Adams, The virtue of faith and other essays in philosophical theology, Oxford: Oxford University Press, ۱۹۸۷.

۳ـ برای اطلاع بیش تر از آراء كركگور در این زمینه و انتقادات آدامز، ر. ك. به: ـ سورن كركگور، انفسی بودن حقیقت است، ترجمه مصطفی ملكیان; ـ رابرت مری هیوآدامز، ادلّه كركگور بر ضدّ استدلال آفاقی در دین، ترجمه مصطفی ملكیان;

این دو اثر در مجله نقد و نظر، شماره سوم و چهارم، تابستان و پاییز ۱۳۷۴ به چاپ رسیده است.

۴- SOren Kierkegaard, Concluding Unscientific Postscript, trans. D.F. Swenson and W. Lowri (Princeton, N. J. :princeton University Press, ۱۹۴۱), P. ۲۵.

۵- Adams, The Virtue of faith, chapter ۲.

۶- Soren kierkegaurd, opcit, P. ۱۰۵.

۷ـ ریچاردسوئین برن چنین دیدگاهی اتخاذ نموده است. ر. ك. به:

Richard Swinburne, Faith and Reason (Oxford: Clarendon Press, ۱۹۸۱), chapters ۱ and ۴.

۸ـ البته كركگور معتقد است كه، بر حسب اصطلاحات خودش، تحقیقات هرگز كامل نمی شوند. در اینجا تفسیر دوم دلیل تخمین با آنچه كه در مقاله قبل «دلیل تعویق» نامیدم، یكی می شود ـ هرچند در اینجا اطمینانی عاطفی است كه معوّق می نماید و نه تعهدی مختارانه.

مترجم: محمدعلی مبینی

منبع:ماهنامه معرفت ، شماره ۵۱


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 2 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.