پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
گریه هایی که یقه ما را خواهد گرفت
نان رزمندگان و فرماندهان سرفراز پشت جبهه بودند، نه، جبهه ما همه اش خط مقدم بود و پشت و پس نداشت. پس زنان آنانی که در خط مقدم می جنگیدند هم رزمندگان جبهه بودند، این را پیشتر هم گفتیم، اما اجازه دهید این مطلب را اضافه کنیم که اگر جنگ برای رزمندگان تمام شد، برای این فرماندهان تمام نشد و گاه با عمق و وسعت بیشتر ادامه دارد. در این مقال فقط می خواهم یک نمونه ذکر کنم؛ حتما اسم جانبازان اعصاب و روان به گوشتان خورده است. اگر نشنیده اید اینان پاک ترین بندگان خدا هستند که گاه در عین معصومیت ، دست به رفتار سخت می زنند. اینان مظلوم ترین فرزندان ایران هستند که گاه شاید سیلی بر گونه خود یا عضو خانواده هم بنوازند.
اینان فرشتگان را شرمنده صبوری خود می کنند اما... اما همسران اینان صبورترین هستند و فرزندانشان نیز هم. متاسفانه دشواری زندگی اینان نه به کلام درآمده است و نه به تصویر، شکوه بزرگی این افسران را فقط خداوند بزرگ می داند و بس و حماسه معصومیت و مظلومیت فرزندان شان را نیز هم. من همیشه خواسته ام ، نسبت به این جانبازان و خانواده هاشان ادای دین کنم اما به حقیقت و به دور از هرگونه تعارف می گویم،قلمم ناتوان است و واژه ها را تاب شرح این عصمت مظلوم نیست، چند روز پیش اما شعری از جاودان یاد ابوالفضل سپهر خواندم که فکر می کنم شاید بشود با روایت دوباره ابیاتی از آن به این بزرگ مردان ادای احترام کرد. او از زبان فرزند جانباز می سراید:
دویدم و دویدم/سرکوچه رسیدم
بند دلم پاره شد/از اون چیزی که دیدم
بابام میون کوچه/افتاده بود رو زمین
مامان هوار می زد/شوهرمو بگیرین
مامان با شیون و داد/می زد توی صورتش
قسم می داد بابارو/به فاطمه ، به جدش
تو رو خدا مرتضی/زشته میون کوچه
بچه داره می بینه/تو رو به جون بچه...
تو سینه و سرش زد/هی سرشو تکون داد
رو به تماشاچیا/چشماشو بست و جون داد
سوی بابا دویدم/بالاسرش رسیدم
از درد غربت اون/هی به خودم پیچیدم
درد غربت بابا/غنیمت نبرده
شرافت و خون دل/نشونه های مرده
ای اونایی که امروز/دارین بهش می خندین
برای خنده هاتون/دردشو می پسندین
امروزشو نبینین/بابام یه قهرمونه
یه روز به هم می رسیم/بازی داره زمونه
موج بابام کلیده/قفل در بهشته
درو کنه هرکسی/هر چیزی رو که کشته
یه روز پشیمون می شین/که دیگه خیلی دیره
گریه های مادرم/یقه تونو می گیره
... تو نمی دانی این جبهه چقدر دشوار است، بله، این جا جهاد اکبر، شکوه جهاد اصغر را صدچندان می کند. این جا بهشت شرح هر لحظه ای است که همسر جانباز، دختر و پسر جانباز، در اوج معصومیت، تندخویی همسر را، پدر را به شکیبایی گره می زنند. من مطمئنم این لبخندشان در آسمان هزاران هواخواه دارد بگذار برخی از زمینیان نفهمند، بگذار حقارت خود را در نیشخندهای خود نشان دهند جانباز اما، آن قدر قامت فراز است که خورشید را همسایه پایین دستی خود می بیند و خانواده اش نیز شانه به شانه خورشید می دهند. بگذار بعضی را توان فهم این حقیقت نباشد، مگر از خورشید چیزی کم می شود وقتی برخی ها نورش را نبینند که از جانباز چیزی کم شود در فصل کفران عزت؟...
نمایندگی زیمنس ایران فروش PLC S71200/300/400/1500 | درایو …
دریافت خدمات پرستاری در منزل
pameranian.com
پیچ و مهره پارس سهند
خرید بلیط هواپیما
روز معلم ایران رهبر انقلاب معلمان دولت سیزدهم نیکا شاکرمی مجلس شورای اسلامی مجلس شهید مطهری خلیج فارس دولت حجاب
تهران هواشناسی پلیس شهرداری تهران سیل آموزش و پرورش قوه قضاییه بارش باران فضای مجازی سلامت سازمان هواشناسی دستگیری
خودرو قیمت خودرو حقوق بازنشستگان قیمت دلار دلار ایران خودرو قیمت طلا بانک مرکزی سایپا بازار خودرو کارگران تورم
تلویزیون سینما رادیو سریال رضا عطاران فیلم سینمای ایران دفاع مقدس موسیقی تئاتر نون خ رسانه ملی
دانشگاه علوم پزشکی مکزیک
رژیم صهیونیستی غزه اسرائیل فلسطین آمریکا جنگ غزه نوار غزه روسیه چین حماس عربستان یمن
استقلال پرسپولیس فوتبال سپاهان تراکتور رئال مادرید بایرن مونیخ باشگاه استقلال لیگ قهرمانان اروپا لیگ برتر باشگاه پرسپولیس لیگ برتر فوتبال ایران
همراه اول دبی واکسن تبلیغات اپل ناسا وزیر ارتباطات گوگل پهپاد
خودکشی کبد چرب میوه کاهش وزن دیابت بیمه داروخانه ویتامین طول عمر بارداری