پنجشنبه, ۲۵ بهمن, ۱۴۰۳ / 13 February, 2025
مجله ویستا

۸ دستور ایمنی برای سفر دستیاری


۸ دستور ایمنی برای سفر دستیاری

به امید روزی که وقتی باز می گردیم و به دوران دستیاری خود نگاهی می اندازیم, به یاد بیاوریم که توانسته ایم از آن, روزگاری سرشار از خاطرات خوب بسازیم و حسرت روزها و دقایق بربادرفته, آزارمان ندهد

امروزه همه پزشکان، خصوصا متخصصان که دوره دستیاری را پشت سر گذاشته‌اند، متفق‌القول بر این نکته تاکید می‌کنند که دوره نه‌چندان آسانی را گذرانده‌‌اند، دوره‌ای سراسر تنش و چالش؛ اما مسلما این دوره، روی دیگری هم دارد...

شاید فرصتی باشد برای رشد شخصیتی و حرفه‌ای‌ شما و احتمالا سخت‌ترین دوره‌ای از زندگی که بیشترین چیزها را به شما خواهد آموخت. در واقع، دوره دستیاری، همان‌طور که می‌تواند زمانی پر از استرس و اضطراب باشد، می‌تواند به دوره‌ای مملو از رضایتمندی و خشنودی پزشک هم تبدیل شود.

دوره دستیاری، تفاوت میان پزشک و فارغ‌التحصیل دانشکده پزشکی بودن را به نمایش می‌گذارد. در این محیط، می‌توانید چیزی بیش از یک گواهی‌نامه به دست آورید؛ دوستان تازه، مجموعه‌ای از داستان‌هایی که آنها را در تمام طول عمرتان تعریف می‌کنید و هیچ‌گاه هم کهنه نمی‌شوند، اعتماد به نفس و در نهایت، متخصص شدن. البته به یاد داشته باشید که هرگز نباید منافع خانوادگی یا شخصی خود را قربانی آن کنید.

باوجود تمامی موارد ذکر شده، استرس و تنش، شاخصه اصلی این دوره به حساب می‌آید، اما یک رزیدنت واقعا نباید تصور کند که تمامی زمان وی در این دوره به عذاب خواهد گذشت، زیرا او کارهای بسیار مهم‌تری دارد که باید انجام دهد، تا فکر کردن به استرس‌های زندگی: بیشتر بخواند، پروسیجرهای بیشتری انجام دهد و همیشه گوش به زنگ باشد. در این میان، به فکر روح و جسم خود هم باشد و به این فکر کند که برای آنها چه می‌تواند انجام دهد و چگونه باعث ارتقای آنها شود.

جای هیچ شکی نیست که شما به عنوان دستیار در این دوره، وقت کمتری دارید تا به کارهای مورد علاقه خود بپردازید، اما برای حفظ حس خوب شخصی‌ خود، باید همان‌طور که مراقب احساسات بیماران‌تان هستید و به آنها احترام می‌گذارید، به خود نیز توجه داشته باشید.

● خوب بودن یعنی چه؟

در این میان شاید لازم باشد در ابتدا «خوب بودن» را برای خود تعریف کنیم. معنی ساده آن، چیزی نیست جز داشتن تعادل در زندگی شخصی که به نظر می‌رسد دوره دستیاری، دشمن شماره یک آن باشد، زیرا دنیایی از الگوهای غیرطبیعی خواب، استرس بالا و حجم سنگین کار آن را احاطه کرده است.

تلاش برای داشتن سلامتی این است که بتوانید زندگی خود را در همه موارد به سمت تعادل هدایت کنید تا به‌طور کلی شادمانی، کار، روابط، دوستی‌ها، سرگرمی‌ها، معنویت و دیگر موارد مورد علاقه خود را ارتقا دهید. درواقع، خوب بودن این نیست که تنها از افسردگی و فرسودگی شغلی اجتناب کنید، بلکه باید از زندگی خود بیشتر لذت ببرید که مسلما به شما کمک می‌کند پزشکان بهتری باشید برای بیمارانتان، والدینی بهتر برای فرزندانتان و دوستان صمیمی‌تر برای همکارانتان و از همه مهم‌تر، برای خودتان.

اگرچه راهی برای فرار از عوامل تنش‌زای دوران رزیدنتی به چشم نمی‌خورد، شاید با کمی تمرین بتوانیم خود را از ترکش‌های عوارض جانبی جدی آنها، مانند فرسودگی، افسردگی و اختلال در عملکرد روزانه محفوظ بداریم.

فرسودگی شغلی، نشانگانی است که با کاهش لذت و کارایی در کار، خود را نشان می‌دهد و دارای سه جزء مهم است: خستگی عاطفی، مسخ شخصیت و حس کم شدن موفقیت شخصی. علایم این اختلال شامل موارد زیر هستد: کاهش علاقه به کار، احساس ترس، اجتناب از دیگران، انزواطلبی، خشم، نفرت از کار، خستگی، ناتوانی در تمرکز، اضطراب، بی‌خوابی، تحریک‌پذیری، سوء مصرف مواد و الکل، درد بدن، تهوع، طلاق گرفتن، شکست در روابط و سرخوردگی. اگرچه دچار این نشانگان شدن در دوره رزیدنتی می‌تواند اتفاق افتد، خوشبختانه با راهنمایی درست حرفه‌ای قابل درمان است. با ارتقای سلامتی خود در راه پر فراز و نشیب دستیاری، می‌توان به خوبی از این شرایط به درآمد و حتی به دیگرانی که در توفان آن گرفتار آمده‌اند، کمک کرد.

● چگونه سلامت خود را ارتقا دهیم؟

برای حفظ احساس تعادل خود در همه زمینه‌ها، باید برای هر چیزی که برایتان اهمیت دارد و معنی خاصی به زندگی‌تان می‌بخشد، وقت بگذارید. لیستی از اولویت‌های زندگی‌‌تان تهیه کنید (خانواده، کار، پژوهش، دوستان، ورزش، آشپزی، سرگرمی‌ها و...) و آنها را به ترتیب اهمیت، رتبه‌بندی کنید. تصمیم بگیرید که کدام‌یک از آنها جدا از شغلتان، برای شخص خودتان، از بقیه مهم‌تر است و برای حفظ تعادل زندگی‌تان بیشتر کمک می‌کند. حالا آن را به خودتان هدیه بدهید.

مطالعات نشان داده‌اند پزشکانی که مایلند سلامت خود را حفظ کنند، آن را در ۵ حوزه تقسیم‌بندی می‌کنند:

۱) ارتباط‌ها: این طبقه شامل ارتباط با دوستان، خانواده، همکاران و اجتماع است.

۲) مذهب / معنویت: که شامل پرداختن و توجه به مذهب، همچنین مدیتیشن می‌شود.

۳) مراقبت از خود: زمانی را به مراقبت از خود اختصاص دهید، یعنی گاهی هم سری به گنجه سرگرمی‌ها، ورزش، تغذیه مناسب، مشورت‌های شخصی و درمان افسردگی بزنید و البته از الکل و مواد دوری کنید. فراموش نکنید که گاهی هم کمی داشتن خوشی بد نیست!

۴) کار: همه ما به راه‌هایی نیاز داریم که کارمان را کمی معنی‌دارتر و رضایت‌بخش‌تر کنند. در واقع باید سعی کنیم چرخش‌های برنامه‌هایمان را دوستانه‌تر کنیم، خود را با سیستم شب‌بیداری‌ها منطبق سازیم، بیماران مشکل و دردسرآفرین را با دیگران در میان بگذاریم و از آنها کمک بخواهیم و برنامه‌های سلامت را با دیگر دستیاران برنامه‌ریزی کنیم.

● چند توصیه دوستانه

مهم است که به‌طور کلی نسبت به سفری که در آن قدم گذاشته‌ایم و پا در آن جاده نهاده‌ایم، خوش‌بین بوده و مثبت فکر کنیم. تعادل را در همه زمینه‌ها حفظ نماییم و روی موفقیت نهایی خود که در پایان این راه انتظار ما را می‌کشد، تمرکز داشته باشیم. قبول داریم که هریک از این روش‌ها مشکل است، اما شاید با چند ایده‌ای که در زیر می‌آیند، بتوان سریع‌تر به سلامت و خوب بودن شخصی خود برسیم.

۱) فلسفه شخصی خود را ارتقا داده و اهداف‌تان را اولویت‌بندی کنید.

۲) ارتباط‌های مرتبط با سلامت‌تان را حفظ کنید و زمانی را به افرادی اختصاص دهید که می‌توانید درباره احساستان با آنها صحبت کنید.

۳) با تغذیه صحیح، ورزش و خوابیدن کافی (هرزمان که می‌توانید) از خودتان مراقبت کنید و کارهایی را انجام دهید که شما را «خود»تان می‌کند.

۴) هر روز دنبال چیزی باشید که برای شما شادمانی، خصوصا درکارتان به ارمغان بیاورد، مانند داشتن یک تعامل مثبت با بیمار یا یاد گرفتن یک بازی.

۵) زمان‌هایی را که در برنامه‌تان برای موارد مهم و با اهمیت زندگی‌تان گذاشته‌اید، مانند زمانی برای با خانواده بودن، ورزش یا کارهای اجتماعی، از حالت بلوکه درآورید. مطمئن شوید که شما در اختیار زمان نیستید، بلکه با برنامه‌ریزی زمان را در دست دارید.

۶) از اینکه باعث ارتقای خود در طول زمان شده‌اید و موفق بوده‌اید، از خودتان تشکر کنید.

۷) یاد بگیرید به تعهداتی که برای شما مهم نیستند، «نه» بگویید (حتی اگر برای دیگری مهم باشد). به این ترتیب می‌توانید و فرصت دارید که به موارد مهم در زندگی‌ خودتان، «بله» بگویید.

۸) یاد بگیرید که امکانات در دسترس خود را پیدا کنید و در استفاده از آنها هیچ شکی به خود راه ندهید.

در نهایت اینکه بدانید مهم‌ترین چیز، صحبت کردن است. همه ما به احساس اعتماد و تایید از سوی کسی که آنقدر صادق هست تا درباره احساسات‌مان با او صحبت می‌کنیم، نیاز داریم. این شخص می‌تواند یک همکار، همسر، دوستی خارج از محیط کار، یک شخص روحانی یا یک مشاور باشد. باز تاکید می‌کنیم که درباره احساسات‌تان حرف بزنید. از منابع و امکاناتی که در دانشکده یا بیمارستان در اختیارتان قرار دارد، حداکثر استفاده را ببرید.

به امید روزی که وقتی بازمی‌گردیم و به دوران دستیاری خود نگاهی می‌اندازیم، به این سفر پر از چالش و تنش از یک سو و دنیایی پر از شادمانی و دوستان خوب از دیگر سو، به یاد بیاوریم که می‌توانسته‌ایم و توانسته‌ایم از آن، روزگاری سرشار از خاطرات خوب بسازیم و حسرت روزها و دقایق بربادرفته، آزارمان ندهد. خاطراتی که عمری برایمان می‌ماند و می‌تواند سرآغاز یک زندگی دیگر در این وادی شود. باز به یاد بیاوریم که از آن به بهترین نحو استفاده کرده‌ایم و می‌توانیم تجربیات ارزشمند خود را با دیگران سهیم شویم تا آنها نیز قدم در راهی بگذارند که تنها از این دوران، افسردگی و خستگی یادشان نماند. به خود آفرین بگوییم، از اینکه این سفر را به سلامت پشت سر گذاشته‌ایم و پا در راه بقیه زندگی نهاده‌ایم.

دکتر نیلوفر شایسته