یکشنبه, ۲۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 12 May, 2024
مجله ویستا

پویش های جدید استراتژی امریکا در عراق


پویش های جدید استراتژی امریکا در عراق

در دوران اخیر از موارد چالش برانگیز دستگاه مجریه و کنگره امریکا, مساله استراتژی افزایش و کاهش نیرو در عراق بوده است اما در سایه ملاحظات امریکا در عراق, استراتژی افزایش نیرو در کنار وجوه دیگر استراتژی, مبنای محوری یافت

این گونه به نظر می رسد که فرآیند تصمیم گیری در مراکز قدرت و دستگاه سیاست خارجی امریکا از هنگام پیروزی دموکرات ها در انتخابات کنگره ماه نوامبر۲۰۰۶ تا سپتامبر ۲۰۰۷ مبتنی بر تقابل بوده است. به گونه یی که از یک سو، استراتژی بوش منجر به ابطال لوایح تصویبی از سوی کنگره می شد و از سوی دیگر موجی معکوس، دیپلماسی دوگانه در مراکز قدرت ایجاد می کرد. مسلم است که ریشه آن همه چالش ها ناکامی نومحافظه کاران در جنگ عراق بوده اما در شرایط حاضر فصلی برای پویش های جدید استراتژی امریکا ایجاد شده است.

▪ قرائن نشان می دهد که در بستر این پویش ها نوعی وحدت رویه و همگرایی نسبی مبتنی بر مفاهمه در مراکز قدرت امریکا به وجود آمده است.

۱) استراتژی بهره موفق

در دوران اخیر از موارد چالش برانگیز دستگاه مجریه و کنگره امریکا، مساله استراتژی افزایش و کاهش نیرو در عراق بوده است. اما در سایه ملاحظات امریکا در عراق، استراتژی افزایش نیرو در کنار وجوه دیگر استراتژی، مبنای محوری یافت. طبیعی بود که این استراتژی به جهت تحمیل عسرت بر نیروهای امریکایی، فرسایش و تقلیل توان دفاعی نیروهای نظامی امریکا و همچنین افزایش هزینه های نظامی در همسویی با دستگاه کنگره قرار نگیرد و موجد چالش های درون خاستگاهی در مراکز قدرت شود.

نکته آن است که استراتژی افزایش نیرو در بستر عمل هم چالش های دیگری را برانگیخت و منجر به گسترش موجی از خشونت و ترور در عراق شد و به تبع خود ماشین نظامی امریکا را در گردابی فرو برد که بوش چاره یی جز تعدیل سیاست تهاجمی و همگرایی نسبی با مرکز دیگر قدرت یعنی کنگره نداشت. بدین وسیله بوش برای اولین بار با کاهش نیروها در عراق موافقت کرد و این موافقت به زعم پندار بوش به معنای پیشرفت استراتژی نومحافظه کاران در عراق بوده و وضعیت این کشور متفاوت از گذشته، تغییراتی را مطابق میل آنان ایجاد کرده است.

مسلم است که مبنای ایجاد چنین پویش جدید و همکاری گرایی درون نهادی برپایه الزامات و توصیه های رهبر نیروهای چندملیتی امریکا در عراق (ژنرال دیوید پترائوس) و سفیر این کشور در عراق(رایان کروکر) استوار شده است که از آن می توان به استراتژی بهره موفق یاد کرد. استراتژی بهره موفق که به منظور تجدید نظر در اساس استراتژی امریکا در عراق تمهید یافته است، بیان می دارد که پیشرفت چشمگیر و قابل توجه ماشین نظامی امریکا در عراق، متضمن بازگشت تدریجی نیروهای امنیتی امریکا به کشور خواهد بود. طبیعی است که اتخاذ این استراتژی در شرایطی که دستگاه کنگره موجی از انتقاد را برای گروه بوش دامن زده است، بتواند نظم و ثبات تدریجی را در اردوی جمهوریخواهان بازگرداند و شکاف موجود بین دوطبقه موجود در دستگاه قدرت را پر کند، ضمن آنکه دستگاه قدرت امریکا اتخاذ چنین بینشی را برای تقاعد افکار جامعه امریکا در پیش گرفته تا هژمونی شکست پنداشته آنان از مظان اتهام افکار عمومی رهایی یابد. نظر به شکست تدریجی امریکا در عراق، بوش کوشیده است تا با هر روش اعلامی و اعمالی از تداوم شکست جلوگیری نماید. با این همه این گونه می نماید که اتخاذ استراتژی بهره موفق نیز از جمله روش هایی است که بتواند متضمن بازگشت هیمنه از دست رفته نومحافظه کاران باشد تا بیش از این هیمنه آنان به وهن و شکست نگراید.

۲) سیاستگذاری در بطن تنش

با توجه به نقش کنگره در ترسیم بخشی از خط مشی های سیاسی امریکا، این دستگاه سیاستگذاری از نوامبر۲۰۰۶ چالش های فراوانی برای بوش و تیم کاری اش به وجود آورده است. علت بروز چنین چالش هایی به تسلط بی چون و چرای حزب دموکرات در دومجلس نمایندگان و سنا بازمی گردد. ضمن آنکه در این دوران استراتژی کنگره در باب بحران عراق بیشتر در جهت تخطئه استراتژی های بوش و کاهش نیرو در عراق تمهید یافته است و ملاحظات سیاسی و بینش تقابلی کنگره شکافی را در جبهه جمهوریخواهان ایجاد کرده و استراتژی این جبهه را معروض نقد قرار داده است. به عبارت دیگر تحت تاثیر همین چالش ها، بسیاری از جمهوریخواهان به اردوی مخالفان و منتقدان بوش پیوسته اند.

هم اینک موضوع عراق، کنگره امریکا را در ارائه اظهار نظر های نمایندگان سنا و مجلس نمایندگان به مبارزه نفس گیری با دستگاه مجریه مبدل ساخته است. کار لوین رئیس کمیته نیروهای مسلح سنا را عقیده بر آن است که طرح جدید بوش به معنای تغییر در مسیر جنگ عراق است و با توجه به عدول بوش از مواضع نخستین اش، این استراتژی متضمن افزایش مدت جنگ و بازگشت به وضعیت نخست و تضعیف موقعیت نیروها خواهد بود. جک رید نیز معتقد است که خروج نیروها، واکنش به رویداد در عراق نیست بلکه نتیجه کارکرد درونی نیروهای نظامی است که قوای آنها بعد از روزگارانی تحلیل رفته است. دیگر آنکه خروج از عراق به معنای جست وجوی جدید القاعده در به دست آوردن پناهگاه جدید در این کشور خواهد بود. یک امعان نظر بر افق پندار مردان کنگره نشان می دهد که اگر چه اظهار اینگونه نظرات به لحاظ نظری در ورای استراتژی جدید بوش در تقابل آن قرار می گیرد اما زبده و عصاره آن در عمل در موازات استراتژی بهره موفق بوش قرار گرفته است که قبل از هر چیز ناظر بر ایجاد وحدت رویه و همگرایی در اداره جنگ عراق است. به عبارت دیگر باید گفت که استراتژی بوش درصدد برآوردن همان اهدافی است که نظرات مردان کنگره درصدد آن است و اینگونه می نماید که ماحصل و جمع آن درصدد تعقیب یک هدف مشترک است و آن استفاده از نفوذ و اراده سیاسی برای پیروزی در عراق است.

صلاح الدین هرسنی