یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا

حکیم حکمت لقمانی


حکیم حکمت لقمانی

سعدی کیست بیشتر ما سعدی را شاعری ایرانی می دانیم, اما واقعا این تمام آن چیزی است که سعدی دارد آیا واقعا سعدی تنها یک شاعر است همچون شاعران دیگر ایران

سعدی کیست؟ بیشتر ما سعدی را شاعری ایرانی می‌دانیم، اما واقعا این تمام آن چیزی است که سعدی دارد؟ آیا واقعا سعدی تنها یک شاعر است همچون شاعران دیگر ایران.

ایران و فرهنگ ایرانی شاعران کمی را در خود جای نداده بلکه می‌توانیم بگوییم بیشترین تعداد شعرا از این سرزمین برخاسته است. ولی بیشتر این شعرا نتوانستند ذهن و زبان ایرانیان را به خود اختصاص دهند، جز تنی چند از آنان. باز هم به پرسش اول بازگردیم، سعدی آیا تنها یک شاعر است که شعر می‌گوید و نثر می‌نویسد یا آن که چیزی فراتر از اینها نیز در خود دارد که دیگران ندارند. اگر این طور است آن امر فراتر چیست؟

به نظر می‌رسد درباره سعدی باید قضاوتی فراتر از یک شاعر داشته باشیم. سعدی بیش از هر چیزی به گمانم حکیمی است که می‌خواهد به تربیت اجتماع بپردازد. آن هم با زبان حکایت و روایت. در پس هر حکایت سعدی، نکته‌ای نهفته است که اگر فرد دیگری غیر از او می‌خواست آنها را به مخاطبان تفهیم کند، باید صفحات زیادی را سیاه می‌کرد، اما او تنها در چند سطر مهم‌ترین و عمیق‌ترین نکات اخلاقی، تربیتی، اجتماعی را در قالب بیان شیرین روایی به مخاطب انتقال می‌دهد؛ به گونه‌ای که مخاطب آن را بدون کمترین زحمتی درمی‌یابد.

آثار سعدی در ظاهر شامل دسته‌بندی کتاب‌های فلسفی قرار نمی‌گیرد، اما اگر بگوییم تعریف حکمت عبارت است از «معرفت به واقعیات آنچنان که هستند و آنچنان که باید باشند و به کار بستن آن در زندگی که موجب تبدل زندگی طبیعی آدمی به «حیات معقول» می‌گردد.»(۱)‌ در این معنی آثار سعدی سرشار از حکمت است. باب‌های مختلف گلستان و بوستان سعدی پر از حکایات حکمت‌آموزی است که هر فردی می‌تواند درس خود را از آنها بگیرد. هر یک از این باب‌ها، به یکی از مسائل اساسی زندگی می‌پردازد و در واقع به افراد نحوه رفتار درست را در موقعیت‌های گوناگون آموزش می‌دهد.

عناوین باب‌ها، خود گویای این نکته است؛ باب‌هایی چون در سیرت پادشاهان، در اخلاق درویشان، در فضیلت قناعت، در فواید خاموشی در عشق و جوانی، در ضعف و پیری، در تاثیر تربیت، در آداب صحبت، در عدل و تدبیر و رای، در احسان، در تواضع، در رضا، در شکر بر عافیت، در توبه و راه صواب، در مناجات.

دنیایی که سعدی در آثارش ترسیم می‌کند، برگرفته از دنیایی است که خود آن را تجربه کرده است. به تعبیر دیگر، حکایات و روایاتی که سعدی بیان می‌کند، عین زندگی واقعی انسان‌هاست. همان گونه که زندگی واقعی آکنده از خوبی‌ها و زیبایی‌ها و در عین حال آمیخته با زشتی‌ها و تلخی‌هاست حکایات سعدی نیز این‌گونه است. ‌ سعدی یک مردم‌شناس حرفه‌ای است.(۲) سعدی در زندگی عملی و سیر و سفرهایش، نکاتی را که در زندگانی همگانی به صورتی قابل طرح می‌دیده، با دریافتی حکیمانه بازگو کرده است، چنان که التفات بدانچه مورد توجه سعدی قرار گرفته، در واقع مشرب وی را در توجه به مردم و روحیه مردم‌شناسی وی نشان تواند داد. سعدی خود به این نکته به تلویح اشاره می‌کند که:

در اقصای گیتی بگشتم بسی / به سر بردم ایام با هر کسی

تمتع زهر گوشه‌ای یافتم / زهر خرمنی خوشه‌ای یافتم

علاوه بر همه اینها که موجب تاثیرگذاری سخنان این حکیم ایرانی می‌شود، باید به عوامل دیگری که موثر است نیز اشاره کرد. یکی از آنها روحیه خود سعدی است که وی دارای اعتدال روانی در برابر محیط و فرهنگ جامعه دوران خود بوده است که علت آن نیز مسافرت زیاد و نشست و برخاست فراوان با طبقات مختلف مردم از عامی گرفته تا حکیم و فیلسوف و عارف دانست. عامل دیگر این تاثیرگذاری در خوش‌بینی و مدارا با انسان‌هاست. نمونه معروف این روحیه را می‌توان در این شعر سعدی که امروزه بر سر در سازمان ملل نقش بسته است، دید.

بنی‌آدم اعضای یک پیکرند/ که در آفرینش زیک گوهرند

چو عضوی به درد آورد روزگار / دگر عضوها را نماند قرار

توکز محنت دیگران بی‌غمی/ نشاید که نامت نهند آدمی

دنیایی که سعدی در گلستان ساخته است، دنیایی است که وی بیشتر آن را توصیف می‌کند. به عبارت دیگر سعدی هر آنچه را که دیده با زبان فاخر خود برای خواننده در قالب حکایت تصویر کرده است و این دنیا در گلستان چکیده‌ای از دنیای واقعی سعدی در عصر و زمانه اوست.

راز تنوع و گونه‌گونی و پست و بلندی در گلستان همین است که ما به ازای دنیای واقعی است؛ آنچه هست نه آنچه باید باشد. اگر ما بخواهیم نظر سعدی را درباره دنیای آرمانی و متعالی بدانیم باید به بوستان مراجعه کنیم. آنجاست که سعدی تنها توصیف نمی‌کند بلکه به تبیین دیدگاه‌های خود از دنیای متعالی می‌پردازد. در اینجا دیگر زشتی و بدی بی‌رنگ و بی‌رونق است و در عوض خوبی و زیبایی درخشنده و درخشان.

گلستان و بوستان سعدی در دایره حکمت عملی قرار می‌گیرند که منبعث از حکمت شرعی و نبوی است؛‌ حکمتی که برای زندگی و منبعث از خود زندگی است. شاید در این حکمت، از اصطلاحات متداول حکمی و فلسفی استفاده نشده باشد، اما این کار نه تنها عیبی برای او نیست بلکه حسن آن نیز به شمار می‌رود، چرا که حکمتی است که برگرفته از زندگی واقعی انسان­هاست. اگر بخواهیم با مثالی این تفاوت را نشان دهیم، شبیه به موضوع زبان است. زبان در یک تقسیم­بندی کلی می‌تواند به ۲ صورت خود را نشان دهد، یکی به شکل حضور در لغتنامه‌­ها و فرهنگ‌ها و دیگری به صورت حضور در میان مردم به شکل ارتباطات کلامی.

شاید زبانی که مردم با آن حرف می‌زنند، دقیقا همان چیزی نباشد که در لغتنامه‌ها ثبت شده است، اما با آن نیاز اجتماعی و ارتباطات مردم برآورده می‌شود. این زبان همان زبانی است که زنده است و با مردم زندگی می‌کند و اساسا از مردم متولد می‌شود.

حکمتی که در آثار سعدی یافت می‌شود، از این نوع (نوع دوم)‌ است. حکمتی که می‌توانیم نام آن را حکمت لقمانی بخوانیم، نه یونانی.

در پایان، یک حکایت از کتاب اخلاق ناصری تالیف خواجه نصیرالدین طوسی (فیلسوف مشایی)‌ و گلستان سعدی می‌آوریم تا این تفاوت آشکار شود. «و یعقوب کندی که از حکمای اسلام بوده است، می‌گوید: باید که طالب فضیلت از صورت‌های آشنایان خویش آیینه‌ای سازد تا از هر صورتی، وضعی که مستتبع سیئه‌ای افتد، استفادت کند و بر سیئات خود اطلاع یابد یعنی تفقد سیئات مردمان کند و بر هر یکی از آن خود را به مذمت و عتاب ملامت کند چنان‌که گویی مگر آن فعل از او صادر شده است.»

سعدی گوید: «لقمان را گفتند: ادب از که آموختی؟ گفت از بی‌ادبان که هرچه از ایشان در نظرم ناپسند آمد، از فعل آن پرهیز کردم.»(۳)

نگویند از سر بازیچه، حرفی / کز آن پندی نگیرد صاحب هوش

اگر صد باب حکمت پیش نادان / بخوانند آیدش افسانه در گوش

پانوشت‌ها:

۱ ـ سه شاعر: علامه محمدتقی جعفری

۲ ـ مقاله سعدی و فرهنگ مردم، مندرج در کتاب ذکر جمیل سعدی

۳ ـ به نقل از مقاله گلستان و اخلاق ناصری مندرج در کتاب ذکر جمیل سعدی

حسین نعمتی



همچنین مشاهده کنید