چهارشنبه, ۲ خرداد, ۱۴۰۳ / 22 May, 2024
مجله ویستا

خطر سالمند شدن جمعیت جهان


خطر سالمند شدن جمعیت جهان

پدیده سالمند شدن جمعیت به تدریج در حال نزدیک تر شدن به جهان امروز ماست و هر روز که می گذرد, این امر بیشتر خود را نشان می دهد و عواقب آن بیشتر بشریت را به وحشت می اندازد

پدیده سالمند شدن جمعیت به تدریج در حال نزدیک‌تر شدن به جهان امروز ماست و هر روز که می‌گذرد، این امر بیشتر خود را نشان می‌دهد و عواقب آن بیشتر بشریت را به وحشت می‌اندازد.

پدیده سالمند شدن جمعیت به تدریج در حال نزدیک‌تر شدن به جهان امروز ماست و هر روز که می‌گذرد این امر بیشتر خود را نشان می‌دهد و عواقب آن بیشتر بشریت را به وحشت می‌اندازد.

هنگامی که صندوق بین‌المللی پول در ابتدای ماه جاری اثرات بحران اخیر مالی جهان را محاسبه کرد، بیان نمود که هزینه‌های آن به واقع بسیار هنگفت بوده است: تراز مالی ۲۰ کشور پیشرفته صنعتی تا حدود ۸‌درصد تولید ناخالص داخلی شان در دوره ۲۰۰۹-۲۰۰۸ کاهش داشته است. اما صندوق بین‌المللی پول خاطر نشان می‌کند که در درازمدت این هزینه‌ها تحت‌الشعاع مخارج مرتبط با سالمندی قرار خواهندگرفت. اگر نظری به فرارو یعنی دوره‌ای که از حال تا نیمه قرن امتداد می‌یابد داشته باشیم، پیش‌بینی می‌شود که «برای کشورهای پیشرفته، بار مالی این بحران اخیر تنها معادل ۱۰‌درصد هزینه‌های مرتبط با سالمندی خواهد بود». ۹۰‌درصد دیگر مرتبط با مخارج بیشتری برای مستمری‌ها، سلامت و مراقبت‌های بلندمدت خواهد بود.

جمعیت کشورهای ثروتمند به سرعت در حال مسن شدن است و دنیای فقیر تنها با چند دهه وقفه در پشت سر وی قرار دارد. طبق آخرین پیش‌بینی دو سالانه جمعیت که توسط سازمان ملل انجام می‌شود، میانه سن برای تمامی کشورها از ۲۹ سال در زمان حاضر به ۳۸ سال در سال ۲۰۵۰ افزایش خواهد یافت. در حال حاضر تنها ۱۱‌درصد از جمعیت ۹/۶‌میلیاردی جهان بالای ۶۰ سال سن دارند، اما با توجه به گزارش سازمان ملل این نسبت تا نیمه قرن به ۲۲‌درصد جمعیت ۹میلیاردی جهان در آن زمان بدل خواهد شد و در کشورهای توسعه یافته این میزان ۳۳‌درصد از جمعیت شان خواهد بود. به بیان دیگر، در کشورهای ثروتمند یک نفر از هر سه نفر یک مستمری بگیر خواهد بود و تقریبا یک نفر از هر ده نفر بالای ۸۰ سال خواهد داشت. این امر اگرچه به صورتی آرام اما بیرحمانه خود را جلوه گر می‌سازد، ولی دارای پیامدهایی وسیع از جهت اقتصادی، اجتماعی و سیاسی خواهد بود. تاکنون فقط چند کشور با جمعیتی مسن، توجه به این اثرات را در دستورکار خویش قرار داده‌اند. اما جمعیت نیروی کار شروع به کوچک‌تر شدن کرده و تعداد مستمری‌بگیران افزایش خود را آغاز کرده است.

هر کدام از ۲‌میلیارد انسانی که در سال ۲۰۵۰ از مرز ۶۰ سالگی خود عبور کرده‌اند، دیر زمانی است که قدم به این کره خاکی نهاده‌اند. چه چیز جمعیت دنیا را این چنین مسن‌تر می‌نماید؟ دلیل نخست این است که مردم در این زمانه در هر کجای زمین که باشند نسبت به آنچه در گذشته بوده بیشتر عمر می‌کنند. این روند با انقلاب صنعتی آغاز گردید و به آرامی بر سرعت خود افزود. در ابتدای سده گذشته یعنی حوالی سال ۱۹۰۰، امید به زندگی بطور میانگین در سرتاسر دنیا تنها ۳۰ سال بود که این رقم در کشورهای غنی کمتر از ۵۰ سال می‌بود. این ارقام اکنون به ترتیب برای کل جهان ۶۷ سال و برای کشورهای متمول ۷۸ سال است که البته این میزان همچنان رو به افزایش است. با تمام این گفته‌ها در خصوص بحران سالمندی پیش روی بشریت، این واقعیت نیز به حتم جای شکر خود را دارد که افراد سالمند این روزها به نظر همچنان سالمند، دارای تناسب بدنی و فعال تر از اسلاف گذشته خود به نظر می‌رسند.

دلیل دوم، و البته پراهمیت‌تر برای سالمند شدن جوامع در دوره حاضر این می‌باشد که مردم در همه جا فرزندان خیلی کمتری نسبت به گذشته گان خود دارند، بنابراین گروه‌های سنی جوان‌تر بسیار کوچک‌تر و کم‌تعدادتر از آنند که بتوانند جمعیت روبه‌رشد سالمندان را جبران و متوازن نمایند. این روند، متعاقب افزایش میانگین سنی بشر ظاهر شده است و نخست خود را در کشورهای توسعه‌یافته نشان داده و سپس به کشورهای فقیر نیز رسیده است. در اوایل دهه ۷۰ میلادی زنان در چهار گوشه دنیا، بطور متوسط ۳/۴ فرزند داشتند. میانگین امروز جهانی ۶/۲ نفر می‌باشد و در کشورهای غربی این رقم ۶/۱ نفر شده است.

سازمان ملل پیش‌بینی می‌نماید که تا نیمه قرن، رقم جهانی به میانگین ۲ فرزند برای هر خانواده کاهش خواهد یافت و بالنتیجه تا نیمه قرن جمعیت کره زمین شروع به هموار شدن خواهد نمود. این ارقام در برخی از کشورهای توسعه یافته هم اکنون نیز شروع به کوچک شدن کرده است.

زمان بندی چنین رشدی از جایی به جایی دیگر اندکی متفاوت است، اما در آمریکا که قویترین حالت خود را نشان داد، این مساله دوره ۲۰ ساله‌ای را از سال ۱۹۴۵ تا ۱۹۶۵شامل می‌شود که طی آن قریب ۸۰‌میلیون آمریکایی به دنیا آمدند. نخستین گروه آنان اکنون پا به سن بازنشستگی گذاشته‌اند. برای ۲۰ سال آتی مردمان همان دوره انفجار جمعیت، بر خیل مستمری‌بگیران افزوده خواهند شد، و این خود کاهش شدید جمعیت شاغل در سرتاسر دنیای صنعتی را به همراه خواهد داشت.

همچون همیشه، اعداد میانگین ممکن است تنوع و تفاوت‌ها را پنهان نماید. در قسمت‌های ثروتمند آسیا مانند ژاپن، کره جنوبی و تایوان جمعیت هم اکنون سالمند شده و بسرعت نیز بر سالمندی‌اش افزوده خواهد شد.

اروپا نیز به چند بخش قابل تقسیم است: در آلمان، ایتالیا و اسپانیا، برای نمونه، بعد خانوار کوچک است و بنابراین با شتاب بیشتری جوامع شان پیر می‌شوند؛ حال آنکه در بریتانیا، فرانسه و اکثر کشورهای شمال این قاره خانوارها فرزندان بیشتری دارند که همین امر ساختار جمعیتی‌شان را جوانتر می‌نمایاند. در اروپای شرقی و بالاخص در روسیه، نرخ زاد و ولد پایین است و امید به زندگی نیز نسبت به گذشته جهشی را داشته است. اما در ایالات متحده شرایط به گونه دیگری است و در نتیجه نرخ مناسب زاد و ولد و میزان مهاجرت بالا، در میانه قرن چهره این کشور به طور مطلوبی جوان خواهد ماند. بیشتر کشورهای در حال توسعه هنوز اما نگرانی چندانی از برای سالمند شدن ندارند. اگرچه نرخ تولد پایین افتاده، ولی همچنان جمعیت جوان است و برای دهه‌های متمادی نیز خواهد بود، و لو اینکه ایدز جان جوانان فراوانی را بگیرد. اما در روند بلندمدت، داستانی مشابه یعنی همان کاهش بعد خانوار و افزایش طول عمر کشورهای فقیرتر را نیز به سالمندی خواهد کشاند؛ و حتی پیش از آنکه چنین امری خود را کاملا نشان دهد، تعداد افراد مسن موجود در این جوامع زنگ خطر را به صدا در خواهد آورد، چرا که اساسا این کشورها از جمعیت فراوانی برخوردارند.

این کشورها اکنون هم بالغ بر ۴۹۰‌میلیون جمعیت بالای ۶۰ سال دارند که رقم کل آن تا سال ۲۰۵۰، تا سه برابر افزایش خواهد داشت. از آنجا که اکثریت کشورهای فقیر در زمینه شبکه رفاهی و تامین اجتماعی بسیار ضعیف و ابتدایی هستند، مدیریت این خیل انبوه سالمندان دشوار خواهد نمود.

در میان کشورهای در حال توسعه، جمعیت چین بسرعت در حال پا به سن گذاشتن است. این امر عمدتا معلول سه دهه اجرای سیاستهای سفت و سخت در زمینه کنترل جمعیت است. اگرچه سیاست تک فرزندی همانطور که اغلب گفته می‌شود خیلی هم موفق نبوده است (میانگین تعداد فرزندان برای هر زن نزدیک به عدد ۲ است)، اما این مساله بسیار در تثبیت ارقام و عدد جمعیت موثر بوده است. جمعیت چین در سال ۲۰۳۰ به اوج خود یعنی ۴۶/۱‌میلیارد نفر خواهد رسید و از آن پس به آرامی کاهش خواهد یافت. با اینکه چین در سالیان اخیر رشد اقتصادی خیره‌کننده‌ای را به خود دیده است، اما فعلا فاصله زیادی با ثروتمند شدن دارد، در نتیجه به یقین هزینه‌های زیادی را در مواجهه با این موج سریع سالمندی متحمل خواهد شد.

تئوری اقتصاد کلان پیش‌بینی می‌کند که رشد اقتصادی در کشورهای سالمند یا رو به سالمندی نسبت به جوامع جوان‌تر به نسبت کمتر است. به موازات اینکه افراد مسن بازنشسته می‌شوند و افراد جوان کمتری جای آنان را می‌گیرند، نیروی کار فعال جامعه کوچک‌تر می‌شود، بنابراین از رشد تولیدات کاسته خواهد شد مگر آنکه بهره‌وری با سرعت بیشتری ارتقا یابد. اما از آنجا که نیروی کار باقیمانده هم به تدریج مسن‌تر می‌شوند، انتظار بر آن است که بهره‌وری کمتری داشته باشند.

در اکثریت کشورهای مرفه، نسبت افرادی که در سنین کار کردن هستند نسبت به آنانی که دوران بازنشستگی و تقاعد خود را می‌گذرانند در طی چند دهه آتی به شدت رو به ازدیاد است و این اصلا خبر خوبی نمی‌باشد. برای نمونه در ژاپن هم اکنون در ازای هر مستمری بگیر سه نیروی کار فعال وجود دارد که این نسبت خود یکی از پایین‌ترین‌ها در جهان محسوب می‌شود، با این حال این رقم تا سال ۲۰۵۰ نصف خواهد شد و به ۵/۱ نفر نیروی کار در مقابل هر مستمری بگیر کاهش خواهد داشت.

دیگر این که با این روند، افراد جوان کمتری باقی می‌مانند و از آنجاکه هزینه کودکان و نوجوانان کمتر از افراد مسن می‌باشد، از این جنبه روی‌هم رفته هزینه‌های بسیار سنگین‌تری را بر دوش دولت و جامعه تحمیل خواهد شد. کشورهای OECD پیش‌بینی می‌نمایند که ظرف سه دهه آتی، کاهش نیروی کار به دلیل سالمندی موجب می‌شود تا رشد اقتصادی در کشورهای عضو نسبت به سه دهه گذشته تا یک سوم کاهش بیابد.

هزینه نمودن جهت سلامت، که به هرحال در بیشتر کشورهای ثروتمند به طور پیوسته و بی‌رحمانه‌ای افزایش داشته است، محتمل است که با مسن تر شدن بیماران حتی با سرعت بیشتری رشد نماید و به دلیل افزایش معناداری که در افراد بالای ۸۰ سال خواهد بود، مبالغ مالی افزون‌تر و سیاست‌های مدبرانه‌تری مورد نیاز خواهد بود تا مراقبت‌های بلندمدتی را برای آنان که روز به روز فرسوده‌تر می‌گردند، فراهم آورد.

حال چه کاری باید صورت پذیرد؟ همانطور که صندوق بین‌المللی پول بیان می‌دارد: اثرات مالی بحران اخیر جهانی، ضرورت و فوریت برای بسیاری از اصلاحات را شدت بخشیده است. مردم در کشورهای ثروتمند دیگر بایستی انتظارات خود مبنی بر اینکه زین پس نیز هم چنان مستمری‌ها سخاوتمندانه خواهند ماند و مراقبت‌های پزشکی نیز وسیعتر و جامعتر خواهند بود را به کناری بنهند. از آنجا که این مردم در این دوره و زمان، طولانی‌تر عمر می‌کنند و عمدتا از سلامت خوبی هم برخوردارند، باید نیز بپذیرند که هم بیشتر کار کنند و همچنین مستمری‌شان کمتر گردد.

حال سوال اصلی اینجا است که رکود جاری، عملی نمودن چنین اصلاحات مورد نیازی را آسان تر یا دشوارتر خواهد نمود؟ اگر مردم احساس کنند که فقیرتر شده‌اند، آنها ممکن است این‌طور گمان کنند که دولتشان باید کارهای بیشتری را برای آنان انجام دهد و نه کارهای کمتری. با این وجود عده‌ای نیز بر این باورند حالا که همه چیز وضعیتی آشفته و در حال تحول و‌ گذار دارد، به اجرا گذاشتن اصلاحات و پیش بردن تغییرات آسانتر خواهد بود. این عده به این جمله که این روزها به کرات از کاخ سفید تحت تصدی اوباما زیاد به گوش می‌رسد اشاره می‌کنند که می‌گوید: «هیچگاه یک بحران خوب را بیهوده از دست ندهید».

منبع: اکونومیست

منبع: پیمانه Peymane.ir