دوشنبه, ۲۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 13 May, 2024
مجله ویستا

روش های شیطانی پیشوایان کفر


روش های شیطانی پیشوایان کفر

در طول تاریخ اسلام می توان موارد بی شماری را یافت که پیشوایان کفر در برابر اسلام متحد شدند تا ریشه آن را بخشکانند از همان آغاز ابلاغ رسالت از سوی پیامبر ص همه کفر با طیف ها و افکار و احزاب گوناگون به صف ایستادند تا چیزی که آنان تحول خطرناک و بی بازگشت می نامیدند, تحقق نیابد

در طول تاریخ اسلام می توان موارد بی شماری را یافت که پیشوایان کفر در برابر اسلام متحد شدند تا ریشه آن را بخشکانند. از همان آغاز ابلاغ رسالت از سوی پیامبر(ص) همه کفر با طیف ها و افکار و احزاب گوناگون به صف ایستادند تا چیزی که آنان تحول خطرناک و بی بازگشت می نامیدند، تحقق نیابد.

این مسئله به ویژه پس از اعلام رسمی دولت اسلامی در شهر مدینه و ایجاد نظام جدیدی بر خلاف نظام های پیشین شرقی و غربی، شدت یافت؛ زیرا دولت اسلامی چیزی جز تهدید مستقیم نسبت به جامعه و نظام جهانی سلطه نبود. بدین ترتیب طیف گسترده ای از افکار و شرایع و نظام های فکری و فرهنگی و سیاسی در برابر اسلام ایستادند تا اجازه ندهند نظامی که بر پایه عدالت شکل گرفته، خود را چنان که هست نشان دهد و افکار عمومی جهان آن روز را تحت تأثیر خود قرار دهد. از این رو کافران و مشرکان تا اهل کتاب تا گروه های قومی و ملی و مذهبی تا مادیگرایان و دنیاطلبان همه و همه در برابر اسلام، صف متحد و واحدی را شکل بخشیدند و از همه ظرفیت و توان خود بهره بردند تا این نهال دولت اسلامی ریشه ندواند و عدالت، محوریت پیدا نکند.

این حرکت اتحادی تمام کفر و شرک از آن زمان ادامه یافت تا این که در دوره معاصر، پس از آن که دولت اسلامی دوباره با شعار عدالت جهانی شکل گرفت، دوباره انواع توطئه ها و دسیسه ها و جنگ ها و خیانت ها از درون و بیرون با دلارهای نفتی و دلارهای دمکراسی خواهی، به قصد ریشه کنی آن بسیج شدند. امروز در هر دوره ای حتی انتخابات ما، دست های شیطانی متحد را می بینیم که به نام های زیبایی چون آزادی و لیبرالیسم و دمکراسی، می کوشند تا نظام واقعی عدالت محور به عنوان الگوی معاصر شکل نگیرد و نظریه دولت ولایی اسلام ریشه خود را در جامعه ایمانی و انسانی استوار نسازد.

نویسنده با بازخوانی آیات قرآنی بر آن است تا شیوه دشمنان به ویژه مدعیان دینداری را که در کنار کفر ایستاده اند، تبیین کند که با هم این مطلب را از نظر می گذرانیم.

● معادل سازی و تعدیل گرایی از نوع متشابهات

در تاریخ این معنا را می توان بسیار ردگیری کرد که هر گاه چیزی محبوب مردم قرار گرفت، گروهی دغل کار و نیرنگ باز در این اندیشه رفتند تا با همانند سازی، کالای نامرغوب خویش را در بازار مکاره ای بفروشند. از اینرو دشمنان حق و حقیقت، همواره بیش تر و سخت تر و حرفه ای تر بوده اند، زیرا هیچ کسی حاضر به خرید کالای باطل نیست، لذا مشابه سازی و معادل سازی به عنوان مهم ترین شیوه برای فروش کالای باطل در دستور کار قرار می گیرد.

از این جا مسئله ای به عنوان شبهات و متشابهات پدید می آید. شبهه را از آن رو شبهه نامیده اند که جامه حق بر تن می کند و در این تن پوش باطل، خویش را عرضه می دارد.

زمانی که دین به عنوان آموزه های وحیانی برای رهایی بشریت از سوی خداوند نازل شد تا مردم را با قوانین و حقوق خویش آشنا سازد و عدالت خواهی را ترویج و انسانها را به سوی قیام عمومی جهت تحقق آن دعوت کند، ادیان و مذاهب باطل بسیاری شکل گرفت.

برخی از دشمنان دانا در کنار دوستان نادان درآمدند و با بهره گیری از سادگی آنان، افکار و اندیشه های باطل خویش را به عنوان دین فروختند. این گونه شد که دین های حق با دشمنانی دانا و زیرک و دوستان نادان به بیراهه رفت و تعدیل بسیاری یافت تا از عدالت عدول کند و به ظلم و بی عدالتی گرایش یابد.

یکی از علل ارسال پیاپی رسولان الهی و کتب آسمانی، از سوی خداوند، تغییرات شگرفی بود که دشمنان در جامه اهل ایمان، در دین پدید می آوردند، به گونه ای که اصلاحات دایمی لازم و ضروری می شد.

قرآن تبیین می کند که همه اهل کفر در اصل این مطلب با هم متحد هستند که اجازه ندهند تا قوانین هدایتی وحیانی در جامعه اجرایی شود و عدالت و اعتدال در آن پاگیرد. از این رو همه اقوام در طول تاریخ با گروه هایی از انسان ها مواجه بودند که از نظر افکار واندیشه و روش ها همانند بودند. تشابه قلوب اهل کفر بر این اساس، مورد تأکید قرار می گیرد و گزارش های بسیاری از گذشتگان در آموزه های قرآنی تکرار می شود.

تکرار این گزارش ها و روش ها و افکار از آن روست که هر آن چه گذشتگان انجام دادند، دوباره بازسازی می شود و دشمنان همان راه را می پیمایند. تاریخ در حقیقت گزارشی از تکرار سنت ها و قوانین جاری بر جوامع بشری است. تشابه قلوب موجب می شود تا در هر زمان و عصری، گروهی همان گذشته را بازسازی و تکرار کنند، هر چند که ابزارها و وسایل آن ممکن است تغییر یابد، ولی ماهیت کار یکی است.

اهل کتاب، دشمنان داخلی

اگر بخواهیم صفوف اهل عدالت و ایمان را از صفوف دشمنان آن جدا کنیم بایستی بسیاری از گروه های داخلی و به ظاهر ایمانی را جزو دشمنان قرار دهیم و از دایره خودی به بیرون دایره برانیم. این گونه است که در هر زمانی، منافقان جدیدی در جامعه پدید می آید و در هر آزمونی، گروهی ریزش می کنند.

اهل کتاب در تحلیل قرآنی، همان نقشی را ایفا می کنند که منافقان و عناصر سست ایمان جامعه آن را در حال حاضر بازی می کنند. به این معنا اهل کتاب که به معنای گروه های مؤمن به خدا و دارای وحی الهی می باشند، به علل درونی و بیرونی، راهی را طی می کنند که به دشمنان تبدیل می شوند.

در جامعه امروز می توان گروه های بسیاری را یافته که به ظاهر با دولت اسلامی و انقلاب اسلامی هستند ولی در عمل در جرگه دشمنان آن دسته بندی می شوند. مقاومتی که از سوی این گروه های به ظاهر همراه و خودی نسبت به طرح و فعالیت های عدالت محور دولت اسلامی صورت می گیرد، از مقاومت های بیرونی، شدیدتر و خطرناک تر است.

در همین جامعه امروز بسیاری هستند که قانون اساسی را به ظاهر قبول دارند ولی نسبت به بسیاری از مواد آن شرک می ورزند. در قرآن، اهل کتاب نیز اینگونه معرفی می شوند که برخی از اهل کتاب با آن که کتاب وحیانی را در اختیار دارند ولی به شرک نزدیک تر هستند.

(نساء آیه۵۱ و آل عمران آیه۲۳و ۱۱۹).

آنان اظهارات منافقانه ای نسبت به مسایل ابراز می دارند و در عمل رفتارهایشان با دشمنان هماهنگ تر است. (آل عمران آیه۱۱۹) آنان به قانون اساسی کتاب های آسمانی ایمان واقعی نداشته و از برپاداشتن آن خودداری می ورزند. (مائده آیه۶۶) زیرا در حقانیت قوانین کتاب های آسمانی که به ظاهر بدان باور دارند شک و تردید دارند (شورا آیه۱۴)

بسیاری از ایشان به این سبب به دامن کفر می افتند که تلاش دارند تا اهل ایمان واقعی را به هر شکلی شده گمراه کرده و از انجام رسالت دور سازند و اجازه برپایی دولت عدالت محور اسلامی را ندهند. از این رو خود اندک اندک در یک فرایندی به دامن کفر می غلتند و با آنان هماهنگ تر و همراه تر می شوند.

(آل عمران آیات ۱۱۰ و ۱۱۱)

بغض و دشمنی آنان نمی گذارد تا مسیر حق را بپیمایند و برای تضعیف مسلمانان و دولت ایمانی، روش هایی را به کار می برند که آنان را به سوی کفر و شرک سوق می دهد؛ زیرا برای تغییر مواضع مؤمنان و دولت اسلامی، هرازگاهی تغییر موضع می دهند و با تکرار واهی می کوشند تا مواضع استوار مسلمانان و مؤمنان را سست کنند. (نساء آیه۱۳۷)

بنابراین روش تغییر سریع مواضع و تکرار آن به عنوان یکی از روش های دشمنان معرفی می شود که با این روش می کوشند تا مواضع دولت اسلامی را سست کرده و تردید در میان رهبران و مردم بیافکنند.

پیشوایان کفر، رهبران واقعی منافقان داخلی از آن جایی که دشمنان داخلی دولت اسلامی به سبب ضعف و ناتوانی نمی توانند کفر خویش را آشکار کنند، به سوی نفاق رو می آورند؛ زیرا قدرت اسلام به آنان اجازه بروز و ظهور در حوزه اندیشه و عمل نمی دهد.

منافقان با علم به این که شعارهایی چون آزادی و دمکراسی نمی تواند مردم را به سوی ایشان جذب کند و هم چنین قدرت آن را ندارند تا دولت عدالت محور را ساقط سازند، ناچارند تا با نام دین و قانون اسلامی، وارد میدان مبارزه شوند. این گونه است که ساخت مساجد ضرار و پایگاه های مردمی به ظاهر اسلامی در دستور کار قرار می گیرد و اندیشه ها و افکار پلید و ضدانسانی خویش را در قالب اندیشه هایی عرضه می کنند که بتواند پذیرش مردمی را به دنبال داشته باشد.

این جاست که به جای عدالت کامل و توزیع ثروت و منابع تولید ملی، خواهان برنامه هایی هستند که بتواند بر قدرت و مکنت آنان بیفزاید، زیرا افزایش قدرت مالی مردم به معنای کاهش قدرت نفوذ آنان خواهد بود. از این رو خواهان حفظ جامعه به دو بخش نخبگان مالی و قدرت، و توده های مردم هستند. در این جامعه دو طبقه، همواره تصمیم گیران و تصمیم سازان، گروه هایی از اشراف هستند که قدرت مالی و فکری مردم را در اختیار می گیرند و توده های مردم تنها بنده و برده آنان هستند.

ایجاد فضاهای بزم شبانه و سرگرم کردن مردم به امور ساده و پیش پا افتاده، به آنان فرصت می دهد تا به شکل آسان تری حکومت کرده و مقاصد خود را پیش برند. براین اساس نیروهای آنان بیش تر از میان افرادی انتخاب می شوند که به مسائل دنیوی و سرگرمی های روزانه و لهو و لعب بیش تر گرایش دارند تا به تغییرات بنیادین در زندگی.

از آن جایی که منافقان در درون نظام اسلامی نمی توانند قدرت و ابزارهای مناسبی برای حمله داشته باشند، وابسته به پیشوایان بیرونی می شوند که در تحلیل قرآنی از آنان به پیشوایان کفر یاد شده است. پیشوایان کفر با فراهم آوری فرصت ها و توانایی هایی به نیروهای داخلی این امکان را می دهند تا از درون، جامعه را به بحران بکشانند.

از خصوصیات پیشوایان کفر این است که اهل پیمان شکنی هستند و هرگز به قراردادهای خود نیز پای بند نمی باشند؛ زیرا جز قدرت و دنیا به چیزی باور ندارند و تنها زمانی که در سستی هستند، وفادار به پیمان می باشند و در هنگام قدرت، نیازی به پیمان نمی بینند و به سادگی آن را زیرپا می گذارند.

در حقیقت پیمان تنها در هنگام سستی و ضعف معنا می یابد و با قدرت یابی از میان می رود. (توبه آیه۱۲) آنان با هر اندیشه و تفکری که بر پایه ایمان و عدالت باشد، مبارزه می کنند، زیرا باور دارند که ایمان می تواند مردم را به دشمنان بسیار استوار، تبدیل کند که هیچ چیزی نمی تواند سد راه آنان باشد و عدالت به آنان می آموزد که چه بخواهند و چگونه بخواهند. این امر، معنایی جز کاهش قدرت ایشان و مشارکت طلبی مردم در همه حوزه ها و امور نخواهد داشت.

پیشوایان کفر برای این که ارزش و اهمیت دین را در چشم توده ها بکاهند، بر طعن به دین توجه خاص دارند. از این رو تمام تلاشهای آنها به این مسأله ختم می شود که دین را به هر شکلی شده بی ارزش و بی اعتبار سازند. ایجاد شبهه در دین و آموزه ها و مسایل آن، سست و بیهوده نمایی قوانین و ارزش های آن، از جمله روش هایی است که دشمنان و پیشوایان کفر برای مقابله با دولت اسلامی در پیش می گیرند.(توبه آیه۱۲)

از این رو نظریه های عدالت محور دولت اسلامی را به خرده می گیرند و می کوشند تا با شناسایی به ظاهر نقاط ضعف و بزرگ نمایی آن، مردم را از این نظام و نظریه دور سازند.

جنگی که پیشوایان کفر در کنار دوستان داخلی خویش از منافقان قدیم و جدید پدید می آورند همه جانبه است و تنها به جنگ های سرد و گرم و فیزیکی بسنده نمی کنند، بلکه جنگی بسیار وحشتناک و تمام عیار است و همه ساختارهای دولت و نظام اسلامی را هدف قرار می دهد. (توبه آیات ۱۲تا ۱۵)

● منافقان قدیم و جدید

منافقان قدیم کسانی هستند که اصولاً با دولت اسلامی همراه و همگام نبوده و نظریات و نظام اسلامی را از ریشه نمی پذیرند و تنها به سبب عدم قدرت، اسلام را به ظاهر پذیرفته و به قانون اساسی دولت اسلامی تن داده اند.

اما منافقان جدید، کسانی هستند که در دولت اسلامی بوده و حتی بسیاری از نظریات و نظام ها و قوانین آن را پذیرفته اند ولی به اسبابی چون اشرافیت و رفاه، قدرت و مکنت، دنیاطلبی و حسادت و مانند آن، از نظام اسلامی بریده اند و در درون نظام به شکل اپوزیسیون عمل می کنند. اهل کتاب را در تحلیل قرآنی می توان از شمار منافقان جدید برشمرد؛ زیرا اینان در اصول کلی با اسلام و نظریات و نظام آن همراه هستند ولی به اسبابی چون حسادت، دنیا طلبی و امور پیش گفته، با نظام الهی اسلام لج افتاده اند.این افراد به سبب آن که داخل نظام اسلامی و به عنوان شهروندان زندگی می کنند، بسیار خطرناک وارد می شوند و با توطئه های درونی و متعدد خود ظرفیت و توان دولت را به تحلیل می برند و اجازه اجرای عدالت کامل را به دولت نمی دهند. (بقره آیه۱۰۹)

خداوند از مؤمنان خواسته تا نسبت به عملکرد و رفتارهای آنان هوشیار بوده و تزویر و توطئه هایشان را مراقب باشند؛ زیرا آنان می کوشند تا به هر شکلی شده در نظریات و اجرای نظام و قوانین اسلامی خدشه و انحراف ایجاد کنند. (مائده آیات ۴۸و ۴۹)

از روش هایی که دشمنان داخلی از آن بهره می گیرند، تظاهر به پذیرش قانون اساسی و دولت اسلامی است تا در موقعیت مناسب قرار گرفته و ضربات سنگینی را بر دولت اسلامی وارد سازند. (آل عمران آیه۷۲ و مائده آیه۶۱)

از دیگر روش های آنان این است که با تبلیغات و سخنان گسترده و بسیار می کوشند تا نور عدالت خواهی را در دل مردم خاموش کنند و توده ها را از دولت و همراهی با آن باز دارند.(توبه آیات ۲۹و ۳۲)

آنان با ایجاد محافل توطئه و برنامه ریزی و شناسایی نقاط ضعف خود و دولت اسلامی می کوشند تا هماهنگ و برنامه ریزی شده عمل کنند و با ایجاد خانه های تیمی حتی به ظاهر همراه و هماهنگ با دولت اسلامی همانند مسجدسازی و حسینیه سازی و برگزاری مراسم دعای کمیل و ندبه و مانند آن، اهداف زشت خویش را پیش برند.

پنهان کاری و نهان سازی از اصولی است که آنان همیشه برای ضربه زدن استفاده می کنند. ولی از آن جایی که گاه این توطئه ها به شکلی به بیرون درز می کند آنان نسبت به این رسوایی واکنش نشان می دهند و به دوستان محفلی سفارش می کنند که هرگز توطئه ها را در بیرون محافل برای مؤمنان بازگو نکنند (آل عمران آیات۷۲و ۷۳)

آنان برای اجرای توطئه های خود از این شیوه استفاده می کنند که همه طیف ها را به خدمت گیرند (احزاب آیات۲۲و ۲۶) از این رو می توان در میان مخالفان و دشمنانی که به جنگ با دولت اسلامی می آیند طیف هایی از منافقان، مشرکان، مسیحیان و یهودیان، کافران، ضدخدایان و ملی گرایان و قومی گرایان و مانند آن ها را یافت. در حقیقت جنگ احزاب در شکل بیرونی و داخلی همواره در دستور کار ایشان است.

آنان می کوشند تا با گروهی از اهل ایمان و افراد داخل نظام و دولت اسلامی رابطه برقرار کنند تا از اطلاعات آنان بهره برده و در هنگام تبلیغات، آنان را تحت تأثیر قرار داده و همراه و همگام با خود سازند. (آل عمران آیه۱۱۸) لذا خداوند هشدار می دهد که هر گونه دوستی و ارتباط آشکار و نهان با دشمنان جایز نیست و به عنوان گناه و جرم تلقی و مجازات های دنیوی و اخروی سختی را به دنبال خواهد داشت. (همان و آیات دیگر)

از آن جایی که دشمنان دولت اسلامی جز به نابودی آن و جامعه ایمانی، رضایت نمی دهد نمی توان به آنان خوش بین بود. آنان گام به گام می کوشند تا دولت و دین را از میان بردارند و همگان را پیرو و مطیع مسلک و مذهب و دولت کفر خویش سازند. خداوند به پیامبر(ص) هشدار می دهد که آنان جز به ایمان به کفر رضایت نمی دهند و تا آن جا جلو می آیند که دولت اسلامی و ایمان را به کناری بگذاری و پیرو محض آنان شوی. (آل عمران آیات۷۲ و۷۳ و آیات دیگر)

این ها نمونه هایی از شیوه هایی است که دشمنان دولت اسلامی و جامعه ایمانی برای نابودی آن در پیش می گیرند. بنابراین هوشیاری و بیداری دولت و امت ضروری و لازم است؛ زیرا هرگونه کوتاهی جز پشیمانی و ذلت چیزی به دنبال نخواهد داشت.

حمید شریعت خواه