شنبه, ۱۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 4 May, 2024
مجله ویستا

رستگاری مستقیم سعادت آباد


رستگاری مستقیم سعادت آباد

اصول ششگانه

۱) زهد و تقوی

زهد به معنای ترک اراده و اسارت، دنیا است، به جهت اراده و رسیدن به کمال ابدی (فیوضات اخروی).

تقوا به معنای خودداری از گناه و ترس از خدا و عمل به طاعت اوست.

چنانچه آدمی به دو خصلت انسان ساز زهد و تقوی مزین شود نور الهی آنچنان او را روشن ضمیر و بینا دل می‌نماید که در تصمیم‌گیری‌ها از لغزش مصون مانده و راه را از چاه باز می‌یابد.

خداوند می‌فرماید: «یا ایهاالذین امنوا اتقوالله... و امنوا بر سوله یوتکم کفلین من رحمته و یجعل لکم نورا تمشون به»(۱)

در این آیه خداوند به مؤمنین و متقین وعده فرموده که رحمت خدا به صورت نوری به آنها نازل می‌شود؛ به نحوی که با نورانیت آن قادر به تعیین خط مشی باشند.

روشن است که در این آیه شریفه منظور از مشی فقط راه رفتن ظاهری بر روی دو پا نیست؛ بلکه نورانیت قلبی و روشنی ضمیر انسان هم مدنظر است، تا به واسطه آن قادر شود، خط و خطوط انحرافی را تشخیص داده و از میان همه آنها به سلامت بگذرد و تصمیمی صحیح اتخاذ نماید.

امام صادق‌(ع) می‌فرماید: «من زهد فی‌الدنیا اثبت‌الله الحکمه فی قلمه و انطق بها لسانه و بصره عیوب الدنیا داءها و دواءها) «کسی که در دنیا زهد پیشه کند خداوند حکمت را در قلبش پایدار و محکم می‌نماید و زبانش را به حکمت گویا می‌کند و او را نسبت به عیوب دنیا و دردهایش و درمان آن بینا می‌کند.»

در این بیان زیبا امام‌(ع) خبر از حکمت و دانشی می‌دهد که خداوند ارزانی زهد پیشگان داشته تا به واسطه آن زبانشان به حقایق حکمت‌آمیز گویا و چشمانشان نسبت به عیوب دنیا بینا و نهایتاً قادر به کشف دردها و درمان آن باشند.

برای سعادتمند شدن چه سلاحی کاراتر از قلب مملو از آگاهی و حکمت و چه چیزی حیاتی‌تر از چشمی که، عیوب امور دنیا را به درستی ببیند، دردهایش را با چشم نورانی‌اش بیابد و درمانش را به درستی بجوید و نهایتاً زبانش با نور حکمت بیانگر حقایق باشد.

۲) تدبر

تدبر به سه معنای ذیل آمده است:

الف) تفکر در امری و نظر در عاقبت آن.

ب) توجه به امری و منظم کردن آن.

ج) نگاه کردن به عاقبت امری که در ابتدا دیده نمی‌شود.

توجه به امری و منظم کردن آن و تفکر و عاقبت‌اندیشی که معنای تدبر است از مبانی و اصول تصمیم‌گیری می‌باشد.

امام (ع) می‌فرماید: «اذا عزمت بشیء فتدبر ان کان رشدا فامضه و ان کان غیا فانته» «هنگامی که عزم و تصمیم‌ات بر امری تعلق گرفت پس تدبر کن اگر رشد و کمالی در آن بود پس آن را امضا کن و اگر در آن ضلالت و گمراهی بود پس آن را نهی کن».

در این بیان شریف تدبر در کارها قبل ازامضا و تأیید آن تأکید شده است. بنابراین بر انسان سعادت خواه فرض است که قبل از انجام کاری عنایت دقیق و تفکر عمیق در آن نمایند و نظری دوراندیشانه در عاقبت آن نمایند و چنانچه آن را در مسیر کمال و رشد یافت تأییدش نماید تا به مرحله اجرا درآید؛ اما چنانچه پس از تدبر عاقبت آن را در وادی ضلالت و ورطه هلاکت یافتند، از تنفیذ آن پرهیز و حتی آن را طرد و دیگران را از آن نهی نمایند.

۳) تعقل

عقل، نوری است روحانی که به وسیله آن آنچه که به واسطه حواس درک نمی‌شود، دریافت می‌شود و بدان جهت آن را عقل گویند که عقالی به صاحبش می‌زند و او را از این که به ورطه هلاکت افتد حفظ می‌کند.

امام علی (ع) می‌فرماید: «ملاک الامر العقل» «معیار و ملاک هر امری عقل آدمی است.»

بدیهی است که رسیدن به سعادت از بزرگترین امور زندگانی است و ملاک صحت آن نورانیتی است روحانی و باطنی که پرتو آن انسان را بینا دل نموده و از فرو غلتیدن به ورطه هلاکت و نیستی مصون می‌دارد. پرواضح است که انجام کارها به دور از نورانیت عقل، خروج از خوشبختی است و بالطبع نتایج ناپسند و نامعقولی برآن مترتب خواهد بود.

۴) تهذیب نفس

تهذیب نفس به معنای تطهیر و پاک ساختن نفس از آثار و ثمرات شوم قوای غضبیه و شهویه و وهمیه و حاکم ساختن قوه شریف عقلیه بر تمامی قوای سه گانه مذکور است.

چنانچه انسان نتواند در جدالی که همواره بین نیروی عقلی‌اش با نیروهای غضبی، شهوی و... صورت می‌گیرد پیروزی و غلبه را نصیب عقل نماید، نفسش را تهذیب نساخته و بالطبع قادر به تصمیم‌گیری عاقلانه و سودبخشی نخواهد بود. امام علی (ع) می‌فرماید: «من لم یهذب نفسه لم ینتفع بالعقل». «هر آن کس که نفس خود را تطهیر و پاک نسازد نفعی از عقل خود نمی‌برد». اما برای این که نحوه ارتباط تعقل انسانی با تهذیب نفس روشن گردد ناگزیر از ذکر موارد ذیل است:

نفس تهذیب شده نفسی است که قوه عقلانی‌اش، قوای سه‌گانه غضب و شهوت و واهمه را تحت قیمومت خود درآورده و هریک را در مسیرشان هدایت و در حد خویش نگاه می‌دارد.

به عبارت دیگر در جهاد اکبری که، نبرد نیروی عاقله با نیروهای نفسانی دارد پیروز و فاتح می‌گردد. در این صورت است که رفتارها و گفتارهای انسان عاقلانه خواهد بود. زیرا از ناحیه انسانی صادر شده که در نبرد درونی عقلش بر سایر قوای حیوانی و شیطانی‌اش غلبه جسته؛ اما چنانچه مثلاً قوه غضب آدمی بر قوه عاقله او حاکم شود کردار و گفتار انسان از مدار حق خارج شده و اگر در حین خشم و عصبانیت فعلی را انجام دهد، لاجرم عملش رنگ غضب به خود گرفته آن هم غضبی که عقل را محکوم خویش نموده. بسیار ملاحظه شده است که شخصی پس از فروکش نمودن خشمش از کرده خود منصرف گردیده و البته که در این صورت موظف خواهد بود نسبت به رفع آثار شوم کارهای خود سریعاً اقدام نماید و چنانچه از این رهگذر حقی تضییع شده باشد موظف به برگشت آن و ادای حق الله و حق‌الناس خواهد بود.

ولی از آنجا که عمل بازگشت به حق، چندان هم سهل و آسان نخواهد بود شایسته آن است که انسان در مواقعی که خشم و یا شادی نامتعارف بر او عارض شده و قوه غضبیه و شهویه بر او حاکم گشته از انجام هرگونه عملی پرهیز نماید و چنانچه نیروی شهوت بر نیروی عقل آدمی غلبه نماید در این صورت نیز انسان از مسیر حق و حقیقت خارج شده و رأی او رنگ شهوانی خواهد گرفت.

ظهور این وجه از وجوه نفسانی در انسان که حاکمیت شیطان بر عقل آدمی است از راه‌های گوناگون جلوه‌های زیبای فریبنده‌اش را بر وجود انسانی حاکمیت بخشیده و حضور خویش را در اعمال و افعال آدمی مسجل نموده، به گونه‌ای که حتی خود انسان نیز از سلطه این قوه شیطانی بر قوه عاقله‌اش بی‌خبر مانده است و مع‌الاسف زمانی که از این حالت نجات پیدا می‌کند دست به توجیهات شرعی و عقلی و عرفی زده تا بلکه به نوعی سلطه آن را بر عقلش منکر شود. لازم به تذکر است که خطر حضور این حالت در انسان بسیار است و این مورد از بین موارد سه گانه فوق تنها موردی است که بیشتر انسان‌ها را به زیر چتر فریب و توجیه خویش درآورده و رأی و اندیشه انسانی را ملوث می‌نماید.

۵) تأمل

تأمل به معنای امعان و دقت نظر در امری است.

امام جواد (ع) در سفارشی فرمودند: اتئد تصب او تکد؛ با تأمل عمل کن تا به هدف برسی وگرنه به سختی گرفتار می‌شوی. (۲)

۶) مشورت

مشورت جایگاهی خاص در حیات سالم دارد که شایسته است به عنوان یکی از اصول غیرقابل انکار آن به تحریر درآید.

امام علی ابن ابی‌طالب (ع) فلسفه مشورت را در عبارت زیر بیان می‌فرماید: «انما حض علی المشاوره لان رای المشیر صرف و رای المستشیر مشوب بالهوی» «همانا آدمی تحریض به مشاوره شده است زیرا رأی فرد مشورت شده خالص است و رأی فرد مشاوره کننده آلوده به هوای نفس است».

در این بیان حکمت امر به مشورت بازگو شده است. بدین معنا که: رأی مشورت شونده (طرف مشورت) صرف و خالص است بدان جهت که مشورت شونده نفعی در نتیجه شور ندارد فی‌الواقع فردی است بی طرف؛ نتیجه هرچه باشد نصیبی برایش نیست. بدین لحاظ رأی خالصش دور از هرگونه انگیزه سود و زیانی ابراز می‌شود.

اما آن که طلب شور می‌کند و نیاز به مشورت دارد از آنجا که امر مورد مشورت متعلق به اوست و به نحوی در ارتباط با او می‌باشد؛ ای بسا که نتیجه تصمیم‌گیری در او تأثیرات خارجی داشته باشد، چه از جهت سود و زیان احتمالی و چه از جهت وصول به موقعیت‌هایی که در پی تصمیمات گوناگونی ممکن است عاید شود.

بدین جهت رأی مشورت کننده به تنهایی خطر آلودگی به هوای نفس را دارا می‌باشد و بسیار بعید است انسانی که به تنهایی اقدام به اخذ تصمیم می‌نماید بی‌عنایت به نتایجی باشد که در وضع او به نحوی اثر می‌گذارد و همین بذل توجه به چگونگی اثرات تصمیم بر خودش احتمال دارد که رأی او را آلوده و مشوب به خواسته‌های نفسانی نماید.

۷) علم و شناخت

حضرت علی (ع) در فرمانی خطاب به کمیل می‌فرماید: «یا کمیل ما من حرکه الا و انت محتاج فیها الی معرفه» «ای کمیل هیچ حرکتی نیست مگر این که تو در آن حرکت محتاج به کسب معرفتی» در این بیان امام علی (ع) معرفت و علم را لازمه هر حرکتی معرفی می‌نماید. پرواضح است زندگی سعادتمند بدون شناخت و اطلاع از وجوه گوناگون امر مطروحه امکانپذیر نیست.

پاورقی‌ها:

۱. حدید: ۲۸.

۲- آثار الصادقین، ج۶۸، ص۳۴۰