چهارشنبه, ۱۰ بهمن, ۱۴۰۳ / 29 January, 2025
پست مدرن و مسألهٔ پایان ها و آغازها
مسألهای که بیان میکنم دربارهٔ مبانی نظری مدرنیته و پستمدرنیته است. منظورم از مبانی نظری، مبانی مدرنیته و پستمدرنیته متعارف نیست، یعنی آنچه که در رنسانس و در قرون جدید پدید آمده است، بلکه این مبنا را به یونان میبرم، و باز شدن چشم تئوریها در تفکر یونان و آغاز تاریخ مغربی بشر با تفکر یونانی را از جمله مبانی مدرنیته تلقی میکنم. به طور سادهتر، مقصودم نسبتی است که با پارمنیدس در تفکر یونانی آغاز میشود. وی از میان وجود و عدم، ظهور خفا، نامستوری و مستوری، جانب وجود، جانب ظهور و جانب نامستور شدن و عیان شدن را رجحان داده است.
به بیان دیگر همه حرف پارمنیدس در یک کلمه خلاصه میشود و آن اینکه «هست» هست خواهد بود، (این هست به این معناست که بوده است)، و کمال مطلق است، و چون کمال مطلق است هیچ گونه جایی برای دگرگونی نیست، همواره بوده است، پیدایش هیچ معنایی ندارد، و همواره خواهد بود، فنا و زوال هیچ معنا ندارد. به بیان دیگر پیدایش و زوال افسانههایی بیش نیستند. این نسبت، نسبتی است که جانب وجود را، جانب ظهور را رجحان میدهد و با این نسبت است که تاریخ مغربی آغاز میشود. در اینجا مغرب، مغرب جغرافیایی نیست، مغرب معنوی است. مغرب معنوی بشر وقتی است که ما در آنچه که هست شده و از آنچه که نیست و مختفی است و به ظهور نیامده است، غفلت میکنیم. تفکر یونانی، تفکری است که آن پریای که از این اقیانوس عدم به خارج سرزیر شده را دید و خود اقیانوس را ندید؛ جانب وجود را گرفت و جانب عدم را ندید؛ جانب ظهور را دید و جانب خفا را ندید. مدرنیته بر اساس چنین نسبتی آغاز میشود، همان که دریدا، از فلیسوفان پست مدرن، آن را «متافیزیک حضور» یا «مابعدالطبیعه حضور» تلقی میکند. این نسبت را با آنچه هندوان دربارهٔ دوره چهارم از ادوار خودشان میگویند، میتوان تطبیق داد؛ هندوان ادوار تاریخ را به چهار دوره تقسیم میکنند:
۱) دوره کرتا،
۲) دوره ترتا،
۳) دوره دواپارا
۴) دوره کالی یوگا.
دورهٔ اول، عصر راستی و درستی است، عصری است که همهٔ کتابهای مقدس ظاهرند و احتیاج به تفسیر و مفسر نیست. در دورهٔ بعد، اگر بخواهیم ارقام و عدد را به کار ببریم، یک چهارم آن حقایق قدسی در حجاب میشود و باز دورهٔ خوبی است. بعد به دورهٔ سوم میرسیم که دورهٔ نصف و نیمه است؛ نیمی حقیقت است و نیمی دروغ، نیمی راستی است و نیمی فریب، و نیمی از مضامین کتابهای مقدس در حجاب است و احتیاج به مفسر پیدا میشود. و بالاخره به دوره کالی یوگا میرسیم که تیرگی کامل است و سراسر ظلمت است. در این دوره کتب مقدس پوشیده میشود و محتاج تفسیر و مفسر میشود، و اصلا مطابق اصطلاحات عرفان اسلامی، این دوره، دورهٔ کتاب شدگی حقیقت است؛ میان کتاب و کلام، یا کتاب الله و کلام الله تفاوت هست.
با برقراری این نسبت، تاریخی آغاز میشود که بر مدار هست استوار است، یعنی بر مدار آنچه که هست، آنچه که بر مدار ظهور هست شده است. این نسبت به ارسطو که میرسد به جوهر اندیشی مبدل میشود و از هست پارمنیدس جوهر فهمیده میشود. ارسطو این هست را چیزی تلقی میکند که زیر همه موجودات قرار دارد و اعراض موجودات بر آن عروض پیدا کردهاند؛ در چنین وضعیتی متافیزیک برقرار میشود و ما اکنون در حوزهٔ متافیزیک قرار داریم. این نسبت، سرانجام به علوم جدید میانجامد، و علوم جدید به تکنولوژی.
در دهههای پایان قرن بیستم علایمی در عالم نمایان شد مبنی بر اینکه این نسبتی که از صدر یونان آغاز شد، به تمامیت خود رسیده است. در دهههای آخر قرن بیستم همه عالم با وضع جدید رو به رو شد، گویی کره زمین با لرزهای مهیب به لرزه درآمد و آثار آن در همه عرصههای فرهنگ، هنر، ادبیات، علم، سیاست و دین پیدا شد. عالمان سخن از دهکده جهانی گفتند؛ آلوین تافلر از موج سوم و ورود به عالم تکنولوژیهای کامپیوتری و ارتباطات خبر داد و به خصوص ماهوارهها چهره عالم را دگرگون کردند؛ اتحاد جماهیر در سال ۱۹۹۱ از هم پاشید؛ در همین سال جنگ خلیج فارس به راه افتاد، جنگی که به بیان بودریا فقط به صفحههای تلویزیون جریان پیدا کرد؛ در ۱۱ سپتامبر ۱۹۹۰ بوش، رئیس جمهور آمریکا، با چهرهای نگران سخن از «نظم نوین جهانی» سر داد و در ضمن سخنان خود گفت: تا کنون بیش از صد نسل برای صلح مبارزه کردهاند و او در شرف تدوین جهانی نوینی است که به کل با آنچه تا کنون شناختهایم، متفاوت است. چندی بعد فرانسیس فوکویاما در نظریه نظم نوین چون و چرا کرد و از تفوق و پیروزی لیبرال دمکراسی و پایان گرفتن تضادهای ایدئولوژیک سخن گفت و در نهایت همه سخنان خود را در یک جمله جمع کرد و آن اینکه پایان تاریخ فرا رسیده است؛ ساموئل هانتینگتون، نظریه پرداز دیگر علم سیاست، پارادایم «برخورد تمدنها» را مطرح کرد و گفت که از این به بعد دولتها نیستند که با هم رو در رو میشوند، بلکه شاهد رویارویی تمدنها خواهیم بود؛ به طور کلی فرهنگ غالب دورهٔ مابعد صنعتی زیر سؤال رفت و کلمات بسیاری با پسوند Post رایج شد، مثل آرنولد گرند که تعبیر «بعد از تاریخ» (Post history) را طرح کرد، جیافی واکتیمو کتاب پایان تجدد را نوشت، و هایدگر که از «پایان فلسفه» و وظیفه تفکر سخن به میان آورد، قبل از آن تعبیر «پست متافیزیک» را مطرح کرده بود. به طور کلی همه چیز حکایت داشت که دوره جدیدی فرا میرسد و یا اینکه نسبت مدرن که برای بشر پدید آمده بود و من مبدأ آن را به آغاز تاریخ یونان بردم به تمامیت رسیده است.
در حوزه علوم انسانی اشخاصی مثل بودریا سخن از یک «واقعیت برتر» به میان آوردند، واقعیتی که بر حیات تمام جوامع سیطره پیدا کرده است و ما دیگر عالم را از دریچه این واقعیت برتر میبینیم، مثالی که خود بودریا میزد، تماشای مسابقات فوتبال است که ما گمان میکنیم که مستقیما در جریان خود مسابقه هستیم، در حالی که آنچه میبینیم از دید کارگردان برنامه است، مسابقهای است که در حقیقت کارگردانی شده است و به ما دیکته میشود که کجا را میبینیم، کجا را کلوز آپ ببینیم و کجا را با تاکید ببینیم؛ کل عالمی که رو به روی ماست این گونه است؛ اکنون همهٔ عالم به صفحههای تلویزیون جریان پیدا میکند. فوکو بحث «تنوع معرفتها» را مطرح کرد، بودریا مسأله «اختلاف تفسیرها» را مطرح کرد و به طور کلی فیلسوفان پست مدرن جملگی مساله معنای نهایی متن را زیر سوال بردند و معتقد شدند که هیچ متنی نیست که معنای نهایی و پایانی داشته باشد و در واقع هرچه هست، تفسیر است. قبلا فکر میکردند که این تفسیر، راه به حقیقت و اصل طلب دارد ولی به قول گادامر مثل لایههای پیاز میماند که وقتی لایه اول را پس میزنیم، گمان میکنیم که به مغز رسیدهایم ولی فقط به لایه دیگر رسیدهایم و وقتی که همه لایهها را کنار میزنیم این طور نیست که مغزی مانده باشد، در واقع هیچ چیزی باقی نمانده است و راهی به ماورای تفسیرهای درهم تنیده وجود ندارد. فیلسوفان هرمنوتیک از نبود معنای واحد یگانه و در مواردی از عدم امکان دسترسی به هرگونه معنایی برای عالم و آدم سخن به میان آوردند.
واقعه دیگر، انقلاب ایران بود. فیلسوفان پست مدرن، انقلاب ایران را یک حادثه پست مدرن تلقی کردند و در واقع چیزی بود که محاسبات استراتژیک را درهم ریخت، و سخن از وحدت اروپا به میان آمد. در حوزه هنر و معماری نیز معماران، نخستین هنرمندانی بودند که در حقیقت و مبادی معماری مدرن چون و چرا کردند و به خصوص به حیث کارکردی معماری جدید خرده گرفتند و آن را تقبیح کردند. حتی جالب است که کشورها حتی در ورزش هم سرمایه گذاریهای عجیب کردند و هویت ملی هر کشوری با قدرت تیم ملی فوتبال آن سنجیده شد.
همین طور که گفتیم در حوزه فلسفه، فیلسوفانی مثل دریدا، بودریا، فوکو و دیگران، هر یک به شیوه خود چیزی از وضعیت جدید بیان کردند، و دریک کلام همه چیز گواهی میداد که عصر جدیدی وارد شده است و با مسائلی رو به رو شده است که هر یک احکام خاص خودش را دارد. اگر بخواهیم همه مسائل مدرن را در یک کلمه خلاصه کنیم، آن کلمه «بحران» است. بحران را به همان معنایی به کار میبریم که در پزشکی به کار میبریم؛ این کلمه را وقتی به کار میبرند که وضع مریض وارد مرحله بحرانی میشود. فرض کنید که کسی سالها بیمار است اما وضعش طوری است که نه بهتر میشود و نه بدتر، ولی به ناگاه وضع مریض بحرانی میشود، اما این بحرانی شدن به این معنا نیست که حال او رو به بدی و وخامت می رود، دو حالت دارد یا رو به بدی میرود و میمیرد، یا رو به بهبودی میرود و بهبود پیدا میکند، به هر حال از آن وضعیت ثابت و یکنواخت به در میآید.
به طور کلی آنچه که پست مدرنیته را از مدرنیته ممتاز میکند این است که همت بر تجدد و اعتقاد به عالم جدید تا حدود زیادی سست میشود؛ اعتقاد به عقل به عنوان حلال همهٔ مشکلات و کارساز همه چیز، و اعتقاد به بشر به عنوان عالم وسلطان کائنات، همه از دل و جان آدمی رخت بر میبندد. این تصویر از آینده عالم، که روزی بمب اتمی و یا سلاح کشنده و ویرانگری، بساط عالم را از کره زمین بر میدارد نیز دیگر محل اعتنا نیست.
آنچه که امروز در دوره پست مدرن مطرح است، این است که انبان حیاط آدمی سوارخ برداشته و بدون اینکه کسی را خبر کند به تدریخ خالی و چروکیده میشود، یعنی دیگر تلاشی و انفجار مهیب در میان نخواهد بود؛ کلیه جهان به سادگی در خود فرو مینشیند و از میان میرود. البته این دیدگاه لیوتار است که در حقیقت، دوران پست مدرن، دوران فترت است، دورانی میان دو دوران است، دورانی است در پایان یک دوران که باید دوران دیگری آغاز شود، انتظار دوران دیگری است که هنوز آغاز نشده است. اما این دوران چگونه آغاز میشود؟ آیا دوران آینده ادامه دوره حاضر است و فلسفهای پیدا میشود و این بحران را دفع میکند؟ خوب این جواب را منفی بدانیم زیرا بسیاری از فیلسوفان که از پایان فلسفه سخن به میان آوردهاند، منظورشان این نیست که دیگر فلسفهای وجود نخواهد داشت، بلکه به این معناست که اگر فلسفه بر حصول و تفکر مفهومی استوار باشد، این سیر تفکر حصولی و مفهومی در فلسفههای جدید به جایی میرسد که در آستانه حضور لنگر میاندازد. مثلاً در تفکر برگسون به «شهود» میرسیم، در هوسرل به تجربه درونی و وجدان میرسیم، در فلسفههای اگزیستانس، در تفکر هایدگر، همه اینها از جهت مفهومی دور میشود، یعنی به معنایی که فلسفه غلبه داشت، دیگر غلبه نخواهد داشت؛ دیگر اقتضای بودن در افق فلسفه، لنگر انداختن در افق حضور است نه در افق حصول. البته میشود بازگشت، ولی کسی که باز میگردد در حقیقت در افق تفکر فلسفه حرکت نمیکند.
به هر حال بشر، به تنگنا رسیده است. دوره پستمدرن، دوره اضطراب است؛ دورهای است که آدمی نه راه پیش دارد و نه راه پس؛ پشت سر او مدرنیته است، مدرنیته که اگرچه نمیتوان آن را نادیده گرفت، اما مشکلآفرین شده و پایههای آن سست شده است. یک نمونه از مشکلات اکولوژیکی، مشکلات گونههای جدید بیماریهایی است که در گذشته هرگز وجود نداشته است. از سوی دیگر راه پیش هم نداریم؛ به بیان نیچه عصر ما، عصر ماندن روی پل است، روزگاری است که عاجز و درمانده شدهایم. اما به هر حال آدمی به آینده تعلق دارد. کیست که ما را به این اینده راه میبرد و آیا میتوان بار دیگر بر مشکلات مدرنیته غلبه کرد؟ به طور کلی پاسخ فیلسوفان به این سئوال به دو دسته تقسیم میشود: دستهای مثل هابرماس میگویند این مشکلات موقتی است، به دلیل اینکه پروژه مدرنیته ناتمام است؛ مدرنیته بار دیگر برمیخیزد و بر مشکلات غلبه پیدا میکند. ولی بیشتر فیلسوفان پستمدرن در این قول هابرماس تردید ندارند، و تأکید دارند که آنچه در راه است، امری به کلی دیگر است و در ادامه مدرنیته نیست.
محمد رضا ریختهگران: دکترای فلسفه و عضو هیأت علمی گروه فلسفه دانشگاه تهران.
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست