دوشنبه, ۶ اسفند, ۱۴۰۳ / 24 February, 2025
دیدگاه های خانلری

خانلری در باب هنر و ماهیت آن و همچنین مقولات بنیادی و مهمی چون ارتباط هنر با اخلاق، سیاست، اجتماع، دانش و... بسیار اندیشیده بود و به نظر می رسد در طرح گسترده و صریح این مباحث در مطبوعات فارسی پیشگام باشد. انگیزه او در پرداختن به این مسائل بی گمان برآوردن نیازی فوری بود. جامعه فرهنگی دستخوش پریشانی ذهن و عمل بود و در ورطه افراط ها و تفریط ها - كه هر دو از «ناآگاهی» نشأت می گیرد _ دست و پا می زد. خانلری با طرح این مباحث كوشید كه اولاً صورت مسئله را به روشنی تقریر كند و اهمیت آن را یادآور شود و دیگر با توجه به امكانات و مقتضیات فرهنگی و اجتماعی راهی فراروی جوانان مشتاق به هنر و خلاقیت هنری بگشاید. بنابراین از این مقالات و نظرات نباید تازگی، جامعیت و انسجام تئوری های فلسفی متداول را انتظار داشت بلكه باید آن را از منظر تناسب با احتیاجات «فوری» فرهنگ آن دوران نگریست. او ابتدا به تعریف هنر می پردازد. «هنر كوششی است برای خلق زیبایی» و این كوشش فی نفسه لازم نیست مقید به ایجاد «سود» برای جامعه باشد. دلالت ضمنی این تعریف آن است كه در تدبیر امور روزمره نباید «منطق هنری» را مدخلیت داد. هنر و منطق هنری ابزارها و الزامات خود را دارد كه با اقتضائات اداره كشور ماهیتاً متفاوت است. البته تاكید بر «ناسودمندی» بالذات هنر برای پیشبرد امور جامعه به این معنا نیست كه هنرمند باید از اجتماع كناره بگیرد و «بی طرف» بماند و برای اصلاح كاستی ها نكوشد. خیر! در نگاه خانلری هنری كه با زمانه و اجتماع و سرنوشت و دغدغه های مردم مرتبط نباشد، «مرده» و بی تاثیر است اما آنچه اهمیت دارد و لغزشگاه بسیاری از استعدادها است «كیفیت» ارتباط هنر با جامعه و مسائل آن است. خانلری هنرمند را واجد شأن و نقشی متفاوت با شأن و نقش سیاستمدار و روزنامه نگار و مبارز انقلابی می داند و از اینكه «هنر» مقهور «سیاست» گردد و به مجرا و منبری برای تبلیغ شعارها و اصول عقاید احزاب و باندها مبدل شود اكیداً اظهار نگرانی می كند.
به گمان او «سیاست زدگی»، هنر را از ارزش و اعتبار «هنری» تهی می سازد و مانع از ماندگاری و شمول آن می شود. هنر برای اینكه هنر باشد و ناموثر و محدود به زمان و مكان نشود لازم است كه از استغراق در «جزئیات» پرهیز كند و «موضوع آن كلی باشد». هنر می تواند [و یا حتی با توجه به شرایط ایران «باید»] سیاسی باشد اما در وهله اول باید «هنر» باشد. در باب ارتباط اخلاق با هنر هم خانلری قائل به استقلال هنر از اخلاق است و آن را به هیچ وجه «ابزار» آموزه های اخلاقی نمی داند. البته این استقلال لزوماً مرادف تباین و تباعد نیست. به نظر او نقطه تلاقی هنر و اخلاق در هدف نهایی ای است كه دنبال می كنند و آن عبارت است از «طلب كمال»، منتها «مسیر» رسیدن به «كمال» متفاوت است؛ اخلاق از مسیر الزام و حكم به كمال می رسد و هنر از طریق «زیبایی» و ستایش «موثر» آن. به نظر می رسد خانلری هنر را برای اعتلای نفس انسانی و آراستگی آن به فضایل، از اخلاق كامیاب تر و «موثر» تر ارزیابی می كند. «تاثیر» هنر برمخاطب و قدرت «القا» عواطف و مولفه های «جهان خیالی» هنرمند بر او، موضوعی است كه به شدت توجه خانلری را جلب كرده است. خانلری هنری را موثر می داند كه بازتاب دهنده «نگاه خاص» هنرمند به «زندگی» باشد. هنرمند باید «آزادانه» جهان را از منظر چشم خود بنگرد و به تعبیر و تفسیر آن بپردازد. به عبارتی دیگر خانلری قائل به حداكثر آزادی هنرمند در ساحت «معانی» است. این آزادی تنها در جایی محدود می شود كه قوه «تاثیر» آن برمخاطب سستی گرفته باشد. او به نقد بی امان جریاناتی می پردازد كه «سنت ها» و «كلیشه»ها را بر هنرمند تحمیل می كنند. اما در عرصه «بیان» - كه رویه دیگر سكه هنر است- خانلری آزادی را هرگز به معنای «بی قیدی» نمی گیرد. در نگاه او هنر «بی قید» هنر نیست. «بیان» [كه در اینجا معنای بسیار عام و گسترده ای دارد] همواره ملازم و مستلزم برخی قیدها است. آزادی هنر در عرصه «بیان»، آزادی «انتخاب قیود» متناسب با ساختار اثر هنری است. وجود و اعتبار این «قید»ها هم رابطه مستقیم دارد با قابلیت تاثیر آن بر ذهن و عواطف مخاطب از رهگذر «سابقه و عادت ذهنی». نكته دیگری كه خانلری به منظور افزایش «تاثیر» هنر بر مخاطب بر آن تاكید می كند، تشویق هنرمند به بالا بردن سطح «دانش» هنری خویش است. به نظر او در عالم هنر نیز چون جهان دانش قواعد ثابتی وجود دارد كه هنرمند باید با آنها آشنا شود. [هفتاد سخن ج۱/۸۴- ۳۷]
تعلیم عمومی
معضل «بی سوادی» را شاید بتوان مهمترین دغدغه و حل آن را اساسی ترین آرمان فرهنگی و ملی دكتر خانلری محسوب كرد. خانلری بزرگترین مانع ترقی كشور را پس از فقر ستوه آور [= فقری كه تامین حداقل معیشت را ناممكن می كرد] بی سوادی می دانست و معتقد بود كه «همه» قابلیت های مادی و معنوی دستگاه فرهنگ كشور باید صرف گسترش «تعلیم عمومی» شود و در این راه، بی عملی و ندانم كاری متولیان فرهنگ مملكت را شدیداً مورد انتقاد قرار می داد. او هرگونه اهمال و كاهلی در تعمیم سواد را ضربه ای هولناك به اساس ملیت ایران تصور می كرد و می گفت كه باید مهمترین اولویت كشور را پس از تامین نان روزانه، تعمیم سواد قرار داد. البته نگرانی او بی دلیل نبود. در دنیایی كه به قول او در هر سه دقیقه یك تحقیق علمی صورت می گرفت، ترقی و توسعه كشوری كه ۸۵ درصد مردمان آن بی سواد مطلق بوده اند چگونه ممكن بود؟ تعلیم عمومی و توانایی مردم برای خواندن و نوشتن به زبان فارسی در كشوری چون ایران كه تنوع فرهنگی و قومی فراوان دارد، گام بلندی در حفظ «وحدت فرهنگی» و تحكیم وحدت ملی و یكپارچگی ارضی به شمار می رفت. دموكراسی و حاكمیت مردم بر سرنوشت خویش كه آرزوی خانلری بود [هفتاد ج ۱/ ۲۵] چگونه می توانست تحقق بیابد هنگامی كه بیشتر مردم حتی نمی توانستند رای خود را بنویسند. توجه به این نكات خانلری را بر آن داشت كه در این باره عمیقاً به بررسی بپردازد و طرحی نو د راندازد. در مرحله نخست پیشنهاد می كرد كه: الف _ حاكمیت و مدیریت كلان كشور تصمیم بگیرد كه آیا باسوادی همه مردم لازم است یا نه؟ب- اگر لزوم باسوادی تشخیص داده شد، ارزیابی واقع بینانه ای از امكانات و توانایی های كشور به عمل آید و متناسب با آن روشی كارآمد اتخاذ گردد.روش خانلری كه بعد ها در طرح «سپاه دانش» نمود پیدا كرد [طرحی كه به قول خودش در مسیر اجرا «خراب و فاسد» شد. (هفتاد، ج ۴/۴۰۹)] مبتنی بود بر استفاده از تمام ظرفیت كشور برای تامین حداقل سواد عمومی. آنقدر این مسئله در نگاه خانلری ضرورت و فوریت داشته است كه حتی صرف بودجه دولت برای تعلیمات دبیرستانی و گسترش ابتر دانشگاه ها را نوعی «تجمل» محسوب می كرد. او می گفت بودجه محدود دولت فقط باید صرف تعلیمات عمومی ابتدایی گردد و دبیرستان ها به بخش خصوصی واگذار شوند چون «عدالت» حكم می كند كه در وهله اول «همه» مردم از حق تعلیمات ابتدایی بهره مند باشند. خانلری با طرح سپاه دانش كه در عرصه نظر و تئوری معقول بود و با امكانات كشور هم تناسب داشت، می خواست كشور را فقط «یك گام» به پیش ببرد و در آرزوی ترقی و توسعه كشوری باشد كه همه مردمش دست كم می توانند رای خود را به «زبان فارسی» بنویسند و این را یك نوع «دفاع ملی» تلقی می كرد. [هفتاد ج ۲/۱۳۷-۷۱]
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست