دوشنبه, ۸ بهمن, ۱۴۰۳ / 27 January, 2025
جامه ای تازه برای موسیقی ایرانی
«هین سخن تازه بگو، تا که جهان تازه شود/ وارهد ازحد جهان، بیحد و اندازه شود» این بیت مولانا برای همه ما آشناست و چه بسا بارها آن را زیر لب زمزمه کرده باشیم. در مرز جغرافیایی کشوری به نام ایران مردمی زندگی میکنند که از دیرباز تاکنون کلام برایشان نقشی موثر داشته است و بزرگان و متفکرانش مدام در فکر گفتن سخن تازه برای در انداختن طرحی نو در جهان اطرافشان بودهاند.
از آنجا که شعر برایشان اهمیت بسیاری داشته است در هر دوره و زمانی با شعرهای تازهشان این مسیر را طی کردهاند تا با همین کلام موزون مقفی جهانشان را بیحد و اندازه کنند و بسط دهند. این کلام به موسیقی هم گره میخورد و به مرور میشود جان موسیقی ایرانی. تا آنجا که مردم ما اغلب با موسیقی بیکلام چندان ارتباط نمیگیرند و به دنبال ردپای شعر در آن میگردند.
سالها دیوان شعرای مختلف ورق میخورد و اشعار حافظ، سعدی، مولانا، عطار و بسیاری از دیگر شاعران بزرگ، موسیقی ایرانی و مردم را به هم پیوند میزد.
بعد هم با تغییراتی که با ظهور نیما یوشیج و شاعران پیرو او در حوزه شعر فارسی رخ میدهد باز هم شعر شاعران پیشین در موسیقی حضور پررنگتری دارد، اما در مواردی بزرگان موسیقی سراغ اشعار نو هم رفتهاند به طور مثال شهرام ناظری آلبوم «گلستانه» را به یاد سهراب سپهری خواند، اما این روند چندان پررنگ و پربسامد نبود تا اینکه این روزها شاهد تغییراتی در آلبومهای موسیقی هستیم و برخی موزیسینهای جوان ترجیح میدهند اشعار شاعران معاصر را وارد آثارشان کنند.
نمونههایی از این آلبومها هم منتشر شده و مورد استقبال قرار گرفتهاند. آلبومهای دیگری هم در مسیر انتشار هستند و بزودی وارد بازار موسیقی میشوند. یکی از این آلبومها «سراسر مه» اثری از محمد معتمدی است که در آن اشعار شاعران معاصر خوانده شده است.
او درباره استفاده از اشعار شاعران معاصر میگوید: شعر بزرگان ایران در نهایت زیبایی هستند؛ ولی به واسطه استفاده همیشگی هنرمندان از آن شعرها یک مقدار در موسیقی سنتی دچار تکرار شدهایم؛ اما به عقیده من دلیل عمده این اتفاق این است که ما شاعر و ترانهسرایی نداریم که آهنگسازان و خوانندگان موسیقی سنتی بتوانند از شعرهای او تغذیه کنند.
او میافزاید: ما باید در حوزه کلامی آثار موسیقایی تجدیدنظر اساسی کنیم و نیازهای مخاطب امروز را هم در نظر بگیریم. ما خوانندهها حامل کلام هستیم و باید از جنس کلام بهروزتری استفاده کنیم تا مخاطب بتواند حلقه ارتباطی خود را با موسیقی ایرانی حفظ کند.
این خواننده با تاکید بر اینکه امروزه در موسیقی سنتی شاعر یا ترانهسرایی نداریم که نیاز موزیسینها را برآورده کند، اظهار میکند: ما در موسیقی پاپ ترانهسریان خوبی داریم که منطبق با موسیقی پاپ ترانه میگویند، ولی در موسیقی سنتی دیگر کسانی مثل بیژن ترقی، نواب صفا، معینی کرمانشاهی و هوشنگ ابتهاج را نداریم که منطبق با موسیقی و دستگاههای سنتی شعر بگویند.
او میافزاید: در حال حاضر اغلب شاعران با مضامین کاملا تکراری یا شعاری و خطابی شعر میگویند و موزیسینها براحتی نمیتوانند از میان این اشعار دست به انتخاب بزنند یا اینکه جنس کلامشان با موسیقی ایرانی منطبق نیست و نمیتوان از آنها استفاده کرد.
همان طور که گفتیم ورود شعرهای نو به موسیقی ایرانی سابقهای قدیمی دارد و اتفاقی نیست که امروز رخ داده باشد.
رضا مهدوی، کارشناس موسیقی درباره این موضوع میگوید: سابقه ورود شعرهای نو به موسیقی به اشعار بعد از نیما و دهه ۵۰ باز میگردد که آثاری مانند داروگ توسط محمدرضا لطفی، آهنگسازی و اجرا شد و نمونههایی هم روی صحنه رفت. پس از آن هم کارهایی در این زمینه انجام شد تا واکنش مخاطب را بسنجد.
محمد معتمدی: ما در موسیقی پاپ ترانهسریان خوبی داریم که منطبق با موسیقی پاپ ترانه میگویند، ولی در موسیقی سنتی دیگر کسانی مثل بیژن ترقی، نواب صفا، معینی کرمانشاهی و هوشنگ ابتهاج را نداریم که منطبق با موسیقی و دستگاههای سنتی شعر بگویند
او ادامه میدهد: سال ۱۳۵۶ هم «کانتات حافظ» اثر شاهین فرهت که آن را در سی سالگی ساخته بود با ارکستر ملی فرانسه در رادیو و تلویزیون اجرا شد و حسین سرشار هم در این کار نخستین تجربه خوانندگیاش را انجام داد.
شادروان نورعلیخان برومند وقتی اجرا را دید، ناراحت شد و اعتراض کرد. این موضوع دیگر تکرار نشد تا دهه ۶۰ که به شکلهای جدیدی بروز پیدا کرد.
این کارشناس موسیقی درباره استفاده نسل جوان از شعرهای نو میگوید: به نظر من جوانان این کار را بدرستی انجام میدهند و حتی اگر این کارشان آزمون و خطا هم هست باز باید آن را به فال نیک گرفت. این کار باید قبلتر اتفاق میافتاد و بضاعت و توان نهفته و آشکار شعر ایرانی را نشان میداد؛ چرا که همه توان این شعر در اشعار موزون و کلاسیک نیست و اشعار سپید و بی وزن هم میتوانند در موسیقی ایرانی استفاده شوند.
او درباره نوع برخورد موزیسینها در برخورد با سنت اظهار میکند: اشکال در نوع برخورد ما با سنت است وگرنه سنت در نوع خودش پویاست. حتی موسیقی سنتی بهروز است و خودش را با علم روز منطبق میکند. ما فکر میکنیم سنت یعنی درجا زدن و منطبق بودن با آنچه در گذشتههای دور بوده است و این دیدگاه اشتباه است. همین که جوانان به دنبال استفاده از شعر نو در موسیقی هستند، نشان میدهد چند گام از تعریفات اشتباه گذشته فاصله گرفتهایم.
مهدوی با تاکید بر اینکه شعر نو میتواند به کمک موسیقی سنتی که پویا و زنده است بیاید، میگوید: موسیقیدانان جوان سعی دارند از هر جهت زودتر به نتیجه و اصول برسند به همین سبب دست به تجربیاتی میزنند که اتفاقا مردم هم تا حدودی جذب آن میشوند.
این کارشناس موسیقی تاکید میکند: ما باید بتوانیم بیوزنی را در اوزان و ریتمهایی که داریم، حاکم کنیم و بپذیریم که سکوت هم بخشی از موسیقی است و باید از آن استفاده کرد. موسیقی محلی ما هم حتی میتواند شعر بیوزن را بپذیرد. باید شعرها، هجاها و الحان دیگری را پیدا کنیم و با قابلیت و پتانسیلی که موسیقی ایرانی دارد، پیوند بزنیم.
او دهه پیش رو را نقطه عطفی برای موسیقی ایرانی دانست و میافزاید: شعر نو هم میتواند به جایگاهی برسد که شعر کلاسیک ما رسیده است. از این رو میتوان دهه ۹۰ را سرآغاز و نقطه عطفی دانست که موسیقی ایرانی را با اشعار نو گره بزند و در عین بیوزنی برای موسیقی خموده و جامانده ما ـ که به دلایلی موسیقیدانان آن هم با هم درگیرند و متولیان امر دولتی اش اعتمادسازی نکردهاند ـ فضای بانشاطی را ایجاد کند.
مهدوی در ادامه دلایل پرمخاطب بودن موسیقی پاپ را بررسی کرده و بیان میکند: موسیقی پاپ به واسطه نوع بیان و کلامش است که اینقدر مخاطب دارد. موسیقی ما میتواند همراه با این تغییر کلامی فضای شنیداری جدیدی بهوجود بیاورد تا احساس کنیم موسیقی ملی ما هم دارد جایگاه خودش را پیدا میکند و به این دیدگاه که میگوید این هفت دستگاه و پنج آواز و مقام همین است و جز این نیست، خط بطلان بکشد.
تحول در موسیقی ایرانی از سویی دیگر میتواند فضا را برای جهانی شدن موسیقی که سالهاست از سوی موزیسینها مطرح میشود، فراهم کند.
تجربه نشان داده هندیها، عربها و ترکها بهواسطه همین تلفیقها توانستهاند موسیقیشان را جهانی کنند، پس ما هم میتوانیم با استفاده از همین موضوع فضا را برای جهانی شدن موسیقی فراهم کنیم.
مهدوی برای جریانسازی و ایجاد تحول در موسیقی ایرانی ایده خوبی دارد. او میگوید: میتوان جشنواره نوینی راه انداخت که شعرای معاصر از کودکان گرفته تا سایر ژانرها دور هم جمع شوند و آهنگسازان جسارت به خرج دهند و از میان این اشعار برای ساخت موسیقی انتخاب کنند و تطبیق شعر و موسیقی را انجام دهند.
او ادامه میدهد: سپس دولت برگزیدهها را حمایت کند و به شاخصهای آنها بورسهای تحصیلی دهد که هم موسیقی جدید یاد بگیرند و هم موسیقی ایرانی دگرگون شده را به رخ غربیها بکشند؛ چرا که آنها خواهان این گونه رفتارها هستند. نکته سوم اینکه ما چون در جشنوارههای بینالمللی اغلب حضور نداریم و اگر هم هستند به شکل انفرادی و با هزینه شخصی خودشان میروند و از طرف مرجع رسمی نمیروند این است که موسیقی گذشته و موسیقی امروزمان را نمیشناسند.
زینب مرتضاییفرد
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست