شنبه, ۴ اسفند, ۱۴۰۳ / 22 February, 2025
تاریخچه اصناف در جهان اسلام

یکی از ویژگیهای اساسی بازارها تا قرن اخیر، تشکل بازاریان در انجمنهای صنفی، یعنی «اصناف» بودهاست. این انجمنها اصولاً به صاحبان حرفهها تشکل میبخشیدند و دارای وظایف اجتماعی وسیعی بودند، ابتدای پیدایش اصناف اسلامی به قرن سوم هجری میرسدکه دوره شکوفایی تمدن اسلامی و رونق تجارت و شهرنشینی بود. در این قرن بود که تشکل افزارمندان و صنعتگران بر اساس حرفهها و پیشهها بوجود آمد، رشد و توسعه کامل شهرها در دو قرن پنجم و ششم هجری، فعالیتهای اصناف را توسعه فراوان بخشید برخی از خاورشناسان شوروی، مبدأ پیدایش انجمنهای صنفی در شهرهای ایرانی را، دوره ساسانیان میدانند.
برخی دیگر از خاورشناسان، منشأ انجمنهای صنفی اسلامی را در خرقههای درویشان و صوفیان و یا صنفهای غازیان جستجو میکنند مثلاً ماسینیون بر آن است که تاریخ اصناف با «جنبش کرامتیه» ارتباط نزدیک دارد. این جنبش یک شورش بزرگ اجتماعی و سیاسی و مذهبی بود که جهان اسلام را از قرن سوم تا ششم فراگرفت. کرامتیان یک اجتماعی بزرگ ماسونی پدید آوردند که در میان بازرگانان و پیشه وران گسترش یافت و موجب پیدایش، پرورش و گسترش سازمانهای صنفی شد. اما ثبات این ارتباط کار دشواری است. کلودکائن که در زمینه اصناف اسلامی پژوهشهای با ارزشی کردهاست، ضمن آنکه وجود نوعی سازمانهای صنفی را در سده چهارم و پنجم تائید میکند، میگوید: «نمیتوان با دقت تاریخ رشد و تکامل آنها را تعیین کرد و رابطه آنها را با اسماعیلیه و انجمنهای فتوت با اطمینان کامل تائیدنمود.» وی همچنین میافزاید: «استدلال ماسینیون در مورد وجود پیوند میان فتوت و اصناف خیلی کلی و مبهم است.»
در« اخوان الصفا» که چند بخش آن به کارهای دستی و حرفهای اختصاص دارد، و نیز در سایر منابع اشارههایی شدهاست مبنی بر اینکه نمایندگان اسماعیلیه به حرفهها و اصناف به صورت محدود و نظری باقی ماند. ریچارد فرای نیز در این ارتباط میگوید: «به هر حال ارتباط دادن مستقیم صنفها با غازیان یا با صوفیه یا فرق دراویش تنها جنبه نظری میتواند داشته باشد. زیرا درباره آنها اطلاعات کافی نداریم. مع هذا حقیقت آن است که جمعیتها یا گروههایی از مردم شهرنشین سرزمینهای شرقی جهان اسلام، به علت اشتراک منافع گردهم آمده بودند، بعضی از صنفها احتمالاً از ابتدا سبغه مذهبی داشتند. همچنانکه در میان اعضاء بعضی از سازمانهای اخوت صوفیه، افرادی از طبقات مختلف وجود داشت. البته مشهورترین پیشه وری که در عین حال غازی بود، یعقوب لیث مؤسس سلسله صفاریان است و میتوان پذیرفت که نظایر این قبیل افراد کم نبودهاند. در بعضی مأخذ، سازمان غازیان را اهل «فتوت» خواندهاند و تعجب آور نیست مجاهدینی که داوطلبانه به جنگ کفار میرفتند قواعد و رفتاری زاهدانه یا زندگی صوفی منشانه را پذیرفته باشند و این قواعد بعدها رسمیت سازمانی یافته باشد. میتوان حدس زد که بعد از پایان جهادها در آسیای مرکزی، این قبیل سازمانها هر چند به طریقی دیگر هم چنان در شهرها نضج گرفت شاید همین امر رشتههای پیوندی میان غازیان و صاحبان حرف را ایجاد کرده باشد.
به هر حال، منشأ انجمنهای صنفی هر چه باشد، در سدههای چهارم و پنج بر شمار این انجمنها افزوده شد و پیشه وران هر حرفه برای خود صنف جداگانهای پدید آوردند. چنانکه این بطوطه در سده هشتم درباره اصناف اصفهان میگوید: هر دسته از پیشه وران اصفهان، رئیس و پیشکسوتی برای خود انتخاب میکند که او را «کلو» مینامند.
مساله اساسی در شناخت پایگاه اجتماعی و سیاسی و اقتصادی انجمنهای صنفی، موقعیت آنها در برابر انجمنهای صنفی شهرهای اروپایی است که «گیلد» نامیده شدهاند. گیلدهای اروپای غربی نوعاً انجمنهایی اختیاری و خود مختار بودهاند. این انجمنها ابتدا به عنوان انجمنهای برادری که رنگ و بوی دینی داشت، تشکیل شدند و بعدها به صورت انجمنهایی برای دفاع از منافع اقتصادی در آمدند.
گیلدهای غربی با قانونی کردن منافع صنفی و یا با مبارزات سیاسی و اقتصادی دعاوی خویش را تأمین و تثبیت میکردند تا بتوانند در برابر زورگویی و فشارهای خارجی ایستادگی کنند. گیلدها به عنوان انجمنهای صنفی در قلمرو فعالیتهای خود، خود مختار و مسئول بودند. آنها میتوانستند اعضای گیلدها را تعیین کنند، رهبران خود را برگزینند و اموال مشترک و جمعی انجمن را اداره کنند.
اما انجمنهای صنفی در امپراتوری روم شرقی وضع دیگری داشتند. و با گیلدهای غربی تفاوت داشتند. انجمنهای صنفی این امپراتوری را نیروی دولت مرکزی. سازمان داده بودند، نه اراده و اختیار اعضای آنها، مقصود از ایجاد آنها نیز انجام وظایف اقتصادی و مالی به سود دولت بود. از اینرو،در قلمرو فعالیتهای خود امتیازها و انحصارهایی داشتند. با این همه، گیلدهای روم شرقی خود مختار نبودند و دارایی و خزانه مشترک نداشتند و مدیران آنها برگزیده اعضاء بشمار نمیآمدند. نه تنها مدیران گیلدها از خارج گمارده میشدند، بلکه قوانین و مقررات مربوط به آنها نیز از خارج به آنها تحمیل میشد. هر چند که چنین وضعی مانع همبستگی درونی انجمنها نمیشد ولی نظارت کسبه و پیشه وران را بر امور اقتصادی از میان میبرد.
چنانکه «آیرالاپیدوس» به درستی بیان کردهاست در معنای محدود و مشخص و دقیق کلام همانند گیلدهای اروپایی و روم شرقی در بازارهای کشورهای مسلمان یافته نشدهاست. کسبه و پیشه وران در روزگار مملوکان، همچون گیلدهای روم شرقی تحت سلطه شدید و نظارت سازمانهای غیر صنفی قرار داشتند و فعالیتهای آنان، در محدوده سیاسی و اقتصادی سازمانهای غیر صنفی قرار داشتند و فعالیتهای تفتیش و نظارت سازمانهای دولتی بر امور انجمنهای صنفی، ادغام انجمنها در سازمانهای دولتی نبود. در شهرهای اسلامی نظارت اصلی بر کسبه و پیشه وران بعهده محتسب یا مفتش بود.
در دوره صفویه به علت رونق اقتصادی کشور و رشد شهر نشینی، بر شمار اصناف و میزان کار و کوشش آنها افزوده شد. در این دوره نیز اصناف زیر نظر دستگاه حکومت شهر از استقلال کامل بی بهره بودند. انجمنهای صنفی زیر نظر دستگاه حکومتی شهر بودند. داروغه از نظر انتظامی و امور جزایی با کمک عسسها، بازارها را تحت نظارت داشت. محتسب بر جزئیات فعالیتهای اصناف از لحاظ کیفیت کار و اوزان و مقایسات و تنظیم فهرست قیمتهای جاری نظارت میکرد و خلافکاران را به شدیدترین وجهی کیفر میداد و کلانتر شهر نیز که به ظاهر باید از اصناف حمایت کند عملا مهمترین وظیفه اش سهمیه بندی مالیاتها بود و در واقع واسطهای میان دستگاه مالیاتی و پیشه وران شهری بود.
هر صنف متشکل از مجموعه استادان صنف بود که با کمک کارگران و شاگردان فعالیت میکردند.استادان هر صنف معمولاً از میان خود یکی از افراد مورد اعتماد را که حداقل دو سوم استادان صنف به او رای تمایل میدادند نامزد ریش سفیدی یا کدخدایی صنف میکردند و آن را به شهادت نقیب الملک که سرپرستی کد خدایان اصناف و محلات و نیابت کلانتر شهر را داشت و آنگاه آن را برای صدور حکم و به کلانتر شهر معرفی میکردند. میرزا رفیعا در «دستور الملوک» خود در اینباره میگوید: «رضانامچه تعیین استا دان اصناف و کد خدایان محلات که موافق دستور منوط به رضای چهار دانگ از هر صنف محله میباشد به اعتراف جماعت مزبور نقیب شهادت مینویسد و بعد از آن کلانتر تعلیقه میدهد». میرزا رفیعا در شرح وظایف کلانتر اصفهان میگوید: «کدخدایان محلات و استادان اصناف بر نصب او منصوب و به عزل او معزول میباشند و احدی را مدخلیتی نیست».
انجمنهای صنفی از نظر دستگاه حکومت وسیله مناسبی بودند تا سازمان گردآوری مالیات و بیگاری بتواند با پیشه وران شهری به طور دسته جمعی روبرو شود و به اسانی وظیفه اش را انجام دهد. چنانکه سلسله مراتب مذکور که از کلانتر آغاز و از طریق نقیب الملک و ریش سفیدان یا کدخدایان اصناف به استادان صنف منتهی میشد.
دربرخی از شهرها، همه اصناف را در یک سازمان واحد متشکل میکردند. مانند اصناف شهر نخجوان در اواخر سده دوازدهم و اوایل سده سیزدهم هجری قمری، در این صورت همه اصناف یک رئیس داشتند. ولی هر صنفی مراسم و جشنهای خود را جداگانه اجرا میکرد. اوایل سده گذشته در شهرهای آذربایجان شمالی (قفقاز) ریاست اصناف شهر با یک نقیب یا اوستا باشی بود. شغل وی که رهبری روحانی اصناف را داشت انتخابی بود. وظایف وی شامل: نظارت بر رفتار اعضاء اجرای وظایف قضایی رسیدگی به امور شاگردان و گماردن آنها به مقام استادی، بررسی شعائر صنفی. تعیین مالیات صنف و توزیع آن با نظر کدخدای صنف میان پیشه وران توزیع کالاها میان پیشه وران، تعیین قیمتها و تنظیم روابط هر صنف با اصناف همسایه بود. وظیفه اساسی ریش سفیدان نظارت بر آموزش استادان به شاگـردان گرد آوری مالیـــاتها واسطه شدن میان بازرگانان و پیشه وران بود.
انجمن صنفی، در واقع مجموعهای از استادان هر صنف بود که پرداخت کننده مالیات و عوراض بودند. هر استاد میتوانست به میل خود شاگردانی داشته باشد. هر استاد در ایروان به طور متوسط یک شاگرد داشت و در اوایل قرن نوزدهم، ۷۲۲ استاد و ۶۶۷ شاگرد در آن شهر اشتغال داشتند. سن ورود به شاگردی معمولاً از ۱۲ سالگی بود و ۱۰ سال طول میکشید تا شاگرد به مقام استادی برسد استادان امور حقوقی دریافت نمیکرد ولی به همراه غذا و لباس شاگردانه میگرفت و هنگام ارتقا به مقام استادی کمربند مخصوصی با تصویب کلانتر دریافت میکرد در مواردی نیز اصناف کارگر روز مزد استخدام میکردند برخی از پیشه وران کارگر روز مزد میگرفتند و برخی دیگر هم کارگر روز مزد و هم شاگرد داشتند.
به نظر «کوزنتسوا» اصناف در این دوره یک سازمان مالی و اداری بودند که در داخل نظام حکومتی قرار داشتند. در نتیجه وظایف اصلی انجمنهای صنفی از این قرار بود:
نخست وظیفه جمعی گرد آوری مالیات دوم وظیفه جمعی تثبیت قیمتها سوم وظیفه قضایی بدین معنی که دادگاه عالی صنفی مرکب بود از نقیب و ریش سفیدان صنف که به اختلافات جزیی اصناف رسیدگی میکردند. اصناف و پیشه وران معمولاً به دادگاه مظالم و دادگاه شرع که برای آنان گران تمام میشد مراجعه نمیکردند و دادگاه صنفی را که مجانی بود ترجیح میدادند.
اینک میتوانیم تفاوتهای اساسی «گلید»های غربی را با سازمانهای اصناف شرقی به اختصار بیان کنیم نخست اینکه وظایف و کارکردهای اختصاصی سازمانهای اصناف شرقی از گیلدها وسیعتر بود دوم قدرت اقتصادی گیلدها و معمولاً شامل افزار مندان و بازرگانان بود. در حالی که اصناف شرقی از یک سو جدا از تجار بود و از سوی دیگر حرفههای متعددی را در بر میگرفت. چهارم روسای اصناف به نمایندگانی از طرف حکومت شهری وظایف اداری و مالی داشتند و مباشر مالی حاکم شهر بودند حال آنکه روسای گیلدها دارای چنین وظایفی نبودند. پنجم روسای گیلدها را رسما حاکم شهر منصوب میکرد بدین ترتیب روسا یا کدخدایان اصناف در برابر حاکم شهر مسئول وصول مالیات و اداره امور صنف خود بودند.
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست