یکشنبه, ۱۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 5 May, 2024
مجله ویستا

جنگ و اخلاق جنگ در ادیان


جنگ و اخلاق جنگ در ادیان

تمام ادیان بر عشق و صلح تاکید کرده اند اما تقریباً تمام آنها در طول تاریخ به نوعی در گیر جنگ و علت جنگ قلمداد شده اند

تمام ادیان بر عشق و صلح تاکید کرده اند اما تقریباً تمام آنها در طول تاریخ به نوعی در گیر جنگ و علت جنگ قلمداد شده اند. برخی از جنگ های امروزی را به دین نسبت می دهند اما در حقیقت می توان گفت جنگ های معدودی هستند که علت اصلی آنها دین باشد. دین برای افراد و گروه های بسیاری مولفه مهم هویت شخصی و گروهی تلقی می شود، اما الزاماً هر جنگی که با نام دین انجام می شود جنگ دینی نیست.

● جنگ و اخلاق جنگ در دین اسلام

اسلام راهبردهای روشنی برای زمان آغاز جنگ و چگونگی انجام جنگ از لحاظ اخلاقی ارائه داده است. جنگ در زمان دفاع از خود، زمان حمله دیگر کشورها به کشور اسلامی و زمانی که دیگر کشورها به مسلمانان خود ستم روا دارد، واجب است. جنگ باید به شکلی منظم، با اجتناب از صدمه زدن به غیر نظامیان، استفاده از حداقل نیروی لازم، بدون وجود خشم و رفتار انسانی با اسرای جنگی صورت گیرد. مسلمانان باید بر اساس اصول عدالت الهی اقدام به جنگ کنند. خداوند در قرآن سوره النساء آیه ۷۶ می‏فرماید : «کسانی که ایمان دارند، در راه خدا پیکار می‏کنند؛ و آنان که کافرند، در راه طاغوت. پس شما با یاران شیطان، پیکار کنید (و از آنان نهراسید) زیرا که نقشه شیطان، (همانند قدرتش) ضعیف است». و در آیه ۳۹ و ۴۰ سوره الحج آمده است: به کسانی که جنگ بر آنان تحمیل گردیده، اجازه جهاد داده شده است؛ چرا که مورد ستم قرار گرفته‏اند؛ و خدا بر یاری آنان تواناست. همان‏ها که از خانه و شهر خود، به ناحق رانده شدند، جز این که می‏گفتند: «پروردگار ما، خدای یکتاست» و اگر خداوند بعضی از مردم را توسط بعضی دیگر دفع نکند، دیرها و صومعه‏ها، و معابد یهود و نصارا، و مساجدی که نام خدا در آن بسیار برده می‏شود، ویران می‏گردد و خداوند کسانی که او را یاری کنند (و از آیینش دفاع نمایند) یاری می‏کند؛ خداوند قوی و شکست‏ناپذیر است. همچنین در آیه ۷۵ سوره النسا می‏فرماید: چرا در راه خدا، و (در راه) مردان و زنان و کودکانی که (به دست ستمگران) تضعیف شده‏اند، پیکار نمی‏کنید؟ همان افراد (ستمدیده‏‏ای) که می‏گویند: «پروردگارا ما را از این شهر (مکه)، که اهلش ستمگرند، بیرون ببر و از طرف خود، برای ما سرپرستی قرار ده و از جانب خود، یار و یاوری برای ما تعیین فرما. اما ایده جنگ نامحدود و بدون درنظرگیری حد کاملاً غیراسلامی است. چنانچه در سوره بقره آیه ۱۹۰ نیز آمده است: و در راه خدا، با کسانی که با شما می‏جنگند، نبرد کنید و از حد تجاوز نکنید، که خدا تعدی‏‏کنندگان را دوست نمی‏دارد.

اسلام دینی است که از صلح و آرامش حمایت می‏کند و سزای کسانی که بی‏گناهی را به قتل رسانند دوزخ می شمارد. خداوند در قرآن سوره المائده آیه ۳۲ می‏فرماید: به همین جهت، بر بنی‏اسرائیل مقرر داشتیم که هر کس، انسانی را بدون ارتکاب قتل یا فساد در روی زمین بکشد، چنان است که گویی همه انسان‏ها را کشته؛ و هر کس، انسانی را از مرگ رهایی بخشد، چنان است که گویی همه مردم را زنده کرده است و رسولان ما، دلایل روشن برای بنی‏اسرائیل آوردند، اما بسیاری از آنان، پس از آن در روی زمین، تعدی و اسراف کردند.

قرآن هدف از جنگ را تنها انگیزه‏های درخور توجه می‏داند نه پاداش دنیوی. همان طور که خداوند در قرآن کریم سوره النساء آیه ۷۴ می‏فرماید: کسانی که زندگی دنیا را به آخرت فروخته‏اند، باید در راه خدا پیکار کنند و آن کس که در راه خدا پیکار کند، و کشته شود یا پیروز گردد، پاداش بزرگی به او خواهیم داد.

مسلمانان از حمله به سربازان زخمی منع شده‏اند مگر این که شخص زخمی به جنگ ادامه دهد. دیدگاه حضرت محمد(ص) درباره جنگ با غیر نظامیان در حدیثی چنین بیان شده است که در جنگی حضرت(ص) زنی را می‏بیند که کشته شد و این عمل را تقبیح می‏کند. زمانی که دشمن شکست خورده، سربازان باقی مانده را باید به عنوان اسیر جنگی زندانی کرده و از کشتن آنان اجتناب کنند. خداوند در سوره محمد آیه ۴ می‏فرماید: و هنگامی که با کافران در میدان جنگ روبه ‏رو شدید گردن‏های‏شان را بزنید، (و این کار را همچنان ادامه دهید) تا به اندازه کافی دشمن را در هم بکوبید؛ در این هنگام اسیران را محکم ببندید؛ سپس یا بر آنان منت گذارید (و آزادشان کنید) یا در برابر آزادی از آنان فدیه ( غرامت) بگیرید؛ (و این وضع باید همچنان ادامه یابد) تا جنگ بار سنگین خود را بر زمین نهد، (آری) برنامه این است و اگر خدا می‏خواست خودش آنان را مجازات می‏کرد، اما می‏خواهد بعضی از شما را با بعضی دیگر بیازماید؛ و کسانی که در راه خدا کشته شدند، خداوند هرگز اعمال‏شان را از بین نمی‏برد.

● جنگ و اخلاق جنگ در دین مسیحیت

نظریه بنیادین مسیحیت مدرن این است که جنگ به ندرت توجیه شده است و باید از آن اجتناب کرد، مگر این که شرایط جنگ عادلانه فراهم شده باشد. یک فرد مسیحی ممکن است اعتقاد داشته باشد که شواهد و استدلال‏های مورد نیاز برای حمایت از جنگ، متعالی‏تر از شواهدی است که رهبران ملی برای جنگ بدان نیاز دارند. مسیحیت به هیچ عنوان ضد جنگ نیست. برخی‏ها می‏گویند که مسیحیت مدرن علیه جنگ یک پیش‏فرض دارد، اما دیگران می‏گویند که پیشفرض مسیحیت مدرن علیه بی‏عدالتی است و تعصبات ضد جنگ از بی‏عدالتی ناشی می‏شود که در زمان جنگ به وجود می‏آید.

این دیدگاه می‏گوید که هدف مسیحیت گسترش صلح و عدالت در سراسر جهان است: ممکن است که جنگ گاهی ابزاری برای تحقق این امر باشد و آغاز جنگ ممکن است گاهی بهتر از اشاعه بی‏عدالتی و قربانی شدن افراد بی‏گناه باشد. مسیحیان بسیاری از هر نوع جنگ احتراز می‏کنند. این امر در مورد فعالان صلح یا کسانی که باید به سختی آنان را قانع کرد که جنگ توجیه شده است صدق می‏کند. مسیحیان استدلال می‏کنند که آیین احتراز از جنگ بر اساس تعالیم مسیح به وجود آمده است. گروه‏های مسیحی که بر آیین احتراز از جنگ تاکید دارند، منونیت‏ها و کویکرها هستند.

دیدگاه مسیحیت از جنگ در طی تاریخ دین دستخوش تغییر شده است. ۳۰۰ سال اول دوران مسیحیت، آیین احتراز از جنگ به شدت رواج داشت. این امر به سرعت در زمان کنستانتین تغییر کرد. سال‏ها مسیحیان اعتقاد داشتند که استفاده از خشونت و جنگ برای تبلیغ و ترویج دین و برخورد با مخالفان درست است. آنان خشونت را به عنوان اقدامی که ذاتاً بد است در نظر نمی‏گرفتند. این طرز تفکر منجر به جنگ‏های مقدس که بهترین نمونه آن جنگ‏های صلیبی به شمار می‏رود، شد. از زمان کنستانتین به بعد نویسندگان و واعظان مسیحی از استعارات جنگی و دلیرانه در وصف دین خود سود جستند. این ایده که خشونت ذاتاً بد نیست را می‏توان در اشکال مختلف نظریه جنگ عادلانه و خشونت (جنگ) به مثابه ابزاری تلقی کرد که عدالت و صلح را برقرار می‏کند.

● جنگ و اخلاق جنگ در دین یهود

دین یهود خشونت و جنگ را به منظور ترویج عدل در نظر نگرفته است. این دین تصدیق کرده است که انواع خاصی از جنگ از لحاظ اخلاقی توجیه شده است و گاهی از نظر دین قابل قبول است که مردم کشته شوند. در دین یهود آمده است پیش از شروع و یا اعلام جنگ باید تلاشی حقیقی در جهت ایجاد صلح و اجتناب از جنگ صورت گیرد. قوانین یهود تنها به سربازان اجازه داده تا با انتخاب خود در جنگ شرکت کنند. شهروندان بی‏گناه باید پیش از آغاز جنگ از میدان نبرد دور شوند.

در کتاب عهد قدیم جنگ تایید و خداوند به عنوان یک جنگجو توصیف شده و که در مواقع جنگ یهودیان را هدایت کرده و پیروزی را از آن آنها می‏کند و در مقابل دشمنان از آنها حمایت می‏نماید. اما در عین حال در کتاب عهد قدیم از آرزوی یهودیان برای صلح نیز سخن رفته است. در کتاب عهد قدیم اشعیاء :۲ آمده است: خداوند به جنگ‏های بین قوم‏ها خاتمه خواهد داد و آنان شمشیرهای خود را به گاوآهن و نیزه‏های خویش را به اره تبدیل خواهند کرد. قوم‏های دنیا دیگر در فکر جنگ با یکدیگر نخواهند بود.

صلح در دین یهود به مثابه امر توصیف‏شده از سوی خداوند می‏آید. زمانی که عدالت و هماهنگی نه تنها در میان مردم بلکه در میان فرد فرد جامعه به وجود آید، صلح تحقق می‏یابد. برخی از استدلال‏های امروز که در بافت تروریسم مطرح می‏شود این ایده را قبول می‏کند که اگر عدالت در همه جا و برای همه کس وجود نداشته باشد، صلح به وجود نمی‏آید. اهمیت صلح برای یهودیان در واژه سلام به زبان عبری «شالوم» نشان داده شده است. این واژه به معنای صلح است.

در تلمود (مجموعه قوانین شرعی و عرفی یهود) آمده است که فرد مجاز است کسی را که زندگی او را تهدید می‏کند به قتل برساند. این قانون در مورد کشور نیز اجرا می‏شود. پیشوایان دینی یهود در عهد باستان سه نوع جنگ را که یهودیان باید به آن توجه کنند را چنین بیان کرده‏اند: الف) جنگ‏های واجب: جنگ‏هایی که به فرمان خداوند انجام می‏شود همانند جنگ علیه کنعانی‏ها. ب) جنگ‏های دفاعی: اگر یهودیان مورد حمله قرار گیرند دفاع از خود واجب تلقی می‏شود. ج) جنگ‏های اختیاری: این جنگ‏ها از دسته‏ای هستند که بنا بر هدف‏های خوب انجام می‏شود. زمانی که دیگر جایی برای مذاکره باقی نمی‏ماند.

در کتاب دوم تورات آمده است که یهودیان پیش از اعلام جنگ باید تمام تلاش خود را برای ایجاد صلح به کار گیرند. هر گونه اقدام نظامی پیش از این امر غیر قانونی تلقی می‏شود. در میدان نبرد تنها نظامیان کشته می‏شود و به غیر نظامیان فرصت داده شود تا صحنه کارزار را ترک کنند، اما مقامات یهودی می‏گویند اگر غیر نظامیان آگاهانه در صحنه نبرد ماندند حفظ جان آنها به سربازان مربوط نمی‏شود.

● جنگ و اخلاق جنگ در دین هندو

دین هندو اصلی‏ترین دین هند را تشکیل می‏دهد. در سنت‏های این دین در میان هندی‏ها تفاوت‏های بسیاری وجود دارد؛ اما در نکات اصلی با یکدیگر مشترک هستند. دین هندو نیز همانند ادیان دیگر جنگ و خشونت را تقبیح کرده است. محکوم کردن خشونت در تعالیم آهیسما (همه موجودات به همه وابسته و مقدس هستند، لذا نباید هیچ موجودی را کشت) وجود دارد.

دین هندو اعتقاد دارد که خشونت در دفاع شخصی مانعی ندارد. در کتاب مقدس هندوها «ریگ ودا» ۱-۳۹:۲ آمده است: سلاح‏های‏تان در دور راندن حمله‏کنندگان محکم باد، بازوهای‏تان در مقابله با دشمنان نیرومند باد، بگذارید ارتش‏تان پر افتخار باشد نه خطاکار؛ و باز در «ریگ ودا» ۶-۷۵:۱۵ آمده است که تیر سمی پرتاب نکنید، به کهنسالان و بیماران حمله نکنید، به زنان و کودکان حمله نکنید، از پشت حمله نکنید و در ادامه آمده است که هر کس از این دستورات سرپیچی کند به دوزخ می‏رود. یکی از تعالیم دین هندو داستان آرجونا است. آرجونا تصمیم گرفت به جنگ برود اما متوجه شد طرف مقابل را دوستان و آشنایان او تشکیل می‏دهند. او نمی‏خواست افرادی را که دوست دارد به قتل برساند، اما کریشنا او را متقاعد کرد که در جنگ حضور یابد. کریشنا به آرجونا گفت باید به این دلایل به جنگ بروی: این وظیفه توست که بجنگی چرا که تو جنگجو متولد شده‏ای؛ خشونت جنگ تنها به بدن صدمه می‏زند نه به روح، بنابراین کشتن در جنگ اشتباه نیست و دلیلی برای نکشتن دشمن در جنگ وجود ندارد، بنابراین، جنگجو نباید به خاطر کشتن دشمن متاسف باشد. جنگ و اخلاق جنگ در دین سیکدر دین سیک نیز مفهوم جنگ عادلانه وجود دارد و زبان سانسکریت به آن Dharam Yudh گفته می‏شود که به معنای جنگ در دفاع از عدالت و نیکوکاری است. در چنین جنگی باید جنگ به عنوان آخرین راه حل تلقی شود، انگیزه جنگ نباید انتقام یا دشمنی باشد، اردو نباید دربرگیرنده سربازان مزدور باشد، اردو باید منظم باشد، از حداقل نیرو باید استفاده کرد، غیر نظامیان نباید صدمه ببینند، دشمن نباید غارت شود، سرزمین نباید پهناورتر شود، دارایی‏ها باید به صاحبان آن بازگردانده شود.

این ایده به نظریه جنگ عادلانه که در غرب رایج است شباهت دارد. سیک‏ها همچنین اعتقاد دارند معاهده و آتش‏بس باید شرافتمندانه باشد، مکان‏های عبادی هیچ کدام از ادیان نباید صدمه ببیند. تفاوت مهم اعتقادات سیک‏ها با نظریه جنگ عادلانه این است که سیک‏ها اعتقاد دارند که اگر جنگ عادلانه است باید آن را انجام داد، حتی اگر هیچ گونه احتمال پیروزی در جنگ نمی‏رود. اگرچه سیک‏ها اعتقاد شدیداً از اقداماتی که حقوق بشر را ترویج می‏دهد و میان دین و کشور هماهنگی به وجود آورد حمایت می‏کنند.

در تعالیم «گورو نانک» (گورو به معنای معلم پیشوای دینی) پایه‏گذار دین سیک در قرن ۱۶ آمده که دین سیک؛ دین صلح است. او نوشته: هیچ کس دشمن من نیست، هیچ کس غریبه نیست، من در کنار همه با صلح زندگی می‏کنم، خداوند مرا یاری می‏کند تا از نفرت و تعصب دور شوم. در زمان گوروی پنجم، «ارژآن دو» دین سیک به طور فزاینده‏ای نظامی شد، اما این امر تنها در پاسخ به اقداماتی صورت گرفت که قصد سرکوب کردن این دین را داشت. ششمین گورو، «هار گوبایند» گفت که خشونت گاهی برای ایجاد صلح و حمایت از بیگناهان لازم است. دهمین و آخرین گورو، «گوبایند سینگ» سیک‏ها را موظف کرد علیه تخاصم بجنگند: زمانی که تمام تلاش‏ها برای ایجاد صلح ناکام می‏ماند برق فولاد قانونی است و شمشیر کشیدن حق است.

● جنگ و اخلاق جنگ در دین بودا

خشونت در تفکر و رفتار بودایی وجود ندارد. اولین قانون از پنجمن قانون دین بودا این است که پیروان این دین باید از کشتن و صدمه زدن به موجودات زنده پرهیز کنند. دین بودا الزاماً یک سنت صلح‏آمیز است. در متون مقدس بودا موردی در حمایت از استفاده خشونت در راستای حل منازعه عنوان نشده است: در زمان جنگ حس شفقت را در خود تقویت کنید به موجودات زنده کمک کنید و از میل به جنگ پرهیز نمایید. شخصیت‏هایی همچون «دالایی لاما» (که برنده جایزه صلح نوبل شد) نیز در کلام و عمل تعهد دین بودا را نسبت به صلح نشان داد: نفرت با نفرت از بین نمی‏رود، نفرت تنها با عشق از میان می‏رود این امر از قوانین باستانی به شمار می‏رود. بسیاری از بودایی‏های از پیوستن به اردو تحت هر شرایطی پرهیز می‏کنند. قوانین بوادیی به پیروان این دین اجازه داده از خود دفاع کنند اما بودایی‏ها از کشتن دیگران نهی شده‏اند حتی در دفاع از خود. کشورهای بودایی اصولا با این مخمصه اخلاقی رو به رو می‏شوند که چگونه بدون نقص اصول ضد خشونت از حقوق شهروندان دفاع کنند.

اما در دین بودا چندین نمونه از حضور بودایی‏ها در اقدامات خشونت وجود دارد: در قرن چهاردهم جنگجویان بودایی شورشی را به راه انداختند که منجر به بیرون راندن مغول از چین شد؛ در جاپان، رهبران بودایی به جنگجویان سامورایی مدیتیشن آموزش دادند که بهتر بجنگند؛ در قرن بیستم استادان ذن جاپانی در حمایت از جنگ‏های جاپان مطالبی نوشتند؛ در سری لانکا قرن بیستم جنگ داخلی میان اکثریت بودایی‏های سیلانی و اقلیت هندو تامیلی درگرفت که ۵۰ هزار نفر کشته شدند.

نویسنده: حسین - اژدر