شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا

ما ملت آداب دان


ما ملت آداب دان

مفاهیمی هستند که با اولین تپش های فکری و ذهنی بشر آغاز شده اند و همراه او بوده اند و تا هنوز ادامه دارند مفاهیمی مثل عشق و مرگ و هنر و اخلاق بشر بارها از چیستی این مفاهیم اولیه و بنیادین پرسش کرده و هر بار جوابی دیگر برای آن یافته است

مفاهیمی هستند که با اولین تپش‌های فکری و ذهنی بشر آغاز شده‌اند و همراه او بوده‌اند و تا هنوز ادامه دارند؛ مفاهیمی مثل عشق و مرگ و هنر و اخلاق. بشر بارها از چیستی این مفاهیم اولیه و بنیادین پرسش کرده و هر بار جوابی دیگر برای آن یافته است.

اگر به تاریخ علوم انسانی نگاهی بیندازیم کتاب های متعددی با موضوع اخلاق می دانیم که هر کدام منظری متفاوت و موضوعاتی گوناگون دارند، در این کتب غالبا به دو حوزه بسیار عمده پرداخته شده است یا پرسش از چیستی اخلاق است (فلسفه اخلاق) از چگونگی اخلاق (علم الاخلاق).

کتاب های کهن اخلاقی پس از گفت وگو درباره کلیات و مفهوم فضیلت و رذیلت و امثال آن به بسیاری از امور پیرامونی و مبتلابه خودشان می پردازند. در زبان فارسی کتاب هایی مانند قابوسنامه یا اخلاق ناصری از این جمله است.

رانندگی و فرهنگ ترافیک یکی از موضوعات مهم و مبتلا به زندگی بشر معاصر است. رانندگی هم مانند هر فعل دیگری که از آدمی سر می زند، موضوع علم اخلاق است و می شود و باید که درباره اش داوری اخلاقی کرد.

موضوعات و سوال های قابل طرح فراوانی در حوزه اخلاق ترافیکی وجود دارد که متاسفانه کمتر به آن پرداخته شده است.

برای مثال؛ آیا مبنای اخلاق ترافیکی، انگیزشی درونی است یا بیرونی؟ یعنی آیا به صورت امری وجدانی باید مقید به نوعی از رفتارهای ترافیکی باشیم یا به دلیل الزامات قانونی باید به آن عمل کنیم؟ یا این که اخلاق ترافیکی، موضوعی «خویشتن خواهانه» است یا «دیگرخواهانه»؟ قطعا در یک یادداشت و چند یادداشت نمی شود به این موضوعات پرداخت و من هم قصد ندارم پرسش های بنیادین این حوزه را پاسخ بدهم، بلکه آنچه در این مقال به آن می پردازم با تکیه بر دریافت درونی و بلاواسطه فردفرد آدمیان است.

همه ما بدون این که کوچک ترین اطلاعی از مباحث پیچیده فلسفی و علمی اخلاق داشته باشیم، درک می کنیم چه رفتاری را دوست می داریم و چه عملی آزرده مان می کند. به تعبیر قرآن کریم، آدمی خیر و شر را از الهام الهی درک می کند.

«و نفس و ما سویها فالهمها فجورها و تقویها» (قسم به نفس و آن که آن را پاکیزه آفرید. پس پلشتی و پاکی را به او الهام کرد).

در منطق قرآن آدمی خود می داند چه رفتاری از او صحیح است و چه عملی خطاست. «ان الانسان علی نفسه بصیره ولو القی معاذیره» (آدمی به نفس خودش حتما آگاه است، گرچه عذر بیاورد).

از این منظر می توانیم داوری کنیم؛ آیا زمانی که افسر یا دوربین ثبت تخلفی حاضر نیست، می توانم با سرعت غیرمجاز حرکت کنم؟ آیا به قول کتب اخلاقی قدیم، خلاف دوراندیشی نیست؛ با سرعتی برانم که در زمان برخورد با مانع یا عابر یا خودروی دیگر، کنترل خودرو را از دست بدهم؟

ما غالبا در زندگی روزمره مبادی آداب هستیم. هنگام برخورد با دوستان و همکاران و همسایگان دستمان را روی سینه مان می گذاریم و سلام می دهیم. موقع خارج شدن از در یا عبور در راهروها بر هم پیشی نمی گیریم یا اگر کسی در راهرویی تنگ از روبه رو بیاید، کنار می ایستیم و به هم تعارف می کنیم.

با هم به نیکویی صحبت می کنیم و اگر در خیابان هم از کنار کسی که حرف درشتی به سر و همسر و همسایه می زند، رد بشویم به دیده افسوس نگاهش می کنیم.

چطور است که ما با این همه آداب دانی وقتی سوار خودرو یا موتورسیکلت هستیم، گاهی به کلی آدم دیگری می شویم. این را باید هر کداممان در خلوتمان از خود بپرسیم. پس؛

آیا بوق زدن برای هر کاری و در هر ساعتی ـ بجز در موضوعات ترافیکی ـ بداخلاقی نیست؟

آیا پیچیدن تعمدی جلوی خودرویی که راننده آن بنا به عوامل بیرونی و از روی ناچاری تغییر مسیری به سمت ما داشته است، بداخلاقی نیست؟

آیا راه ندادن به راننده ای که برابر قانون اولویت عبور یا حق تقدم عبور با اوست، بداخلاقی نیست؟

آیا بی توجهی به راننده ای که با چراغ راهنما به نوعی اجازه تغییر خط حرکت یا ورود یا خروج از راهی را از ما می خواهد، بداخلاقی نیست؟ آیا...؟

سردار حسین رحیمی

رئیس پلیس راهنمایی و رانندگی تهران



همچنین مشاهده کنید