چهارشنبه, ۱۲ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 1 May, 2024
مجله ویستا

آیا ترامپ خشونت در جهان را افزایش داده است آیا راست گراها و افراطی ها تروریست هستند


آیا ترامپ خشونت در جهان را افزایش داده است آیا راست گراها و افراطی ها تروریست هستند

بدون شک با روی کارآمدن ترامپ, اقدام های تروریستی دست راستی ها افزایش داشته است, بااین حال ضرورتی ندارد تا برای فهمیدن این نکته که این دست اقدام های تروریستی پیش از این نیز در جریان بوده اند خیلی به عقب بازگردیم خنثی کردن توطئه یک کشتار دسته جمعی در ایالت کنتاکی یکی از مواردی است که پیش از روی کارآمدن ترامپ طراحی شده بود

پس از حمله ناگوارِ مسلحانه به نماینده های جمهوری خواه کنگره آمریکا در چهاردهم ژوئن، یک بار دیگر مسئله خشونت سیاسی- در سطحی ملی- زیر نورافکن افتاده است. در این مورد خاص، به خاطر حمایت ضارب از برنی سندرز، نیروهای محافظه کار و اعتدال گرا میدان دار موشکافی مسئله شده اند. اگرچه برنی سندرز این واقعه را با صریح ترین لحن ممکن محکوم کرد، ولی یامیژ آلسیندِر – خبرنگار نیویورک تایمز – رفتارهای ضارب را مرتبط با موضوعی می داند که وی «سابقه [رفتار] خصمانه» طرفدارهای سندرز در جریان انتخابات مقدماتی حزب دموکرات نام گذاری اش می کند؛ نقصانی که گویا از منظر خبرنگار نیویورک تایمز کلیت گفتار چپ را نیز شامل می شود.

یامیژ آلسیندِر، با اشاره به نوشته های ضارب علیه ترامپ در فیس بوک، می نویسد این تیراندازی «خشم مدفون شده در گوشه وکنار گفتار چپ ترقی خواه را روشن کرد». او با فهرست کردن مواردی از اظهارنظرهای سندرز درباره ترامپ، حرف های ضارب را تحت تأثیر وی می داند. مثل زمانی که برنی سندرز ترامپ را «بدترین و خطرناک ترین رئیس جمهور این کشور» توصیف کرده بود یا زمانی که به «حضور رهبرهای راست افراطی در سنا و کنگره» اشاره داشت.

به طورقطع چنین استدلال هایی به شدت بی پایه اند. مبنا قراردادن یک حادثه خاص به منظور بررسی کل یک گرایش فکری، رفتاری است مشکوک و سؤال برانگیز. علاوه براین، مبنای غالب برهان های آلسیندر به طور مشخص با فرهنگ مسموم «داش برنی وار» سر ستیز دارد. شکی نیست که طرفدارهای برنی سندرز در فضای آنلاین آدم هایی هستند اهل جدل و حتی در مواردی پرخاشگر، ولی تنها شواهدی انگشت شمار می تواند رفتار طرفدارهای سندرز را از رفتار حامی های سرسخت سایر نامزدهای انتخابات متمایز کند. براساس ادعای آدام جانسون، یکی از مطالعه های انجام شده می گوید طرفدارهای هیلاری کلینتون در فضای آنلاین بارها پرخاشگرتر از طرفدارهای سندرز بوده اند. همچنین پیداکردن شواهدی عقل پسند دال بر رفتارهای پرخاشگرایانه، نژادپرستانه و جنسیت زده از جانب طرفدارهای کلینتون در فضای آنلاین کاری است نه چندان دشوار. درعین حال نیازی به یادآوری نیست که طرفدارهای ترامپ نیز رفتارهایی مشابه داشته اند. مضاف بر این موارد، قسمتی از خطابه های برنی سندرز و ضارب علیه ترامپ در همان قلمروی زبانی اعتدال گراها و حتی راست های نرم خو قرار می گیرد، آنها نیز علیه ترامپ از همان ادبیاتی استفاده می کنند که مورد استفاده ترقی خواه ها و چپ هاست. وانگهی، آلسیندر به سابقه ضارب در اعمال خشونت خانگی و همچنین اعتقاد وی به خائن بودن ترامپ – که باوری همگانی و مسلط به حساب می آید – اشاره ای نمی کند.

با وجود این آلسیندر [در سرزنش چپ ها] تنها نبود. پس از کارزار انتخاباتی، ترامپ که حمله زبانی پشت حمله زبانی به مسلمان ها، مکزیکی ها، زن ها، روزنامه نگارها و در برخی مواقع، تشویق صریح برای اعمال خشونت علیه افرادی مشخص را به شعارهای حزب جمهوری خواه بدل کرده بود، حالا جناح راست می خواهد با علم کردن حادثه تیراندازی چهاردهم ژوئن خشونت را به عنوان مشکل منحصربه فرد جناح چپ معرفی کند. «این حال وهوای نفرت پراکنی و کینه توزی ازسوی سوسیالیست ها و لیبرال های حزب دموکرات تولید شده است». این عبارت را رابرت استون – مردی که پیش تر دست راست ترامپ به حساب می آمد – در حساب توییترش منتشر کرد. شان اسپایسر – دبیر مطبوعاتی کاخ سفید – «خطابه های خطرناک دموکرات ها» را یاری رسان تیراندازی چهاردهم ژوئن خواند. دیوید هورویتز – نویسنده محافظه کار – تیراندازی را از جمله «تأثیرات سخنرانی های کیته توزانه دموکرات ها» دانست. نیوت گینگریچ

– سخنگوی مجلس نمایندگان آمریکا در سال های ١٩٩٤ تا ١٩٩٩ – آن را «بخشی از الگوی افزایش ستیزه جویی های جناح چپ» لقب داد. ان کولتر- افسر سیاسی محافظه کار – گفت: «چپ ها دارند تیراندازی مُلهم از ایده های خودشان را انکار می کنند». استیو کینگ – از نماینده های کنگره – نیز مدعی شد «خشونتی که دارد در خیابان ها اتفاق می افتد ناشی از ایده های جناح چپ است».

چنین ادعاهایی حرف تازه ای ندارند. دیرزمانی است محافظه کارها ادعا می کنند حتی اگر افزایش خشونت های سیاسی به طور کامل از جمله دردسرهای ایجادشده ازسوی چپ ها نباشد، قدر مسلم، آنها یک پای قضیه به حساب می آیند. محافظه کارها برای اثبات این ادعا روی حادثه هایی شبیه تیراندازی روز چهاردهم ژوئن یا تظاهرات خشونت آمیز چندی پیش جماعتی ناهمگن و معترض به حضور یک نئونازی در شهر برکلی انگشت می گذارند. با وجود این توسل به خشونت در میدان سیاست به طور عمده از جمله ویژگی های دست راستی ها در سرتاسر جهان امروز است.

تاریخی از خشونت

در بیستم ماه می امسال یکی از اعضای ٢٢ ساله گروه نئونازی «آلترناتیو رایش ملی»، ریچارد کولینز– ستوان سیاه پوست ارتش آمریکا – را با ضربه های چاقو به قتل رساند. دو روز پس از این حادثه، پلیس فلوریدا در یکی از خانه های تیمی نئونازی ها مقداری مواد منفجره و وسایل ساخت بمب پیدا کرد؛ در خانه کسانی که به شکلی غریب ازسوی هم خانه تازه مسلمانشان به قتل رسیده بودند. چهار روز بعد، یک نژادپرست سفیدپوست در پورتلند دو نفر را به قتل رساند و یک نفر را نیز با ضربه های چاقو زخمی کرد. او این اقدام خشن را زمانی انجام داد که قربانی ها علیه حرف های نژادپرستانه وی در قطار واکنش نشان داده بودند. کمتر از دو هفته قبل نیز مایکل تریمان- تنها کاندیدای دموکرات برای تصدی پست شهرداری شهر بینگمتون در ایالت نیویورک – از رقابت های انتخاباتی کناره گیری کرد چون خانواده اش را به مرگ تهدید کرده بودند. برخی دیگر از این جنایت ها به شرح زیر است:

کشته شدن مردی ٦٦ ساله ازسوی یکی از کهنه سربازهای ارتش به خاطر سیاه پوست بودن قربانی. قاتل این اقدام را «بیانیه اعلام موجودیت» و همچنین «تمرینی» برای حمله های وسیع تر دانسته بود.

طراحی نقشه قتلی ازسوی یکی از سفیدپوست های نژادپرست به منظور «پاسداشت دیلن رووف» - رووف سفیدپوستی نژادپرست بود که در ژوئن ٢٠١٥، ٩ نفر از سیاه پوست های مسیحی و از جمله یک سناتور را به رگبار بست–.

صدها تماس تلفنی، ایمیل و پیغام صوتی تهدید آمیز ازسوی نئونازی های شهر وایت فیش در ایالت مونتانا به یک زن یهودی.

اقدام یک نژادپرست سفیدپوست که تلاش داشت با ضربه های چاقو سیاه پوستی را در شهر هیوستون ایالت تگزاس به قتل برساند.

کشته شدن دو هندی ازسوی مردی از ایالت کانزاس در فوریه امسال؛ مردی که خیال می کرد قربانی هایش اهل خاورمیانه اند و بر سرشان فریادهای نژادپرستانه می کشید.

شلیک مردی سفیدپوست – که صورتش را با ماسک پوشانده بود - به یک سیک - ضارب فریاد می کشید و خطاب به قربانی چنین می گفت: «به کشور خودت برگرد».

در اینجا به حادثه هایی اشاره شد که از ژانویه امسال و تنها در خاک ایالات متحده آمریکا رخ داده اند. درواقع این موارد در صدر هزارو ٤٠٠ مورد جنایت ثبت شده در حدفاصل هشتم نوامبر ٢٠١٦ تا ٢٣ مارس ٢٠١٧ قرار دارد که مبنای آنها را نفرت جنایت کار نسبت به هویت قربانی اش تشکیل می دهد- رقمی که از آن تاریخ به بعد نیز تقریبا سیری صعودی داشته است-. چنین جنایت هایی پیش از انتخاب شدن دونالد ترامپ نیز روی می دادند. در دوران کارزار انتخاباتی وی چندین مورد حادثه خشن با انگیزه های نژادی رخ داد که حمله کننده های آنها نام ترامپ را به زبان می آوردند.

بدون شک با روی کارآمدن ترامپ، اقدام های تروریستی دست راستی ها افزایش داشته است، بااین حال ضرورتی ندارد تا برای فهمیدن این نکته که این دست اقدام های تروریستی پیش از این نیز در جریان بوده اند خیلی به عقب بازگردیم. خنثی کردن توطئه یک کشتار دسته جمعی در ایالت کنتاکی یکی از مواردی است که پیش از روی کارآمدن ترامپ طراحی شده بود. در اینجا به دسیسه ای که چند ماه قبل ازسوی کلینا کانوی – استراتژیست جمهوری خواه و از مشاورهای ترامپ – طراحی شد اشاره نمی کنم، بلکه دارم از توطئه جنون آمیز یکی از نژادپرست های سفیدپوست حرف می زنم که قصد هدف قراردادن سیاه پوست ها و یهودی ها را داشت. همچنین در سال ٢٠١٢ و تنها در حدفاصل چند روز، دو اقدام تروریستی رخ داد: به آتش کشیدن مسجدی در ایالت میزوری و به گلوله بستن شش مرد در معبد سیک ها. در هر صورت این موارد تنها فهرستی کوتاه هستند از ده ها تروری که از بمب گذاری سال ١٩٩٥ در شهر اوکلاهُما به این سو، ازسوی دست راستی ها طراحی یا اجرا شده اند. براساس تازه ترین گزارش سازمان غیردولتی و یهودی «اِی. دی. اِل»، در ٢٥ سال گذشته، دست راستی های افراطی آمریکا دست کم ١٥٠ اقدام تروریستی را طراحی کرده اند که در جریان آنها بیش از ٨٠٠ نفر کشته یا زخمی شده اند.

این اقدام های تروریستی، در غالب اوقات، تحت تأثیر گفتار خشن جریان رسمی جناح راست قرار داشته اند؛ به عنوان مثال چندی پیش کِلی هیگینز

– نماینده جمهوری خواه ایالت لوئیزیانا – چنین گفت: «مظنون های همکاری با تروریست های اسلام گرا را به دام بیندازید. آنها را شناسایی کنید و بکشیدشان. بله! همه آنها را بکشید». هیگینز این حرف ها را درست بعد از انتخابات مقدماتی حزب جمهوری خواه بر زبان آورد، آن هم در مکانی که تِد کروز، یا همان آلترناتیو اعتدال گرای ترامپ، وعده احیای مجدد «بمباران های گسترده» را می داد و مردم آمریکا را از مهاجرها می ترساند. در سال ٢٠١٢ نیز مردی مسلح قصد داشت تا با کشتن چهره های سرشناس سازمان های غیردولتی «اتحادیه آزادی های شهروندی آمریکا» و «بنیاد تایدس» انقلابی راست گرا برپا کند- سازمان هایی که برای ماه ها سوژه حمله های گِلن بِک- مجری محافظه کار یکی از برنامه های رادیویی- بودند- همین مرد مسلح به یک روزنامه نگار گفته بود که تحت تأثیر اظهارنظرهای بِک به چنین اقدامی دست زده است؛ فردی که خودش را «شکارچی ترقی خواه ها» می دانست و هشدار می داد آمریکای واقعی در حصار دشمن های چپ گرایش سرنگون شده است. [بر همین مبنا] هم زمان بودن تکثیر شبه نظامی های راست گرا با اظهارنظر سیاست مدارهای جمهوری خواه و شخصیت های محافظه کار درباره باراک اوباما تصادفی نیست؛ کسانی که اوباما را فاسد، بیگانه ای تهدیدگر و حتی تروریست می دانستند.

ما هشدار داده ایم!

به طورقطع بسیاری از راست گراها ادعا می کنند ایدئولوژی دست راستی های افراطی و آنچه این گروه ها انجام می دهند ارتباط چندانی با جریان اصلی محافظه کاری و باورهای این جریان ندارد. بااین حال موضع رهبرهای حزب جمهوری خواه و رسانه های محافظه کار نسبت به اقدام وزارت امنیت داخلی آمریکا در سال ٢٠٠٩ آدمیزاد را به فکر فرومی برد. آنها در سال ٢٠٠٩ و درست پس از انتشار گزارشی ازسوی این وزارتخانه که تهدیدهای ناشی از فعالیت گروه های افراطی راست گرا را گوشزد می کرد، انتقادهای تندوتیزی را حواله وزارت امنیت داخلی کردند. میشل مَلکین – نویسنده و تحلیلگر سیاسی محافظه کار – این گزارش را «مشتی مهمل» خواند که به شکلی هدفمند «چهره ای اهریمنی از جمعیت بزرگی از آمریکایی ها ترسیم می کند که چهارشنبه آینده می خواهند در حمایت از تی پارتی و علیه قوانین مالیاتی دولت تظاهراتی داشته باشند». جان بوئنر- سیاست مدار جمهوری خواه و رئیس وقت مجلس نمایندگان آمریکا – با خشم و خروش، وزارت امنیت داخلی را خطاب قرار داد و گفت این وزارتخانه باید توضیح دهد چرا به «[آن دسته] از شهروندهای آمریکا که با خط مشی دموکرات های واشنگتن موافق نیستند» برچسب تروریست می زند. گروه های مختلفی از محافظه کارها نیز گزارش وزارت امنیت داخلی را محکوم کردند و آن را حمله ای دانستند به مسیحی ها و کهنه سربازها.

در هر صورت وزارت امنیت داخلی از آن گزارش– که ازسوی چهره ای محافظه کار نوشته شده بود– عقب نشینی نکرد، ولی زیر فشار راست ها تحقیق روی دست راستی های افراطی داخل آمریکا را به شکلی محسوس کاهش داد. به طورخلاصه وقایعی که حول گزارش سال ٢٠٠٩ وزارت امنیت داخلی آمریکا شکل گرفت این بود: حکومت درباره خطر گروه های دست راستی افراطی در خاک آمریکا گزارشی منتشر کرد. جریان رسمی راست گرایان میان ایدئولوژی خودشان و این دسته از راست های افراطی ارتباطی معنادار پیدا کردند. پس از آن نیز راست ها دولت را تحت فشار گذاشتند تا تحقیق هایش را درباره تروریست های راست گرا متوقف کنند.

اعمال خشونت ازسوی راست ها پدیده ای مختص به آمریکا نیست، به عنوان مثال در پایان ژانویه امسال مردی در کبک (کانادا) به مسجدی حمله کرد و باعث مرگ شش نفر و زخمی شدن ١٩ نفر شد. بریتانیا نیز در میان مدت سهم خودش را از خشونت های سیاسی مرتبط با برگزیت به چشم دیده است. سال گذشته، یکی از نژادپرست های سفیدپوست، درحالی که فریاد می کشید «تقدم با بریتانیاست»، یکی از مخالف های برگزیت را به قتل رساند. بعدها ادعا شد قاتل یک فعال سیاسی بوده است. او در دادگاه ادعا کرد حرف دیگری زده است: «مرگ برای خائن ها، آزادی برای بریتانیا».

این خشونت ها، درست شبیه به ایالات متحده، با گفتار رسمی راست ارتباطی تنگاتنگ دارند. گزارش کمیته رفع تبعیض نژادی سازمان ملل متحد می گوید کارزار انتخاباتی مربوط به برگزیت با «تفرقه افکنی، اظهارنظرهای ضد مهاجرت و گفتارهای دیگری هراسانه» همراه بوده است. بر پایه این گزارش، سیاست مدارها و چهره های مرجع سیاسی در بریتانیا نه تنها این اظهارنظرها را محکوم نکرده اند، بلکه «خالق این تعصب ها و تثبیت کننده آنها بوده اند. در نتیجه افرادی نیز به ایجاد رعب و نفرت پراکنی علیه اقلیت های قومی- مذهبی یا گروه های اجتماعی متفاوت [از اکثریت] دست زده اند». بااین حال هنوز هم در بر همان پاشنه می چرخد. چندی پیش راست گرای علافی مثل کتی هاپکینز – مقاله نویس بریتانیایی – مهاجرها را «سوسک های مستراح» خطاب کرد و خواست تا برای متوقف کردن پناهنده ها به آنها تیراندازی کنند و بعد از حمله های منچستر، خواستار اجرای «راه حل نهایی» شد.

درحالی که راست ها سوئد را سرزمینی رؤیایی برای مهاجرهای تروریست می دانند و [به دروغ] آن را جایی برای کینه توزی علیه سفیدپوست ها معرفی می کنند، گفتار سیاسی ایشان موجب افزایش خشونت های سیاسی از جانب دست راستی های افراطی این کشور شده است. در سال ٢٠١٥ یکی از مراکز پناه جویی در سوئد به آتش کشیده شد. حمله به مراکز پناه جوها ادامه دارد. فوریه امسال بزرگ ترین مرکز پناه جویی سوئد به آتش کشیده شد. سال گذشته ١١٢ مرکز پذیرش و نگهداری پناه جوها در سوئد را آتش زدند. سال ٢٠١٤، تنها در حدفاصل یک هفته، سه مسجد را آتش زدند. کمتر از یک ماه قبل نیز بزرگ ترین مسجد شیعه ها در این کشور به طور کامل در آتش سوخت. در تمام این مدت، اعضای گروه های دست راستی سوئد به مراسم های روز جهانی زن حمله کرده اند و به طور مشخص افرادی را هدف قرار داده اند که پناه جو به نظر می آمده اند؛ به عنوان مثال مردی که در اکتبر ٢٠١٥ با ضربه های شمشیر، یک معلم و شاگرد وی را در مدرسه به قتل رساند از جمله دیگری هراس های ضدمهاجر بود. همچنین مردی که چندی پیش به اتهام توطئه برای منفجرکردن یکی از مرکزهای پناه جویی دستگیر شد، قصد انفجار یک کتاب فروشی چپ گرا را نیز داشت. بنابر گزارش های سازمان ملل متحد، نژادپرستی علیه آفریقایی ها در حال افزایش است. بر پایه این گزارش، در حدفاصل سال های ٢٠٠٨ تا ٢٠١٤، جنایت های مبتنی بر نفرت، ٤١ درصد افزایش داشته اند.

آلمان نیز در سال های گذشته شاهد افزایش خشونت های سیاسی از جانب دست راستی های این کشور بوده است؛ خشونت هایی که به طور مشخص پناهنده ها و پناه جوها را هدف قرار داده اند – تنها در سال ٢٠١٦، سه هزارو ٥٠٠ مورد از این حمله ها ثبت شده اند- بر طبق اظهارات سرویس های امنیتی آلمان، تقریبا نیمی از گروه های راست افراطی در این کشور تمایل به اعمال خشونت دارند. درعین حال نئونازی های آلمان توانسته اند به ارتش این کشور نفوذ کنند. چندی پیش سه نفر از نئونازی های ارتش آلمان به اتهام توطئه برای قتل اعضای عالی رتبه حکومت دستگیر شدند. لازم به ذکر است که اخیرا نشانه هایی دال بر نفوذ نژادپرست های سفیدپوست در پلیس ایالات متحده نیز دیده شده است و مورد آخر: وخیم ترین حمله تروریستی در اسکاندیناوی ازسوی تروریست راست گرای نروژی به نام آندرس بروئیک رخ داد. با وجود تمامی این شواهد اما محافظه کارها – و درحال حاضر نیز کلان رسانه ها- عاشق این هستند تا به طور مداوم از «عدم مدارای چپ ها» ناله کنند، ولی حقیقت چیز دیگری است: در دو دهه گذشته اعمال خشونت در میدان سیاست راه ورسم راست ها بوده است.

منبع: ژاکوبن

برانکو مارسِتیک . ترجمه: فرهاد مرادی



همچنین مشاهده کنید