جمعه, ۱۹ بهمن, ۱۴۰۳ / 7 February, 2025
مجله ویستا

کاربرد فناوری اطلاعات در آموزش سرمایه های انسانی و ارتقای مهارت حرفه ای


کاربرد فناوری اطلاعات در آموزش سرمایه های انسانی و ارتقای مهارت حرفه ای

در آینده ای بسیار نزدیک, شرکت ها نمی توانند انتظار داشته باشند که تولیدات و خدماتی که قبلا باعث موفقیت آنها بوده, زمینه ساز ادامه حیات آنها باشند, لذا باید از هوش انسان ها استفاده کنند

در آینده‌ای بسیار نزدیک، شرکت‌ها نمی‌توانند انتظار داشته باشند که تولیدات و خدماتی که قبلا باعث موفقیت آنها بوده، زمینه‌ساز ادامه حیات آنها باشند، لذا باید از هوش انسان‌ها استفاده کنند. دانش، با ایجاد سرعت عمل به دلیل فراهم‌سازی دسترسی سریع به تخصص مورد نیاز، تاثیری بسزا در اقتصاد متغیر سازمانی دارد. دانش، دارایی سازمان محسوب شده و باعث مزیت رقابتی پایدار می‌شود. در این مقاله، ابتدا برنامه‌ریزی و مدیریت منابع انسانی همراه با جایگاه نیروی انسانی در توسعه دانایی محور بیان شده، سپس تکنولوژی اطلاعات، مدیریت و مباحث رقابتی آن مطرح و به اهمیت توانمندسازی سرمایه‌های انسانی، آموزش و نقش مدیران در سازمان‌های یادگیرنده پرداخته شده است. همچنین در ادامه مقاله، ضرورت و اثرات به‌کارگیری فناوری اطلاعات در آ‌موزش و پیش‌نیازهای آموزش الکترونیکی ارائه شده است.

ارزش افزوده ناشی از دانش و آفرینش‌های فکری نیروی انسانی، سهم اصلی بسیاری از موفقیت‌ها را به خود اختصاص داده است. حرکت جهانی به سمت جامعه اطلاعاتی و اقتصاد دانش‌مدار، گرچه فرصت‌هایی بی‌بدیل برای کشورهای در حال توسعه پدید آورده، اما آرایش قطب‌های مدیریت در عرصه جهانی، ارزش افزوده خلق شده در قلمروهای گوناگون اقتصادی، سیاسی و فرهنگی این کشورها را از درون، به بیرون مرزهای جغرافیایی آن سوق می‌دهد. مقوله ارزش افزوده، نیازمند بازخوانی و تأکید مجدد بر تربیت نیروی انسانی در حوزه ارتباطات و اطلاعات جامعه اطلاعاتی ایران در دهه و سده‌های آتی است. سود و فایده و ارزش افزوده‌ای که به مرور جنبه‌های فکری و ادراکی را از مجرای یادگیری فراهم آورده، بسط داده و توسعه کاربردی آن را افزایش می‌دهد. رشدی که به تعامل استاد و شاگرد انجامیده، جایگاه یادگیری را استمرار می‌بخشد. اینکه این ساختار به کدام شیوه نظری جمع‌آوری شده و جهات کاربری آن اجرا شود، از فهم مدیریت کلان و خرد نهادهای آموزشی کشور متبلور خواهد شد. در عصری که فناوری اطلاعات و ارتباطات به عنوان ابزار توانمندساز اندیشه و در امتداد فکر انسان‌ها هر لحظه در حال تولید و توزیع اطلاعات و برقراری ارتباطات است، به نظر می‌رسد که رسالت نظام آموزشی، تعلیم و تربیت انسانی، این مهم است که با توجه به اطلاعاتی که در هر لحظه در دست دارد، بتواند بهترین انتخاب را انجام داده و از طریق پژوهش‌های قابل اعتماد، به بهترین راه‌ها برای توسعه دست یابد.

● برنامه‌ریزی و مدیریت منابع انسانی

برنامه‌ریزی خوب، تاثیری بسزا در مدیریت موفق دارد. امروزه، مدیر بی‌برنامه، فاقد کارنامه است. تامین نیازهای آتی سازمان، به مهارت مدیریت بر منابع انسانی، اولین دلیل برنامه‌ریزی منابع انسانی است. بخش اعظم این برنامه‌ریزی، ماهیتاً راهبردی بوده و متوجه اهداف اصلی سازمان و رویه‌های لازمی است که برای وصول به این اهداف باید از آنها پیروی شود. در فرایند برنامه‌ریزی راهبردی، منابع و شرایط بازار تغییرات فناوری، توسعه تولید و سرمایه مورد نیاز، مورد توجه کافی قرار می‌گیرد. بسیاری از مدیران رده بالا، برنامه‌ریزی منابع انسانی را فقط برای حفظ کارگران از لحاظ کمی و تشویق آنان به تحقق آرمان‌ها و اهداف کاری سازمان، ضروری می‌دانند. در نتیجه، توسعه نیازهای منابع انسانی نسبت به توسعه راهبردهای کار مؤسسه، در درجه دوم اهمیت قرار می‌گیرد.

● جایگاه منابع انسانی در توسعه دانایی محور

جامعه دانایی محور با توجه به نقش و اهمیت بالایی که برای انسان قائل بوده و استانداردهایی که پیش روی او گذاشته است، سعی دارد که نیازهای انسانی را از میان این استانداردها و اولویت‌ها یافته و در رفع و بهبود آنها تلاش کند. آموزش در جامعه دانایی محور به عنوان رکنی اساسی، بهترین بستر برای توسعه اطلاعاتی است. این توسعه اطلاعاتی، دقیقاً ناشی از اهمیت دادن به نقش والای تمامی انسان‌ها یا در واقع شهروندان جامعه دانایی محور است. از سوی دیگر، دستیابی به جامعه‌ای دانایی محور، بدون توجه به تربیت نیروهای انسانی متخصص در تمامی زمینه‌های مورد نیاز جامعه برای قرار گرفتن در جریان تولید و طبقه‌بندی و انتقال اطلاعات، امری غیرممکن و محال جلوه می‌کند. بنابراین، به نظر مهم است که در تعیین اولویت‌های آموزشی برای جامعه دانایی محور، نقش و جایگاهی ویژه برای مسئله توسعه منابع انسانی قائل شویم زیرا انسان به‌عنوان رکن توسعه باید محور اساسی برنامه‌ها و روش‌های توسعه باشد و این امکان برای وی فراهم شود که در قالب جامعه دانایی محور، قادر به پرورش خلاقیت‌ها و استعدادهای خود باشد.

● مدیریت دانایی و یادگیری سازمانی

یادیگری سازمانی، فرایندی است پویا که سازمان را قادر می‌سازد تا به سرعت با تغییر سازگاری یابد. این فرایند، شامل تولید دانش جدید، مهارت‌ها و رفتارها شده و توسط تسهیم میان کارکردی و یادگیری همکارانه، تقویت می‌شود. نتایج این دو اصل، خلق فرهنگ یادگیری و فرهنگ مشترک در میان تمامی کارکنان است. مدیریت دانایی، نقشی حیاتی در حمایت از یادگیری سازمانی ایفا می‌کند زیرا تسهیم اثربخش دانایی جمعی سازمان را تسهیل می‌سازد. مدیریت دانایی، فرایند سیستماتیک منسجمی است که ترکیبی مناسب از فناوری‌های اطلاعاتی و تعامل انسانی را به کار می‌گیرد تا سرمایه‌های اطلاعاتی سازمان را شناسایی، مدیریت و تسهیم کند. این دارایی‌ها، شامل پایگاه‌های اطلاعاتی، اسناد، سیاست‌ها و رویه‌هاست. علاوه بر این شامل دانش آشکار و ضمنی کارکنان بوده و از روش‌هایی متنوع و گسترده برای تصرف، ذخیره‌سازی و تسهیم دانش در داخل سازمان، استفاده می‌کند.

● تحول یا تغییر

تحول در معنای واژگانی، شامل تغییرات محیط بوده و در معنای عملیاتی، نشان‌دهنده واکنش عملی به تغییرات محیط یا واکنش در برابر حاصل فرایند کار است. از همین رو می‌توان تغییر را لازمه تحول دانست، اما هر تغییری همواره به تحول نمی‌انجامد. تحول، تغییری است که نگاه به آینده و رو به جلو داشته و به مدیریت نیاز دارد. تمرکز اصلی مدیریت تحول، بر بهسازی فرایند کاری و عملکرد نیروی انسانی است. در یک کلام، می‌توان مدیریت تحول را تشخیص ناکارامدی شرایط حال و بازنگری در شرایط آینده تعریف کرد. از سوی دیگر در مدیریت تحول، افراد مهم باید در برنامه‌ریزی تغییر شرکت داشته باشند تا مقابله با تغییر، از لحاظ حفظ منافع فردی به حداقل برسد. نخستین ویژگی و حرکت برای تحول، واقع‌نگری و اصلاح دیدگاه‌ها و کسب پیشنهادها بوده و ابزار تحقق تحول عبارتند از: آموزش، مشاوره و تحقیق. آنچه از وضعیت موجود در درک مفاهیم اجرایی فناوری ارتباطات و اطلاعات احساس می‌شود مبانی تغییرات دگرگونی‌هایی است که در سطح جهان در فناوری یاد شده به وقوع پیوسته، به نحوی که به چالش‌های محیطی برای مربی و دانش‌آموز و تغییرات در رفتار یادیگری منتهی شده است. امروزه، این نکته که نظام‌های مبتنی بر مواد (به صورت تک‌محور) در حال فروپاشی بوده و روش‌‌های تربیتی مبتنی بر بهره‌گیری از ارزش‌های متقابل یادگیری بر حسب سیستم‌های ارتباطی نوین و چارچوب دیداری – شنیداری در حال تقویت شالوده‌های خود هستند، موضوعی غیرقابل انکار است.

● تکنولوژی اطلاعات

فناوری اطلاعات، شاخه‌ای از فناوری است که با استفاده از سخت‌افزار، نرم‌افزار، پردازش آن در زمینه‌های ذخیره‌سازی، دست‌کاری، انتقال، مدیریت و کنترل امکان‌پذیر است. مردم این دنیای جدید، به عنوان شهروند دهکده‌آی عمومی تلقی می‌شوند این دنیا یا دهکده، توسط تکنولوژی اطلاعات۱ و ارتباطات به وجود آمده است. به طور کلی، تکنولوژی اطلاعات عبارت است از: مجموعه تکنیک‌ها و تجهیزاتی که با هدف بهینه‌سازی سیستم‌ها بر محوریت دانش اطلاعاتی بنا شده‌اند. معایب تکنولوژی اطلاعات اغلب ناشی از عدم استفاده صحیح از این سیستم است. طراحی ناصحیح و ناقص طراحان سیستم‌های اطلاعاتی و مهندسان تکنولوژی اطلاعاتی و یا عدم استفاده صحیح کاربران از این سیستم‌ها، اغلب مشکل‌ساز بوده و اختلالاتی را به وجود می‌آورد. تعریف فناوری اطلاعات به دلیل ماهیت تغییر‌پذیری آن می‌بایستی همراه با نگرشی دینامیک باشد. فناوری اطلاعات بیشتر نوعی استراتژی، اندیشه، فکر و ابزار همراه با نوآوری در حوزه انسان‌ها است. این شاخه از علم مدیریت، تلفیقی از روش‌های مدیریتی و اصول و مبانی پیاده‌سازی و توسعه فناوری اطلاعات در یک سازمان است. در عصر حاضر، پیاده‌سازی، توسعه و نگهداری سیستم‌های اطلاعاتی به عنوان یکی از مهم‌ترین فرایندهای کاری در مدیریت فناوری اطلاعات مطرح بوده و مدیران و سازمان‌ها در این زمینه با چالش‌هایی جدید مواجه هستند. این چالش‌ها در سه حوزه سازمان، مدیریتی و تکنولوژی قابل بررسی هستند.

● مدیریت فناوری اطلاعات

ایده اصلی و کلی مدیریت اطلاعات این است که یک نفر به نام مدیر فناوری اطلاعات باید علاوه بر فراهم‌سازی بستر سخت و نرم‌افزاری جریان اطلاعات در سازمان، زمینه گردش صحیح و بهره‌برداری مناسب از اطلاعات و اندوخته‌های معنوی را فراهم سازد. مدیر فناوری اطلاعات باید همواره به خاطر داشته باشد که از فناوری اطلاعات استفاده می‌شود تا چرخه امور در کسب‌و‌کار سازمان را تسهیل کند. اگر قرار باشد به‌کارگیری فناوری اطلاعات هزینه‌های سازمان را افزایش دهد و بهره‌وری اندکی ایجاد کند، با توجه به پیچیدگی‌های فنی فناوری اطلاعات و نیاز مبرم آن به نیروی متخصص ماهر، در مجموع کسب‌و‌کار سازمان به جای حرکت به سمت چابکی و کارامدی، به سمت کاهش بازده و پیچیدگی بیشتر حرکت خواهد کرد. در چنین شرایطی، ممکن است مدیریت سازمان از پیاده‌سازی فناوری اطلاعات در مقیاس عمده صرف‌نظر کند. هنر مدیر فناوری اطلاعات این است که برنامه زمانی قابل دفاعی از نحوه هزینه بودجه اختصاص یافته به توسعه کاربری فناوری اطلاعات در سازمان ارائه دهد، به‌گونه‌ای که دیگر مدیران سازمان به‌تدریج آثار مثبت به‌کارگیری فناوری اطلاعات را احساس کنند.

● افزایش فرصت‌های زمانی رقابتی به کمک استراتژی‌های توانمندسازی تکنولوژی اطلاعات

با بهره‌گیری از تکنولوژی اطلاعات می‌توان توانایی سازمان را از ابتدای فرایند تولید، افزایش داد. به منظور براورد توان سازمانی، دو مشخصه نیروی انسانی۲ و سرعت سازمانی۳ معرفی می‌شود و با بررسی تکنیک‌های مختلفی که هر یک با استفاده از تکنولوژی اطلاعات، به میزان خاصی دارای هر یک از این دو مشخصه هستند، نقش و تاثیر این تکنیک‌ها بررسی می شود. منظور از نیروی سازمانی، مقدار توان سازمان در ملاقات انتظارات مشتریان است. هر سازمان امیدوار است که انتظارات مشتریان را بیش از دیگر رقبا، ارضا کرده و از این مشخصه به عنوان مزیتی رقابتی بهره برده و مشتریان را بهتر و دقیق‌تر جذب کند. از سوی دیگر، منظور از سرعت سازمان این است که بتواند انتظارات ذینفعان و مشتریان را قبل از رقبای خود، براورده سازد.

● توانمندسازی

توانمندسازی، به مفهوم طراحی و ساخت سازمانی است که افراد آن ضمن کنترل خود، آمادگی پذیرش مسئولیت‌های بیشتری را داشته باشند. مدیریت عملکرد ناب با توانمندسازی در کارکنان هوشمند، دلگرم، درستکار و مطمئن، شرایطی فراهم می‌آورد که در لوای آن، زندگی کاری خود را کنترل کرده و به رشد کافی برای پذیرش مسئولیت‌های آتی بیشتر دست یابند. کارکنان سازمان‌های توانمند، نیروی محرکه اصلی آن به شمار می‌روند، آنها با احساس هیجان، مالکیت، افتخار و احساس مسئولیت، بهترین ابداعات و افکار خود را پیاده‌سازی می‌کنند. در دنیای تجارت، وجود رقبا ضروری است زیرا آنها ما را تشویق به بهتر شدن می‌کنند. توانمندسازی، روشی نوین برای بقای سازمان‌های پیشرو در محیط‌های رقابتی است. بهبود مستمر، هنگامی است که کارکنان اطلاعات لازم را در اختیار داشته و مورد اعتماد مدیریت باشند تا بتوانند مهارت‌ها و توانایی‌های خود را به کار گیرند.

توانمندسازی، حاصل و برایند سه جریان اصلی ذیل در سازمان است:

▪ میزان تمایل مدیران به سطح مشارکت کارکنان

▪ حدود واگذاری اختیارات به زیردستان

▪ پرداخت پاداش به کارکنان در ازای موفقیت در انجام وظایفشان

مدیریت مشارکتی، بستر لازم برای توانمندسازی را فراهم ‌آورده، تفویض اختیار به آن عمق می‌بخشد و بر طبق نظریه تقویت، پاداش مبتنی بر عملکرد، باعث تثبیت و جهت‌دهی به توانمندی‌ها می‌شود. در سیستم پیشنهادها به کارکنان در سطح واحد کاری آنها، اجازه ارائه پیشنهاد در خصوص فرایندهای کاری و مشکلات موجود داده می‌شود. در صورتی که پیشنهادها مفید تشخیص داده شوند، به ارائه‌دهندگان و مجریان آنها، پاداش تعلق می‌گیرد. به همین ترتیب، با حرکت به سمت بهبود توانمندی‌های کارکنان، بر عمق و دامنه مشارکت آنان در سازمان افزوده می‌شود. با تشکیل تیم‌های کاری، آنها نه‌تنها حق ارائه پیشنهاد بلکه حق تصمیم‌گیری و هدف‌گذاری در سطح کل سازمان را یافته و به ازای موفقیت گروهی خود، پاداش دریافت می‌کنند.

● آموزش

بتازگی کشورهای در حال توسعه از کمبود نیروی انسانی ماهر، شکایت دارند. افزایش توانایی‌های تکنولوژی، به شدت نیازمند نیروی انسانی ماهر است. دامنه توسعه نیروی انسانی شامل دانشمندان، مهندسان، کارگران ماهر و همچنین تکنسین‌هاست. مهارت‌های انسانی را می‌توان با تقویت سیستم‌های آموزشی به‌گونه‌ای توسعه داد که در برنامه‌ریزی تامین نیروی انسانی مورد نیاز صنایع و بخش تکنولوژیکی کشور، طی مدتی نسبتاً کوتاه، موفقیت لازم را به دست آورد. مهارت‌های تولیدی از طریق اعزام نیروی کار به محیط‌های صنعتی و همچنین برگزاری دوره‌های مناسب در داخل سازمان و کشور قابل حصول است. از جمله مزایای آموزش می‌توان موارد زیر را نام برد:

▪ افزایش بهره‌وری در استفاده از تجهیزات

▪ قابلیت انعطاف در برابر تغییرات محصول، فرایند و ماشین‌آلات

▪ بهبود روابط انسانی در محیط کار و ایجاد قابلیت مشارکت کارکنان

▪ ایجاد انگیزه‌های کاری و بروز خلاقیت‌ها و نوآوری‌ها

امروزه سرمایه اجتماعی شامل ابزار، ساختمان، تکنولوژی نیست بلکه اطلاعات، تخصص، کارامدی و نیروی انسانی ماهر به عنوان عوامل زمینه‌ساز توسعه و پیشرفت در عرصه‌های مختلف توسعه اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی مطرح هستند. اینکه تا چه حد تعریف ‌آموزش و پرورش جایگاه واقعی خود را در منظر عملی اندیشه دولتمردان کسب کرده، بحثی محوری و نیازمند ارزش و بهایی است که در تغییر محیط انسانی و رفتارهای فردی به منظور تربیت نیروی انسانی نهفته است، اما این مطلب که تا چه میزان برنامه‌های کلان و درازمدت با طبیعت نهفته در این تعریف مصداق دارد، به اهداف مقدماتی برنامه توسعه کاربردی فناوری ارتباطات و اطلاعات ربط دارد، به‌نحوی که دگرگونی در محیط و هدایت فردی را بر اساس «توجه از تولید و فناوری محصولات به فناوری دانش و دانایی» دانسته و مبانی این برنامه را بر حسب چارچوب «مکور» سازمان داده است.

● نقش مدیران در سازمان‌های یادگیرنده

مأموریت مدیران سازمان، ایجاد شرایط مطلوب برای یاددهی و یادگیری دانش، مهارت و ارزش‌های حرفه‌ای، با توانمندسازی نیروهای انسانی، افزایش انگیزه در مدرسین و فراگیران، استفاده بهینه از منابع و تجهیزات و تحول در برنامه‌های آموزشی از رسالت‌های سازمان است. نقش هدایت‌گران و مدیران در سازمان‌های یادگیرنده، نقش مدیران سنت‌گرا و سلسله مراتبی نیست. مدیران در وحله نخست طراحان سازمانی و آموزشگران و پیشکاران و هماهنگ‌سازان گروه‌های حرفه‌ای هستند. ایفای این نقش مستلزم مهارت‌های نو، دانش، تجربه، توانایی و قدرت سازندگی با دیدگاه مشترک در سازمان است. داشتن دید سیستمی و همه‌سونگر در چنین سازمان‌هایی، به قول مولانا: در بیشه اندیشه‌ها آتش می‌افروزد و توانایی‌های فیزیکی و فکری کارکنان را چندین برابر می‌سازد. مدیران تعیین می‌کنند که اکنون در کجا قرار دارند؟ و در چه جایی می‌خواهند قرار بگیرند؟ اینکه در حال حاضر در کجا هستند و شکاف بین این بودن و شدن چه اندازه است؟ ضروری است. در اختیار داشتن شمارهایی برای حال و آینده ایده‌آل به‌تنهایی کافی نیست زیرا باید واقعیت‌گرا بود، حقایق را به طور دقیق و کامل بازگفت. ترسیم دقیق شکاف‌ها طرح‌ریزی استراتژیکی اصول‌گرایانه را آسان می‌سازد. اینجاست که مدیران باید نقش آموزگاران زبردست را در زمینه روشن‌سازی زوایای تاریک و پنهان، ایفا کنند تا همگان بدانند که چه چیزی را می‌خواهند خلق کنند و با شناخت واقعیت‌ها، خود را در فراگرد تغییر قرار دهند. مدیران، آینه تمام نمای چهره موجود سازمان و راهنمای دو نهضت جهانی و سازمانی هستند.

● ضرورت و اثرات بکارگیری فناوری اطلاعات در آموزش

امروزه فناوری‌های نوین اطلاعاتی و ارتباطی، ماهیت دانستن را تغییر داده است. از فراگیران انتظار می‌رود که به جای حفظ اطلاعات، بتوانند آن را تولید کنند. به بیانی دیگر، کاربرد فناوری اطلاعات در آموزش و پژوهش، به امری ضروری تبدیل شده است. شیوه‌های یک‌طرفه و غیرتعاملی قدیمی بین دانشجو و نظام آموزش‌دهنده، جای خود را به روش‌های منتج به یادگیری مستقیم، عینی و دست اول داده‌اند. گذار از جامعه صنعتی به جامعه اطلاعاتی، لزوماً به مفهوم حرکتی تکاملی نیست بلکه معادل جهشی ساختاری است.

● فناوری به عنوان عنصر عمومی آموزش

علم و فناوری، سازنده تمدن بشر بوده و توسعه هر یک بدون دیگری، ممکن نیست. علم به معنی شناخت عالم هستی و یافتن قوانین حاکم بر طبیعت است. در صورتی که منظور از فناوری کاربرد علوم و یافته‌های علمی در عمل با استفاده از رویه‌ها و مطالعات منظم و جهت‌دار برای ارضای خواسته‌های مادی است و غالباً با اختراعات و کاربرد وسایل و تجهیزات ارتباط دارد. فناوری، دانستن چگونگی انجام کار و فرایندی خلاق است که در آن، ابزار منابع و نظام‌ها برای حل مسئله به کار گرفته می‌شوند تا کنترل انسان را بر محیط طبیعی افزایش داده و شرایط زندگی وی را بهتر سازند. امروزه، در کشورهای پیشرفته، همزمان با توسعه IT بحران تأمین نیروی انسانی شدت بیشتری یافته است زیرا باید بپذیریم که تنوع و گسترش IT نیاز به تربیت مدیران این بخش را محسوس‌تر کرده است. در واقع به همین علت است که هر روزه از تعداد نیروهای انسانی متخصص در کشورهای جهان سوم و از جمله ایران کاسته می‌شود. از سوی دیگر، باید بپذیریم که با ورود هرچه بیشتر IT در جامعه، با چالشی تأمین نیروی انسانی متخصص مواجه می‌شویم. تعداد مدیران IT در کشور چندان قابل ملاحظه نیست و همین امر در آینده باعث ورود کارشناسان خارجی با مبالغ هنگفت در جامعه و در نتیجه خروج هرچه بیشتر سرمایه و قشر متخصص داخلی می‌شود.

● فرایندهای یادگیری و نقش تکنولوژی اطلاعات

نقش توجه و قصد یادگیری در فراگیری شناختی، اهمیت ویژه‌ای دارد. نقش کنش دانش‌آموز در فراگیری شناختی، به نوع دانشی که قرار است فرا گرفته شود، بستگی تام دارد. هر اکتسابی، متضمن پردازش فعال اطلاعات در ذهن دانش‌آموز است. از این رو، هیچ نوعی از یادگیری غیرفعال نیست. ممکن است دانش بیانی از طریق تجارب معمول با کار در دنیای ریزپردازنده‌ها و مشاهده و پردازش اطلاعات ارائه شده فرا گرفته شود. پاره‌ای از روش‌های جدید آموزشی به منظور بهره‌گیری از یادگیری ارادی و انگیزشی سعی در تحریک کیفیت دقت خود انگیخته دانش‌آموز دارد. روش‌های جدید به طرق گوناگون در محیط یادگیری دانش‌آموز دخل و تصرف می‌کند. تکنولوژی جدید، پدید آمدن موقعیت‌هایی را ممکن می‌سازد که به طور اخص برای برانگیختن توجه و انگیزه طراحی شده باشند. این موقعیت‌ها، اطلاعات لازم را به هر طریقی که مناسب پردازش شناختی در فراگیری شناخت باشد، فراهم می‌آورند.

در جهان کنونی، استفاده از فناوری و ارتباطات۴ منجر به تغییراتی اساسی و عمده در آموزش و یادگیری شده است. توزیع وسیع و قابلیت دسترسی آسان به اطلاعات، انعطاف‌پذیری، عدم نیاز به فضا و زمان بالا، حیات آموزشی بشر را دگرگون می‌سازد. تمام این تغییرات گواه این امر هستند که ICT به‌تدریج به عنصری ضروری برای اصلاحات آموزشی و نوآوری‌های جامعه کنونی بدل شده و نظام آموزش ما را به عصر آموزش الکترونیکی۵ نزدیک می‌کند. در گذار به جامعه اطلاعاتی، نقش عمده بر دوش دانش‌آموختگان جامعه است. فقط این قشر از جامعه است که توان، ظرفیت و امکان ورود بدون اشکال و سریع‌تر به این سرزمین ناشناخته را بدون آنکه شوک گذشتن از تونل زمان،‌ تعادل او را بر هم بزند دارد. نظام آموزشی جامعه، همراه با تمامی اجزای آن نخستین بخش از جامعه است که می‌تواند ساده‌تر و مؤثرتر از سایر بخش‌ها، به این پهنه گام نهد. پیش‌نیاز این حرکت نیز گسترش سریع و وسیع فراگیری الکترونیکی از پایین‌ترین سطوح تا بالاترین مقاطع نظام آموزشی کشور است.

صاحبنظران، نقش فناوری‌های آموزشی در امر یادگیری را به چهار دسته زیر تقسیم کرده‌اند:

▪ کارکردهای آموزشی: در کاربرد فناوری آموزشی که شامل شیوه یادگیری توضیحی است، نظام فناوری اطلاعات، پدیده‌ها، جریان آموزش و نحوه اجرای آموزش را فراهم می‌کند تا دانش‌آموزان بتوانند مشکلی را حل کنند، پرسش‌ها را پاسخ دهند و شیوه انجام دادن کاری را اجرایی کنند.

▪ کارکرد اکتشافی: فناوری آموزشی، امکانات و شرایطی را می‌آفریند که دانش‌آموزان بتوانند از طریق اطلاعات موجود خود به کاوشگری بپردازند.

▪ کارکرد ابزاری: این گروه از فناوری‌ها، برای استفاده مدارس طراحی نشده و عملاً کاربرد ابزاری دارند، اما در عمل می‌توان آنها را برای نیل به مقاصد آموزشی هم به کار گرفت نظیر نرم‌افزارهای پردازش کلمه و نرم‌افزارهای صفحه گسترده.

▪ کارکرد ارتباطی: از فناوری به منظور برقراری ارتباط استفاده می‌شود که در این صورت، برنامه‌ها و ابزار آموزشی را در بر می‌گیرد. در این‌گونه فناوری‌ها، معلم و دانش‌آموزان مجازند از طریق شبکه‌ها و فناوری‌های دیگر برای ارسال و دریافت پیام اقدام کنند، سوال طرح کنند و یا به سوالات پاسخ دهند.

● آموزش الکترونیکی

آموزش الکترونیکی را می‌توان نوعی تکنولوژی جدید دانست که باز هم می‌تواند زیر مجموعه‌ای از دولت الکترونیکی۶ باشد. در این نوع آموزش، دانشجویان و دانش‌آموزان ملزم به حضور فیزیکی در کلاس‌های از پیش برنامه‌ریزی شده نیستند بلکه می‌توانند برای یادگیری از شبکه اینترنت استفاده کنند. دانشجویان می‌توانند از طریق اتصال به اینترنت و استفاده از مرورگرها در هر زمان و هر مکانی که بخواهند، از کلاس‌های مجازی استفاده کنند. کلاس‌های مجازی و حتی نوع آموزش در آنها با کلاس‌ها و آموزش سنتی کاملاً متفاوت است. در آموزش الکترونیکی یا آموزش در کلاس‌های مجازی، تنها نیمی از آموزش از طریق استاد صورت می‌گیرد و بقیه درس از طریق همکاری بین استاد و دانشجو تدریس می‌شود. فراگیری الکترونیکی، یادگیری الکترونیکی یا آموزش مجازی در ساده‌ترین شکل به مفهوم ارائه محتوای درسی از طریق اینترنت است. بهترین تعریف آموزش مجازی آن بخش از فرایند یادگیری و تعلیم است که از طریق تار جهان‌گستر صورت می‌گیرد. از آنجا که در این روش دوره‌های آموزشی را می‌توان به صورت متمرکز مدیریت کرد، راهنمایی و تشویق دانشجویان برای تکمیل دوره‌ها و کنترل محتوی بسیار آسان و استفاده از آنها چندان گران نیست. مزیت اصلی این روش آن است که یادگیران می‌توانند از روی میز کار خود به این نوع آموزش دسترسی یابند.

دو روش اصلی آموزش مجازی رایج عبارتند از:

۱) آموزش همزمان

۲) غیر‌همزمان.

در آموزش غیر‌همزمان، یادیگری به صورت انفرادی و از طریق بهره‌گیری از تار جهان‌گستر، اینترانت و یا اکسترانت صورت می‌گیرد. ویژگی عمده این دوره‌ها آن است که دانشجو در هر زمان که بخواهد، آموزش می‌بیند. آموزش مجازی همزمان برعکس نوع دیگر، در زمان‌هایی معین اجرا می‌شود و برنامه‌های تدریس از طریق وب انجام می‌گیرد. در نتیجه، استفاده از فناوری‌های نوین مانند ارائه مطالب به شیوه الکترونیکی، جلسات گپ و تخته سیاه الکترونیکی، امکان‌پذیر می‌شود. مطالعات نشان داده‌اند که آموزش الکترونیکی همراه با معلم موجب می‌شود که یادگیران ۹۰ بار سریع‌تر از آموزش به تنهایی توسط یادگیرنده، دوره‌های آموزشی را به اتمام برسانند. آموزش همراه با معلم، همان انگیزه‌ای را که در کلاس‌های سنتی وجود دارد، فراهم می‌سازد. زمانی که معلم مجازی به صورت انفرادی در اختیار دانشجویان قرار می‌گیرد، ترکیبی از آموزش همزمان و غیرهمزمان ایجاد می‌شود.

● کاربرد فناوری اطلاعات برای ایجاد و تقویت مهارت‌های سطح بالا

امروزه، دانش‌آموزان برای کسب مهارت‌های سطح بالا و مجهز شدن به قابلیت‌های فنی و تخصصی در موضوعات مورد نیاز، از چند رسانه‌ای‌ها استفاده می‌کنند. کاربرد فناوری اطلاعات نه‌تنها به تثبیت و تقویت مهارت‌های پایه محدود نمی‌شود بلکه در گسترده‌ای وسیع از فنون گوناگون یاددهی و یادگیری، چون کار و کارگاه و انجام پروژه‌های پژوهشی مورد استفاده قرار می‌گیرد. یادگیرنده‌ها برای یادگیری موضوعات خاص و کسب مهارت‌های لازم، از اینترنت به صورت انجام کارهای پژوهشی و برقراری ارتباط با دیگر عوامل و نیورهای انسانی متخصص، بهره می‌جویند. در واقع، دانش‌پژوهان خود به دنبال اطلاعات و دانش نو بوده و به عنوان همکاری با معلمان خویش، در گردآوری اطلاعات لازم برای آموختن، شرکت می‌کنند. فناوری اطلاعات برالگوهای زندگی، شیوه‌های کار، روش‌های پژوهش، آموزش و یادگیری، مدیریت و بسیاری از زمینه‌های دیگر زندگی انسانی تاثیر می‌گذارند و دارای سودمندی‌های بسیار است. قابلیت و توانایی دسترسی به اطلاعات، از طریق استفاده از منابع و فناوری اطلاعاتی ارزیابی و کاربرد بهینه آن اطلاعات توسط افراد، همان سواد اطلاعاتی یا سواد فناوری است که دانش‌آموزان اگر در فرایند یادگیری به این مطلوب مجهز شوند، نو شدن افکار ذهنی و تقویت آموخته‌ها را موجب می‌شود. انسان‌ها برای کسب قابلیت‌های زندگی در قرن بیست‌و‌یکم که مملو از فناوری‌های اطلاعاتی و ارتباطی است، باید علاوه بر یادگیری موضوعات نظری و تخصصی یعنی کسب سواد عمومی و علمی به سواد اطلاعاتی و سواد فناوری نیز مجهز شوند.

● اهداف حاصله از فناوری اطلاعات و بازده یادگیری

با بهره‌گیری از فناوری اطلاعات، آموزش گیرندگان می‌توانند اطلاعات بیشتری را در مدت زمانی کوتاه‌تر جذب کنند. پروژه‌های مطالعاتی در زمینه اثر فناوری اطلاعات در یادگیری، بیان‌کننده این واقعیت است که از زمان ورود این فناوری به حوزه ‌آموزش، انگیزه افراد در فراگیری افزایش یافته است. در برخی زمینه‌ها و برای افرادی که قبلاً به طور مستمر تجربه شکست در یادگیری داشته‌اند، این معنا می‌تواند باب جدیدی بگشاید. تحقیقات نشان می‌دهند که با ورود فناوری اطلاعات در مجموع، آموزش‌گیرندگان می‌توانند بارآورتر، چالش‌پذیرتر و مطمئن‌تر از قبل باشند. هر چه فناوری موجب دسترسی آسان‌تر آموزش‌گیرندگان به مواد درسی ارائه شده قبلی مربیان شود، نقش مربیان از «منبع مطالب علمی» به «مدیر ناظر بر فرایند یادگیری» تغییر می‌یابد. با پشت سر گذاشتن مشکلات آموزش‌های فردی در مدارس، وقت مربیان آزاد خواهد شد تا به فعالیت‌هایی بپردازند که مربی باید در آنها نقش سرعت‌دهنده را بر عهده داشته باشد. پیشرفت در فناوری ارتباطات و اطلاعات کمک خواهد کرد تا آموزش در مدارس با آ‌موزش در دیگر مؤسسات یکپارچه شوند.

به طور کلی، اهداف حاصله در حوزه معاونت آموزشی را می‌توان به شرح زیر نام برد:

▪ ارتقای مستمر فرایند‌ها و پالایش فعالیت‌های مرتبط با آموزش در حیطه

▪ اعتباربخشی و استانداردسازی اجزای زنجیره آموزش در جهت حفظ و ارتقای رتبه سازمانی

▪ تلاش و برنامه‌ریزی برای توسعه آموزش

▪ ساماندهی و حمایت از گروه‌های آموزشی

▪ تهیه برنامه راهبردی توسعه آموزش

▪ افزایش انگیزه و ایجاد شرایط مطلوب برای فعالیت اعضا

▪ آموزش و توانمندسازی مدیران آموزشی در زمینه دانش و مهارت‌های مورد نیاز

▪ نهادینه‌سازی روند تصمیم‌سازی علمی مبتنی بر اقتصاد در سیاست‌گذاری کلان آموزشی

▪ ارزشیابی درونی گروه‌های آموزشی و سنجش میزان بازده

▪ تامین امکانات کمک‌آموزشی

▪ پایش و ارزیابی مستمر برنامه‌ها و عملکردهای آموزشی

▪ ارتقای مستمر کیفی طرح‌ها، برنامه‌ها و عملکردها

● نتیجه‌گیری

ارزش افزوده ناشی از دانش و آفرینش‌های فکری نیروی انسانی، سهم اصلی در موفقیت‌های ‌آتی را به خود اختصاص داده است. حرکت جهانی به سمت جامعه اطلاعاتی و اقتصاد دانش‌مدار، گرچه فرصت‌هایی بی‌بدیل برای کشورهای در حال توسعه پدید آورده است، اما آرایش قطب‌های مدیریت در عرصه جهانی، ارزش افزوده خلق شده در قلمروهای گوناگون اقتصادی، سیاسی و فرهنگی این کشورها را از درون به بیرون مرزهای جغرافیایی آنها سوق می‌دهد. مقوله ارزش افزوده، نیازمند بازخوانی و تأکید مجدد بر تربیت نیروی انسانی در حوزه ارتباطات و اطلاعات جامعه اطلاعاتی ایران در دهه و سده‌های بعدی است. سود و فایده و ارزش افزوده‌ای که به مرور جنبه‌های فکری و ادراکی را از مجرای یادگیری فراهم آورده، بسط داده و توسعه کاربردی آن را افزایش می‌دهد. بزودی شرکت‌ها نیز نمی‌توانند با تولیدات و خدمات قبلی خود که باعث موفقیت آنها می‌شده، در آینده نیز ادامه حیات داشته باشند، لذا باید از هوش و سرمایه انسانی استفاده کنند.

تحولات آینده، مدیران راهبردی را در برابر تصمیمی بسیار مهم قرار می‌دهد: «چگونگی هماهنگی با تحولات و برنامه‌ریزی بلندمدت برای سرمایه‌گذاری در فناوری اطلاعات و ارتباطات» اما مهم‌تر از آن، آماده‌سازی جامعه و بویژه نیروی انسانی شاغل در سازمان‌ها نسبت به پذیرش این تحولات و تحقق برنامه‌های فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی است. نظام‌های اطلاعاتی مدرن و پیچیده، اطلاعات جمع‌آوری شده از پدیده‌های دنیای عملکرد برون، درون و میان‌سازمانی را در ابعاد گسترده‌ای برای مدیران مهیا می‌سازند تا آنها بتوانند تصمیمات راهبردی صحیحی اتخاذ و برنامه‌های کلان خود را اجرا کنند.

آناهیتا ملکی، حسین عموزاد خلیلی

پانوشت

۱ . Information Technology-IT

۲ . Organization Force

۳ . Organization Speed

۴ . Information communication Technoligy-ICT

۵ . Electronic Government

۶ . Electronic Government

منابع

۱ . مارک، ج، سینگر، مدیریت منابع انسانی، ترجمه دکتر فریده آل آقا، تهران: مرکز آموزش مدیریت منابع دولتی، ۱۳۷۸.

۲ . عموزاد خلیلی، حسین، تبیین و تحلیل اثر بخشی مدیریت دانایی در بهبود عملکرد سازمان و دستیابی به توسعه پایدار، همایش منطقه‌ای مدیریت دانایی در هزاره سوم، دانشگاه آزاد اسلامی واحد اسلامشهر، اسفند ۱۳۸۶.

۳ . جعفری، مصطفی، مدیریت دانایی در سازمان، ماهنامه تدبیر، شماره ۱۴۲، ۱۳۸۲.

۴ . زرگر، محمود، اصول و مفاهیم فناوری اطلاعات، انتشارات بهینه، ۱۳۸۲.

۵ . Turban, E., McLean, E., Wetherbe, J., Information Technology for Management: Improving quality and productivity, John Wiley & Sons, ۲۰۰۲.