شنبه, ۱۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 4 May, 2024
مجله ویستا

دفاع مقدس


دفاع مقدس

بررسی نحوه تجاوز ارتش عراق با درنظرگرفتن اوضاع سیاسی, اقتصادی و نظامی طرفین, نكات ظریفی را در اختیار محققان قرار خواهد داد و به تنظیم و تحلیل این حادثه در تاریخ كشورمان كمك شایانی خواهد كرد از فرازهای مهم این حادثه, نقش پیچیده دولتها و سازمانهای مدعی حقوق بشر و موضع گیریهای آنان در طی هشت سال جنگ می باشد

دانستن علل، اهداف و زمینه‌های بروز جنگ عراق علیه ایران تنها یك موضوع كتابخانه‌ای نیست بلكه در زمره مطالعات استراتژیك و موضوعات كاربردی در حوزه منافع و امنیت ملی ایران قرار دارد. به‌هرحال بیش از چهارصد سال است كه از اختلافات مرزی در غرب كشورمان هراسناك، آشفته و گاه رنجور هستیم و مهمترین این رنجوریها جنگ هشت‌ساله‌ای است كه از لحاظ مدت زمانی در قرن بیستم بی‌سابقه بود. هرچند ملت ما از مغلوب‌شدن در جنگ خود را رهایی بخشید و اهداف دشمنان خود را با نتیجه‌ای معكوس مواجه ساخت، اما آسیبهای اقتصادی و انسانی آن را نمی‌توان نادیده گرفت. مساله جنگ به‌قدری اساسی بود كه هرگونه اختلاف و دودستگی داخلی به نابودی كامل ایران و در نتیجه شكست انقلاب اسلامی می‌انجامید و لذا بسیاری از دودستگی‌ها و دشمنی‌ها در زمان جنگ ماهیت خود را نشان دادند.

تجاوز ارتش رژیم عراق به خاك مقدس جمهوری اسلامی ایران در سی‌ویكم شهریور ۱۳۵۹، حادثه مهمی است كه بررسی علل و ابعاد آن برای نسل حاضر و آینده حائز اهمیت می‌باشد. جنگ ایران و عراق یكی از طولانی‌ترین جنگها بعد از جنگ ‌جهانی‌ دوم بود. نقطه آغاز این جنگ را بیش‌ازهمه باید در اختلافات بین دو كشور جستجو كرد كه مهمترین آنها اختلافات مرزی است و به زمان امپراتوری عثمانی بازمی‌گردد. این اختلافات به‌رغم انعقاد قراردادهای متعدد، هرگز حل نشد و همواره هریك از دو طرف خواهان اعتبار قرارداد به سود خود بودند.

این اختلافات در دهه ۱۹۷۰، با تغییر موازنه قدرت در منطقه به نفع ایران به اوج خود رسید. تااینكه در سال ۱۹۷۵ كنفرانس سران اوپك در الجزیره تشكیل گردید و با واسطه‌شدن رئیس‌جمهور الجزایر، شاه ایران و صدام‌حسین (معاون رئیس‌جمهور وقت عراق) با یكدیگر دیدار كردند. در این دیدار، صدام‌حسین برخاست و با شاه دست داد و به‌ظاهر اختلاف دو كشور حل شد. این قرارداد كه برخلاف قرارداد قبلی تاحدودزیادی نظر ایران را تامین می‌كرد، هرگز رضایت عراق را جلب نكرد و آنها در پی فرصتی بودند كه آن را تغییر دهند. بعد از پیروزی انقلاب اسلامی در ایران كه ارتش ایران از هم فروپاشیده بود، صدام‌حسین با گمان یافتن فرصتی مناسب جهت ابطال قرارداد ۱۹۷۵، با تجاوز به مناطق مرزی و غارت اموال مرزنشینان، تهاجم به ایران را آغاز نمود. ازسوی‌دیگر ترس كشورهای عربی از فرضیه صدور انقلاب اسلامی، این دیدگاه را برای صدام ایجاد كرد كه تجاوز آشكار به ایران همدردی هیچ دولت منطقه را نه‌تنها به نفع ایران برنخواهد انگیخت، بلكه با توجه به حادثه گروگان‌گیری در سفارت امریكا و تیرگی روابط ایران و ایالات‌متحده امریكا، حداقل موضع امریكا عدم مخالفت با تهاجم عراق خواهد بود. دلایل مذكور، به همراه دهها علت دیگر، این تامل را برمی‌انگیزد كه رژیم عراق با تجاوز گسترده به ایران چه اهدافی را دنبال می‌كرد؟

بررسی نحوه تجاوز ارتش عراق با درنظرگرفتن اوضاع سیاسی، اقتصادی و نظامی طرفین، نكات ظریفی را در اختیار محققان قرار خواهد داد و به تنظیم و تحلیل این حادثه در تاریخ كشورمان كمك شایانی خواهد كرد. از فرازهای مهم این حادثه، نقش پیچیده دولتها و سازمانهای مدعی حقوق بشر و موضع‌گیریهای آنان در طی هشت‌سال جنگ می‌باشد.

در این نوشته سعی خواهد شد سیر تحلیلی فرایند مذكور با لحاظ سه عنصر علل، اهداف و شرایط تجاوز و نیز مطالعه سیاست دفاعی نظام جمهوری اسلامی در برابر این واقعه، مورد بررسی قرار گیرد، همچنین به نفوذ لیبرالها و افرادی چون بنی‌صدر در مصادر قدرت سیاسی و نظامی ایران و سپس حذف آنها و حضور مستقیم امام‌(ره) در راس فرماندهی جنگ و استراتژی دفاعی در دو شكل مهار و دفع تجاوز، پرداخته شده و به سوالاتی از قبیل علت ادامه جنگ پس از فتح خرمشهر، پاسخ داده خواهد شد.

جنگ عراق علیه ایران، به دلایل متعدد پایان نظامی نداشت و آنان كه عراق را تایید و حمایت نمودند، مانع از باخت نظامی این كشور شده و سمت‌وسوی تحولات جنگ را به پایانی حقوقی ــ سیاسی كشاندند و سرانجام قطعنامه ۵۹۸ صادر شد. با تشكیل كمیته كارشناسی به منظور تشخیص آغازگر جنگ، نهایتا با اعلامیه دبیركل وقت سازمان ملل متحد، رژیم عراق طبق بند شش قطعنامه، شروع‌كننده جنگ در تاریخ ۳۱/۶/۱۳۵۹ اعلام شد.

● ریشه‌های تاریخی اختلافات

اختلافات مرزی ایران و عراق، به دوران حكومت سلسله صفوی در ایران و دولت عثمانی ــ كه در آن زمان عراق بخشی از خاك این امپراتوری بود ــ بازمی‌گردد. سلطان محمد دوم، شاه عثمانی، پس از فتح قسطنطنیه و خاتمه‌دادن به حیات بیزانس و تاسیس امپراتوری نیرومند عثمانی، درصدد كشورگشایی از جمله در ناحیه كشور ایران برآمد. هدف سلسله صفوی نیز ــ كه توسط شاه اسماعیل صفوی در ایران تاسیس شده بود ــ حفظ تمامیت ارضی ایران از خطر هجوم تركان عثمانی بود. نبردهای خونین بین دو كشور دركل چهارصد سال ــ غیرمداوم ــ ادامه داشت و البته در این بین كشورهای اروپایی در تشدید جنگها نقش بسزایی داشتند. آنها برای جلوگیری از فتوحات عثمانی در اروپا، همواره درصدد توجه‌دادن قدرت عظیم عثمانی به سمت ایران بودند تا فارغ از تهدیدات عثمانی به جهانگشایی‌ها و توسعه تجارت خودشان در نواحی دیگر بپردازند. جرج وسترن می‌گوید: «امپراتوری صوفی (صفوی) در این زمان افساری به تركها زده و مانع از آن شده بود كه دنیای مسیحیت بیش‌ازاین متحمل زیان شود.»[i]

سرزمین عراق، قبل از عثمانی، بخشی از خاك ایران بود كه توسط سلطان مراد چهارم در سال ۱۶۳۸ از خاك ایران جدا شد. بین عهدنامه آماسیه در سال ۱۵۵۵ تا عهدنامه مرزی ۱۹۷۵ ــ در طول بیش از چهارصدوبیست سال ــ هیجده عهدنامه بین دو كشور به امضاء رسید كه هربار توسعه‌طلبی عثمانیها و نیز اختلافات ناشی از شیعه‌بودن ایرانیان و سنی‌بودن عثمانیها، موجب نقض عهدنامه‌ها می‌شد. از قرن نوزدهم به بعد، دولتهای روس و انگلیس نقش مستقیمی در انعقاد عهدنامه‌ها داشتند و همواره شرایط معاهدات را به ایران تحمیل می‌كردند. قدرتهای استعماری به علت منافع سرشاری كه در خلیج‌فارس داشتند، هیچگاه حاضر نبودند حاكمیت ایران و یا عراق را در منطقه بپذیرند و قراردادها را به‌گونه‌ای تنظیم می‌كردند كه در صورت اقتضای منافع آنان، به‌راحتی بتوانند این قراردادها را نقض و كان‌لم‌یكن اعلام كنند. ازسوی‌دیگر دولتهای مستبد، نظیر دولت صدام‌حسین، به دلیل ماهیت تجاوزگری، حقوق سایر ملل را نادیده گرفته و حتی برای امضای خود ــ كه درواقع ملاك شخصیت سیاسی یك كشور در جهان محسوب می‌شود ــ ارزشی قائل نبودند.

قراردادهای بین ایران و عراق هر ازچندگاهی به دلیل بر‌هم‌خوردن توازن قدرت به نفع هریك از طرفین، ملغی اعلام می‌شد. به‌عنوان‌مثال، قرارداد چهارم ژوئیه ۱۹۳۷ به علت تخلفات مكرر دولت عراق و بالارفتن قدرت نظامی ایران، در هفدهم آوریل ۱۹۶۹ توسط شاه مخلوع ایران لغو گردید. همچنین پس از پیروزی انقلاب، صدام‌حسین با احساس برتری نظامی نسبت به ایران، قرارداد ۱۹۷۵ الجزیره را لغو نموده و جنگ را آغاز كرد.

سازمان ملل متحد، كه بعد از جنگ جهانی دوم تاسیس شد، ماموریت صلح و امنیت را بر عهده گرفت اما این سازمان همواره با مشكل ضمانت اجرایی مواجه بوده است و امروزه قدرتهای بزرگ با بهره‌گیری سوء از این سازمان و تقلیل نقش آن در حد میانجیگری در حل اختلافات، درواقع همان اهداف استعماری خود را تعقیب می‌كنند.


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 7 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.