سه شنبه, ۲۳ بهمن, ۱۴۰۳ / 11 February, 2025
عناصر, آثار و ابعاد نهضت حسینی
![عناصر, آثار و ابعاد نهضت حسینی](/web/imgs/16/152/zynqn1.jpeg)
● عناصر قیام حضرت ابیعبداللَّه الحسین(علیهالسّلام): منطق و عقل، حماسه و عزت، عاطفه
در باب عاشورا آنچه که عرض میکنم - البته یک سطر از یک کتاب قطور است - این است که عاشورا یک حادثهی تاریخیِ صرف نبود؛ عاشورا یک فرهنگ، یک جریان مستمر و یک سرمشق دائمی برای امت اسلام بود. حضرت ابیعبداللَّه (علیهالسّلام) با این حرکت - که در زمان خود دارای توجیه عقلانی و منطقی کاملاً روشنی بود - یک سرمشق را برای امت اسلامی نوشت و گذاشت. این سرمشق فقط شهید شدن هم نیست؛ یک چیزِ مرکب و پیچیده و بسیار عمیق است. سه عنصر در حرکت حضرت ابیعبداللَّه (علیهالسّلام) وجود دارد: عنصر منطق و عقل، عنصر حماسه و عزت، و عنصر عاطفه.
... عنصر منطق و عقل در این حرکت، در بیانات آن بزرگوار متجلی است؛ قبل از شروع این حرکت، از هنگام حضور در مدینه تا روز شهادت. جمله، جملهی این بیانات نورانی، بیانکنندهی یک منطق مستحکم است. خلاصهی این منطق هم این است که وقتی شرایط وجود داشت و متناسب بود، وظیفهی مسلمان، «اقدام» است؛ این اقدام خطر داشته باشد در عالیترین مراحل، یا نداشته باشد. خطرِ بالاترین، آن است که انسان جان خود و عزیزان و نوامیس نزدیک خود - همسر، خواهر، فرزندان و دختران - را در طبق اخلاص بگذارد و به میدان ببرد و در معرض اسارت قرار دهد. اینها چیزهایی است که از بس تکرار شده، برای ما عادی شده، در حالی که هر یک از این کلمات، تکاندهنده است. بنابراین، حتی اگر خطر در این حد هم وجود داشته باشد، وقتی شرایط برای اقدام متناسبِ با این خطر وجود دارد، انسان باید اقدام کند و دنیا نباید جلوی انسان را بگیرد؛ ملاحظهکاری و محافظهکاری نباید مانع انسان شود؛ لذت و راحت و عافیتِ جسمانی نباید مانع راهِ انسان شود؛ انسان باید حرکت کند. اگر حرکت نکرد، ارکان ایمان و اسلام او بر جا نیست. ...
● آثار بلندمدت و کوتاهمدت حادثهی عاشورا
هدف این حادثه چه بود؟ هدفش «حسینٌ منّی و انا من حسین» بود. یعنی دین خدا و کوثر جاری الهی باید از این سرچشمه روان شود و در طول تاریخ بماند. اگر نهضت حسینی نبود، اسلام نبود. این تکان و زلزلهی شدید توانست اثر خودش را بگذارد و مسیر تاریخ را تعیین کند. البته مثل همهی حوادث دیگر، این حادثه یک آثار کوتاهمدت داشت؛ یک آثار بلندمدت داشت. آثار کوتاهمدتش «ارتد النّاس بعد الحسین الّا ثلاثة»؛ شدتها و سختیها آنقدر زیاد بود که افرادی که در این راه حرکت میکردند، دلهایشان پُر شد از رعب و تردید و تزلزل. بعضی از روایات دارد «الّا ثلاثة»، بعضی از روایات دارد «الّا خمسة». «شاخصة ابصارهم ترهقهم ذلّة»؛ چشمها خیره مانده بود. لیکن آثار بلندمدت این است که «ثم انّ النّاس کثروا و لحقوا». امام سجاد، امام باقر و امام صادق (علیهمسلاماللَّه) آمدند و بر این پایه، دین خدا را در این پهنهی وسیع گستردند؛ ...
از سوی دیگر این حادثه، سرشار از عشق، شور، مصیبت، داغ، صبر، از خود گذشتگی، از جان گذشتگی و از عزیزان گذشتگی است و دلها را همینطور میلرزاند. از یک طرف عید است، از یک طرف عزاست. سیدبنطاووس در مقدمهی «لهوف» میگوید: «اگر نمیبود حوادث رقتباری که در کربلا اتفاق افتاد؛ با بچهی صغیر آنطور برخورد کردند، با شیرخوار آنگونه برخورد کردند، با جوان آنطوری برخورد کردند؛ اگر آن تشنگیها و آن مصیبتها نمیبود، باید روز عاشورا ما عید میگرفتیم و جشن برپا میکردیم.». این جلوهی عظیم انسانیت، این ایمان، این درخشندگیِ گوهری که اصلاً دین آمده برای اینکه آن را در من و شما زنده کند، یک عید بزرگ است.۳
● ابعاد نهضت عظیم حسینی در طول تاریخ
از سه بُعد و با سه دیدگاه، این نهضت عظیم حسینی را که در تاریخ اینطور ماندگار شده است، میشود نگاه کرد. در هر سه بُعد، آنچه که بیش از همه چشم را خیره میکند، احساس عزّت و سربلندی و افتخار است.
یک بُعد، مبارزه حق در مقابل باطلِ مقتدر است که امام حسین علیهالسّلام و حرکت انقلابی و اصلاحیِ او چنین کرد. یک بُعد دیگر، تجسّم معنویت و اخلاق در نهضت حسینبنعلی است. در این نهضت عرصه مبارزهای وجود دارد که غیر از جنبه اجتماعی و سیاسی و حرکت انقلابی و مبارزه علنیِ حق و باطل است و آن، نفس و باطن انسانهاست. آنجایی که ضعفها، طمعها، حقارتها، شهوتها و هواهای نفسانی در وجود انسان، او را از برداشتن گامهای بلند باز میدارد، یک صحنه جنگ است؛ آن هم جنگی بسیار دشوارتر... بُعد سوم که بیشتر در بین مردم رایج است، فجایع، مصیبتها، غصّهها، غمها و خونِدلهای عاشوراست؛ لیکن در همین صحنه سوم، باز هم عزّت و افتخار هست. کسانی که اهل نظر و فکر و تأمّلند، باید هر سه بُعد را دنبال کنند.
در آن بُعدِ اوّل که امام حسین علیهالسّلام یک حرکت انقلابی به راه انداخت، مظهر عزّت و افتخار بود. نقطه مقابلِ حسینبنعلی چه کسی بود؟ آن حکومت ظالمِ فاسدِ بدکارهای بود که «یعمل فی عباداللَّه بالاثم و العدوان». نمودار اصلی این بود که در جامعهای که زیر قدرت او بود، با بندگان خدا و انسانها با ستم، عدوان، غرور، تکبّر، خودخواهی و خودپرستی رفتار میکرد؛ این خصوصیت عمده آن حکومت بود. چیزی که برایشان مطرح نبود، معنویت و رعایت حقوق انسانها بود. حکومت اسلامی را به همان حکومت طاغوتی که قبل از اسلام و در دورانهای مختلف در دنیا وجود داشته است، تبدیل کرده بودند. ...
امام حسین علیهالسّلام در مقابل چنین وضعیتی مبارزه میکرد. مبارزه او بیان کردن، روشنگری، هدایت و مشخّص کردن مرز بین حقّ و باطل - چه در زمان یزید و چه قبل از او - بود. منتها آنچه در زمان یزید پیش آمد و اضافه شد، این بود که آن پیشوای ظلم و گمراهی و ضلالت، توقّع داشت که این امام هدایت پای حکومت او را امضاء کند؛ «بیعت» یعنی این. میخواست امام حسین علیهالسّلام را مجبور کند به جای اینکه مردم را ارشاد و هدایت فرماید و گمراهی آن حکومت ظالم را برای آنان تشریح نماید، بیاید حکومت آن ظالم را امضا و تأیید هم بکند!...
در بُعد تبلور معنویت هم همینطور است. بارها این را گفتهام که خیلیها به امام حسین علیهالسّلام مراجعه و او را بر این ایستادگی ملامت میکردند. آنها مردمان بد و یا کوچکی هم نبودند؛ بعضی جزو بزرگان اسلام بودند؛ اما بد میفهمیدند و ضعفهای بشری بر آنها غالب شده بود. لذا میخواستند حسینبنعلی را هم مغلوب همان ضعفها کنند؛ اما امام حسین علیهالسّلام صبر کرد و مغلوب نشد و یکایک کسانی که با امام حسین بودند، در این مبارزه معنوی و درونی پیروز شدند...
در آن صحنه سوم هم که صحنه فاجعهآفرینیهای عاشوراست، آنجا هم باز نشانههای عزّت مشاهده میشود؛ آنجا هم سربلندی و افتخار است. اگر چه مصیبت و شهادت است؛ اگرچه شهادت هر یک از جوانان بنیهاشم، کودکان، طفلان کوچک و اصحاب کهنسال در اطراف حضرت ابیعبداللَّهالحسین علیهالسّلام یک مصیبت و داغ بزرگ است؛ اما هرکدام حامل یک جوهره عزّت و افتخار هم هست. ...
● سرکوب کردن قدرتهای طاغوتی یکی از اهداف قیام حسینی
اصلاً انزال کتابهای الهی و ارسال رسل برای این بوده است که قسط و عدل در میان جوامع حاکم شود؛ یعنی نمادهای ظلم و زورگویی و فساد از میان برخیزد. حرکت امام حسین علیهالسّلام، چنین حرکتی بود. فرمود: «انّما خرجت لطلب الأصلاح فی امّة جدّی». همچنین فرمود: «من رأی سلطانا جائرا مستحلا لحرام الله او تارکا لعهداللَّه مخالفا لسنة رسولاللَّه فعمل فی عباداللَّه بالاثم والعدوان ثمّ لم یغیّر علیه بقول و لا فعل کان حقا علی اللَّه أن یدخله مدخله»؛ یعنی اگر کسی کانون فساد و ظلم را ببیند و بیتفاوت بنشیند، در نزد خدای متعال با او همسرنوشت است. فرمود: من برای گردنکشی و تفرعن حرکت نکردم. دعوت مردم عراق از امام حسین علیهالسّلام برای این بود که برود و حکومت کند؛ امام هم به همین دعوت پاسخ دادند. یعنی چنین نیست که امام حسین علیهالسّلام به فکر حکومت نبود، امام حسین علیهالسّلام به فکر سرکوب کردن قدرتهای طاغوتی بود؛ چه با گرفتن حکومت و چه با شهادت و دادن خون.
امام حسین علیهالسّلام میدانست که اگر این حرکت را نکند، این امضای او، این سکوت او، این سکون او، چه بر سر اسلام خواهد آورد. وقتی قدرتی همه امکانات جوامع و یا یک جامعه را در اختیار دارد و راه طغیان پیش میگیرد و جلو میرود، اگر مردان و داعیهداران حق در مقابل او اظهار وجود نکنند و حرکت او را تخطئه نکنند، با این عمل، کار او را امضا کردهاند؛ یعنی ظلم به امضای اهل حق میرسد، بدون اینکه خودشان خواسته باشند. این گناهی بود که آن روز بزرگان و آقازادگان بنیهاشم و فرزندان سردمداران بزرگ صدر اسلام مرتکب شدند. امام حسین علیهالسّلام این را برنمیتافت؛ لذا قیام کرد. ...
● قیام امام حسین ، برای درهم شکستن سلطه باطل
محرّم از دو جهت مورد اهتمام است: یکی از جهت بزرگداشت یک خاطره بینظیر تاریخ. نه بینظیر در مصیبت و غم و اندوه - که البته هست - بلکه بینظیر در حماسه و بروز برجستگیهای انسان و اهل حق. اگر شما وضعیت امام حسین علیهالسّلام را ملاحظه کنید، خواهید دید که آن حرکت و قیام، با این خصوصیّاتْ بینظیر است. ما قیامْ خیلی داشتهایم؛ اما این قیام با این خصوصیّاتْ بینظیر است. سلطه باطل با قساوت و وقاحت تمام روزبهروز رو به افزایش بود. هیچ امر به معروف و نهی از منکری هم ممکن نبود. بهقدری فضای رعب زیاد بود، که آمرین بالمعروف و ناهین عنالمنکر، سعی میکردند در معرض امر به معروف و نهی از منکر قرار نگیرند. ...
حرکت و قیام امام حسین در آن زمان، برای درهم شکستن این سلطه بود، نه به قصد قدرتطلبی: «و امّن لم اخرج اشراً و لا بطراً و لا مفسدا و لا ظالماً.» افرادی قیام و خروج میکنند، میزنند و میکشند تا اینکه قدرت را قبضه کنند؛ اما قیام امام حسین برای این نبوده است؛ بلکه برای امر به معروف و نهی از منکر بوده است.
برای این کار، دو عاقبت میتوان پیشبینی کرد: یکی اینکه پیروز شود و دیگر اینکه با آن وضع فجیعی که برای آن حضرت، قابل تصوّر بود - ولو بدون علم امامت - کشته شود. خوب؛ معلوم است که آنها هیچ ملاحظهای نداشتند. در چنین شرایطی، امام حسین همان کاری را میکند که پیامبر اکرم در روز «مباهله» با نصاری کرد (به نقل از قرآن): اولاد نساء و انفسش را به میدان آورد. امام حسین، عزیزترین سرمایهها و همه موجودی خویش را برای دفاع از حقیقت و قیام للَّه به میدان آورد و بعد صبر کرد. این صبرِ امام حسین، بسیار مهم است.
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست