جمعه, ۲۶ بهمن, ۱۴۰۳ / 14 February, 2025
یادداشت های فروغی از کنفرانس صلح پاریس
![یادداشت های فروغی از کنفرانس صلح پاریس](/web/imgs/21/151/45pm21.jpeg)
نقضِ بیطرفی ایران توسط دول متخاصم طی جنگ جهانی اول خسارات جانی و مالی فراوانی برای کشور در پی داشت. از همین روی به محض نزدیک شدن جنگ جهانی اول به مراحل پایانی، دولت ایران درصدد شرکت در کنفرانس صلح بر آمد تا ضمن تأدیة خسارات، امور سیاسی، اقتصادی، حقوقی و سرحدّی را نیز به سامان رساند و در صورت امکان برای استخدام مستشاران خارجی جهت اصلاحات ساختاری در ادارات دولتی اقدام کند . فارغ از آنکه دول بیطرف حقِّ شرکت در کنفرانس صلح پاریس را نداشتند و در خوشبینانهترین حالت صرفاً دعاوی و خواستههایشان مورد توجه دول متفق واقع میشد.
یادداشتهای روزانۀ محمدعلی فروغی از کنفرانس صلح پاریس: دسامبر ۱۹۱۸- اوت ۱۹۲۰. به کوشش محمد افشینوفایی و پژمان فیروزبخش. تهران: سخن و گنجینة پژوهشی ایرج افشار،۱۳۹۴. ۶۸۰ ص.
نقضِ بیطرفی ایران توسط دول متخاصم طی جنگ جهانی اول خسارات جانی و مالی فراوانی برای کشور در پی داشت. از همین روی به محض نزدیک شدن جنگ جهانی اول به مراحل پایانی، دولت ایران درصدد شرکت در کنفرانس صلح بر آمد تا ضمن تأدیة خسارات، امور سیاسی، اقتصادی، حقوقی و سرحدّی را نیز به سامان رساند و در صورت امکان برای استخدام مستشاران خارجی جهت اصلاحات ساختاری در ادارات دولتی اقدام کند . فارغ از آنکه دول بیطرف حقِّ شرکت در کنفرانس صلح پاریس را نداشتند و در خوشبینانهترین حالت صرفاً دعاوی و خواستههایشان مورد توجه دول متفق واقع میشد.
یادداشتهای روزانۀ محمدعلی فروغی، از اعضای هیئت اعزامی ایران به کنفرانس صلح پاریس منبعی درخور توجه برای بررسی و ارزیابی اقدامات و فعالیتهای هیئت اعزامی ایران است. شایان ذکر است که نظر به خصوصیات ادبی و فرهنگی صاحب خاطرات، یادداشتهای مزبور در کنار شرح حوادث و وقایع کنفرانس صلح، ملاحظات فرهنگی، ادبی و اجتماعی مختلفی نیز در خود دارد. در این نوشته ضمن بررسی این کتاب، به برخی از مهمترین وجوه تمایز یادداشتهای فروغی در رابطه با کنفرانس صلح پاریس نیز میپردازم.
بخش نخست یادداشتهای فروغی مربوط به دورهای است که مشاورالممالک تصدی وزارت امور خارجه و ریاست هیئت اعزامی را بر عهده داشت. فعالیتهای هیئت در این دوره بیشتر محدود به ترجمۀ مجموعه لوایحی در توضیح خواستههای ایران بود و ترجمه و تصحیح «کتاب سبز» بیطرفی جهت ارجاع به کنفرانس صلح. اما در عین حال اعضای هیئت امید چندانی به موفقیت نداشتند: «امید اینکه ما را به آن مجمع قبول کنند هم نیست زیرا حقیقـتاً قدری مشکل است که بتوانیم خودمان را دارای همان حقوق دول متحارب بدانیم»(ص۲۶). مدیر امور شرقِ وزارت خارجۀ فرانسه، شش روز پس از ورود هیئت ایران به پاریس اذعان داشت: «دول بیطرف را در کنفرانس راه نمیدهند اما در مجمع ملل خواهید بود.»(ص۳۸) در هر حال اعضای هیئت جسته و گریخته درصدد مذاکره با مقامات فرانسه و امریکا بر آمدند تا ضمن جلب حمایت دول مذکور از خواستهها و دعاوی ایران، برای استخدام مستشار از آن کشورها نیز مذاکراتی انجام دهند. فرانسویان در ظاهر ابراز مساعدت و همراهی میکردند، ولی در باطن نظر مساعدی نداشتند. دیپلماتهای امریکایی نیز صرفاً وعدة مساعدت میدادند.
فروغی مکرر در یادداشتهایش از سُستعنصری و عدم کفایت مشاورالممالک ناله و فغان سر میدهد، که چندان بیراه نیز نبود. خانملک ساسانی نیز در خاطراتش از دوران سفارت استانبول مکرر بر بیمسولیتی و کاهلی مشاورالممالک خُرده گرفته است.1از سوی دیگر مشاورالممالک اعضای هیئت را در چند و چونِ مذاکراتش قرار نمیداد: «دکتر ابوالقاسم خان و میرزارضاخان افشار که از کارکنهای اتحاد اسلام هستند آمدند و با مشاورالممالک ملاقات کردند ... تاکنون مشاور در کارها با ما هیچ مذاکره نکرده است...»(ص۷) «در اسلامبول با علیمردانبیگ توپچیباشف که وزیرمختار و مأمور مخصوص دولت آذربایجان در اسلامبول است گفتوگو و مذاکرات کرده... نیز با شیخ عبدالقادر حرف زده و در باب کُردها و اینکه خوب است تقاضای الحاق به ایران را بکنند گفتوگو کرده و بنا شده است شریف پاشای کُرد که در پاریس است اقدام بکند. اینها بسیار خوب است اما چرا با ما هیچ نمیگوید؟» (ص۳۰)
البته مشاورالممالک تهران را در جریان مذاکراتش قرار میداد کما اینکه در همان ایام به تهران گزارش کرد: «در اسلامبول با رؤسای اکراد از قبیل شیخ عبدالقادر و مصطفی پاشا ملاقات کردم. اینها با یأس از اینکه ولایات کُردنشین در تصرف عثمانی بماند، ترجیح میدهند که جزو ایران بشوند... آنها... کاغذی به شریفپاشا نوشتند که این عقیده را تعقیب نماید.»2 اما به گونهای که بعدها روشن میشود موضوع به این سادگی نبوده و کردها نظر دیگری داشتند که مشاورالممالک نفهمیده بود. فروغی مینویسد: «شب مهمان شریفپاشای کرد بودیم. مطلب مهمی کشف شده و آن این است که انگلیسیها کردها را امیدوار کردهاند که استقلال یافته و امور خود را محول به انگلیسیها کنند و کردستان ایران را هم میخواهند ضمیمۀ کردستان عثمانی کنند. منتها اسم سوزرتنۀ ایران به آن بدهند و مشاورالممالک احمق در مذاکرات خود با کردها و شریفپاشا این نکته را نفهمیده، خیال کرده بود کردها حاضر شدهاند جزء ایران شوند.» (ص۷۲)
اشتباهات سیاسی مشاورالممالک در جریان طرح دعاوی ارضی ایران به کنفرانس صلح ابعاد حیرتانگیزی یافت. در مصوبات «کمیسیون آمال» مقرر شده بود با در نظر گرفتن سه گزینۀ حداقلی و حداکثری و متوسط، دعاوی ارضی به هنگام خود و متناسب با مقدورات داخلی و محذورات بینالمللی به کنفرانس ارائه شود. علاوه بر این، طیّ تلگرافی از تهران به مشاورالممالک تأکید شد در طرح دعاوی ارضی نسبت به ممالک قفقاز و آسیای میانه که خواهان اسقلالاند احتیاط شود و در صورت لزوم از آنها حمایت شود.3 اما به گونهای که فروغی بدون توضیح قانع کنندهای خاطرنشان میکند: «معذلک بالاخره رأی ما بر این شد حداکثر را بخواهیم [الحاق تمام سرزمینهایی که ایران از معاهدة گلستان به بعد از کف برون نهاده بود]... مشاور با آنکه در اوایل خیلی کمادعا بود حالا یک مرتبه پایش را بالا گذاشته است.» (صص۶1-۶9) بهرغم آنکه فروغی در مجموع عملکرد اعضای هیئت را مورد انتقاد قرار میدهد، ولی چنین به نظر میرسد که خودش نیز تافتة جدا بافتهای نیست. ترجمة لوایح را با همکاری حسین علاء انجام میداد و در صورتی که «حس و حالی» مییافت به تصحیح «کتاب سبز» نیز میپرداخت. آن طور که باید و شاید اخبار تهران و جهان را پیگیری نمیکرد. اگرچه چند سخنرانی راجع به ایران ایراد نمود. اکثراً مشغول گشت و گذار جاذبههای پاریس بود. تئاتر جزء لاینفک امور روزانهاش بود. قریب دو سال اقامتش در اروپا هرگز از آن غافل نشد. احتمالاً ریشۀ این علاقه به دوران همکاریش در «شرکت فرهنگ» باز میگشت. از جمله فعالیتهای «شرکت فرهنگ» ترجمۀ نمایشنامه بود. فروغی «چند نمایشنامه را که شرکت باید روی صحنه میبرد، ترجمه کرده بود.»4 «حقیقتاً این تئاترها تفریح خوبی است، بلکه بهترین تفریحهاست.» (ص ۲۶۶)
فروغی نسبت به مذاکرات جاری در تهران میان وثوقالدوله و سرپرسی کاکس نگران و دلواپس اِهمال مقامات ایرانی بود: «سید ضیاء و صارمالدوله و نصرهالدوله پهلوان میداناند و هر طور باشد قلّادۀ انگلیس را به گردن ایران میاندازند.» (ص۱۵۵) پس از تلگراف وثوقالدوله به هیئت ایران در اعلان خبر انعقاد قرارداد ۹ اوت۱۹۱۹ ایران و انگلستان، فروغی مینویسد: «با بیخیالی ملّت و بیحیایی رجال مملکت، افتادن ایران در چنگ انگلیس حتمی بود.» (ص۱۹۲) فروغی معتقد بود قرارداد۱۹۱۹ بر ایران تحمیل شده است و مستشاران انگلیسی بر مبنای منافع انگلستان رفتار خواهند کرد و در صورت بروز اختلاف نظر با مقامات ایرانی دست بالا را خواهند داشت. به علاوه ممکن است با قرائت خاصِّ خودشان از قرارداد، استخدام مستشار و استقراض از دول ثالث را مانع شوند. (ص۲۱۹) به نظر میرسد که تفسیر فروغی از قرارداد تا حدود زیادی متأثر از سرمقالۀ روزنامة فرانسوی دبا بوده است. در مقالۀ مذکور، سیاست بریتانیا در ایران، پیرو «داکترین گرنویل» در مصر بیان شده بود. (ص ۱۹۵)
بخش دوم یادداشتهای فروغی مربوط به برههای است که با عزل مشاورالممالک، نصرتالدوله تصدی وزارت امور خارجه را بر عهده گرفت. در این دوره تغییر و تحولاتی در ترکیب اعضای هیئت ایران صورت گرفت و فروغی و صدیقالسلطنه و احتشام همایون به نمایندگی ایران در جامعة ملل منصوب شدند. در این دوره نسبتاً سیاستی پویا و مثبت را از دیپلماتهای ایرانی شاهد هستیم. نصرتالدوله دعاوی ارضی ایران را تعدیل نمود. وی خواستار استحکام و ترمیم مرزهای ایران بود، نه الحاق تام و تمام حوزههای از دست رفته. مذاکره با نمایندگان جمهوری تازه تأسیس آذربایجان نیز بخشی از این سیاست بود. فروغی و مستنصرالسلطنه در قالب کمیسیونی مذاکرات با هیئت جمهوری آذربایجان را پیش بردند. از سوی دیگر عدم توجه کنفرانس صلح به خواستههای جمهوریهای تازهتأسیس قفقاز، خروج قوای بریتانیا از قفقاز، پیشروی قوای دنیکین در ماورای قفقاز و خطرات و تهدیدات روسیۀ بلشویکی، همگی دست به دست هم دادند تا نمایندگان جمهوری آذربایجان روی به جانب ایران آورده، برای حفظ استقلال سیاسیشان از راه توسعۀ تبادلات اقتصادی و طرح یک سیاست خارجی مشترک با ایران اقدام کنند.
فروغی در گزارشی به نصرتالدوله اهمّ خواستههای جمهوری آذربایجان را برشمرد: «...مقصود[شان] این است که آذربایجان استقلال داخلی داشته باشد. قوۀ مقننه و ادارات و مسائل خارجی و قشون و گمرک و پست و تلگراف و طرق و شوارع و سکه و این قبیل امور با ایران اشتراک داشته باشند...»5 فروغی سه شرط ایران را جهت موافقت با خواستههای جمهوری آذربایجان به توپچی باشف اعلام کرد: «یکی اینکه در مسئلة نخجوان به رأی اهالی رجوع شود. یکی اینکه اسم خودتان را عوض کنید. سیم اینکه سرحدّ اصلاح شود. در دو موضوع اول، بعد از قدری مذاکره، اشکال نکرد. در موضوع سوم توضیح خواست. گفتم طالش و مغان باید تماماً مال ایران باشد...[اظهار داشت] این فقره در بادکوبه باید حل شود.» (ص۲۹۴) بهرغم آنکه اکثریت اعضای هیئت جمهوری آذربایجان خواهان مراوده با ایران و انگلستان بودند، لکن مساواتیهای بادکوبه دل در گروِ ترکها داشتند و ترکها نیز که در آن زمان در تب و تاب جنگهای استقلال متحد بلشویکها بودند راه را بر پیشروی بلشویکها گشودند و درب نهایت با سقوط باکو در آوریل۱۹۲۰ کلّ این ماجرا منتفی شد.
در رابطه با کردستان عثمانی، هیئت ایران لایحۀ جدیدی به کنفرانس صلح ارائه داد.«لرد کرزن...لایحۀ راجع به کردستان را به طور خوش تلقی کرده و گفته است تاکنون کنفرانس فقط به مسائل داخلی عثمانی پرداخته و داخل امر ممالک سرحدّی نشده و چون بشود، نمایندگان ایران را در کنفرانس خواهد طلبید...» (صص338-۳۳9) علاوه بر این، فروغی به درخواست نصرتالدوله مقالهای در ردّ اظهارات پیشین شریف پاشا تحریر نمود.
یکی از مهمترین فرازهای یادداشتهای فروغی به مسئلة صمدخان ممتازالسلطنه، سفیر متمرّد ایران در پاریس، مربوط میشود و رویکرد دولت فرانسه در قبال آن. صمدخان از سال ۱۲۸۴ خورشیدی وزیر مختار ایران در پاریس بود و به واسطة اقامت طولانی در پاریس، ارتباطات نزدیکی با مقامات بلندپایة فرانسوی ایجاد کرده بود. پس از سقوط تزارها چنین به نظر میآید که فرانسه مترصد آن شد تا جای خالی روسیه را در شمال ایران پر کند و جایگزین روسیه در شمال ایران شود. امری که مورد موافقت انگلستان نبود. از همین روی فرانسویان برای اخذ امتیاز از انگلستان به مخالفت با قرارداد ۱۹۱۹ پرداختند. صمدخان نیز برای حفظ سفارت ابدی خود در پاریس آلت دست سیاستهای فرانسه شد. متقابلاً نصرتالدوله، صمدخان را از سفارت ایران در پاریس عزل و به سفارت ایران در واشنگتن منصوب نمود. اما ممتازالسلطنه به طرز غریبی تمرّد و مخالفت کرد. او به فروغی گفت:«فرانسویها نخواهند گذاشت، دشانل و پوانکاره و غیره همه به من اطمینان دارند و دیگری را به جای من قبول نخواهند کرد.» (ص ۳۴۵) مقامات فرانسوی به دفاع قاطعانه از صمدخان برخاستند: «اگر ممتازالسلطنه در پاریس وزیر مختار نباشد ایران تصدیق تحتالحمایه بودن خود را کرده و دولت فرانسه هم با ایران همراه نخواهد شد.» (ص۳۶۲) فروغی در ابتدا نظر مساعدی به دولت فرانسه داشت، اما بهتدریج و بهویژه پس از قضیۀ ممتازالسلطنه نظرش برگشت. او نوشت: «رفتار ممتازالسلطنه حیرتانگیزترین سیاحتهایی است که من در عمر خود کرده ام،.اما دولت فرانسه این واقعه را میخواهد محل استفاده قرار داده، فوایدی از دولت ایران حاصل کند و عجب اینکه در فکر دولت فرانسه این طور جلوه کرده که جانشین دولت روس در شمال ایران شود. حال باید دید پلتیک فرانسه اولاً چهقدر احمقانه و ثانیاً چهقدر مغرضانه است و معلوم میشود که رفتار مسیو بنن در ایران از چه مأخذ است.»(ص۳۶۷) دامنۀ مخالفت فرانسه به حدّی بالا بود که پس از تهاجم بلشویکها به انزلی، نصرتالدوله که برای اقامة دعوا در جامعة ملل خواهان همراهی و حضور دولاپرادل( حقوقدان فرانسوی) جهت مشاورۀ حقوقی شد، وزارت خارجة فرانسه از این امر ممانعت نمود. به نوشتۀ فروغی«حقیقتاً بیحیایی فرنگی چیز غریبی است.» (ص۳۹۵)
وثوقالدوله بعد از وقایع انزلی و اختلافاتش با احمد شاه، استعفا کرد. روایت فروغی از روی کار آمدن کابینة مشیرالدوله درخور توجه است. او به نقل از نصرتالدوله مینویسد: «انگلیسیها ... دربارۀ مشیرالدوله از من استمزاج میکردند و من خیلی تأیید و تأکید کردم و پرسیدند آیا تو با او کار میکنی؟ گفتم بلی...». میدانیم که مشیرالدوله پذیرش ریاست وزرایی را منوط به تعلیق قرارداد تا گشایش مجلس کرده بود تا افکار عامه را همراه سازد؛ امری که مورد موافقت بریتانیا واقع شد. گویا فروغی نیز در شکلگیری یک چنین شرطی مؤثر بوده است. «گفتم مشیرالدوله شاید به هیچ وجه قبول نکند، اما اگر وجهی برای قبول او باشد این است که از طرف انگلیسیها و مساعدت آنها مطمئن باشد و نیز افکار عامه هم با او موافقت داشته باشد و این ممکن نمیشود مگر اینکه انگلیسیها نسبت به قراردادی که با ایران بستهاند افکار ایرانیها را مساعد کنند و ما کاری اگر بتوانیم بکنیم این است که به انگلیسیها بفهمانیم که اگر شما یک کابینة جدّی در ایران طالبید و میل دارید که او بتواند از مخاطرات جلوگیری کند، باید کاری بکنید که شکایت مردم از شما به سبب این قرارداد رفع شود... [نصرتالدوله] تلگرافی به منصورالملک کرد و سفارش به مشیرالدوله که تکلیف، قبول کردن است.» (ص۴۱۴) معهذا، مشیرالدوله پس از قبول ریاست وزرایی، به سبب برخی محدودیتها، نصرتالدوله را عزل و مشارالسلطنه را جانشین وی نمود. فروغی که در این یادداشتها کمتر کسی را عاری از عیب میدانست از نصرتالدوله تمجید کرد. برخلاف قضاوت اولیهاش در مورد او در این خصوص استثناء قائل شد و دربارۀ نصرتالدوله نوشت: «بینی و بینالله زبردست و کارکن است.» (ص۲۹۹) مشارالسلطنه سفارت ایران در واشنگتن را برای فروغی در نظر گرفت، اما فروغی ترجیح داد به ایران بازگردد. مفتاحالسلطنه به سفارت ایران در پاریس و صمدخان ممتازالسلطنه به نمایندگی ایران در جامعة ملل منصوب شدند. اما صمدخان از این مأموریت نیز سر باز زد و این مهم را به ارفعالدوله سپرده شد. صمدخان تا سال ۱۳۰۵ وزیر مختار ایران در پاریس باقی ماند.
یادداشتهای فروغی با دقت کافی استنساخ شده است و قرار دادن معادل واژههای فرنگی در پانوشت از کارهای ارزندۀ پدیدآورندگان کتاب است. در پیشگفتار کتاب چگونگی دستیابی به یادداشتهای فروغی بیان شده که آن را نیز مانند بسیاری از اسناد و گزارشهای مهم تاریخی مرهون جهد بلیغ شادروان ایرج افشار هستیم. در ادامۀ مقدمۀ پدیدآورندگان، زمینههای تاریخی مورد بحث بیان شده است که بیشتر بر دادههای پیشین از این موضوع استوار است و جا داشت در آن از دادههای موجود در متن خاطرات نیز بهرهبرداری بیشتری میشد. ضمایم کتاب (ص۴57-۴91) پیش از این در مجموعه مقالات فروغی در سالهای ۱۳۵۵و۱۳۸۷ و سیاستنامة ذکاءالملک در سالهای 1389 و1390 طبع و نشر شده بود. در مورد نحوۀ تنظیم فهرست اعلام شاید بتوان گفت بهتر بود به همان اسامی متعارف افراد و جایها اکتفا میشد. اعلام واژههایی چون: گل جمال(نام کشتی)، دلاک اشبیلیه، چراغ موشی، دختر خانم، انگشتوانة مقوایی، نیمرو ... تناسبی با کنفرانس صلح پاریس ندارد. تصاویر پیوست کتاب (ص۵۸۵-۶۸۰) شامل دویست و هشتاد و شش قطعه است. قریب دویست و پنجاه قطعه عکس از وبگاههای اینترنتی – که در اختیار همگان است ـ آورده شده است. نیک آن بود به همان معدود عکسهای مراکز آرشیوی که در دسترس همگان قرار ندارد بسنده میشد.
یادداشتها:
۱. خان ملک ساسانی، یادبودهای سفارت استانبول، (تهران: شرکت سهامی چاپخانة فردوسی، ۱۳۴۵)، صص۱۳4-۱۳6
۲. آمال ایرانیان (از کنفرانس صلح پاریس تا قرارداد ۱۹۱۹ایران و انگلیس) ، به کوشش کاوه بیات و رضا آذری شهرضایی، (تهران: پردیس دانش، 1392)، ص۲۰۱.
۳. پیشین، ص 234.
۴. احمد واردی، زندگی و زمانۀ محمد علی فروغی، ترجمة عبدالحسین آذرنگ، (تهران: نامک، ۱۳۹۱)، ص۶۷.
۵. مجموعة مکاتبات، اسناد، خاطرات فیروز میرزا نصرتالدوله، به کوشش منصوره اتحادیه و سُعاد پیرا، (تهران: کتاب سیامک،۱۳۷۸)، ص 166.
این مطلب در چارچوب همکاری انسان شناسی و فرهنگ و مجله جهان کتاب منتشر می شود.
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست