یکشنبه, ۳۰ دی, ۱۴۰۳ / 19 January, 2025
مجله ویستا

گفتگو با حسین مسجدی: پیشینه‌ی ماده‌تاریخ و کارکرد آن در اصفهان



       گفتگو با حسین مسجدی: پیشینه‌ی ماده‌تاریخ و کارکرد آن در اصفهان
علیرضا شرافت

   تصویر: مسجدی (عکس از علیرضا شرافت)             
متن پیش رو حاصل گفتگو و مصاحبه‌ای پیرامون «پیشینه‌ی ماده‌تاریخ و کارکرد آن در اصفهان» با یکی از اساتید دانشگاهیِ اصفهان جناب آقای دکتر «حسین مسجدی» است. بهتر است در ابتدا با ایشان به طور مختصر آشنا شوید: حسین مسجدی در تاریخ 10/6/1345 در شهر اصفهان متولد شد و تحصیلات ابتدایی تا متوسطه را در زادگاهش، اصفهان به پایان برد و سپس وارد دانشگاه شده و دوره‌ی کارشناسی را در دانشگاه‌های‌ تبریز، مشهد و اصفهان و دوره‌کارشناسی ارشد را در دانشگاه علامه ‌طباطبایی و دوری دکتری را در دانشگاه اصفهان در رشته‌ی ادبیات فارسی به اتمام رساند. تاکنون از او 5 کتاب و حدود 50 مقاله به انتشار رسیده و در حال حاضر به تدریس در دانشگاه‌های هنر اصفهان و پیام نور اصفهان مشغول می‌باشد.

 

پرسش 1: ماده‌تاریخ چیست و علت پیدایش آن چه بوده است؟

     ماده‌تاریخ که از علومی همچون تاریخ، ادبیات و ریاضی بهره برده بیان یک عدد تاریخی است، منتها به صورت غیر ریاضی و غیر عددی، یا به عبارت دیگر تبدیل تاریخ به حروف، کلمات و جملات معنادار است. ماده‌تاریخ نام‌های دیگری نیز  دارد: حساب جُمَل، حساب ابجدی و تاریخ ابجدی.

     به این دلیل ‌که فرهنگ عمومی گذشته‌ی ما بیشتر شفاهی بوده است تا کتبی، قُدَما، آباء و اجدادمان اطلاعاتی را که نیاز داشته‌اند به حافظه‌شان می‌سپرده‌اند حتی اگر هم می‌نوشته‌اند خیلی پایدار نبوده یا لااقل در ذهن آنان این‌طور بوده که خیلی پایدار نخواهد بود، زیرا که جوهر است و مرکب و اگر استنساخ نشود به زودی از بین خواهد رفت. چه‌بسا کتاب‌هایی که از بین رفت به جهت این‌که تنها یک یا چند نسخه از آن وجود داشت و استنساخ نشده بود. آن روزگار مثل امروز نبود که شمارگانِ کتاب‌ها به هنگام چاپ حداقل 1000 نسخه ‌باشد. به همین جهت هم‌اکنون ما بسیاری از اعداد تاریخی را نداریم؛ به عنوان نمونه شما به تاریخ ولادت زردشت که یکی از پیامبران متأخر هم محسوب می‌شود توجه کنید؛ بین روایت‌های مطرح شده چندین قرن اختلاف است. بنابراین از آن جهت که ما متکی بر کتابت و حفظ آن نبودیم بسیاری از تاریخ‌ها را از دست داده‌ایم. این مسأله در مورد بزرگترین مشاهیر ملی‌مان هم صدق می‌کند. حافظ چه سالی فوت کرد؟ 791 یا 792 ه.ق.؟ فرق این دو سال 365 روز است! به دست آوردن این تاریخ‌ها هم‌اکنون محال یا بسیار سخت است.

     مشکلی که برای ثبت و حفظ اعداد تاریخی وجود داشت شباهت اعداد بود یعنی به راحتی 1309 می‌تواند با 1319 اشتباه شود یا 1209 با 1309 یا 1390 با 1391. یعنی کافی است یک لحظه ذهن لغزش کند، تا یک سال، صد سال و یا چند صد سال تغییر کند. پس امکان داشت که اعداد به اشتباه در حافظه‌ یا کتیبه‌ یا کاشی‌ و غیره ثبت گردد و یا این‌که اعداد ثبت‌شده به راحتی دستخوش تغییر شود. به عنوان مثال یک سنگ قبر را در نظر بگیرید که دائم در گزند باد، باران، گرما، سرما و غیره قرار دارد و پس از مدتی فرسوده می‌گردد و عدد 1283 که به عنوان تاریخ بر روی آن حک شده است دچار تغییر ‌‌می‌شود و لبه‌ی عدد 2 از بین ‌می‌رود، در این‌صورت عددی که پس از فرسودگی نمایان می‌شود یک سده با عدد واقعی تفاوت دارد. این گونه موارد باعث بروز اشتباهات بزرگی در تاریخ شده است.

     به دلیل آن‌چه گفته شد گذشتگان در پی یافتن چاره‌ای برآمدند ‌که اعداد تاریخی را بهتر حفظ کنند و آن را در قالبی منجمد کنند که ماناتر باشد. پس ماده‌تاریخ را ابداع کردند که انجماد یک عدد بود در یک صورت غیر عددی. در ذهن ما حروف خیلی کمتر از اعداد اشتباه می‌شوند. خیلی کم احتمال دارد که به عنوان مثال شما حرف «شین» را «کاف» بخوانید اما احتمالش زیاد است که 2 را 3 بخوانید. علاوه بر آن عدد بهتر در حافظه‌ی شما ثبت می‌شود یا کلمه و واژه؟ بسیار روشن است که کلمه بهتر به حافظه سپرده می‌شود. به عنوان مثال اگر به شما بگویند  که ماده‌تاریخِ مرگ حافظ «خاک مصلی» است بهتر در حافظه‌تان می‌نشیند یا این‌که بگویند 791 ه.ق.؟ خوب؛ مسلم است که خاک مصلی در ذهن شما ماناتر است.

     حالا ممکن است این سؤال برای شما پیش آید که این تاریخ‌ها چگونه از عدد به حروف تبدیل می‌شوند؟ ما دو نوع الفبا داریم که خاستگاه‌شان دقیقاً مشخص نیست و عبارت‌اند از: الفبای «ابجَدی» و الفبای «ابتَثی». الفبایی که از ابتدا به ما آموزش داده شده ابتثی است که شامل 32 حرف می‌باشد، اما حروف ابجدی 28 حرف است و از این جهت که حروف «پ، چ، ژ، گ» در آن نیست گمان می‌کنند که اصل عربی دارد اما ریشه‌اش دقیقاً معلوم نیست و حروفش بدین ترتیب است: «الف، ب، ج، د، ه، و، ز، ح، ط، ی، ک، ل، م، ن، س، ع، ف، ص، ق، ر، ش، ت، ث، خ، ذ، ض، ظ، غ». برای سهولت در به یاد سپردن آن‌ها بر حسب ترتیب، هر چند حرفِ پیاپی را به شکل واژه‌هایی قراردادی در درآورده‌اند: «اَبْجَدْ - هَوََّزْ - حُطّی - کَلَمَنْ - سَعْفَصْ - قَرَشَتْ - ثَخَِّذْ - ضَظِغْ». در الفبای ابجدی در برابر هر یک از حروف یک عدد قرار داده می‌شود به گونه‌ای که حرف بیست و هشتم که آخرین حرف محسوب می‌شود تا هزارگان را پوشش می‌دهد. اعدادی که معادل هر کدام از حروف ابجد قرار می‌گیرند به ترتیب چنین هستند: «1، 2، 3، 4، 5، 6، 7، 8، 9، 10، 20، 30، 40، 50، 60، 70، 80، 90، 100، 200، 300، 400، 500، 600، 700، 800، 900، 1000». همان‌طور که دیدید حفظ کردن آن‌ها با ترتیبی که گفته شد کار چندان دشواری نیست. زیرا مثلاً 1 تا 9 توالی دارد و حروف ابجد را هم که به صورت واژگانی که گفته شد به راحتی می‌شود از بر کرد. پس با این فنِ هوشمندانه بسیاری از تاریخ‌ها برای ما حفظ شد و این خدمت سترگی بود که ماده‌تاریخ به ثبت بسیاری از تاریخ‌ها کرد. 

     حالا بهتر است مثالی آورده شود که مفهوم ماده‌تاریخ برای شما روشن‌تر شود: هنگامی که در سال 1324 ه.ق. امضای مشروطیت از مظفر‌الدین‌شاه گرفته شد آدم خوش‌ذوقی ماده‌تاریخ «عدل مظفر» را پدید آورد که بیانگر تاریخ این اتفاق بزرگ است. هنگامی که شما اعداد معادل هر کدام از حروف عبارت «عدل مظفر» را طبق آن‌چه پیش‌تر ذکر شد با یکدیگر جمع کنید حاصل، عدد 1324 می‌شود. ماده‌تاریخِ «عدل مظفر» علاوه بر آن که بیانگر واقعه‌ی «امضای مشروطیت» است حاوی نکات دیگری می‌باشد؛ شما بدون این‌که پدیدآورنده‌ی آن را بشناسید می‌توانید با توجه به عبارتی که ساخته دریابید که او هواخواه و جانب‌دار مظفر‌الدین‌شاه بوده و همچنین پذیرفتن مشروطیت از جانب پادشاه را اقدامی عدالت‌ورزانه می‌دانسته است.

پرسش 2: سیر تکاملی ماده‌تاریخ به چه صورت بوده است؟

  • مرحله‌ی صفر: بیان صریح تاریخ

     اولین شکل تاریخ‌گویی در کلام به گونه‌ی صریح بوده است یعنی به فرض تاریخ را به صورت مستقیم در شعر می‌آوردند که تا زمان حال نیز متداول است. البته این مرحله جزء مراحل اصلی سیر تکوینی ماده‌تاریخ نیست بلکه مقدمه‌ی شکل‌گیری آن است. سخنوران تاریخ را در قالب شعر درآوردند تا در حافظه ماندگارتر شود. نمونه‌های بیان صریحِ تاریخ در شعر را بسیار می‌توان یافت. برای آشنایی بیشتر شما با این مبحث مثال‌هایی می‌زنم:

     به مناسبت تألیف گلستان، سعدی این بیت را سرود:

«در آن روزی که ما را وقت خوش بود                                 کـتابت ششصد و پنجـاه و شـش بود»

    آن‌چه که سعدی سروده ماده‌تاریخ نیست بلکه تاریخ است؛ در حقیقت او با این کار مثل نقاش‌هایی عمل کرده که زیر تابلوشان تاریخ می‌گذارند.

         یا ملک‌الشعرای بهار در مورد تاریخ ولادت فردوسی و آغاز سرودن شاهنامه گفته است:

«سیصد و سی یا به سالی کمتر از مادر بزاد                          هم به شصت و پنج کرد آغاز دستان‌گری»

        برای بیان تاریخ واقعه‌ی قحطی در شهر اصفهان این بیت سروده شد:

«مجائعی که آدم‌خوری باب گشت                                  هزار و دویست است و هشتاد و هشت»

       در اشعار شاعرانی همچون فردوسی، کسایی مرزوی و دیگران نیز این گونه از بیان تاریخ دیده می‌شود.

  • مرحله‌ی اول: بیان ماده‌تاریخ به صورت مهمل

     در این مرحله اولین نمونه‌های ماده‌تاریخ آفریده شد اما نه به صورت معنادار بلکه مهمل. آن‌ها از حروف ابجدی که پیش‌تر توضیح داده شد بهره جستند، اما دغدغه‌ی خلق واژه‌های معنادار را نداشتند، بلکه برای ایجاد ماده‌تاریخ معادل حرفی اعداد موردنظر را می‌جستند و در کنار هم قرار می‌دادند؛ به عنوان مثال عدد 1008 را می‌توان این‌گونه در نظر گرفت: 8+1000، عدد 1000 در حروف ابجد حرف «غ» و عدد 8 حرف «ح» می‌شود، حال با کنار هم قرار دادن این دو حرف کلمه‌ی مهمل و بی‌معنای «حغ» ساخته می‌شود. برای کلمه‌ای همچون حغ در لغت‌نامه و خزانه‌ی ذهن‌مان معادلی وجود ندارد زیرا که  فاقد معناست. برای ماده تاریخ‌های این‌چنینی نمونه‌هایی می‌توان در ادبیات آورد:

     بیت زیر از خاقانی نمونه‌ی خوبی برای این‌گونه ماده‌تاریخ‌هاست:

«در سنه ثا نون الف به حضرت موصل                               راندم ثا نون الف سَزای صفاهان»

     مقصود شاعر از سرودن بیت بالا این است که قصیده‌ای که برای عذرخواهی و پوزش‌طلبی خطاب به اصفهان گفتم به سال «ثا نون الف» یعنی 551 ه.ق. بوده‌است. هنگامی که به عبارت مهمل «ثا نون الف» دقت کنید می‌بینید که برای یافتن تاریخ مذکور باید اعداد معادل برای حروف «ث»، «ن» و «الف» را یافته و با هم جمع نمایید که حاصل 551 می‌شود.

     در رباعی زیر واژگان مهمل «شجع»، «شصا» و «تکز» به ترتیب بیانگر تاریخ‌های 373، 391 و 427 ه.ق. می‌باشند.

 «حـضرت حـق ابـو عـلی سـیـنـا                             در شـجـع آمد از عـدم به وجـود

 در شصا کسب کرد جمله علوم                              در تَکَز کـرد از این جهان بدرود»

  • مرحله‌ی دوم: تبدیل مهملات به کلمات مفهوم و معنادار یا معنابخشی به مهملات

     ادیبان و سخنوران به تدریج دریافتند که بهتر است به جای واژگان مهملی مثل «تکز» یا «شصا» که به حافظه سپردن‌شان سخت و دشوار است از کلمات معنادار بهره گیرند که در خزانه‌ی لغت همه موجود است. البته در این مرحله واژگان معناداری که به عنوان ماده‌تاریخ ایجاد می‌شدند با واقعه یا حادثه‌ی مربوطه ارتباط معنایی نداشتند.

    به عنوان مثال در عبارت «اسدی هود مرد و هند نوشت» واژگان «هود» و «هند» بیانگر ماده‌تاریخ می‌باشند که «هود» مهمل و متعلق به مرحله‌ی قبل اما «هند» مربوط به همین مرحله است یعنی معنا دارد اما هیچ ارتباطی با موضوع ندارد.

  • مرحله‌ی سوم: تبدیل تاریخ از صورت مفهوم به کلمه و جمله‌های مفهوم، معنادار، مرتبط و گاهی شاعرانه

     در این مرحله ماده‌تاریخ گام‌های مهمی در روند تکاملی خود برداشت بدین‌گونه که با واقعه یا حادثه‌ی مورد بحث ارتباط معنایی هم پیدا ‌کرد. این قابلیت سبب شد که هم بر لطف آن افزوده شود و هم این‌که بهتر در حافظه ثبت و ضبط شود. خصوصیت دیگری که در این مرحله یافت این بود که در قالب جمله و عبارت بیان می‌شد. مقصود این است که از این پس ماده‌تاریخ‌گوها این مهارت را کسب کردند که ماده‌تاریخ را به صورت  مصرع یا بیت یا جمله‌ی کامل درآورند. مشخصه‌ی دیگری که در برخی از نمونه‌های این مقطع از تکامل ماده‌تاریخ دیده می‌شود بیان عواطف انسانی همچون تمسخر، افسوس، تحسین و غیره است که می‌توان نمونه‌ی آن را «عدل مظفر» که پیش‌تر گفته شد دانست.

     به عنوان نمونه می‌توان به ماده‌تاریخ واقعه‌ی مرگ «علی‌مُراد‌خان» که از واپسین پادشاهان عصر زندیه بود اشاره کرد که در مسیر عزیمتش از اصفهان به سمت ری  در بین راه از دنیا رفت و جنازه‌اش از درشکه به بیرون افتاد و از همین رو بود که «صباحی بیگدلی» از شاعران اصفهانیِ دوره‌ی بازگشت ادبی در ماده‌تاریخش گفت: «جسم علی‌مُراد ز تخت روان فُتاد» هنگامی که اعداد مربوط به هر یک از حروف این عبارت را جمع کنید عدد 1399 حاصل می‌شود. در این ماده‌تاریخ معنا، ارتباط موضوعی و هنرِ شعر، همگی حضور دارند.  

    هنگامی که تاجر معروف، «حاج محمدحسن کمپانی» به دیار باقی شتافت، ماده‌تاریخش را چنین گفتند: «ناگهان بانگی برآمد خواجه مرد».

  • مرحله‌ی چهارم: تبدیل کلمات و جملات مفهوم، مرتبط و گاهی شاعرانه به جملات و ابیات پیچیده‌ی شاعرانه

      در این مرحله ماده‌تاریخ مشکل و فنی شد و ریاضیات در آن حضور برجسته‌تری یافت. معماسرایی که در زمانه‌ی صفویه به اوج خود رسیده بود مهر خویش را بر فن ماده‌تاریخ‌گویی نیز زد و با آن آمیخته شد.

     ماده‌تاریخِ اختتام تألیف تذکره‌ی مبسوط «ریاض‌الشعراء»، اثرِ «واله‌ی داغستانی» که تقریباً مهم‌ترین و مفصل‌ترین نمونه‌ی تذکره‌ی شاعران به زبان فارسی است  چنین گفته شد:

«این تذکره چون طرب‌فزای دل شد                                       تاریخش  را دل از خرد سایل شد

گفتـا ز ریـاض‌الشـعراء رفت خزان                                        در وی چو بهار سر زده داخل شد»

     در این مثال تاریخ موردنظر دشوار از نمونه‌های پیشین به دست می‌آید؛ دستورالعمل محاسبه‌ی ماده‌تاریخ در شعر نهفته است که با دقت در شعر می‌توان آن را یافت؛ به مصراع «گفتا ز ریاض‌الشعراء رفت خزان» که توجه کنید متوجه می‌شوید که باید عدد «ریاض‌الشعراء» را حساب و از عدد «خزان» کسر کنید، بنابراین اگر عدد 658 که مربوط به «خزان» است را از 1613 که مربوط به «ریاض‌الشعراء» می‌باشد کم کنید ‌می‌شود 955، سپس مصرع «در وی چو بهار سرزده داخل شو» را در نظر بگیرید که مفهومش این است که باید واژه‌ی «بهار» را سرزده محاسبه کنید یعنی حرف «ب» را حذف و اعداد مربوط به سه حرف دیگرش را با هم جمع کنید که می‌شود 206 و در نهایت باید دو عدد به دست آمده یعنی 955 و 206 را با یکدیگر جمع کنید که حاصل می‌شود 1161. این عمل ورود و خروج اعداد کار هر شاعری نبود و فقط ذهن‌های تیز قادر بود آن را انجام دهد.

  • مرحله‌ی پنجم: تبدیل جمله‌های معنادار و شاعرانه و پیچیده به حساب جملی که هم ماده‌تاریخ باشد و هم تاریخ

    همه‌ی آن‌چه پیش‌تر گفته شد صرفاً ماده‌تاریخ بود اما در این مرحله خصوصیتی که اضافه شد این بود که صراحتاً تاریخ هم بیان می‌شد.

     یک مورخ و کاتب به نام «میرزا اسماعیل‌خان دبیر تفرشی» رساله‌ای دارد با نام «نخبه‌التواریخ» که شامل حدوداً هزار بیت است که همگی وقایع مختلف را به همین‌گونه از ماده‌تاریخ که در این قسمت گفته شد ثبت کرده است. یکی از وقایع آن ترور ناصرالدین‌شاه یعنی شاه شهید است به دست میرزا رضای کرمانی که این ماده‌تاریخ برای واقعه‌ی مذکور ساخته شد: «هفدهم روزماه ذیقعده». اگر اعداد معادل حروف آن را جمع بزنید 1313 که سال حادثه است به دست می‌آید در ضمنِ این‌ صراحتاً روز و ماه ترور نیز بیان شده است. این ماده‌تاریخ هم موجز است، هم فشرده و هم موزون و هم این‌که غیر صریح است و صریح. این کار خیلی مشکل است. البته این را هم باید گفت که در ماده‌تاریخ‌های مراحل پیش امکانات گسترده‌تری برای گفتن ماده‌تاریخ وجود داشت.

پرسش 3: نقش و کارکرد ماده‌تاریخ در شهر اصفهان را توضیح دهید.

     نقش ماده‌تاریخ در اصفهان را از ابعاد گوناگون می‌توان بررسی کرد. یکی از بارزترین خدماتی که ماده‌تاریخ به اصفهان نمود ماندگار کردن آثار هنری و تاریخی آن است. بسیاری از آثار معماری اصفهان هستند که به لطف داشتن کتیبه‌های ماده‌تاریخ‌دار در طول تاریخ ارزش میراثی پیدا کرده‌اند و از خطر نابودی رهایی یافته‌اند. مقصود این است که وقتی یک اثر معماری کتیبه‌ای دارد که حاوی ماده‌تاریخ‌ است مثل این می‌ماند که دارای شناسنامه است و ارزش میراثی می‌یابد و بیمه می‌شود. البته منظور این نیست که تمام آثاری که این ویژگی را داشته‌اند حفظ شده‌اند اما بخشی از آن‌ها به همین دلیل ارزش تاریخی‌شان مشخص گشته و نابود نشده‌اند.

     ماده‌تاریخ‌های بسیاری در مساجد، مدارس، گرمابه‌ها، وقف‌نامه، آب‌انبارها، کاخ‌ها، خانه‌ها و آرامگاه‌های شهر اصفهان دیده می‌شود که به خوبی تاریخ بنیان کردن آن‌ها را به ما رسانده و از فراموش شدن زمان ساخت آن‌ها جلوگیری کرده است. حفظ این تاریخ‌ها بسیار اهمیت دارد چون علم تاریخ با همین اعداد و ارقام است که ساخته می‌شود.

     در گورستان کهن و تاریخی «تخت فولاد» اصفهان می‌توان شمار زیادی از ماده‌تاریخ‌های مرگ صاحبان قبور را یافت. این نشان از آن است که ماده‌تاریخ در بین جامعه به گونه‌ای گسترش یافته بود که مردم برای درگذشتگان‌شان به ماده‌تاریخ‌گوها ماده‌تاریخ سفارش می‌دادند یا برای مرگ بسیاری از معاریف و مشاهیر توسط مریدان و هواخواهان‌شان ماده‌تاریخ خلق می‌شود. می‌توان گفت که سنگ مزار اغلب بزرگان و دانشمندانی که در گورستان وسیع تخت فولاد به خاک سپرده شده‌اند ماده‌تاریخ دارد.

     ماده‌تاریخ برخی از حوادث و وقایع تاریخی اصفهان را برای ما جاودانه کرده است. بهتر است یکی از آن‌ها را برای شما نقل کنم؛ «معتمد‌الدوله‌ی گرجی» که چندین سال در اصفهان حکومت مقتدرانه‌ای داشت در ابتدا غلامی گرجی و اخته بود که به جهت درایتی که از خویش نشان داد در طول سی سال توانست کاملاً اعتماد دربار را جلب کند به طوری که از مَحرم‌ترین کسان فتحعلی‌شاه قاجار شد و به همین جهت شاهزاده‌ها و درباریان به او حسادت می‌کردند. او در اداره‌ی اصفهان خشن و بی‌رحم بود و از همین رو عده‌ی زیادی هم در اصفهان کینه‌ی او را در دل داشتند. هنگامی که معتمد‌الدوله از دنیا رفت ماده‌تاریخ «خیک ترکید» را آفریدند که آگاهی‌های جالبی به ما می‌دهد؛ این ماده‌تاریخ نفرت و کینه‌ای که نسبت به او وجود داشته را به خوبی بیان می‌دارد و همچنین مخاطب را آگاه می‌کند که معتمدالدوله مردی چاق بوده است.

     اصفهان ماده‌تاریخ‌گوهای بسیار خوب و ممتازی را در زمان‌های مختلف به خود دیده که آوازه‌ی آن‌ها از اصفهان فراتر و در کل ایران پیچیده است. اگر بخواهیم ده تن از چیره‌دست‌ترین ماده‌تاریخ‌گوهای ایران را نام ببریم شش تن از آنان اصفهانی می‌باشند که عبارت‌اند از: «محتشم کاشی»، «محمدحسن ناطق کاشانی»، «میرزا حبیب‌الله نَیَّر»، «بدیع‌زادگان»، «فتحعلی‌خان صبا» و «جلا‌الدین همایی».

 

alireza.sherafat@yahoo.com