یکشنبه, ۱۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 5 May, 2024
مجله ویستا

حیات چیست؟ بخش دوم



      حیات چیست؟ بخش  دوم
سارا فرانکلین برگردان عاطفه اولیایی

حیات به تعریف علم مدرن
بسیاری از ویژگی های تعریف ارسطو از حیات را  همچو حرکت، توانایی باز تولید، رشد و تحول بالقوه  می توان در تعریف علوم زیستی مدرن از حیات باز یافت. ویژگی های دیگر  تعریف حیات در مقابل غیرـ حیات،  عبارت  از توانایی سوخت و سوزاندن بخصوص از طریق سلول هاست.  این خصوصیات به نوبه ی خود،‌ حیطه های کلیدی مطالعه ی  فرم های حیات  و درک ما  از وابستگی  آن ها  را به یکدیگرهمچو یک مدل اکو سیستم  تشکیل می دهند. در حالی که گروه بندی اشکال حیات  در دوران کلاسیک تاریخ علوم طبیعی، از طریق  تلنیک اصلی آناتومی و یا شکل شناسی  تطبیقی حیوانات و گیاهان  انجام می شد،‌ امروزه مهم ترین تحلیل جوهر حیات و مکانیسم اصلی آن،‌ از دید  زیست شناسی مولکولی صورت می گیرد.  DNA  که  متشکله از زنجیره ی  نوکلئوتید  تولید کننده ی  پروتئن های اصلی است، وجه مشترک  تمام باشندگان زنده  است. امروزه آنچه جوهر حیات در نظر گرفته می شود بیشتر به شیمی مربوط است تا حیوان شناسی. ‌ به مدد فناوری قرن ۲۱، آخرین و مطمئن ترین  مطالعات  حیات مبنی  بر الگو های تطوری و ژنتیک است؛  این فناوری ، در واقع،‌هم قادر به شناسایی و هم تکرارهمسان  تعامل های پیچیده در سطح مولکول است.  برخی از این  مدل های مولکولی نوـ داروینی هستند: ارنست مایر  زیست شناس معتبر قرن بیستم و مروج  نظریه ی تطور  معتقد بود که   تفاوت اساسی بین یک ارگانیسم و یک ماده ی غیر ارگانیکی « برخورداری از  برنامه ی ژنتیکی است»‌.  جان منیارد اسمیت معتقد است ‌«حیات باید  بر حسب برخورداری از ویژگی های لازم برای تضمین انتخاب طبیعی» تعریف شود.  تعاریف دیگر  مکانیسم های زیست ـ ژنتیکی حیات، همچنان الگو های پسا داروینی،  نشأت گرفته از زیست شناسی  ترکیبی  بوده و هم ترکبیی و هم مجازی اند. به عقیده ی گرگ ونتر،  متخصص ژنتیک، موجود زنده می تواند  همچو سازه ها ی ماشینی،  چیدمانی ازعوامل غیر ارگانیک باشد. منطق حیات مصنوعی انتخاب تطوری نبوده  بلکه همگذاری تقلیدی  مصنوعی  و یا مهندسی معکوس است، که طبق آن موجود زنده  به کوچکترین جزء تجزیه شده و  بر اساس طرح یا برنامه ای ساخته می شوند. از آن جا که تعاریف جدید حیات  مرز بین ماده ی  ارگانیک و غیر ارگانیک را  آگاهانه مخدوش می کند، دیگر روشن نیست موضوع مطالعه ی زندگی  چیست. به طوری که کارل ساگان در تعریف « حیات» برای دانشنامه ی بریتانیکا به طور گذرا مطرح کرده است «تعریفی برای حیات که مورد قبول عموم باشد وجود ندارد» ؛ این مطلب امروزه  نیز صادق است.

مشگلات  تعریف حیات

 نه تنها  در جمع دانشمندان بر سر بهترین  تعریف حیات توافقی نیست، بلکه در مورد رشته های جدید علم نیز همچون زیست شناسی ترکیبی،  مباحث زیادی بین قانون گذاران ونیز عامه در سراسر جهان  جریان دارد.  درعصر اینترنت، واژه ی حیات مصنوعی برای  تعامل کنندگان محیط های سایبری  به کار می رود، اینان  واجد بسیاری از ویژگی های لازم باشندگان جاندارهستند.  استیو لوی هشدار داده بود که شاید « اعطای مقام والای  حیات به هر آنچه مصنوع  بشر است با ممانعت رویرو شود.»  بااین حال تا آنجا که تعریف زیست ژنتیکی  حیات  مبنی بر الگو های اطلاعاتی  DNA (به عنوان پیغام و یا کد)، تمایز بین حیات و نه ـ حیات  توسط  سیستم های اطلاعاتی پیچیده ای که تا حدودی خودـ تنظیم کننده اند و قادر به تولید و تطور خود هستند،    به چالش کشیده می شود.   در صورتی که،  بنا به ادعای برخی  ، اطلاعات، مانند زیست شناسی بتواند به عنوان سیستمی رشد یابنده  تطور یابد، دیگر مفهوم  حیات غیر ارگانیکی  اصطلاحی با خود متناقض  نیست.  محتملا طی قرن گذشته، حیات ارگانیک در مقابل   حیات مصنوعی، ترکیبی و مجازی عقب نشینی کرده است ، و در نتیجه،  دیدی پسا ـ ارگانیک از حیات  مانند مدل پیش داروینی و با شباهت به  کیمیاگری مطرح شده است. به همین نحو مرز های حیات و مرگ و نیز حیات انسانی و غیر انسانی به طور روز افزونی مخدوش می شوند.  علم ژنتیک امکان باز ترکیب های بین ـ نوعی را رائه کرده و به ارگانیسم های متنوع امکان در هم آمیختن و تبدبل به پدیده ای نو، قابل زیست و غالبا کارساز داده است، مانند باکتری هایی که با ژن انسان دگرگون شده اند.   دانشمندان علم حیات مصنوعی با تکیه بر اطلاعات فناوری،  ارگانیسم  های کامپیوتری  که با تقلید ازشکل «خیس» حیات زندگی کرده، تطور یافته، باز تولید کرده و می میرند  را،  با آن متقاوت دانسته ( لوی ۱۹۹۲)‌ و در نتیجه  در به روی  نوعی جدید از  پویانمایی دیجیتالی  می گشایند.  متخصصین بهداشت، سخن از درجات مرگ می گویند: مرگ ( مرگ مغز)‌؛ مرگ مضاعف ( از کار افتادن دستگاه تنفس)؛ مرگ سه باره ( زمانی که هیچ عضوی از بدن قابل اهدا نیست)‌. این تمایز نشان دهنده ی  مشگل روز افزون  تشخیص  معیار های حیات و مرگ است و  حاکی از آن است که  در «عصر کنترل بیولوژیکی»،  اشکال حیات متنوع تر شده است‌.

به طور خلاصه،  تاریخ حیات را می توان از زمان تخمینی آغازش در چهار بیلیون سال پیش و طی روندی که حیات ارگانیک را طبق اصولی محقق به طور علمی تحلیل و گروه بندی می کند،‌  دنبال کرد.   دقیق ترین مطالعه ی زیست،  ریشه در این دیدگاه علوم جدید حیات دارد (که نیز به مفهوم  حیات  شکل می دهد) . لیکن عدم ثبات معیار ها  متضمن دگرگونی مداومشان است. متناقضا،  هر چه معنای حیات در قرن بیست و یکم،   دقیق ترو فنارانه تر  می شود،  مرز های بین حیات و غیر حیات مخدوش تر و محو می شود.

حیات به عنوان موضوعی  اخلاقی

علیرغم  مقبولیت گستردهو  مشروعیتش،‌ تعریف حیات، از پاسخگویی به پرشس های مهمی که اخلاق و دانشمندان پیش می گذارند، مانند چگونگی  برنامه ریزی رشد ماده ای بیولوژیکی و نحوه ی تمایز حیات از نه ـ حیات، ناتوان است.  محدودیت های معاصر مدل های علمی حیات منتج از روش شناسی است که بسیار ساده گرا، تجربه گرا و مادی بوده و متکی بر قرار داد هایی  مکانیکی  و عینیت گراست که بیشتر برای مجامع دانشمندان و متخصصین مفهوم است.  معمولا  در پاسخ به «حیات چیست؟»  به  اصول داروینی و یا  CAD ـ-CAM استناد نمی شود.  بسیاری از تعاریف حیات را می توان پدیده شناسانه دانست که برپایه ی  زنجیره ای  از کنش و وقایع تشکیل دهنده ی زندگی یک فرد و یا پدیده های دیگر ( منجمله  اشیاء بی جان،  مثلا  پایابی کالا ها ) تعریف می شود.  اصطلاح « زندگی همینه! » به تصادفی و توضیح ناپذیری  حیات به عنوان آنچه در زندگی می گذرد اشاره داشته  با برخورد علمی که بر نظم و قابلیت پیش بینی   اشاره دارد، بسیار  متفاوت است.  « حیات»‌ در زبان روزمره، به موردی  بسیار ارزشمند اطلاق می شود مانند « عزیز تراز جانم .»  چنین اصطلاحات و یا اصطلاح زنده بودن حاکی از محدودیت های تعاریف صرفا فناورانه و یا منطقی از حیات و نیز  بی معنایی  پیش بینی و  یا کنترل آن است.  به علت لزوم دقت،  تعاریف علمی حیات توانایی بازتابی بی ثباتی و تواتر آن را  و ارائه ی راهنمودهایی برای اتخاذ تصمیمات  اخلاقی ندارد.  مباحثات طولانی  در ابتدای علوم مدرن در باره ی  اصالت حیات (‌ ادعای وجود نیروی غیر قابل توضیح حیات که باعث تمایز جاندار و بی جان است) در مقابل نظریه ی مکانیسم ( ادعای آن که تمام باشندگان اعم از جاندار و بی جان از ماده تشکیل یافته و این ماده به لحاظ ساخت، عملکرد و بر پایه ی اصولی قابل توضیح است)، نظر عتیق  اسرار آمیز و مقدس  بودن  حیات را  در برابر نظریه ی  قابل دسترس دانستن آن از طریق  خرد قرار می دهد.    در حیطه ی اخلاق،  حیات ( چه به مثابه یک روند،  مورد مالکیت، و یا یک حق)‌، و مفهوم اصالت حیات  به عنوان چیزی غیر قابل توضیح که محترم  است و باید مورد حمایت قرار گیرد، بر دید مکانیستی از آن  برتری دارد.  برای حمایت از حیات ، در هر دو حیطه (مذهبی و یا غیر مذهبی)،‌ نه  احتیاجی به توضیح کامل و قابل اندازه گیری ساختنش  و نه برعکس لزوم ساده کردن آن به گوهر اصلیش هست.   واقع امر آن است که تنوع و عدم  قابلیت پیش بینی حیات است که بر ازرش آن در زندگی روزمره و برخورد اخلاقی به آن ،  افزوده است و از تعریف علمی  آن  ( به عنوان یک مکانیسم) ‌بسیار دور است. 

 

 ‌

 

*********

 این مطلب بخشی از کتابی است که  به زودی از طرف انتشارات انسان شناسی و فرهنگ منتشر خواهد شد. نقل قول و هر گونه  انتشار این مطلب بدون اجازه  کتبی و رسمی موسسه انسان شسی و فرهنگ ممنوع و قابل پیگرد قانونی است. متن منتشر شده برای جلوگیری از تقلب هاین احتمالی فاقد  منابع درونی بوده و بخش هایی از متن اصلی در آن حذف شده است یا بدون آنکه به اثر خدشه ای وارد شود تغییر کرده اند. متن نهایی و کامل در  شکل  کتاب منتشر  خواهد شد.

بخش اول:
http://anthropology.ir/article/30889 


********************
صفحه ی عاطفه اولیایی در انسان شناسی و فرهنگ: 
http://anthropology.ir/oliaiatefe
 *********************
دوست و همکار گرامی