شنبه, ۱۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 4 May, 2024
مجله ویستا

گزارش چیلکات: دلایل تروریسم



      گزارش چیلکات: دلایل تروریسم
گرینوالد برگردان عاطفه اولیایی

  یازده سال پیش در هفتم ژوئیه،  حملات انتحاری به متروی لندن و اتوبوس ۵۱ نفر را به قتل رساند.  به سرعت روشن شد که اشغال  و ویرانی عراق توسط بریتانیا انگیزه ی حملات انتقامی خواهد بود.  دو تن از حمله کنندگان دقیقا همین مطلب را در ویدیویی که از خود به جا گذاشتند،  ابراز کردند: « حملات ادامه یافته و تا زمانی که سربازان خود را از افغانستان و عراق خارج نکنید شدید تر هم خواهند شد ... تا زمانی که ما احساس امنیت نکنیم، شما هدفمان خواهید بود.» یک سال بعد، گزارش محرمانه ی ارتش انگلیس چنین نتیجه گیری کرد:«  جنگ عراق در رادیکالیزه شدن عامل حمله ی انتحاری  هفتم ژوییه  لندن مؤثر بوده و به احتمال قوی  به افراط کشاندن مسلمانان انگلیسی منجر خواهد شد.»   طبق این گزارش که به ابزرور نشت کرده بود: «  عراق عاملی مهم برای رادیکالیزه شدن مسلمانان انگلیسی و سایر افراط گرایانی  خواهد شد که حمله به انگلستان را مشروع می دانند.»

انتشار  گزارش چیلکات که به قول نیویورک تایمز « انتقادی ویران کننده از تونی بلر»  بود،‌ نه تنها  اثباتی است بر دست داشتن وی در این فاجعه است بلکه شاهدی است  از هشدارهایی آشکار است که «قبل» از اشغال در مورد حملات القاعده  به انگلستان بود.  گزارش سر جان چیلکات  نشان می دهد که تونی بلر از هشدار اداره ی اطلاعات بریتانیا در مورد « تشدید احساسات ضد آمریکایی / ضد غربی در دنیای اسلام منجمله مسلمانان بریتانیا در صورت جنگ»  با خبر بوده است.

البته هیچ جای تعجبی نیست. همانند اداره ی اطلاعات بریتانیا، تعداد بیشماری  از سازمان های اطلاعاتی غرب ( البته در خفا)  از مدت ها پیش به این نتیجه رسیده بودند که  اولین دلیل  حمله های تروریستی، نظامی شدن غرب و دخالتش در کشور های عمدتا مسلمان است.  گزارش ۲۰۰۴ پنتاگون دلایل تروریسم را چنین  توضیح  داد:

 ۱) دخالت مستقیم آمریکا در دنیای مسلمان،

 ۲) حمایت کامل و یک جانبه از اسرائیل،

  ۳) حمایت از مستبدینی مانند مصر و عربستان سعودی،

 ۴) و مهم تر از همه اشغال عراق و افغانستان  توسط آمریکا.»

 گزارش چنین نتیجه می گیرد: « مسلمانان از ازاآدی ما متنفر نیستند»، بلکه « از سیاست هایمان تنفر دارند.»  بسیاری از تروریست ها چنین گفته اند.

احتیاجی به گفته های تروریست ها  نیست تا آنچه را که عقل سلیم می داند باور کنیم:  «اعلام جنگ»، اشغال، و بمباران و یا دخالت در کشور های دیگر برای تأمین منافع خود  در سراسر دنیا،  که سیاست انگلیس و آمریکا سال ها قبل از ۱۱ سپتامبر بوده است،   کسانی را که با قربانیان همدرد ی می کنند   به انتقام جویی می کشاند.  حتی معاون تونی بلر به این  حقیقت آشکار  اذعان کرده است: « بهتان می گویم چگونه مسلمانان جوان به افراط کشانده می شوند: هر بار که تلویزیون را روشن می کنند خانواده های نگران، کشتار کودکانشان ویا  ویرانی موشک ها ... روشن است! این طوری افراطی می شوند.»  درک این مطلب نه نفی عاملیت بلکه تأییدی بر آن است، درک چگونگی تصمیم گیری انسان ها ست.

علیرغم روشنی این مطلب،  اثبات آن لازم است زیرا که قبول مسؤلیت آن یکی از تابو های غرب است.  در بریتانیا کسانی که جنگ عراق را محرک این حملات می دانند، مورد بدگویی و افترا قرار می گیرند. طارق علی که فردای حمله  این نظر را در مقاله ای در گاردین مطرح کرد  به طور آشکار طرد شد.   تونی بلر و متحدانش که دست خود را از خون کشته شدگان جنگی شسته اند، هر رابطه ای را بین جنگ و این حملات نفی می کند. سال پیش، کن لوینگستن که بر این رابطه تأکید داشت،  متهم به «جانبداری از عاملان حملات انتحاری»   شد و بسیاری از نمایندگان  حزب کارگر در مجلس، جرمی کربن را به دلیل مرتبط کردن  این دو موضوع، تقبیح کردند.

 حقیقتی غیر قابل انکار  را به تابو تبدیل کرده اند.  علیرغم تمام شواهد مبنی بر آن که خشونت و   تسلط  غرب  هیزم به آتش حملات انتحاری می کشد، بسیاری از گروه هایی که هنوز از قدرت برخوردارند، نشر این نظرات را سد و صاحبان آن را خاموش می کنند.  آشکارا بسیار آسان تر است که خود را قربانی خشونتی پلید نشان دهند تا عامل و محرک آن!

ته تنها حمله ی بلر به عراق محرک تروریسم  در کشور خود وی شد، بلکه در زمان شروع جنگ  از احتمال بالای حملات آتی با خبر بود، زیرا که به وی هشدار داده بودند.  سالروز حمله به لندن (هفتم ژويیه) زمان مناسبی برای باربینی آن حمله  و نیز  بررسی گزارش سر جان چیلکات است.

گزارش چیلکات که بررسی رسمی  مشارکت بریتانیا در جنگ عراق است، پس از هفت سال پژوهش بالاخره منتشر شد. چکیده ی این گزارش، تونی بلر را به علت  به جنگ کشاندن بریتانیا،‌  مجرمی هولناک به تصویر می کشد.  طبق این گزارش، بلر براساس  « آنچه فکر می کرد»  ، به جای اطلاعاتی که از اداره ی اطلاعات کسب کرده بود، در باره ی ‌تسلیحات اتمی، بیولوژیک و برنامه ی هسته ای ناموجود  عراق  تصمیم گرفت.  اداره ی اطلاعات به وی هشدار داده بود که در صورت جنگ « احساسات شدید ضد آمریکا / بریتانیا یی در دنیای مسلمان،  منجمله جماعات مسلمان در غرب،‌  به شکل  تروریسمی  افسار گسیخته افزایش خواهد یافت.»  این گزارش از جانب دیگر به روشنی مطرح می کند که در پی « به زیر سؤال کشیدن اعتقاد بلر» در مورد جنگ نیست؛  یعنی وی را به  عدم ابراز حقیقت  متهم نمی کند.  با استفاده از این جمله،  بلر دیگر خود را مبری می داند:  « باید اتهامات دروغگویی، فریبکاری و سوء قصد را کنار گذاشت.»  از زمان ارايه ی این گزارش بر سر نوع استفاده از زبان برای نگارش آن بحث بوده است.  بنا بر این در این گزارش، حقیقت را می بایست در زیر نویس های این گزارش  ۶,۲ میلیون واژه ای و نیز گزارش دیگری که اخیرا محرمانه ی اعلام شد، یافت.

 به نامه ی ۲۸ ژوئیه ی ۲۰۰۲ بلر به جرج بوش توجه کنیم:  اولین موردی که توجه را جلب می کند، لحن آن است:  گویی بزرگسالی در صدد جلب همکاری کودکی  ۸ ساله ی تا به دندان مسلح است: « در کنارشما هستم، به هر قیمتی.» « کلک صدام را کندن کار درستی است.» ولی ادامه می دهد: « در صورت بروز مشگلی نظامی،... ممکن است مردم عراق در مقابل اشغال عکس الملی  نا روشن نشان دهند.» و بلر به بوش توصیه می کند تنهایی دست به چنین کاری نزند: « اگر پیروزی سریع باشد، همه دوستمان خواهند بود.»

چه ساده لوحی وحشتناکی! اما مهمترین جنبه ی نامه ی بلر،  آن است که این نامه در واقع  پاسخی است به یادداشت های جلسه ی هیئت دولت،  ( «یاداشت خیابان داوینینگ» ) در ژوئیه ی ۲۰۰۲ ،   یعنی  درست پنج روز قبل از نامه ی بلر به بوش. این یادداشت  که به « مدرک جرمی غیر قابل انکار» معروف شده،  در ۲۰۰۵  به روزنامه ی  ساندی تایمز   نشت کرد و اصل  آن اکنون  حزء  بخش محرمانه ی گزارش چیلکات است.  طبق یادداشت خیابان داوینیگ، ریچارد دلور، رئیس سازمان اطلاعات بریتانیا، هیئت دولت ( شامل  تونی بلر) را با خبر کرد که ایالات متحده آگاهانه در مورد دلایل جنگ فریبکاری می کند.  وی نوشت:   « طبق  سخنرانی اخیر بوش در واشنگتن، وی در صدد برکناری صدام با استفاده از عملیات نظامی  است؛   دلیل جنگ: همدستی در تروریسم و  در اختیار داشتن تسلیحات کشتار جمعی است.  اما اطلاعات و داده ها برای توجیه آن، جعل شده اند.» نامه ی بلر که در فاصله ی پنح روز نوشته شد، آشکارا  به  قصد ابراز نگرانی عمیق حکومت بریتانیا در مورد عراق  بوده است.

در نتیجه در ۲۳ ژوئیه، هیئت دولت بلر در مورد عدم صداقت  وی برای توجیه جنگ، ابراز نگرانی کردو در ۲۸ ژوئیه بلر به بوش نوشت: «  به من گفته اند  که ایالات متحده فکر می کند لزومی به  [ شواهد ] برای اثبات  نیست».  اما اگر دو رهبر در پی  یافتن متحدین دیگری بودند، چنین شواهدی ضروری بود.  کابینه ی بلر فکر کرد بهترین توجیه، دادن اولتیماتوم به صدام برای پذیرش بازرسان به عراق است و این همان پیشنهاد بلر در نامه اش به بوش بود.  نامه ی بلر،  دلیلی بر جدی بودن یاداشت  خیابان داوینیگ نیز بود. به خاطر بیاوریم که  پس از نشت این یاداشت به رسانه های آمریکا،  مضحکه گرفته شد.  به نظر مایکل کینزلی، این گرازش  شایعه ای آبدار برای واشنگتن نبود. البته اساس گفتگو های جدی بین ایالات متحده و بریتانیا شد.  

و حالا، بعد ازگذشت  بیش ازسیزده سال از شروع جنگ، و انفجار مرتب بمب های حملات انتحاری در نقاط مختلف دنیا،‌ بمبی دیگر این بار در بغداد جان ۲۵۰ نفر را گرفت، اما بر خلاف موارد دیگر چندان مورد توجه رسانه ها  نبود.

مباحثات  جنگ عراق، پس از گزارش چیلکات دوباره در ایالات متحده و بریتانیا بالا گرفته اند. یک واکنش، انتقاد بر خلاء برنامه ریزی  برای مدیریت  و بازسازی عراق پس از جنگ است. رهبر حزب ملی اسکاتلند در مجلس بریتانیا عدم برنامه ریزی را در آن دوره همانند عدم آمادگی برای خروج از اتحادیه ی اروپا دانست.  یکی از اولین صاحب منصبان که به دفاع از جنگ پرداخت، دیوید فروم، نویسنده ی سخنرانی های بوش است. افتخار وی استفاده از « محور شرارت» در دوسوم از جملات سخنرانی هاست.  پس از وی، تونی بلر به زودی به حمایت از جنگ برخاست. نامه ی محرمانه ی وی به بوش  اثباتی بر شرکت بلر ( از ۱۱ اکتبر ۲۰۰۱)‌ در استفاده از حمله ی ۱۱ سپتامبر برای سرنگونی صدام بود. .. جالب است که گزارش چیلکات، نقش بلر را در معتدل کردن تصمیمات بوش می دانست:«  بلر برآوردی نادرست و بیش از حد از قدرت خود،  در تحت نفوذ قرار دادن تصمیمات ایالات متحده در عراق داشت.»  

با این حال، یکی از اسناد منتشره با گزارش،  نامه ی بلر به بوش ( ۴ دسامبر ۲۰۰۱)  است مبنی بر آن که اوضاع می توانست فاحعه بار تر باشد.  بعد از پیشنهاد حمله ی نظامی به عراق، فیلیپین، سومالی، یمن و اندونزی، بلر به ایران و سوریه می پردازد و چنین توصیه می کند « اگر واژگونی صدام اولین و مهمترین هدف است،  انجام آن  با موضعی خنثی از جانب سوریه و ایران بسیار آسان تراز حمله ی همزمان به هر سه ی آن  هاست.» ( قسمت دوم تصویر بالا)

 

با توجه به اوضاع دنیا  طی و پس از جنگ عراق، به آسانی می توان تصور کرد که در صورت حمله به سوریه و ایران،  حالا در چه وضعیتی بودیم! یادداشت بلر به مورد بحث بودن این حملات در واشنگتن در آن زمان اشاره دارد.

شاید عیجب ترین نکته در گزارش سازمان اطلاعاتی  بریتانیا،MI6، اطلاعاتی چنین احمقانه ای بود که:  یک عراقی، که گفته می شود با تولید تسلیحات شیمیایی آشنایی دارد،  از ابزاری برای انتقال اسلحه ی عصبی  صحبت کرده  است که خود وی با آن آشنا نیست  ولی  به نظرش به طور عجیبی مشابه تسلیحات شیمیایی تخیلی در فیلم  ‘’ The Rock” می آمد. گزارش  بعد از جنگ،  برای اولیای روشن کرده  است:‌ همان شخص به اداره ی اطلاعات دروغ گفته بود. پاسخ به این گزارش، پوزش رهبر حزب کارگر،  جرمی کوربن ( که از ابتدا با جنگ مخالفت داشته) را نیز به همراه دارد.  کوربن در صحبتش در مجلس همچنین اعلام کرد که رابن کوک نیز فاجعه ی اشغال را پیش بینی کرده بود. کوربن که وزیر امور خارجه ی بلر بود و به ریاست مجلس تنزل رتبه یافته بود،    در ۱۷ مارس ۲۰۰۳، پس از نطقی پر شور از دولت  استعفا داد. وی ابراز کرده بود: « با توجه به آن که بازرسان سازمان ملل موردی از تسلیحات انهدام جمعی در عراق نیافته بودند، مردم بریتانیا نظر خوشی نسبت به اشغال نداشتند.  کوک یک سال بعد در گذشت ولی بسیاری موضع وی را اتخاذ کردند.  در آمریکا دونالد ترامپ از صدام به خوبی یاد کرد و به این شکل این موضوع دوباره به مرکز مبارزات انتخاباتی تبدیل شد. هلری کلینتن با وی مخالفت کرد. ترامپ  به دروغ ادعای مخالفت با حمله به عراق را می کند.

طی تمام مباحثات در مورد این جنگ، روز جهارشنبه صحبتی از  ۱۵۰۰۰۰  کشته ی این جنگ نشد. ‌

 

 

 

************

https://theintercept.com/2016/07/07/chilcot-report-and-77-london-bombing-anniversary-converge-to-highlight-terrorisms-causes/


*********
این مطلب بخشی از کتابی است که به زودی از طرف انتشارات انسان شناسی و فرهنگ منتشر خواهد شد. نقل قول و هر گونه  انتشار این مطلب بدون اجازه  کتبی و رسمی موسسه انسان شسی و فرهنگ ممنوع و قابل پیگرد قانونی است. متن منتشر شده برای جلوگیری از تقلب های احتمالی فاقد  منابع 
درونی بوده و بخش هایی از متن اصلی در آن خذف شده است یا بدون آنکه به اثر خدشه ای وارد شود تغییر کرده اند. متن نهایی و کامل در  شکل  کتاب منتشر خواهد شد.