دوشنبه, ۱۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 6 May, 2024
مجله ویستا

فوکو 2.0: فراتر از قدرت و دانش



      فوکو 2.0: فراتر از قدرت و دانش
مایکل ماهون ترجمه ی علیرضا غفاری

مترجم:
پاراس همچون کارآگاه یا باستان شناسی زبده (به معنای متداول کلمه) همه سرنخ ها را دنبال کرده و مبنای تفسیر جدیدش از آرشیو فوکو را بر دست نوشته ها و سخنرانی های بیشتر مبهم و منتشرنشده وی قرار داده است. بیشتر این ابهام ها در کتاب "نوشته ها و سخنان" (Dits et Ecrits)یافت می شوند، اما پاراس با وسواس زیاد قسمت عمده ای را استخراج و با حدود 200 ساعت کار بر روی نوار ضبط کرده است. او این درس گفتارها را متون فوکویی مستقلی تلقی می کند که یکپارچگی خاص خودشان را دارند و عملاً نشان می دهد که در واقع آنها باید به همین شیوه  بررسی شوند. پاراس این متون را "نقطه شروع"  کار او می نامد. خواننده آشنا با متون راجع به فوکو این کتاب را تازه، مهیج و محرک خواهد یافت.
پاراس چندین رویارویی جذاب بین فوکو و متفکران پیشرو هم عصر او شرح می دهد. بحث "باستانشناسی دانش" بویژه به عنوان یک پاسخ مستقیم به سارتر روشنگر است. خواننده احساس می کند که این بحث بسیار بیش از پژوهش توماس آرفلین با بحث مورخی روشنفکر همخوان است. توماس آرفلین رابطه فوکو و سارتر را بررسی کرده است. (Sartre, Foucault, and Historical Reason: A Poststructuralist Mapping of History, 2 Volumes, Chicago: The University of Chicago Press, 2005) پاراس نتیجه "باستانشناسی دانش" را مواجهه ای بین سارتر و فوکو تعبیر می کند که توسط فوکو تنظیم شده است. پیوندی که مؤلف میان آخرین گفته های سارتر در"کلمات" (The Words) و آخرین گفته های [فوکو] در"باستانشناسی دانش" برقرار می کند، نتیجه ای سرد و "بی هیجان" به دنبال دارد.
پاراس از "یکی از غیرقابل فهم ترین" و "پیچیده ترین" لحظات در زندگی حرفه ای فوکو بحثی بسیار همدلانه فراهم می آورد: "واکنش اولیه و مثبت به انقلاب ایران". رویدادهای زمستان 1979-1978 شوق فوکو به انقلاب را فرو خوابانید و موجب شد که مفاهیم تقدم دولت، ایدئولوژی، طبقه، سرکوب، شیوه تولید و مجادلات مربوط به فهم خود از قدرت را کنار بگذارد، از مارکسیسم جدا شود و به مقولات لیبرال حقوق و قاعده قانون روی آورد. برخی از این مقولات در خلال ریاست او بر گروه فلسفه مارکسیستی در وینسن دوباره نمایان شدند، اما بازگشتشان دیری نپایید. پاراس، به عنوان مورخی روشنفکر، ریشه این تحولات فکری فوکو را در تأثیر فیلسوفان جدید–خصوصاً گلوکسمان (Glucksmann) و لوی (Levy)- و دوستش ژیل دلوز (Gilles Deleuze) می یابد. پاراس این سرگذشت را به شیوه ای کاملاً مستندتر و بسیار آرامتر و دقیقتر از آنچه در اینجا بازگو شده است، توضیح می دهد.
عنوان "فوکو 2.0: فراتر از قدرت و دانش" در نگاه اول تا حدودی پرطمطراق به نظر می رسد. بله همچون آخرین نسخه برنامه های مایکروسافت شما (Office 2010, Windows XP SP3,…) گروه محققان فوکو با این نسخه جدید فراتر از مطالعات قبلی، یک جهش کوانتومی ایجاد کرده اند. اما متخصص رایانه ی موسسه ای که در آن کار می کنم به من اطمینان می دهد  که "2.0" فقط یک پیشروی رشدیابنده جزئی را نشان می دهد. اما در واقع ما با این بخش جدید و هیجان انگیز از کار به سطح جدیدی رسیده ایم.
پاراس تأکید می کند که فوکو از باستانشناسی و تبارشناسی یعنی نشانه های اقدام فلسفی اش دست کشیده و "فراتر از قدرت و دانش" رفته است، او بدینوسیله ادعای "2.0" از سوی پاراس را تضمین می کند. بی تردید این ادعا جسورانه است. درسگفتارهای  فوکو در 1979، یعنی "تولد زیست-سیاست" (The Birth of Biopolitics) پیش درآمد طاقتفرسای نخستین مجلد از "تاریخ جنسیت" (The History of Sexuality) را تشکیل می دهد که فوکو در آن به طور مفصل از تبارشناسی و قدرت نوشته است. به نظر پاراس، این اثر "ترک تدریجی تبارشناسی را نشان می دهد...". پاراس می پرسد: "چرا فوکو دیگر از کلمه باستانشناسی برای توصیف تحقیقاتش استفاده نکرد؟" (P.46)
اما چنین نیست. او نه "تبارشناسی"(حداقل به گمان خودش) را کنار گذاشت و نه استفاده از کلمه "باستانشناسی" را و البته محقق دقیقی چون پاراس این نکته را می داند. تسلط پاراس بر متون مقتضی غیر قابل انکار است. دقیقاً یکسال پیش از مرگ فوکو از وی راجع به "چرخش در تمرکز در روش شناسی" آثاراش از باستانشناسی به تبارشناسی پرسیده شد. فوکو پاسخ داد که تفاوت آنها از حیث روش و هدف است و او هیچگاه پرداختن به باستانشاسی یا تبارشناسی را متوقف نکرده است. ("The Culture of the Self" discussion session, available at the Cal Berkeley Language Lab) دقیقاً یک ماه پیش از مرگش کتاب "کاربرد لذت" (L'usage des plaisirs) به همراه توصیفی باستانشناختی و تبارشناختی از آن انتشار یافت. [مقاله] "روشنگری چیست؟" – که زمان دقیق انتشارش مشخص نیست- در همان ایام همراه با بحثی مهم از باستانشناسی و تبارشناسی منتشر شد. نویسنده شاید بخواهد باز هم برای ادعای خویش [مبنی بر ترک باستانشناسی و تبارشناسی از سوی فوکو] دلیل بیاورد. اما این اختلافات معدود آشکار در متون، مستلزم توجه بیشتر است.
دیگر ادعای اصلی نویسنده در قالب یک سؤال مطرح می شود: "چرا و چگونه فوکو از یک فیلسوف قائل به غیابِ فاعل شناسا به فیلسوفی بدل شد که به طور کامل با فاعل شناسا سروکار دارد؟" شاید صورتبندی سؤال بیش از حد ساده باشد. مسلماً فوکو در آثار اولیه اش به فاعل شناسای پدیدارشناسی حمله می کند، اما روشن نیست که دلمشغولیش به فاعل شناسا دغدغه ای تازه باشد. در یکی از چندین فقره ای که فوکو به انکار برچسب "ساختارگرایی" می پردازد– و پاراس آن را ذکر می کند- فوکو آثار اولیه اش یعنی "باستانشناسی دانش" و "نظم چیزها" را به حوزه ای مربوط می داند که در آن "پرسشهای وجود انسان، آگاهی، منشأ و فاعل شناسا ظهور می یابند." (P.37)
من با هر دو ادعای پاراس مخالفم، با این حال این اثر را بسیار ارزشمند و برانگیزاننده می دانم. این اثر کار تحقیقاتی تحسین برانگیزی است.
منبع:
Eric Paras, Foucault 2.0: Beyond Power and Knowledge, Other Press, 2006, 240pp
مایکل ماهون (Michael Mahon) از دانشگاه بوستون
http://ndpr.nd.edu/news/25130-2-0-beyond-power-and-knowledge/

 

پرونده ی «میشل فوکو» در انسان شناسی و فرهنگ
http://anthropology.ir/node/10102