جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

المان های آپارتمان نشینی معاصر به روایت تصویر



      المان های آپارتمان نشینی معاصر به روایت تصویر
مهسا علافر

در هر دوره زمانی ، انسانها به ابژه های مختلفی برای رفاه و یا بقای بیشتر، خود را وابسته میکنند ، این در صورتیست که آن ابژه تا چندی قبل ، اصلن وجود خارجی نداشته است. نیاز به احساس امنیت ریشه در مکانیزم ذهن  دارد  و از طرق مختلف برای برطرف کردن این نیاز همیشه در حال کوشیدن است.بدین ترتیب المان هایی به فرم زندگی اضافه و یا از آن ، برای همیشه کم میشود.این ناپایداری نیازهای انسان ، منجر به تولید نیازهای جدید و رفع نیازهای جدید منجر به تولید نیازهای جدیدتر و .......میشود، این چرخه تا زمان مرگ و در فرهنگ ما ، حتا کمی تا بعد از مرگمان نیز ادامه دارد.

توهم نیاز به داشتن کالاهای گوناگون، که به علت میل امروزه جهان به مصرف گرایی ، شمار گزافی دارد،زندگی بشر را روز به روز سخت تر و پیچیده تر و پر زحمت تر میکند.انسان امروزی حاضر است برای نیازهایی که پیشتر وجود نداشته اند و در زمان حال هم ، بود و نبودشان ، صرفن نیاز روانیست و نه زیستی،بیشتر و سخت تر کار کند،خود را لایق فراغت کمتری بداند،مشغولیت را ارزش و عدم مشغولیت را ضد ارزش بداند.نتیجه این روند هم به طور دورنما ، ما را تبدیل به انسانهایی پریشان تر و ناراضی تر و حریص تری کرده است.

آن
رومانتی سیزم آنی که سوزان سانتاگ[1] از آن حرف می‌زند ، از آنی تکرار ناپذیر می‌گوید. دلالتی ضمنی بر وجودی بی‌زیست و نا پایدار که ، هر روزه ، هست می‌شود و به هستی خود ادامه می‌دهد و از شکلی به شکل دیگر بدل می‌شود. آشناست و احتمالاً ، ما را به یاد لحظه ای می‌ اندازد که ، به خاطر نداریم ، کی و چطور به دایره‌المعارف تصویریمان اضافه شده است . کنده شدن لحظه ای از لحظاتی همانند و ورود به بخشی از حافظه ی دیداریمان که همواره با نوستالژی همراه است.نوستالژیایی جمعی . بستر اجتماعی مشترک ، این جمعی بودن را نتیجه می‌دهد. دیدنِ صحنه ای و تداعیِ حسی .در تجربه اش حضور نداری ، و فقط تحت تاثیرات این تداعی قرار گرفته ای.
حجمی از حافظه‌ی حسی مان، همواره درگیر،دریافت حس از منابع بیرونی -که اینجا عکاسی را در نظر داریم-و تداعی کردن ، اطلاعاتی است که به دنبال ، حس دریافت شده ، در وجودمان ،جاری می‌شود. خاطرات دسته جمعی شکل می‌گیرد.خاطراتی تولید شده ، در بستر‌های فرهنگی-اجتماعی مشترک ، در زمانی واحد.واقعی بودن ، ماهیت این  خاطرات است و ، شخصی نبودن خصیصه‌ی این تصاویر.واقعیت نسل ما و نسل به وجود آورندهٔ ما. به همان شکل که می‌‌زیند.بدونِ دخالت.
نشانه‌های دیداری زندگی روزمره یک نسل،برای نسل بعد از آن ، نشانه‌هایی است از سنت و دِمُدِگی. دال‌هایی تاریخ مصرف گذشته،که مدلولش رابطه‌ی مستقیم دارد،با زمان تعبیرمدلولش .این یعنی بنا به زمان مواجهه با نشانه‌ها، دلالت‌های نسلی متفاوت است.دال‌هایی ثابت، با مدلول‌های که در یک دایره‌ی حسی مشترک ، هست می‌شوند و موثر.سویه ای محسوس از زندگی روزمره که ما را بر آن می‌دارد ،آن چیز پنهان را،در پس این روزمرگی ،دریابیم و اگر شد درکش کنیم. رمزگانی تصویری که فقط با تجربه‌ی زندگی شده اش ، گشوده و درک می‌شود.
    زندگی روزمره از اشیا پر است و اشیا همان جسم شده‌ی، نشانه‌هایند.نشانه‌های زیستی. نشانه‌هایی جا مانده از یک زیست،یک داستان،یک زندگی،و باز تداعی آغاز می‌شود.تداعی تجربه‌ای دور.تجربه ای که برای من از پرسه زنی در خانه ی آدم‌های فامیل و دقت به نوع انتخاب اشیا و ترتیب کنارهم نشینی اشیا،می‌آید.با گذشت زمان و تبدیل شدن آن مناظر و نشانه‌ها به تجربه‌های حسی-نوستالژیک ،نشانه‌های نسلی به زیست خود در ذهن نسل بعد ادامه می‌دهند و بازه‌ی حسی-تجربی‌ای بوجود می‌آید که گاه،غمین کننده می‌شود، هرچه فاصله اش دور تر و به تاریخ پیوسته‌تر می‌شود.

 

1-سانتاگ،سوزان-درباره عکاسی-نشر حرفه : هنرمند،1390

 

صفحه شخصی نگارنده در انسان شناسی و فرهنگ:

http://anthropology.ir/node/28444

 

برای دیدن عکس های این مجموعه، فایل ضمیمه را دانلود نمایید.

پیوستاندازه
29344.pdf1.56 MB